نوزدهمین جلسه نقد پژوهشهای بانکداری و مالی اسلامی
نوشته شده توسط مدیراین نشست به نقد و بررسی مقاله «امکانسنجی تعمیم عقد مضاربه به تمام فعالیتهای تجاری» نوشته حسین داورزنی و سید محمد رضوی اختصاص دارد.
نوزدهمین جلسه از سلسله نشستهای بررسی و نقد پژوهشهای بانکداری و مالی اسلامی با موضوع «امکانسنجی تعمیم عقد مضاربه به تمام فعالیتهای تجاری»، یکشنبه ۲۷ فروردین ماه سال جاری از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در پژوهشکده پولی و بانکی برگزار میشود.
در این نشست مقاله «امکانسنجی تعمیم عقد مضاربه به تمام فعالیتهای تجاری» نوشته دکتر حسین داورزنی و دکتر سید محمد رضوی که در شماره یازدهم از سال ششم نشریه مطالعات فقه و حقوق اسلامی به چاپ رسیده است، نقد و بررسی خواهد شد.
در این نشست حجتالاسلام دکتر سید حسن وحدتی شبیری (دانشیار دانشگاه قم) و دکتر حمید قنبری (مشاور بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران) به طرح دیدگاههای خود پیرامون موضوع نشست خواهند پرداخت.
در چکیده این مقاله میخوانیم:
«فقيهان، عقد مضاربه را با وجه نقد و فقط در صورتي صحيح مي دانند كه عملياتي كه توسط عامل انجام مي شود عمليات تجاري باشد، و سود آن بايد از راه تجارت به دست آيد. اين كه مراد از عمليات تجاري چيست محل ترديد است. به نظر مي رسد با توجه به فلسفه تاسيس عقد مضاربه و استفاده از عمومات وجوب وفاي به عقود و اطلاقات موجود مي توان نوع عملياتي كه عامل براي تحصيل سود انجام مي دهد را به همه انواع فعاليت هاي مشروع و قانوني اقتصادي تسري داد.»
علاقمندان میتوانند جهت دریافت اطلاعات بیشتر و ثبتنام به این نشانی مراجعه کرده و یا با شمارههای ۸۸۶۵۷۳۹۵ و ۸۸۶۵۷۳۹۷ تماس حاصل فرمایند.
حضور در این جلسه برای کلیه افراد رایگان بوده و ثبتنام قبلی الزامیست.
مکان: میدان آرژانتین، ابتدای بزرگراه آفریقا، پلاک ۱۰، پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی ج.ا.ا.، طبقه اول.
مقاله مورد بررسی
اجلاس هیئت خدمات مالی اسلامی به ریاست بانک مرکزی ایران برگزار میشود
نوشته شده توسط مدیر در حاشیه این اجلاس، نشستها و سخنرانیهای جانبی در روزهای چهارم و پنجم آوریل، مقارن با پانزدهم و شانزدهم فروردینماه نیز برنامهریزی شده است. اکبر کمیجانی، قائم مقام بانک مرکزی ایران، به عنوان یکی از سخنرانان کلیدی در خصوص نقش و جایگاه IFSB در ارتقای ثبات نظام مالی کشورهای اسلامی در این اجلاس سخنرانی خواهد کرد.
در اجلاس سال جاری، با توجه به خاتمه دوره مسئولیت دبیرکل فعلی این هیئت، دبیرکل جدید که بالاترین مقام اجرایی آن محسوب میشود، برگزیده خواهد شد و بدین لحاظ این دوره از اهمیت افزونتری برخوردار است.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به عنوان رییس دورهای هیئت خدمات مالی اسلامی متولی برگزاری پانزدهمین جلسه مجمع عمومی سالانه و سیامین جلسه شورای عالی این سازمان است.
پیش از این نیز در سال ۲۰۰۵ میلادی جلسات مجمع عمومی سالانه و شورای عالی هیئت خدمات مالی اسلامی به ریاست بانک مرکزی ایران برگزار شد.
اجلاس هیئت خدمات مالی اسلامی به ریاست بانک مرکزی ایران برگزار میشود
گفتنی است، هیئت خدمات مالی اسلامی (IFSB) در سال ۲۰۰۲ میلادی تأسیس شده و دبیرخانه آن در کشور مالزی واقع است. این سازمان با ۱۸۸ عضو متشکل از ۷۰ مقام مقرراتگذار و نظارت مالی، ۸ سازمان بینالمللی و ۱۱۰ نهاد مالی فعال در ۵۷ کشور دنیا، در حال حاضر از اعتبار و جایگاه مهمی در میان سازمانها و مؤسسات بینالمللی استانداردگذار برخوردار است و در واقع، کارکرد و نقشی مشابه با کمیته نظارت بانکی بال، سازمان بینالمللی کمیسیونهای اوراق بهادار و انجمن بینالمللی ناظران بیمهای را در حوزههای بانکداری، بازار سرمایه و بیمه اسلامی ایفا میکند.
هدف و مأموریت اصلی هیئت خدمات مالی اسلامی، ارتقای ثبات و سلامت صنعت مالی اسلامی مشتمل بر بانکداری، بازار سرمایه و بیمه از طریق تدوین استانداردها و رهنمودهای نظارتی ماست. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران از ایدهپردازان و بنیانگذاران سازمان یادشده به شمار میرود و از بدو تأسیس سازمان مذکور تاکنون، وفق ترتیبات اساسنامهای، عضو دایمی ارکان اصلی آن بوده است.
تاکنون هیأت خدمات مالی اسلامی در راستای اهداف و مأموریتهای خود، ۱۸ سند متضمن استانداردهایی برای ارتقای ثبات مؤسسات ارائه دهنده خدمات مالی اسلامی در زمینههای مختلف بانکی، بازار سرمایه و بیمه منتشر کرده است.
منبع: خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، به نقل از روابط عمومی بانک مرکزی
موانع توسعه صنعت کارت اعتباری بینالمللی در ایران
نوشته شده توسط مدیردر حوزه کارت اعتباری رشد کشور ما با سایر حوزههای بانکداری الکترونیک همسو نبوده و از نظر کمی و کیفی قابل قبول نیست.
با وجود روند توسعه پرداختهای غیرنقدی و نیز رشد قابل توجه بانکداری الکترونیک در نظام بانکی ایران، همچنان در حوزه کارت اعتباری به ویژه در کارتهای اعتباری برونمرزی، رشد کشور ما با سایر حوزههای بانکداری الکترونیک همسو نبوده و از نظر کمی و کیفی قابل قبول نیست. در حال حاضر در کشور حدود یک تا دو میلیون کارت اعتباری وجود دارد که شباهت چندانی هم با کارتهای اعتباری بینالمللی ندارد. این در حالی است که حدود ۲۹۰ میلیون کارت نقدی و پیشپرداخت داریم. اکثر کارتهای موجود نیز به حسابها و سپردههای افراد متصل است.[1]
در واقع نظام بانکی ایران در زمینه کارتهای اعتباری بینالمللی پیشرفت چندانی نداشته و از ظرفیت مناسب این حوزه جهت ارایه خدمات بهتر به مردم و نیز فرصت درآمدزایی برای خود به خوبی استفاده نکرده است. هرچند بخشی از این مشکل به دلیل وجود تحریمهای اقتصادی در سالیان گذشته بوده، ولی به نظر میرسد عمده چالشهای این حوزه، مربوط به مسايل و مشکلات داخلی باشد. در نوشتار حاضر پس از تبیین وضعیت صنعت کارت اعتباری و پرداختهای غیرنقدی در ایران و جهان و تبیین مزایای کارتهای اعتباری بینالمللی، مهمترین موانع پیش روی این صنعت تبیین میشود و برخی راهکارها برای رفع موانع پیشنهاد میگردد.
وضعیت صنعت کارت اعتباری در ایران و جهان
طی سالیان گذشته با پیشرفت فناوری اطلاعات و زیرساختهای گوناگون، تعداد تراکنشهای غیرنقدی رشد قابل توجهی داشته است. به گونهای که از حدود ۲۵۰ میلیارد تراکنش در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۴۲۵ میلیارد تراکنش در سال ۲۰۱۵ رسیده است. اقتصادهای نوظهور در آسیا، با نرخ رشد بیش از ۳۰ درصد، بیشترین سرعت رشد تراکنشهای غیرنقدی را به خود اختصاص دادهاند و در بین این کشورها، چین و هند بیشترین سهم را از این رشد داشتهاند (شکل ۱). در این میان، کارتهای اعتباری، سهم به سزایی در توسعه پرداختهای غیرنقدی داشتهاند و به عنوان یکی از ابزارهای پرداخت، بخش زیادی از تراکنشهای غیرنقدی از طریق کارتهای نقدی و کارتهای اعتباری انجام میشود.
شکل ۱- تعداد تراکنشهای غیرنقدی در مناطق گوناگون جهان
منبع: کپجمینی (۲۰۱۶)[2]
یکی از انواع روشهای پرداخت غیرنقدی، کارتهای اعتباری است که میتواند به دو شکل درونمرزی و برون مرزی مورد استفاده قرار گیرد. کارت اعتباری بینالمللی یا فرامرزی[3]، نوعی از کارت اعتباری است که امکان استفاده از آن در خارج از مرزهای یک کشور وجود داشته باشد. استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی به دو بخش تقسیم میشود: یکی استفاده از کارتهای شبکههای بانکی کشورهای دیگر در داخل کشور و برعکس و دیگری استفاده از کارتهای بینالمللی مانند ویزا و مسترکارت در داخل کشور.
در شکل ۲، وضعیت برخی شاخصهای مربوط به دسترسی مالی و از جمله درصد افراد دارنده کارت اعتباری در ایران و جهان نشان داده شده است. با وجود آنکه در کشور ایران سهم افراد دارنده حساب نزد موسسات مالی و نیز افراد متقاضی اعتبارات بالا است، ولی درصد افراد دارنده کارت اعتباری، چندان زیاد نیست و این امر به ویژه در زمینه کارتهای بینالمللی نمود بیشتری دارد.
شکل ۲- وضعیت برخی شاخصهای مربوط به دسترسی مالی در مناطق گوناگون
منبع: تارنمای بانک جهانی
مزایای کارتهای اعتباری بینالمللی
کارتهای اعتباری بینالمللی، افزون بر مزایای معمول متصور برای کارتهای اعتباری، مزایای دیگری نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در پی دارد. برای مثال استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی توسط گردشگران خارجی در ایران میتواند به رونق صنعت گردشگری در کشور کمک کند و در نتیجه موجب افزایش درآمدهای ارزی غیرنفتی شود. همچنین استفاده از کارتهای اعتباری شبکه بانکی در خارج از کشور میتواند از طریق فراهم کردن بستر مناسب برای خرید کالاهای خارجی، به طور غیرمستقیم موجب افزایش رقابت و ایجاد انگیزه برای شرکتهای داخلی به منظور افزایش کیفیت محصولاتشان گردد.
امروزه در حوزههای پرداختهای خرد برونمرزی نیازهای متعددی وجود دارد و یکی از ابزارهای مناسب برای رفع نیازهای مربوطه در این زمینه،کارتهای اعتباری بینالمللی است. گردشگران، دانشجویان، مدیران و ... از جمله اقشاری هستند که دسترسی به کارت اعتباری بینالمللی در تسهیل مبادلات و رفع نیازهای آنها در حوزه پرداخت اهمیت ویژهای دارد. برای مثال در حال حاضر تعداد زیادی دانشجویان خارج از کشور وجود دارند که نزدیکان آنها به روشهایی مانند استفاده از صرافیها، وجه مورد نیاز را از داخل کشور به آنها انتقال میدهند. ولی این کار مشکلات زیادی در پی دارد. زیرا تعهد جدی برای انتقال پول وجود ندارد و موارد زیادی از بروز مشکلات در انتقال دقیق و بهموقع پول به دانشجویان وجود داشته است. از سوی دیگر نظارت بر صرافیها به اندازه بانکها نیست و گاه ممکن است سوء استفادههایی در نقل و انتقال وجوه به خارج از کشور صورت گیرد.
در زمینه گردشگری، روزانه مبالغ زیادی توسط گردشگران ایرانی در خارج از کشور صرف میشود که بخش عمده آن به صورت نقدی انجام میشود. برای مثال سالانه تعداد زیادی از گردشگران ایرانی به کشورهایی مانند مالزی، ترکیه و ... سفر میکنند و از این طریق، میلیاردها دلار به منظور تامین مخارج سفر و خرید کالاها و خدمات لازم مصرف میشود. مشکلات موجود در پرداخت غیرنقدی، موجب شده تا مخاطراتی از قبیل تحمل هزینههای بالاتر در تبدیل ارز، از دست دادن پول به دلیل سرقت و ... برای گردشگران ایرانی پدید آید. از سوی دیگر گردشگران خارجی که به ایران میآیند، امکانات لازم برای استفاده از کارتهای اعتباری خود را در اختیار ندارند و دچار مشکل میشوند.
بنابراین در حوزه پرداختهای خرد، گرچه به طرق مختلف گردش مالی انجام میشود، ولی به صورت غیرشفاف، غیرایمن و با بینظمی و هزینههای بیشتر انجام میشود. استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی میتواند نقش زیادی در توسعه گردشگری در ایران و کمک به سهولت در مبادلات خارج از کشور ایفا کند و نیز زمینه بروز بسیاری از تخلفات و فسادها در نقل و انتقال وجوه را از بین ببرد. همچنین به نظر میرسد با توجه به حجم زیاد متقاضیان این صنعت و امکان دریافت کارمزدهای مربوطه، کارتهای اعتباری بینالملی، میتواند به عنوان یک کسبوکار سودآور از سوی بانکها و دیگر موسسات فعال در این صنعت دیده شود. زیرا میتواند از بسیاری هزینههای اضافی جلوگیری کند، ضمن اینکه در این کسبوکار، همه هزینهها را مردم نمیدهند و بخشی توسط ناشر، فروشندگان و ... پرداخت میشود. از این رو این کسبوکار برای همه بازیگران در این حوزه فرصتهای جدید ایجاد میکند و برای سرمایهگذاری پتانسیل خوبی دارد.
چالشهای مربوط به کارتهای اعتباری فرامرزی
در ادامه برخی از مهمترین چالشهای مربوط به کارتهای اعتباری بینالمللی مورد بررسی قرار میگیرد.
الف) ضعف در فرهنگسازی
فراهم کردن بستر اجتماعی و فرهنگی مناسب، پیشنیاز استفاده از هر ابزار و محصول جدید پیش از ارایه به بازار است. در مورد ابزاری مانند کارت اعتباری، فرهنگسازی باید هم در سطح جامعه و هم در سطح کارکنان و مدیران شبکه بانکی صورت گیرد. در دنیا کسب وکار کارت با کارتهای اعتباری شروع شد. چون بهترین مشوق و انگیزه برای ترغیب مشتری به استفاده از ابزار جدید و اعتماد به آن، این است که پول مال خود مشتری نباشد. از اعتباری که به فرد داده میشود میتوان کارمزد دریافت کرد. ولی در کشور ما شاید به دلیل ناآگاهی زمانی که صنعت کارت آمد، کارت را به عنوان یک ابزار دریافت پول از خودپرداز دیدیم و به همین دلیل کارت اعتباری توسعه پیدا نکرد. شبکه بانکی ایران هنوز آنگونه که باید کسبوکار کارت اعتباری را به خوبی نشناخته است و حتی برخی بانکها مقاومت زیادی در برابر آن نشان میدهند. زیرا تصور میکنند که کسبوکار کارت اعتباری برای آنها سودآور نیست یا اینکه به طور سنتی تمایل به پرداخت تسهیلات به مشتریان عمده دارند و ترجیح میدهند تا خود را درگیر فعالیتهای تامین مالی خرد نکنند.
ب) کمبود زیرساختهای فنی
امروزه در نظام بانکی کشور در حوزه پرداختهای الکترونیک، پیشرفتهای چشمگیری صورت گرفته است. وجود اینگونه بسترهای الکترونیکی و آمار روبهرشد پرداختهای الکترونیکی، زمینه مساعدی را برای توسعه صنعت کارت اعتباری فراهم کرده است. با وجود این در برخی موارد به ویژه در عرصه بانکداری بینالمللی، بسترهای فنی و عملیاتی لازم چندان مناسب نیست و لازم است با برطرف کردن این کاستیها شرایط مناسبتری به ویژه در صورت رفع کامل تحریمها و گسترش فضای توسعه این صنعت فراهم گردد.
انجام تراکنشهای بینالمللی و فرامرزی پس از برجام، بستگی زیادی به این دارد که با چه موسسهای و به چه صورتی بخواهیم کار کنیم. یک راه این است که به سوئیچهای ملی، محلی یا منطقهای وصل شویم که این راه دشواری زیادی ندارد و میتوان با استفاده از شبکه شتاب، اقدام کرد. روش دیگر این است که بخواهیم با شرکتهای بزرگ مانند ویزا، مستر کارت، امریکن اکسپرس، چاینا یونین پی[4] و ... همکاری کنیم. شیوه برخی از این شرکتها مانند ویزا و مستر مخالفت و مبارزه با هر گونه انحصارگری در یک کشور است و به طور خاص، تنها بانکهای مورد تایید بانک مرکزی را به رسمیت میشناسند. همچنین سیاست ویزا و مستر، انطباق در تمام نقاط به صورت یکپارچه است. لذا در مورد ویزا و مستر، فعالیت ما باید از بانکها شروع شود. ولی در سایر زمینهها، سوئیچهای محلی و منطقهای میتوانند بخش زیادی از مشکلات ما را حل کنند.
پ) قیمتگذاری و تعیین نرخ سود
یکی از مشکلات موجود در مسیر توسعه کارت اعتباری بینالمللی در کشور، بحث قیمتگذاری و تعیین نرخ مناسب برای کارت اعتباری است. عواملی چون بالا بودن نرخ تورم، تعیین دستوری نرخ سود و نبود نرخهای سود مرجع رسمی و شفاف در بازار پول موجب شده است تا بانکها و مشتریان تمایل چندانی به استفاده از کارت اعتباری نداشته باشند. بانک مرکزی کارت اعتباری را بر اساس قراردارد مرابحه طراحی کرده که جزو عقود مبادلهای است و نرخ سود آن در مقایسه با عقود مشارکتی کمتر است. از این رو برای بانکها انتشار کارت اعتباری با نرخ سود پایین، صرفه اقتصادی ندارد. به نظر میرسد توسعه صنعت کارت اعتباری در کشور، مستلزم آن است که بانک مرکزی تعیین نرخ سود در کارتهای اعتباری را به بانکها واگذار کند و از سوی دیگر بانکها نیز با اعتبارسنجی درست مشتریان، نرخ سود را متناسب با ریسک مشتریان خود تعیین نمایند.
ت) ضعف در نظام اطلاعاتی و اعتبارسنجی
یکی از موانع اساسی گسترش کارت اعتباری چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی، نبود نظام اطلاعاتی یکپارچه و هماهنگ برای تشکیل سامانه اعتبارسنجی مشتریان بانکی است. گرچه تاکنون اقدامات و فعالیتهای خوبی در این زمینه انجام شده، ولی به ویژه در سطح بینالمللی کافی نیست. در حال حاضر سوابق و پیشینه افراد برای مشخص شدن سقف و نرخ اعتبار دریافتی توسط هر فرد به طور کامل مشخص نیست. یکی از اقدامات اساسی برای ترویج صنعت کارت اعتباری، استقرار سامانه مناسب اعتبارسنجی در نظام بانکی است تا از این طریق ضمن فراهم کردن امکان اعطای تسهیلات بر اساس سوابق مشتریان، زمینه برای اعتماد شرکای خارجی به نظام بانکی جهت همکاری گستردهتر در صنعت کارت اعتباری مهیا گردد.
ث) ارز دونرخی
شرایط متلاطم ارزی موجب دشوار شدن تسویه و پرداخت میشود. این امر در مسیر توسعه کارت اعتباری بینالمللی، مانعی جدی محسوب میشود. یکی دیگر از مسائل مربوط به حوزه ارز، دونرخی بودن آن است که موجب میشود تسویه پرداختهای ارزی دشوارتر شود. افزون بر این موارد، زیرساختهای موجود برای عملیات تسویه ارزی نیز ضعیف است و امروزه خریدهای برخط، رزرو هتل و ... ساختار لازم برای پشتیبانی در حوزه عملیات تسویه ارزی را ندارد. بنابراین از جمله اقدامات لازم برای توسعه صنعت کارت اعتباری بینالمللی، تکنرخی شدن ارز و جلوگیری از نوسانات غیرمنطقی ارز میباشد. به منظور پوشش نوسانات نرخ ارز، میتوان از سازوکارهایی مانند بیمه، ابزارهای مشتقه و امثال آن نیز استفاده کرد.
ج) پایین بودن سطح استانداردهای بینالمللی در صنعت
به منظور انتشار کارت اعتباری در سطح بینالمللی، علاوه بر استانداردهای داخلی، باید استانداردهای بینالمللی نیز مد نظر قرار گیرند. در حال حاضر برخی استانداردهای نظام بانکی کشور در حدی نیست که بتوان صنعت کارتهای اعتباری را به شکل مطلوبی توسعه داد. این استانداردها به ویژه در دو بعد امنیت و پروتکلهای ارتباطی، با استانداردهای جهانی فاصله دارد و لازم است با نگاه کیفیتگرا ارتقا یابد. ناگفته نماند که ارتقای استانداردهای بینالمللی توسط بانکها هرچند هزینههایی نیز در پی دارد، ولی با توجه به منافع آتی آنها، باید با دید سرمایهگذاری به آنها نگریست. در این راستا، نقش بانک مرکزی به عنوان نهاد مقرراتگذار در صنعت بانکی، اهمیت زیادی دارد.
چ) تنگنای اعتباری
در کارت اعتباری، مولفه «اعتبار» اهمیت زیادی دارد. بیشتر کارتهای ویزا و مستر که پیش از این به صورت محدود در بانکهای ما طراحی شده، از نوع پیشپرداخت است، یعنی نهتنها اعتباری وجود ندارد بلکه مبلغ مربوطه از قبل توسط فرد یا بانک تامین شده است. شرکتهایی مانند ویزا و مستر، ارایهدهنده اعتبار نیستند بلکه تسهیلکننده هستند و اعتبار باید از نظام بانکی تامین شود، در حالی که به دلایل مختلف، با وجود تقاضای بالا برای تسهیلات، در طرف عرضه توانایی کافی برای اعطای اعتبار وجود ندارد و به دلیل بروز پدیده تنگنای اعتباری، نظام بانکی از توانایی کافی برای اعطای اعتبار لازم در این صنعت برخوردار نیست. تا زمانی که این مشکل وجود داشته باشد، بانکها تمایلی به ارائه کارتهای اعتباری به مشتریان ندارند و تنها میتوان کارت نقدی را به شبکههای خارجی مانند ویزا و مستر متصل کرد. بنابراین به منظور توسعه صنعت کارت اعتباری بینالمللی، در قسمت غیربانکی کار آسانتر است ولی در بخش بانکی، کار دشوارتری در پیش داریم و لازم است با اجرای اقدامات لازم، زمینه رفع مشکل تنگنای اعتباری و فراهم شدن اعتبار کافی در نظام بانکی برای اختصاص یافتن در صنعت کارت اعتباری فراهم شود.
ح) قوانین و مقررات
یکی از چالشهای موجود در مسیر توسعه کارتهای اعتباری بینالمللی، نبود قوانین و مقررات کافی و بهروز برای فعالان و بازیگران این صنعت است. در حوزه مقررات، بخشی از مقررات داخلی ما با مقررات بینالمللی تطابق ندارد و در این زمینه باید بازنگری لازم در برخی قوانین و مقررات انجام شود. برای مثال در مواردی مانند پولشویی، تقلب، خلق پول، جابهجایی پول و ... در بعد بینالمللی باید اصلاحاتی در مقررات بانکی کشور انجام شود. یکی دیگر از مشکلات این صنعت، مشخص نبودن متولی مشخص جهت مذاکره با طرفهای خارجی است که خود موجب سردرگمی آنان و ازهمگسیختگی سیاستهای توسعه کارتهای اعتباری بینالمللی میشود. از این رو لازم است در کشور، یک شخصیت (حقیقی یا حقوقی) متولی امر باشد تا موجب افزایش سرعت فرایندهای لازم برای توسعه این صنعت گردد.
خ) مسائل فقهی
یکی از مشکلات ارائه کارت اعتباری در ایران، وجود برخی مسائل فقهی در رابطه با عقود مورد استفاده برای طراحی کارت اعتباری است. تاکنون عقودی مانند قرضالحسنه، جعاله و مرابحه برای طراحی کارت اعتباری در کشور استفاده شدهاند که هر یک مسائل مربوط به خود را داشتهاند و در برخی جهات از انطباق لازم با شریعت اسلام برخوردار نبودهاند. بحث جریمه تاخیر تادیه و عدم امکان استفاده از کارت اعتباری برای بازپرداخت بدهی و قیمتگذاری (تعیین نرخ سود) از جمله مهمترین چالشهای فقهی است که در کارت اعتباری وجود دارد و نیازمند ارایه راهکار قابل قبول است. در سطح بینالمللی نیز این مشکل وجود دارد. هنگامی که بخواهیم کارت اعتباری بینالمللی داشته باشیم، لازم است در عین حفظ کارایی و عملکرد مالی موثر برای این صنعت، مشکلات شرعی آن را نیز مرتفع نماییم. این امر به ویژه در مورد کشورهای اسلامی و البته مسلمانان داخل ایران اهمیت دارد و باید راهکاری منطبق با شریعت و مورد قبول اکثر مذاهب اسلامی برای آن ارایه شود. البته این چالش در رابطه با استفاده از کارتهای اعتباری دیگر کشورها در داخل ایران، به شکل جدی مطرح نیست و آنچه در این رابطه بیشتر اهمیت دارد، فراهم کردن بستر قانونی و عملیاتی لازم برای این کار است.
د) تحریمهای اقتصادی
یکی از مشکلات پیش روی صنعت کارت اعتباری بینالمللی، تحریمهای اقتصادی به ویژه در حوزه بانکی است. ممکن است تحریمهای اقتصادی در برخی مقاطع به ویژه از بعد سیاسی اثرگذار باشد و موجب شود تا کشورهای دیگر و شرکتهای فعال بینالمللی در صنعت کارت اعتباری به راحتی حاضر به همکاری با بانکهای ایرانی نباشند. با وجود این چون در صنعت کارتهای اعتباری، بیشتر مبالغ پرداختی از نوع خرد است، بحث تحریم چندان در آن مطرح نیست. زیرا مبالغ اندک اصولاً مبالغی نیستند که در دنیای تحریم مطرح باشند. میتوان گفت تحریمها کموبیش اثرگذار بوده است ولی در شرایط تحریم نیز راهکارهایی برای فعالیت در این صنعت وجود دارد و اگر نظام بانکی ما به دنبال ورود جدی در صنعت کارتهای اعتباری بینالمللی باشد، تعداد زیادی راه برای حل مشکلات مربوط به تحریم وجود دارد. برای مثال موسسات دیگری به غیر از ویزا و مسترکارت وجود دارند که در صورت فراهم شدن شرایط لازم، آمادگی همکاری برای توسعه این صنعت هستند. نمونه آن تلاشهای اخیر بانک مرکزی برای رایزنی با کشورهای آسیای شرقی جهت اتصال شبکه بانکی با بانکهای این کشورها است.
این نکته نیز قابل ذکر است که در شرایط نبود تحریمها، راهکارهای مناسبتر و بهصرفهتری برای فعالیت در این صنعت وجود دارد، ولی در شرایط تحریم نیز وضعیتی پدید میآید تا در داخل، خلاقیتها و ابتکاراتی برای شرکتهای ایرانی و شبکه بانکی ایجاد شود و از این فرصت باید استفاده کرد. به نظر میرسد به هر دلیلی تاکنون کوشش جدی برای رفع این مشکل وجود نداشته است، با اینکه راههای خوبی حتی در شرایط تحریم برای رفع این مشکل وجود داشته است.
جمعبندی
با وجود مزایای زیادی که برای کارتهای اعتباری بینالمللی قابل تصور است، آنگونه که پیداست در حوزه کارت اعتباری رشد کشور ما با سایر حوزههای بانکداری الکترونیک همسو نبوده و از نظر کمی و کیفی قابل قبول نیست. با وجود اثرگذاری نسبی تحریمهای اقتصادی بر توسعه کارتهای اعتباری بینالمللی، ولی در شرایط تحریم نیز راهکارهایی برای فعالیت در این صنعت وجود دارد و اگر نظام بانکی ما به دنبال ورود جدی در صنعت کارتهای اعتباری بینالمللی باشد، تعداد زیادی راه برای حل مشکلات مربوط به تحریم وجود دارد و میتوان با رفع چالشهای داخلی و خارجی در این زمینه، امکان توسعه این صنعت را بیش از پیش فراهم ساخت.
ایفای نقش فعال توسط بانک مرکزی در جهت ترویج صنعت کارت اعتباری و شناساندن درست آن به شبکه بانکی، تقویت زیرساختهای فنی و ارتقای زیرساختهای بانکی کشور (در ابعاد فنی و محتوایی) مطابق با استانداردهای بینالمللی، پیگیری و عزم جدی برای استقرار سامانه اعتبارسنجی یکپارچه و متمرکز در نظام بانکی، استفاده از شیوههای نوین تجهیز منابع همانند اوراق بهادار اسلامی (جهت رفع مشکل تنگنای اعتباری) و سرانجام تدوین مقررات لازم و اصلاح و حذف مقررات زائد از جمله مهمترین اقداماتی است که به منظور رفع موانع توسعه صنعت کارتهای اعتباری بینالمللی باید در دستور کار نظام بانکی و در راس آن بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
مآخذ
1. انجمن تامینکنندگان خدمات کارت و پرداخت (۱۳۹۳). برای چالشهای صنعت کارت چه باید کرد؟. نخستین سمینار تخصصی کارت و پرداخت، نشریه بانکداری الکترونیک، شماره ۹، آذر و دی ۹۳.
2. پژوهشکده پولی و بانکی (۱۳۹۱). بررسی راهکارهای توسعه کارت اعتباری در ایران، گزارش میزگرد چاپ شده در ویژهنامه تازههای اقتصاد، سال دهم، پاییز ۹۱.
3. تهرانفر، حمید (۱۳۹۱). بررسی چالشهای کارت اعتباری در ایران، مصاحبه چاپ شده در ویژهنامه تازههای اقتصاد، سال دهم، پاییز ۹۱.
4. حکیمی، ناصر (۱۳۹۳). کارت هوشمند یا گوشی هوشمند. سخنرانی نخستین سمینار تخصصی کارت و پرداخت، نشریه بانکداری الکترونیک، شماره ۹، آذر و دی ۹۳.
5. خوانساری، رسول (۱۳۹۵). فرصتها و چالشهای کارت اعتباری بینالمللی در نظام بانکی ایران، بیست و ششمین همایش سالانه سیاستهای پولی و ارزی، پژوهشکده پولی و بانکی.
6. مهنایی، زینب (۱۳۹۱). کارتهای اعتباری. ویژهنامه تازههای اقتصاد، سال دهم، پاییز ۹۱.
7. موسویان، سیدعباس (138۶). طراحی کارتهای اعتباری در بانکداری بدون ربا بر اساس بیع مرابحه، فصلنامه اقتصاد اسلامی، شماره ۲۸.
8. Bakhshi, M., (2006). Developing a Financial Model for Islamic Credit Card for the UK, PHD Dissertation in International Banking & Finance, UK: University of Salford.
9. Capgemini (2016) . 2016 World Payments Report.
10.
11. Saunders, A. & Cornett, M. M. (2015). Financial Institutions Management. A Risk Management Approach. (8th ed.). New York, NY: McGraw-Hill/Irwin.
12.
13. Worldbank.org
تازههای اقتصاد، شماره ۱۵۰، بهمن ۱۳۹۵، صفحه ۳۷- ۴۲.
منبع: پورتال بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی
تحلیل فقهی- حقوقی الگوی کارت اعتباری مرابحه: با تأکید بر روابط ذینفعان (بانک، مشتری و فروشنده)
نوشته شده توسط مدیرحسین میثمی (عضو هیئت علمی پژوهشکده پولی و بانکی)
یکی از عقود بسیار پرکاربرد در بانکداری اسلامی عقد مرابحه است. عقد مرابحه به دلیل سادگی، در بسیاری از بانکهای اسلامی (بهویژه در سایر کشورها) استفاده میشود؛ به نحوی که مثلاً در برخی بانکهای اسلامی، حدود ۹۵ درصد تسهیلات صرفاً بر اساس عقد مرابحه به متقاضیان پرداخت میگردد.
در نظام بانکی ایران نیز هر چند در گذشته استفاده از این عقد محدود بود اما در سالهای اخیر این شیوه توسعه یافته است و به نظر میرسد در آینده نیز بیش از پیش مورد استفاده قرار گیرد. در این رابطه بانک مرکزی کشور در مهر ماه سال ۱۳۹۵، طرح استفاده گسترده از کارت اعتباری مرابحه در شبکه بانکی را آغاز کرد و بر اساس اطلاعرسانی انجام شده، قرار است کارت اعتباری مرابحه به تدریج جایگزین تسهیلات خُرد گردد؛ که در گذشته با استفاده از سایر قالبهای حقوقی مانند: فروش اقساطی، جعاله و غیره پرداخت میشد.
با توجه به آنچه مطرح شد، به نظر میرسد توجه به ابعاد فقهی و حقوقی کارت اعتباری مرابحه و شیوه ارتباط بانک، مشتری و فروشنده در این کارتها دارای اهمیّت است. بر این اساس، در ادامه به تبیین برخی از این ابعاد خواهم پرداخت.
۱. تعریف عقد مرابحه
بیع مرابحه، یکی از انواع قرارداد بیع است و مقصود از آن، معاملهای است که فروشنده قیمت تمامشده کالا، اعمّ از قیمت خرید، هزینههای حمل و نقل و نگهداری و سایر هزینههای مربوط را به اطلاع مشتری رسانده و سپس تقاضای مبلغ یا درصدی اضافی بهعنوان سود میکند. بهعنوان مثال، اعلام میکند یک کالای مشخص را به ۱۰۰۰۰۰۰ تومان خریده و حاضر است به ۱۱۸۰۰۰۰ تومان یا با ۱۸ درصد سود به مشتری بفروشد (موسویان، ۱۳۹۰، ص. ۱۴).
۲. مرابحه در روایات
شاید در نگاه اول به نظر آید که عقد مرابحه در روایات جایگاهی ندارد و نوعی نوآوری است که به وسیله متفکران بانکداری اسلامی در سایر کشورها طراحی شده است اما مراجعه دقیق به روایات معتبر بهخوبی نشان میدهد که حضرات معصومین (ع) در روایات متعددی انواع مرابحه را مورد تأیید قرار دادهاند.
بهعنوان نمونه، محمدبنمسلم میگوید: «از امام باقر (ع) سؤال کردم در مورد مردی که نزد مردی دیگر آمده و میگوید کالایی برای من خریداری کن، شاید بهصورت نقد یا نسیه از تو خریداری کنم. پس وی کالا را بهخاطر او خریداری میکند؟ امام (ع) فرمود: اشکالی ندارد؛ همانا از او خریداری میکند بعد از آنکه مالک شد» (عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج. ۱۲، ص. ۵۱).
در حدیثی دیگر، اسماعیل بنخالق میگوید: «از امام کاظم (ع) در مورد معامله عینه سؤال کردم و گفتم، بسیاری از تجار ما امروزه معاملات عینه دارند و من برای شما توضیح میدهم که چه کار میکنیم. امام (ع) فرمود: توضیح بده. گفتم معاملهگری پیش ما میآید و کالایی را میخواهد، با هم گفتوگو میکنیم درحالیکه ما کالا را نداریم، به ما میگوید: به تو سود میدهم ده به یازده و من میگویم ده به دوازده. با هم چانه میزنیم تا بر نرخی توافق میکنیم. بعد از فراغ از تعیین سود، میپرسم چه کالایی را قصد داری تا برایت بخرم؟ ... امام (ع) فرمود: آیا مشتری اختیار دارد که، اگر بخواهد خریداری نکند و شما هم اگر بخواهید نفروشید؟ گفتم: بله، چنین اختیاری وجود دارد؛ و اگر هم در این بین مال تلف شود، از مال ما تلف شده است. امام (ع) فرمود: اشکالی در این معامله نمیبینم» (عاملی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۸، ص ۵۵).
۳. مرابحه در فقه اسلامی
مراجعه به کتب فقهی بهخوبی نشان میدهد که بحث در رابطه با بیع مرابحه در خلال مباحث فقه امامیّه، سابقه بسیار طولانی دارد و فقهای بزرگوار شیعه در ضمن مباحث بیع یا ملحقات آن، به این بحث پرداختهاند. آنچه از مجموع متون فقهی در رابطه با بیع مرابحه میتوان استخراج نمود و آن را مبنای طراحی الگوهای عملیاتی کارتهای اعتباری قرار داد، دستکم شامل موارد ذیل است (نجفی، ۱۴۱۷ ق، ج ۳، ص ۳۱):
الف- تمامی معاملات مبتنی بر بیع مرابحه با رعایت برخی ضوابط صحیح است.
ب- بیع مرابحه میتواند نقدی یا بهصورت نسیه باشد.
پ- بیع مرابحه میتواند بهصورت مستقیم و اصالتی یا بهصورت وکالتی باشد.
ت- لازم است ابتدا کالایی خریداری، سپس به مشتری فروخته شود؛ یعنی در اقتصاد حقیقی باید پدیدهای رخ دهد.
ث- لازم است قرارداد مرابحه و فروش کالا به مشتری، بعد از خرید بایع و تملک او بر کالا واقع شود و انجام فروش قبل از خرید صحیح نیست.
ج- نرخ سود قرارداد مرابحه میتواند بهصورت مبلغ یا درصد تعیین شود.
چ- چنانچه بایع در بیان قیمت خرید یا هزینههای مرتبط خلاف واقع بگوید، مشتری خیار فسخ پیدا میکند.
ح- اگر کالا قبل از قبض به وسیله مشتری تلف شود، از مال فروشنده تلف شده است و فروشنده مسئول هزینههای مرتبط است (هر نوع تلف مبیع قبل از قبض، به عهده بایع است). یکی از مسائل فقهی مهم در رابطه با عقد مرابحه، قلمرو یا شمول این قرارداد است. در واقع درحالیکه شمول این قرارداد نسبت به انتقال اعیان مسلم است، شمول آن نسبت به فروش منافع و خدمات (که میان عرف بهصورت بیع مطرح است)، از دیدگاه فقیهان شیعه محل اختلاف است.
برخی از فقیهان، مانند شیخ انصاری، صاحب جواهر و آیتالله خویی، صدق بیع بر چنین معاملههایی را انکار و استفاده عرف مردم از کلمه بیع در این موارد را بر تسامح حمل میکنند و معتقدند مقصود عرف، انتقال منافع در قالب قراردادهایی چون اجاره، جعاله یا مصالحه است. در مقابل برخی دیگر از فقیهان، چون امام خمینی (ره)، آیتالله خامنهای و آیتالله مکارم شیرازی، عین بودن مورد معامله در عقد بیع را لازم نمیدانند و بر این باورند که میتوان منافع و خدمات را نیز در قالب قرارداد بیع منتقل نمود (مکارم شیرازی، ۱۴۱۳، ج ۱، ص ۲۱).
برای حل مشکل و رسیدن به توافق فقهی در این مورد، میتوان از عقد صلح استفاده کرد. به این معنا که مراکز خدماتی بر اساس عقد صلح، خدمات خود را بهصورت نقد به بانک واگذارند؛ سپس بانک آن خدمات را بر اساس عقد صلح مرابحهای و با قیمتی بالاتر به خریدار تملیک کند و وی از آن خدمات استفاده کند. به اعتقاد فقیهان بزرگوار شیعه، قرارداد صلح قراردادی لازم است و موضوع آن اعمّ از اعیان، منافع و حقوق است و شامل همه خدماتی که ارزش مالی دارند میشود (تسخیری، ۱۳۷۹، ص ۲۱).
۴. مرابحه در قوانین کشور
در شبکه بانکی کشور، تا سال ۱۳۸۹، تنها نوع خاصی از قرارداد مرابحه (فروش اقساطی) در قانون عملیّات بانکی بدون ربای ایران وجود داشت اما در این سال و با تصویب قانون برنامه پنجم توسعه، قراردادهای مرابحه، خرید دین و استصناع به فصل۳ از قانون عملیّات بانکی بدون ربا اضافه شد. پیرو آن، هیئتوزیران به پیشنهاد بانک مرکزی و با استناد به ماده ۹۸ قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران (مصوب ۱۳۸۹)، آییننامه قرارداد مرابحه را بهشرح ذیل ابلاغ کرد.
الف- مرابحه قراردادی است که بهموجب آن عرضهکننده، بهای تمامشده اموال و خدمات را به اطلاع متقاضی میرساند و سپس با افزودن مبلغ یا درصدی اضافی بهعنوان سود، آن را بهصورت نقدی، نسیه دفعی یا اقساطی، به اقساط مساوی یا غیرمساوی در سررسید یا سررسیدهای معین به متقاضی واگذار میکند.
ب- بانکها میتوانند بهمنظور رفع نیازهای واحدهای تولیدی، خدماتی و بازرگانی و برای تهیّه مواد اوّلیه، لوازم یدکی، ابزار کار، ماشینآلات، تأسیسات، زمین و سایر کالاها و خدمات مورد احتیاج این واحدها و نیازهای خانوارها برای تهیه مسکن، کالاهای بادوام مصرفی و خدمات، به سفارش و درخواست متقاضی، این اموال و خدمات را تهیّه و تملک کرده و سپس آن را در قالب مرابحه به متقاضی واگذار کنند.
پ- بانکها مکلفاند قبل از انعقاد مرابحه، اطمینان حاصل نمایند که اصل منابع و سود متعلقه در طول مدت قرارداد، قابل برگشت است.
ت- اعطای تسهیلات در قالب مرابحه با توجه به بهای تمامشده و سود بانک تعیین خواهد شد.
ث- بانکها مکلفاند تمهیدات لازم را برای استفاده از ابزارها و کارتهای الکترونیکی در قالب مرابحه فراهم نمایند.
۵. الگوی عملیّاتی کارت اعتباری مرابحه
به طور معمول در کارتهای اعتباری، دارنده کارت با استفاده از اعتباری که بانک صادرکننده کارت، برای وی درنظر میگیرد، اقدام به خرید کالاها و خدمات کرده و از محل اعتبار پیشگفته، قیمت آنها را بهصورت نقدی میپردازد و نسبت به بانک صادرکننده کارت بدهکار میشود. بر همین اساس، در طراحی کارت اعتباری بر اساس قرارداد مرابحه، دستکم چهار ذینفع حضور دارند که عبارتاند از: بانک یا مؤسسه اعتباری ناشر کارت، بانک یا مؤسسه اعتباری پذیرنده کارت، دارنده کارت و در نهایت، فروشگاه یا مرکز خدماتی.
در الگوی کارت اعتباری مرابحه، بانک ناشر، بعد از اعتبارسنجی مشتری متناسب با اعتبار وی، کارت اعتباری در اختیارش میگذارد و طبق قرارداد، دارنده کارت را وکیل در خرید به وسیله کارت برای بانک میکند و متعهّد میشود تا سقف اعتبار، منابع لازم برای خرید کالاها و خدمات مورد نیاز دارنده کارت را بپردازد.
زمانی که دارنده کارت در جایگاه وکیل بانک به خرید کالا اقدام میکند، کارت را در دستگاه پایانه فروش فروشگاه قرار میدهد و با انجام این کار، بانک ناشر کارت (از راه بانک پذیرنده)، قیمت کالاها و خدمات را به فروشگاه پذیرنده کارت میپردازد و کالا را تملک میکند. سپس بانک ناشر کارت در جایگاه فروشگاه الکترونیکی اعتباری، کالاها و خدمات خریداریشده را به دارنده کارت بهصورت بیع مرابحه نسیه برای مدّت زمان معین و با نرخ سود مشخص میفروشد. بهطور مثال، کالاها و خدمات خریداریشده را با احتساب نرخ سود ۱۸ درصد با سررسید شش ماه، به دارنده کارت میفروشد.
در ادامه، دارنده کارت، کالاها و خدمات خریداریشده را تملک کرده و از فروشگاه تحویل میگیرد. بعد از آن، دارنده کارت بدهکار بانک ناشر خواهد بود و چند گزینه برای پرداخت بدهی (قیمت نسیه کالاها و خدمات) دارد که عبارتاند از:
الف- پرداخت در مهلت تنفس: در این صورت مابهالتفاوت قیمت نقد و نسیه (سود بانک از فروش اقساطی) تخفیف داده میشود و دارنده کارت فقط قیمت نقد کالاها و خدمات را به بانک میپردازد.
ب- پرداخت بهصورت اقساطی: دارنده کارت میتواند کل یا بخشی از قیمت کالاها و خدمات خریداری شده را بهصورت اقساط تا سررسید مقرر بپردازد. در این صورت، بخشی از مابهالتفاوت قیمت نقد و نسیه به تناسب تخفیف داده میشود.
پ- پرداخت دفعی در سررسید: در این صورت هیچ تخفیفی داده نمیشود و دارنده کارت، قیمت نسیه کالاها و خدمات را کامل میپردازد.
ت- پرداخت بعد از سررسید: در این صورت دارنده کارت افزون بر قیمت نسیه کالاها و خدمات، باید مبلغی را بهعنوان وجه التزام بپردازد.
۶. روابط حقوقی موجود بین ذیفنعان در کارت اعتباری مرابحه
در ساماندهی معاملههای کارت اعتباری بر اساس قرارداد مرابحه، از ترکیب چند قرارداد استفاده میشود و صحت شرعی معامله با کارت اعتباری، به صحت همه آنها وابسته است. بعد از تعیین سقف اعتبار و صدور کارت به وسیله بانک، چند معامله انجام میگیرد که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱. وکالت در خرید: بهسبب قرارداد بین بانک ناشر کارت و متقاضی کارت اعتباری، دارنده کارت وکیل بانک برای خرید کالاها و خدمات مورد نیاز خود میشود.
۲. خرید وکالتی: دارنده کارت در جایگاه وکیل بانک، کالاها و خدمات مورد نیاز خود را بهصورت بیع نقد از فروشگاهها و سایر مراکز پذیرنده کارت، برای بانک خریداری میکند.
۳. فروش مرابحهای نسیه: بانک ناشر با پرداخت قیمت، کالاها و خدمات خریداریشده را تملک کرده و سپس در جایگاه فروشگاه الکترونیکی اعتباری، آنها را با احتساب سود بانکی بهصورت بیع مرابحه نسیه به دارنده کارت میفروشد.
۴. تخفیف در بدهی: اگر دارنده کارت بخواهد بدهی حاصل از خرید نسیه را بهصورت دفعی در فرصت تنفس، یا بهصورت تدریجی تا سررسید بپردازد، بانک نسبت به مبلغ بدهی، تخفیف میدهد (کل یا بخشی از سود نسیه را کم میکند).
۵. جریمه تأخیر: چنانچه دارنده کارت، بدهی خود را تا سررسید پرداخت نکند، متناسب با مبلغ و مدّت بدهی، مشمول جریمه تأخیر و وجه التزام خواهد شد.
اکثر روابط حقوقی مذکور از منظر فقهی بدون اشکال است اما برخی از آنها نیز، نیاز به تأمل بیشتری دارد، که در ادامه بررسی میشود.
الف- فقدان قصد خرید وکالتی
بهسبب قرارداد صدور کارت اعتباری، دارنده کارت وکیل بانک در خرید کالاها و خدمات میشود و بنابراین برای صحت خریدها، باید قصد خرید وکالتی کند. درحالیکه در موارد فراوانی دارنده کارت غافل از خرید وکالتی بوده و مستقیماً برای خودش خرید میکند؛ همانطور که در مواردی دارنده کارت، کارت را به دیگران (مانند همسر و فرزند) وامیگذارد و آنان اطلاعی از قرارداد وکالت ندارند.
در رابطه با این مشکل میتوان گفت که اولاً، در تحقق قصد خرید وکالتی، توجه ارتکازی کفایت میکند؛ به این معنا که اگر دارنده کارت متوجه باشد که چه کاری انجام میدهد، کفایت میکند. از طرفی، به نظر میرسد در خرید با کارت اعتباری، در اکثر موارد، چنین ارتکازی وجود دارد؛ چون دارنده کارت میداند خودش پولی ندارد و با پول بانک خریداری میکند. در مواردی هم که کارت را در اختیار دیگری میگذارد، دیگران وسیله و ابزار وی برای خرید وکالتی هستند و فرد با واگذاری کارت، دیگران را وکیل و جانشین خود در انجام معامله وکالتی میکند. ثانیاً، بر فرض که بهجهت نبود قصد وکالت در خرید، خرید وکالتی به لحاظ شرعی باطل باشد. در این حالت معامله تبدیل به بیع فضولی نقد و نسیهای خواهد شد که پیشاپیش طرفین قرارداد رضایت خودشان را اعلام کردهاند. به این بیان که بانک ناشر کارت، حین انعقاد قرارداد با فروشگاهها و مراکز خدماتی پذیرنده کارت، رضایت خود را مبنی بر خرید به وسیله دارنده کارت اعلام کرده و دارنده کارت نیز رضایت خود را مبنی بر خرید نسیه از بانک اعلام کرده است؛ بنابراین اگر معامله با این نوع کارتها به اصطلاح فقهی از نوع بیع وکیل نباشد، از نوع «بیع فضولی همراه با رضایت مالک» خواهد بود که به اعتقاد همه فقیهان، بیع مأذون و صحیح است (موسویان و احمدی، ۱۳۹۰، ص. ۲۴).
ب- تخفیف در بدهی
در الگوی پیشنهادی برای کارت اعتباری مرابحه، دارنده کارت، کالا را به صورت نقد برای بانک خریداری میکند سپس بانک، با درنظرگرفتن سود خود، کالا را بهصورت نسیه به دارنده کارت میفروشد و وی متعهد میشود در سررسید مقرر، قیمت نسیه کالا را به بانک بپردازد. حال اگر دارنده کارت بخواهد بدهی خود را بهصورت دفعی در فرصت تنفس یا بهصورت تدریجی تا سررسید بپردازد، بانک نسبت به مبلغ بدهی تخفیف میدهد (کل یا بخشی از سود بانکی را کم میکند). حال سؤال آن است که آیا چنین تخفیفی از دید فقه اسلامی جایز است؟ در پاسخ به این پرسش میتوان این طور بیان نمود که در معاملههای مدتدار (مانند بیع نسیه، سلف، اجاره، قرض و ...) که بدهکار متعهّد است بدهی خود را طبق زمانبندی معیّن بپردازد، گاهی بدهکار علاقه دارد در برابر کم کردن بخشی از بدهی، دین خود را زودتر از موعد مقرر بپردازد؛ چنانکه گاهی طلبکار دوست دارد در برابر دریافت زودتر از سررسید، از بخشی از بدهی خود صرفنظر کند. این موضوع از زمان معصومین محل بحث بوده و در روایتهای مختلفی مورد بحث واقع شده است.
بهعنوان مثال محمدبنمسلم در روایت صحیحی از امام باقر (ع) نقل میکند که: «از امام باقر (ع) درباره شخصی پرسش شد که دین مدّتداری بر عهده دارد. طلبکار نزد وی میآید و میگوید: فلان مقدار بدهیات را نقد بپرداز تا از بقیهاش صرفنظر کنم؛ یا میگوید مقداری را نقد بپرداز تا نسبت به باقی آن مهلت را اضافه کنم. امام (ع) فرمود: مادامی که به اصل بدهی (سرمایه) چیزی اضافه نکند، اشکالی ندارد. چرا که خداوند میفرماید: برای شماست سرمایههایتان؛ نه ستم کنید و نه بر شما ستم شود» (طباطبایی بروجردی، ۱۴۱۰ق، ج ۱۸،ص ۳۳۷).
فقیهان شیعه با استناد به این روایت و روایتهای متعدّد دیگری که همین مضمون را میرسانند، با اصل کاهش مبلغ بدهی در مقابل پرداخت زودتر از سررسید موافق هستند (موسوی خمینی، ۱۴۲۱ق.، ج ۲، ص ۲۸). البته برای شیوه اجرای این عمل راهکارهای مختلفی پیشنهاد شده است که همگی دارای مشروعیّت است. برخی از آنها بهشرح ذیل است. - صلح: طلبکار و بدهکار بر کاهش بخشی از بدهی در برابر تعجیل در پرداخت مصالحه میکنند.
- ابراء: طلبکار در برابر دریافت زودتر از سررسید، از بخشی از بدهی صرفنظر میکند.
- هبه: طلبکار در برابر دریافت زودتر از سررسید، بخشی از بدهی را هبه میکند.
- خرید دین یا تنزیل: بدهکار بدهی مدّتدار خود را در برابر مبلغی کمتر از بدهی میخرد.
پ- جریمه تأخیر (وجه التزام)
گاهی دارنده کارت اعتباری به دلایل مختلف از پرداخت بدهی و تسویه حساب با بانک خودداری میکند. در این موارد بانکهای متعارف و ربوی، متناسب با تأخیر مشتری، بهره دیرکرد میگیرند. از منظر فقه اسلامی، شَکی نیست که هر نوع افزایش مبلغ بدهی در برابر تمدید مدّت، ربا و حرام است و این نوع ربا از مصادیق مسلم ربای جاهلی بهشمار میرود که در آیات و روایات از آن نهی شده است (انصاری، ۱۴۰۶ق.، ج. ۲، ص. ۴۴). بنابراین نمیتوان در بانکداری بدون ربا از روش بهره دیرکرد استفاده کرد.
اما سؤال آن است که «آیا طلبکار میتواند برای الزام بدهکار به پرداخت به موقع بدهی، شرط جریمه تأخیر بگذارد؟» بهعبارتدیگر، همانطور که برای التزام وی به پرداخت در سررسید، میتواند شرط رهن و ضمانت کند و با وی قرار بگذارد که اگر بهموقع پرداخت نکند، از راه فروش رهن یا الزام ضامن، طلب خود را وصول نماید، آیا میتواند شرط جریمه بگذارد و او را تهدید کند که اگر در سررسید مقرر پرداخت نکند، مبلغ مشخصی جریمه خواهد گرفت؟ این بحث مورد اختلاف جدی فقهاست و برخی مانند امام خمینی (ره)، گرفتن هر نوع زیاده (هرچند بهعنوان جریمه دیرکرد) را از مصادیق ربا میدانند (موسوی خمینی، ۱۴۲۱ق.، ج. ۲، ص. ۴۵)، اما گروهی دیگر، مانند آیتالله گلپایگانی (ره)، معتقدند که اگر بدهکار بهصورت شرعی در ضمن عقد خارج لازم ملتزم شده باشد که اگر پرداخت دین خود را از موعد مقرر به تأخیر انداخت، مبلغ معینی مجانی بدهد، اشکالی ندارد (گلپایگانی، ۱۴۰۵ ق.، ج. ۲، ص. ۹۱). بحث جریمه تأخیر از موضوعات اختلافی بوده و رویه مورد پذیرش در شبکه بانکی کشور در اینگونه موارد آن است که حرف نهایی را قانون و شورای نگهبان میزند تا فعالیتها مختل نشود. بر اساس نظر این شورا، درنظرگرفتن جریمه تأخیر تأدیه با عنوان وجه التزام و بهعنوان شرط ضمن عقد اشکالی ندارد (دیبان و موسویان، ۱۳۹۲، ص. ۲۳). بنابراین بانکها میتوانند در طراحی کارت اعتباری مرابحه شرط وجه التزام برای تأخیر در بازپرداخت درنظر بگیرند.
۷. ویژگیهای کارت اعتباری مرابحه
کارت اعتباری مرابحه علاوه بر اینکه با موازین فقه شیعه و اهل سنت انطباق بالایی دارد، تقریباً تمامی کارکردهای اقتصادی کارتهای اعتباری متعارف و ربوی را نیز داراست. در ادامه به برخی از ویژگیهای این نوع کارت اشاره میشود (دبیان و موسویان، ۱۳۹۲، ص. ۱۴۱).
الف- قابلیت خرید اعتباری: به دارنده کارت اجازه میدهد تا با استفاده از منابع بانک کالاها و خدمات مورد نیاز خود را بخرد و بهای آن را دیرتر بپردازد.
ب- قابلیت پرداخت در مهلت تنفس: به دارنده کارت امکان میدهد تا بهای کالاها و خدمات خریداریشده را در مهلت تنفس بپردازد و در این صورت فقط قیمت نقدی کالاها و خدمات پرداخت میشود.
پ- قابلیت پرداخت اقساطی: دارنده کارت میتواند بدهی خود را بهشکل اقساطی بپردازد.
ت- قابلیت پرداخت دفعی مدتدار: دارنده کارت میتواند بدهی خود را بهصورت مدّتدار (بهطور مثال بعد از شش ماه) بپردازد.
ث- قابلیت طراحی برای سقف اعتباری بالاتر: بانک از همه منابع مالکیّتی (مانند سپردههای قرضالحسنه) و وکالتی (مانند سپردههای مدّتدار) میتواند جهت اعطای تسهیلات بر اساس الگوی کارت اعتباری مرابحه استفاده کند. در نتیجه، بانک ناشر میتواند کارتهایی با سقف اعتباری بالا (معادل چند ماه درآمد آتی مشتریان) طراحی و عرضه کند.
ج- انتظار استقبال بانکها و مشتریان: بهدلیل انتفاعی بودن قرارداد و عدم محدودیت منابع و مصارف، انتظار میرود این راهکار مورد استقبال جدی بانکها و مشتریان قرار گیرد.
چ- واقعی بودن جریمه تأخیر (وجه التزام): دارنده کارت افزون بر گزینه پرداخت در مهلت تنفس، میتواند تا سررسید معین (بهطور مثال تا شش ماه) بهصورت اقساطی یا بعد از سررسید بهصورت دفعی، بدهی خود را تسویه کند. بنابراین، زمانی کار به جریمه منتهی میشود که دارنده کارت در عمل به همه گزینهها تخلف کند و این موضوع سبب واقعیشدن جریمه تأخیر و وجه التزام میشود که از دیدگاه فقهی منطبق با نظر شورای نگهبان است.
۸. جمعبندی و توصیههای سیاستی
کارت اعتباری مرابحه، از مهمترین و جدیدترین ابزارهای طراحی شده به وسیله محققین بانکداری اسلامی است. این ابزار در چند سال اخیر به صورت گسترده در بانکهای اسلامی سایر کشورهای اسلامی مورد استفاده واقع شده است. علت استقبال بالا از کارت اعتباری مرابحه آن است که نخست، این ابزار نرخ سود ثابت و از پیش تعیین شده و ریسک حداقلی دارد و به همین دلیل برای عملیات کوتاهمدت شبکه بانکی مناسب است. دوم، از منظر فقهی سازگاری بالایی با مبانی تمامی مذاهب فقهی شیعه و اهل سنت دارند.
با توجه به آنچه مطرح شد، توصیه میشود بانک مرکزی کشور، به صورت جدی سیاست جایگزینی کارت اعتباری مرابحه به جای قالبهای حقوقی قدیمی مانند فروش اقساطی، جعاله و مضاربه را در دستور کار قرار دهد. این جایگزینی علاوه بر منافع اقتصادی متعددی که دارد (مانند کاهش تعداد عقود، سادهسازی فرآیندها و غیره)، به از بین رفتن پدیده شوم فاکتورسوزی در شبکه بانکی کمک شایانی میکند. مسئلهای که در سه دهه اخیر، یکی از معضلات جدی شبکه بانکی در اجرای بانکداری بدون ربا بوده است.
مآخذ:
1. انصاری، م. (۱۴۰۶ق.). کتاب المکاسب. قم: مجمع الفکر الاسلامی.
2. تسخیری، م. ع. (۱۳۷۹). کارتهای اعتباری. فصلنامه فقه اهل بیت، ۲۴.
3. دبیان، م.، و موسویان، س. ع. (۱۳۹۲). کارتهای اعتباری و انطباقپذیری فقهی (ر. محبیمجد، مترجم). تهران: پژوهشکده پولی و بانکی.
4. طباطبایی بروجردی، س. ح. (۱۴۱۰ ق.). جامع أحادیث الشیعه. قم: حوزه علمیه قم.
5. عاملی، ش. ح. (۱۴۰۹ ق.). وسائل الشیعه. قم: مؤسسه آلالبیت.
6. مکارم شیرازی، ن. (۱۴۱۳ ق.) انوار الفقاهه: کتاب البیع. قم: مدرسه امام امیرالمؤمنین (ع).
7. موسوی خمینی، ر. (۱۴۲۱ق.). کتاب البیع. قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
8. موسویان، س. ع. (۱۳۹۰). ابزارهای مالی اسلامی. قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
9. موسویان، س. ع.، و احمدی، س. (۱۳۹۰). بررسی تطبیقی مدلهای عملیاتی کارت اعتباری در بانکداری اسلامی. فصلنامه اقتصاد اسلامی، ۴۳.
10. نجفی، م. ح. (۱۴۱۷ ق.). جواهرالکلام فی شرح شرائع الأسلام. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
تازههای اقتصاد، شماره ۱۵۰، بهمن ۱۳۹۵، صفحه ۴۷- ۵۰.
منبع:پورتال بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی
با وجود بانکهای ربوی تولید سامان نمیگیرد/ اقتصاد مقاومتی راهکار علمی دارد
نوشته شده توسط مدیراستاد برجسته حوزه علمیه قم گفت: اقتصاد مقاومتی راه علمی دارد و با بانک ربوی نمیتوان آن را محقق کرد؛ نخستین کار این است که غده بانکهای ربوی درمان شود.
آیتالله عبدالله جوادی آملی شنبه شب در دیدار شهردار و مدیران شهری قم که در موسسه علوم وحیانی اسراء برگزار شد، با تاکید بر اینکه مدیریت شهری در قم باید تجربیات کلانشهرهای دیگر را مورد توجه قرار دهد اظهار کرد: مشکلات کلانشهرهای کشور را در نظر بگیرید و مسیری انتخاب کنید که به مشکلات آنها برخورد نکرده و با معضلاتی که امروز در این شهرها وجود دارد رو به رو نشوید.
وی با تاکید بر اینکه شهرداری درگیر معضلات چون تراکمفروشی در شهر نشود افزود: تمرکز بر توسعه بیرویه، پلسازی و تراکم فروشی مسیر نادرستی بوده که در برخی کلانشهرها در آن حرکت شده که در قم نباید این روش نادرست تکرار شود.
این استاد برجسته حوزه علمیه، قم را شهری فرهنگی خواند و تصریح کرد: محور این شهر فرهنگی حرم مطهر حضرت معصومه(س) است و باید به ویژگیهای این شهر توجه داشت.
وی با اشاره به وضعیت فعلی محدوده حرم مطهر حضرت معصومه(س)، لزوم بهسازی و ساماندهی این محدوده را مورد توجه قرار داد و خاطرنشان کرد: مدیریت شهری قبل از اینکه اعتبار پروژهای را تامین کند نباید عملیات اجرایی آن را آغاز کند.
آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه برخی واحدهای تجاری و اصناف محدوده حرم مطهر شایسته این فضای معنوی نیست اظهار کرد: باید برای رفع این مشکلی فکری جدی شود.
وی با تاکید بر اینکه رفع مشکل مربوط به تصادفات جادهای نیازمند فرهنگسازی است افزود: مساجد باید به محور فعالیتهای فرهنگی تبدیل شود و اقدامات فرهنگی سازنده در آنها صورت گیرد.
این استاد برجسته حوزه علمیه قم با تاکید بر اینکه جهانبینی باید در شهرداری شکل بگیرد گفت: شهرداری باید به سمت تولید و اشتغال حرکت کند و اگر نمیتواند در این زمینه سرمایهگذاری داشته باشد به دنبال تقویت امکانات فضاهای تولیدی برای افزایش حضور مردم باشد.
وی با تاکید بر اینکه با وجود ظرفیت ارزشمندی چون اهلبیت دیگر نباید از دیگر کشورهای دنیا عقب بمانیم بیان کرد: اقتصاد مقاومتی راه علمی دارد و با بانک ربوی نمیتوان آن را محقق کرد؛ نخستین کار این است که غده بانکهای ربوی درمان شود.
آیتالله جوادی آملی تصریح کرد: اقتصاد و تولید با این بانکها سامان نمیگیرد و باید فکری جدی در این خصوص شود.با وجود بانکهای ربوی تولید سامان نمیگیرد/ اقتصاد مقاومتی راهکار علمی دارد
منبع:خبرگزاری فارس
در قرض آنچه موجب کاهش ارزش پول شده است نه فعل قرضگیرنده که عمدتاً عوامل اقتصادی است که از تحت اختیار قرضگیرنده خارج بوده است.
وهاب قلیچ (عضو هیئت علمی پژوهشکده پولی و بانکی)
با پیروزی انقلاب اسلامی سعی بر آن شد تا نظام بانکی کشور به سمت نظام اسلامی حرکت کند. این تلاش در قالب تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۱۳۶۲ بروز بیشتری یافت. عمده تفاوت عملیات بانکداری بدون ربا با بانکداری متعارف در تجهیز و تخصیص منابع خلاصه میشود. در نظام بانکداری متعارف تجهیز و تخصیص منابع عمدتاً با قرض همراه با بهره ربوی است در حالیکه در بانکداری بدون ربا سعی بر این است که عقود اسلامی همچون عقود قرضالحسنه، مبادلهای و مشارکتی مبنای این عملیات بانکی قرار بگیرد.
گرچه استفاده از عقود اسلامی به جای عملیات قرض ربوی بسیار ضروری است اما محدود کردن مرزهای بانکداری اسلامی به این مورد اشتباهی است که نظام اقتصادی کشور را از سایر محسنات اقتصاد اسلامی محروم میکند. یکی از ویژگیهای اقتصاد اسلامی احترام به حقوق، پرداخت حق هر صاحب حقی به او و جبران ضرر و زیان وارده به حقوق افراد است و تمامی راهبردها، ساختارها و سیاستهای این نظام در این راستا تعریف میشود.
مسلماً هر فردی نسبت به پولی که در ملکیت دارد دارای حق است و هیچ کسی نمیتواند بدون دلیل از ارزش آن کم کند. این ارزش محدود به ارزش اسمی نیست و ارزش حقیقی که بعضاً از آن به عنوان «قدرت خرید» یاد میشود را هم دربر میگیرد.
کاهش ارزش پول یکی از مهمترین مباحث حوزه اقتصادی است که در علم اقتصاد مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. اما لزوم جبران این کاهش ارزش، موردی است که از آن عموماً در مباحث فقهی و حقوقی یاد میشود. در بین مطالعات اقتصاد اسلامی، لزوم جبران کاهش ارزش پول و مسئولیت این جبران از مطالبی است که بسیار کمتر از اسلامی کردن تجهیز و تخصیص منابع مالی مورد بررسی قرار گرفته است. این یادداشت قصد دارد از این دریچه به این مسئله بنگرد و پاسخی برای این پرسش بیابد که آیا جبران کاهش ارزش پول معقول و مشروع است و مسئولیت این جبران متوجه چه کسی است؟
ماهیت پول و مسئله کاهش ارزش
پول امروزی با پولهای صدر اسلام تفاوتهایی دارد از جمله آنکه پولهای صدر اسلام پول حقیقی (طلا و نقره) بوده ولی پولهای امروزی اعتباری محض هستند. همچنین پولهای گذشته افزون بر ارزش مبادله دارای ارزش مصرفی هم بودهاند ولی پولهای امروزی فقط دارای ارزش مبادلهای هستند؛ افزون بر این شیوه تولید و عرضه آنها نیز با یکدیگر متفاوت است (یوسفی، ۱۳۸۸: ۹۸).
همچنین افزون بر اینکه پولهای امروزی از نوع اعتباری است ولی از دیدگاه فقهی حقوقی نوعی مال به حساب میآید. مال چیزی است که مورد رغبت و تقاضای عقلا باشد، بگونهای که حاضر باشند در قبال آن عوضی بپردازند (خویی، ۱۴۱۳: ۳۲). از اینرو با توجه به صدق این تعاریف برای پولهای امروزی بنا بر اعتباری که حاکمیت به آن داده و مورد مقبولیت عرف است، میتوان آن را در تعریف مال قرار داد.
علاوه براین پول دارای دو ارزش اسمی و حقیقی است. اگر ارزش پول را بدون لحاظ شاخص قیمتها و تورم در نظر داشت به ارزش اسمی پول اشاره شده است و اگر قدرت خرید آن در نظر گرفته شود به ارزش حقیقی پول توجه شده است.
الزام یا عدم الزام جبران کاهش ارزش پول
نکتهای که در اینجا طرح میشود این است که آیا لازم است که کاهش ارزش پول را جبران کرد یا خیر؟ عدهای بر این اعتقادند که پول برحسب ارزش اسمی خود از اموال مثلی است و نه از حیث ارزش حقیقی. به عبارتی قدرت خرید از عوارض و حالات پول است و مقوم مثلی بودن آن نیست. از اینرو در قرض، کاهش ارزش حقیقی پول قرضدهنده، ملزم به جبران نمیشود. از این جهت مخالفین جبران کاهش ارزش پول به طور طبیعی، راهکاری همچون شرط نمودن پرداخت ارزش حقیقی پول در ضمن عقد را طرح کردهاند. بر این اساس کاهش ارزش حقیقی پول تنها در صورتی قابل جبران است که در قالب شرط ضمن عقد اصلی، مشروط شده باشد.
در مقابل، این نظر وجود دارد که گرچه پول امروزی نیز مثلی است ولی قدرت خرید و ارزش حقیقی در آن دخیل است و این قدرت خرید از خصوصیات ذاتی پول است و نه خصوصیات نسبی آن. توان و قدرت خرید پول در نگاه عرفی و عقلایی همچون صفت حقیقی بکار میرود و همانطور که اگر خود جنس پول و یا اوصاف جنس توسط فعل زیانبار دیگری از بین برود باید جبران شود، کسر مالیت و قدرت خرید آن هم الزاماً نیازمند جبران است (طباطبایی و سرمدی، ۱۳۹۴: ۵۶-۵۷).
ارزش پولهای حقیقی همچون سکه طلا و نقره برخاسته از جنس آن است در حالی که ارزش پولهای امروزی منوط به اعتبار داده شده به آن است. در پولهای حقیقی کاهش ارزش برعهده نمیآید چراکه مالیت آن برخاسته از جنس خودشان است؛ اما ارزش مبادلهای و توان خرید پولهای اعتباری در نگاه عرف و عقلا همچون صفت حقیقی است و کسر آن ملزم به جبران توسط کسردهنده آن است.
قانونگذار نيز نظريه لزوم جبران كاهش ارزش پول را به نحوی پذيرفته است؛ بر اين اساس در صورت وجود تورم بايد كاهش ارزش پول بر اساس نرخ تورم رسمي اعلامشده از سوی بانك مركزي جبران شود. در این جهت، قانونگذار با الحاق يك تبصره به ماده 1082 قانون مدني (در مهريهاي كه وجه رايج باشد) و نيز در ماده 522 قانون آيين دادرسي مدني در خصوص جبران خسارت در دين به تناسب تغییر شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی تعیین میگردد اين اصل را تأييد و تصويب نموده تا بخشي از ضرر افراد جامعه جبران گردد.
قاعده لاضرر
قاعده لاضرر یک قاعده عقلی و عرفی است که در اسلام به وسیله حدیث نبوی «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» تایید شده است و نه اینکه این قاعده وضع و تاسیس اسلام باشد (سیستانی، ۱۴۱۴: ج۲، ۲۹۴). همچنین از آنجاکه پول اعتباری استواری و حیثیتش به ارزش مبادلهای آن در بازار وابسته است، با کاهش ارزش در طی زمان زیان نزد عرف عام صادق میباشد (هاشمی شاهرودی، ۱۴۱۷: ۸۲). بنابراین کاهش ارزش حقیقی و قدرت خرید پول به نوعی ضرر به حساب آمده و حسب این قاعده، ضرر وارد شده به دارنده پول که خارج از توان و اختیار وی بوده، باید توسط خسارت زننده جبران شود.
البته گرچه زیان و ضرر بودن کاهش قدرت خرید پول از نگاه عرفی امری مقبول و روشن است اما در مباحث فقهی بین فقها اختلاف زیادی وجود دارد که عمدتاً مربوط به این نکته میشود که آیا قرضگیرنده ملزم به جبران کاهش ارزش پول قرض گرفته از قرض دهنده است یا خیر. اما در مجموع به نظر میرسد دلایل موافقین قابلیت جبران این کاهش ارزش، قویتر از دلایل رقبا است (طباطبایی و سرمدی، ۱۳۹۴: ۷۰).
قاعده اتلاف
مفاد قاعده اتلاف (من أَتلَف مالَ الغَيرِ فَهو لَه ضامن) در كتب حديثي نيامده ولي از چندان شهرتي برخوردار است كه به عنوان حديث معصوم تلقي شده و مورد استناد فقها قرارگرفته است. در این قاعده نیاز نیست که اتلافکننده عمدی داشته باشد همین که انتساب فعل زیانبار به وی اثبات شود کافی است، ولو آنکه او قصد و عمدی در اتلاف مال دیگری نداشته باشد. از آنچه در خصوص مستندات و قلمرو قاعده اتلاف وجود دارد چنين استفاده ميشود كه هر فرد حقيقي يا حقوقي (دولتي يا غيردولتي)، مال ديگري را از بين ببرد، حال چه خود مال از بين برود يا ماليت آن، يا كارايي آن، به طور كامل از بين برود يا بخشي از آن نابود شود، از روي ناآگاهي انجام شود يا به صورت عمد، در تمامي اين صور ضمان وجود دارد، با اين تفاوت كه در جايي كه عمد باشد افزون بر ضمانت، كيفر هم وارد است (جعفری و باقری، ۱۳۹۳: ۱۰۷). بر این اساس اگر بتوان کاهش ارزش حقیقی و قدرت خرید پول را مصداق اتلاف مال نامید میتوان متلف را ملزم به جبران دانست.
عدم تقصیر قرضگیرنده در کاهش ارزش پول
افزون براینکه کاهش ارزش پول و ایراد ضرر برای هر دارنده پول، فارغ از انعقاد عقد و قرارداد طرفینی قابل تصور است، در عقد قرض، چنانچه پولی که قرضدهنده به قرضگیرنده میدهد دچار کاهش ارزش و کسر قدرت خرید شود، مسئله جبران توسط قرضگیرنده در مباحث فقهی حقوقی طرح و بررسی میشود. یکی از ارکان مهم مسئولیت مدنی وجود رابطه سببیت بین ضرر و فعل زیانبار است که اغلب حقوقدانان از آن به «انتساب عرفی» تعبیر میکنند (صفایی و رحیمی، ۱۳۸۹: ۱۰۷). این رابطه بدین معناست که عرف باید ضرر را منتسب به فعل فاعل زیانبار بداند. در قرض آنچه موجب کاهش ارزش پول شده است نه فعل قرضگیرنده که عمدتاً عوامل اقتصادی است که از تحت اختیار قرضگیرنده خارج بوده است. ازاینرو به نحو مسلم، علت ضرر حاصل شده به ارزش حقیقی پول ارتباطی با وی ندارد.
در این حال فرض شود که نفر اول به نفر دوم کالایی را قرض بدهد. در این زمان اگر نفر سوم ضرری به این کالا وارد بسازد وی ضامن جبران ضرر است گرچه از مسیر نفر دوم پیگیری جبران صورت میپذیرد. به عبارتی آن کسی که باید ضرر وارده را جبران نهایی نماید نفر سوم است و نه نفر دوم. بنابراین نفر اول و دوم متحمل ضرر نخواهند بود و صرفا پیگیری امر بر عهده نفر دوم قرار میگیرد چراکه کالای قرضی در زمانی که تحت ملکیت وی بود دچار ضرر شده است و حال وی باید از نفر سوم تقاضای جبران ضرر نماید.
نقش نظام بانکی و حاکمیت در کاهش ارزش پول
عموماً بانک یک نهاد واسطه مالی[1] تلقی میشود که سپردهها را از یکسو تجهیز و از سوی دیگر تخصیص میبخشد (میشکین، ۲۰۰۴: ۳۴). این تلقی از بانک ناشی از نوع نگاه به چگونگی و نحوه ورود به پولهای سپردهای به اقتصاد و یا اصطلاحاً خلق پول است. در این رویکرد که به رویکرد ضریب فرآینده پولی[2] مشهور است، فرآیند خلق پول با سپردهگذاری سپردهگذار در بانک آغاز میشود. به صورت ساده شده، بانک پذیرنده، کسری از سپرده را تحت این نظام بر اساس نرخ ذخیره قانونی به عنوان ذخیره نگه میدارد و مابقی را تسهیلات میدهد. این عمل به افزایش موجودی حساب وام گیرنده در بانک منجر میشود. بانک در مرحله بعدی کسری دیگر از سپرده جدید را به عنوان ذخیره نگه میدارد و مابقی را تسهیلات میدهد. در یک مدل ساده این روند به همین منوال ادامه مییابد و پول جدید خلق میشود (منکیو، ۲۰۱۱: ۴۴۶). بنا به نظر جکسون و دیسون (۲۰۱۲: ۷۸-۷۶) در رویکرد ضریب فزاینده، بانکها منتظر میمانند تا فردی اقدام به سپردهگذاری کند تا پس از آن و بعد از کسر ذخیره قانونی اقدام به وامدهی انجام شود. در حقیقت بانکها تنها واسطههایی هستند که به نحو منفعلانه وامدهی خود را متوقف بر سپردهگذاری مشتریان میکنند. در این رویکرد نرخ ذخیره قانونی نقش اساسی داشته و با کاهش و افزایش آن قدرت و امکان خلق پول بانکها را تغییر میدهد.
اما در رویکرد رقیب که به نظریه پولدرونزا[3] معروف است بر خلاف رویکرد ضریب فزاینده، بانک فارغ از سپردهگذاری مشتری تحت محدودیتهای مشخص میتواند هر زمان که بخواهد وام بدهد و به شیوه فوق، خلق پول نماید. بر اساس این نظریه بانک دیگر لزوماً یک نهاد واسطه مالی نیست چراکه وامدهی و خلق پول متوقف بر وجود سپرده نیست و بانک میتواند مستقلاً اقدام به خلق پول جدید در اقتصاد کند. (حسینی، ۱۳۹۵: ۱۸۲-۱۸۰). شواهد تجربی و واقعیت بانکداری امروزی نیز تایید میکند که امروزه بانکها صرفاً واسطه مالی نیستند و به راحتی امکان خلق پول از هیچ را دارند (ورنر، ۲۰۱۴).
پس مشخص میشود که اگر حاکمیت و یا به نحو تخصصیتر بانک مرکزی که مقام ناظر بازار پولی است، نظارت موثری بر فرآیند خلق پول شبکه بانکی نداشته باشد (مفهوم سلبی)، بدون شک کاهش ارزش پول رهاورد این جریان خواهد بود. افزون بر این، اضافه برداشت شبکه بانکی از بانک مرکزی و اعطای خط اعتباری به این شبکه در کنار اعمال سایر سیاستهای انبساطی پولی بانک مرکزی (مفهوم ایجابی) نقش پررنگتری برای بانک مرکزی در خلق پول جدید، کاهش ارزش پول و به تبع آن لزوم جبران آن ایجاد مینماید.
البته ممکن است اعمال سیاست پولی انبساطی و یا خلق پول توسط شبکه بانکی از الزامات اقتصادی و از سیاستهای خروج از رکود در راستای تامین منافع عمومی جامعه باشد. فارغ از بحث مفصل ارتباط اثرگذاری خلق پول بر خروج از رکود که نظرات موافق و مخالف خاص خود را دارد، بنا به ماده ۱۱ قانون مسئولیت مدنی الزام جبران ضرر کاهش ارزش پول ناشی از اینگونه سیاستها از بین میرود. این ماده اشاره میکند که: «در مورد اعمال حاکمیت دولت هرگاه اقداماتی که برحسب ضرورت برای تأمین منافع اجتماعی طبق قانون به عمل آید و موجب ضرر دیگری شود دولت مجبور به پرداخت خسارات نخواهد بود.»
همچنین از آنجاکه مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر است، چنانچه عواملی خارج از کنترل و تصمیم حاکمیت همچون شرایط اقتصاد جهانی موجب بروز زیان مذکور شده باشد، حاکمیت از این نوع مسئولیت مدنی معاف خواهد بود.
تفکیک شخصیت حقیقی و حقوقی در مسئله جبران کاهش ارزش پول
با فرض آنکه بپذیریم حاکمیت به دلیل اعمال سیاستهای اقتصادی و یا عدم نظارت صحیح بر فرآیند خلق پول شبکه بانکی در کاهش ارزش پول دارای نقش هستند و جبران ضرر بر عهده آنان است، پرسش دیگری مطرح میشود و آن اینکه آیا جبران این ضرر بر عهده بیتالمال مسلمین و از محل درآمدهای عمومی دولت است و یا ذمه مدیران، تصمیمگیرندگان و مسئولین بازار پول شخصاً در این جبران مشغول است؟
از آنجا كه سیاستگذاری پولی و تغییر ارزش حقیقی پول به علت اعمال سیاستهای اقتصادی از مسائل جدید و مستحدثه است، مباحثات فقها و احكام فقهی ناظر به مسئوليت حاکمیت در این حوزه از حیث فقهی کمتر مورد توجه و پرداخت قرار داشته است. در این بین مواردي كه براساس آن ميتوان ردپاي مسئوليت حاکمیت را پيدا نمود، مربوط به مسائلی همچون پرداخت دیه در موارد خاص از بیتالمال و لزوم جبران خطا و اشتباه قضات، کارمندان دولت و شهرداریها و مؤسسات وابسته از بيتالمال است. بنابراین هرچند این موارد ارتباط مستقیمی با کاهش ارزش پول ندارد ولی میتواند تقریبی از مسئولیتپذیری حاکمیت در قبال جبران ایراد ضرر به افراد متضرر باشد.
به عنوان نمونه، از لحاظ حقوقی ماده ۱۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ بیان میدارد که: «حکم به مجازات یا اقدام تأمینی و تربیتی و اجرای آنها حسب مورد نباید از میزان و کیفیتی که در قانون یا حکم دادگاه مشخص شده است تجاوز کند و هرگونه صدمه و خسارتی که از این جهت حاصل شود، درصورتیکه از روی عمد یا تقصیر باشد حسب مورد موجب مسئولیت کیفری و مدنی است و در غیر اینصورت، خسارت از بیتالمال جبران میشود».
این عبارت بیانکننده این واقعیت است که در مواقعی که صدمه و خسارتی از ناحیه حاکمیت بر افراد وارد میشود، نیازمند جبران است. در خصوص جبران این نوع خسارات و صدمات که ناشی از خطای قاضی است، علاوه بر ماده فوق از قانون مجازات اسلامی، اصل ۱۷۱ قانون اساسی بیان میدارد که «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران میشود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت میگردد».
علاوه براین بر اساس چنین مبنایی، در ماده ۱۱ قانون مسئولیت مدنی در خصوص کارمندان دولت و شهرداریها و مؤسسات وابسته به آنها که موجب خسارت به اشخاص میشوند میگوید: «کارمندان دولت و شهرداریها و مؤسسات وابسته به آنها که به مناسبت انجام وظیفه عمداً یا در نتیجه بیاحتیاطی خساراتی به اشخاص وارد نمایند شخصاً مسئول جبران خسارت وارده میباشند ولی هرگاه خسارات وارده مستند به عمل آنان نبوده و مربوط به نقص وسایل ادارات و یا مؤسسات مزبور باشد در این صورت جبران خسارت بر عهده اداره یا مؤسسه مربوطه است».
همچنین از لحاظ فقهی دیه مقتولی که در شارع عام به قتل رسیده باشد و قاتل وی متواری شده باشد (تشخیص و دسترسی به مقصر امکان نداشته باشد) و پرداخت دیه از اموال جانی و یا بستگانش نیز ممکن نباشد، باید از بیتالمال پرداخت شود (شهید ثانی، ۱۴۱۰، ج۳: ۷۲). اما در مورد خطای قاضی بنا به قاعده «خطا الحاکم فی بیتالمال»، مسئولیت حاکمیت در قبال خسارت وارده از سوی حاکمیت تبیین میشود. فقهای امامیه براین باورند که هرگاه ضرری از حکم قاضی متوجه جان و مال کسی شود در صورتیکه قاضی در استنباط و یا اجتهاد دچار خطا و اشتباهی باشد جبران خسارت بر عهده بیتالمال خواهد بود ولی اگر ضرر به دلیل تقصیر قاضی باشد، ضمان یا پرداخت دیه برعهده قاضی (نجفی، ۱۴۱۲، ج۴۰، ۷۸-۷۹) و شخصیت حقیقی اوست. به بیان دیگر اگر قاضی در حکمی که راجع به اموال یا قصاص اشخاص میدهد با وجود تلاش زیاد خطا کند جبران خسارت و زیان متوجه شخصیت حقوقی قاضی و با بیتالمال است و در حالتی که قاضی شخصاً خطا کرده باشد و از اصول و قواعد قضاوت تخطی نموده و یا در حالت پرخاشگری و عصبانیت قضاوت نموده از موجبات مسئولیت قاضی بر مبنای تقصیر او دانسته شده است (شهید ثانی، ۱۴۱۰، ج۲: ۳۴۶).
بدیهی است تعمیم قطعی این حکم به سایر حوزههای مسئولیت حاکمیت، مانند ضمان کاهش ارزش پول نیاز به مداقه فقهی و پژوهشهای عمیقتری دارد. اما در هر صورت چنانچه جواز فقهی این تعمیم اثبات گردد، میتوان حاکمیت را در اعمال سیاستهای فراتر از الزامات اقتصادی که منجر به کاهش ارزش پول شود، ملزم به جبران دانست. همچنین چنانچه این کاهش بر اثر کوتاهی و تقصیر متولیان امر باشد حتی میتوان پا را فراتر از این نهاد و جبران ضرر وارده را متوجه شخصیت حقیقی ایشان نمود.
مآخذ:
- حسینی دولتآبادی، سید مهدی (۱۳۹۵)، ماهیت بانک و دلالتهای آن برای مطالعات بانکداری اسلامی، دوفصلنامه مطالعات اقتصاد اسلامی، سال هشتم، شماره ۱۶.
- صفایی، سید حسین و حبیباله رحیمی (۱۳۸۹)، مسئولیت مدنی (الزامات خارج از قرارداد)، چاپ اول، قم: انتشارات یاران.
- سیستانی، سید علی (۱۴۱۴ق)، لاضرر و لاضرار، قم: نشر مکتب آیت العظمی سیستانی.
- خویی، سید ابوالقاسم (۱۴۱۳ق)، مصباح الفقاهه المکاسب، بیجا.
- هاشمی شاهرودی، سید محمود (۱۴۱۷ق)، مقالات الفقیهه، بیروت: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه.
- یوسفی، احمد علی (۱۳۸۸)، سلسله پژوهشهای فقهی – حقوقی، بررسی فقهی جبران کاهش ارزش پول، تهران: انتشارات جنگل.
- طباطبائی، سید محمدصادق و پگاه سرمدی (۱۳۹۴)، بررسی فقهی و حقوقی قابلیت جبران ضرر ناشی از کاهش ارزش پول، دوفصلنامه فقه و حقوق اسلامی، سال پنجم، شماره ۱۰.
- جعفری، جمیله و احمد باقری (۱۳۹۳)، مبانی فقهی و حقوقی مشروعیت ضمان دولت در پرداخت خسارت ناشی از کاهش ارزش پول، دوفصلنامه مطالعات فقه و حقوق اسلامی، سال ششم، شماره ۱۰.
- نجفی، محمدحسن (۱۴۱۲ق)، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت: موسسه المرتضی العالمیه.
- شهيد ثانى (زين الدين بن على جبعي عاملي) (۱۴۱۰ق)، الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه، 10 جلد، چاپ اول، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم.
-
- Mankiw, G. (2011), Essentials of Economics, 6th ed., Mason: South- Western Cengage Learning.
- Mishkin, F. (2004), the Economics of Money, Banking and Financial Markets, 7th ed., US: The Addison-Wesley series in economics.
- Jackson, A. & Dyson, B. (2012), Modernising Money: Why our monetary system is broken and how it can be fixed. Positive Money.
- Werner, R. A. (2014), "Can Banks individually Create Money out of nothing? The Theories and the Empirical Evidence", International Review of Financial Analysis, no 36, pp. 1-19.
تازههای اقتصاد، شماره ۱۵۰، بهمن ۱۳۹۵، صفحه ۱۱۶- ۱۱۸.
[1] Financial Intermediaries
[2] Money Multiplier Approach
[3] Endogenous Money Theory
منبع: پورتال بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی
تزریق عقود اسلامی در بانکداری ربوی و سرمایه داری ممکن نیست
نوشته شده توسط مدیرحجت الاسلام یوسفی گفت: بانکداری، نظام ربوی سرمایه داری را بدون هیچ گونه تغییری به جمهوری اسلامی آورده که تزریق عقود و ارزش های اسلامی به آن ناممکن است.
حجت الاسلام احمدعلی یوسفی، درباره اصلاحات جدید قانون بانکداری اسلامی گفت: در این اصلاحات، به رسمیت یافتن شورای فقهی بانک مرکزی در راستای همسوسازی بانکداری با احکام اسلامی توجه شده اما نحوه رسمیت یافتن به گونه ای است که شورای فقهی همچنان ذیل رییس کل بانک مرکزی و ابزار دست وی است.
شورای فقهی باید مستقل باشد
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه شورای فقهی در چنین شرایطی نمی تواند شورای مستقلی برای انجام وظایفش باشد، تأکید کرد: شورای فقهی هم در اجرا و هم به لحاظ جایگاه و ساختار باید مستقل باشد نه اینکه ذیل جایگاه رییس کل بانک تعریف شود.
حجت الاسلام یوسفی اضافه کرد: شورای فقهی باید یکی از ارکان بانک مرکزی و ناظر بر همه اقدامات پولی مالی کشور باشد و اعضای فقیه آن توسط نهادهایی که شأن و جایگاه معرفی فقیه را دارند، معرفی شوند.
ساختار کنونی بانکداری قابلیت پذیرش ارزش ها و عقود اسلامی را ندارد
مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تبیین ظرفیت های شورای فقهی در تحقق بانکداری اسلامی اظهار کرد: این شورا می تواند وضعیت را تا حدی مطلوب تر کند؛ اما با توجه به ساختار بانکداری کنونی که در تمام عقود فقط پول و نرخ را می شناسد، خیلی کار خاصی از آن برنمی آید؛ زیرا ساختار بانکداری ساختاری نیست که بتواند عقود اسلامی را در درون خود نهادینه کند.
وی اضافه کرد: ابتدا باید ساختار بانکداری کشور در چارچوب نظام اقتصادی اسلام طراحی شود، سپس از نهادهای نظارتی یا مجری قوانین پولی انتظار عملکرد موثر داشته باشیم.
حجت الاسلام یوسفی افزود: این در حالی است که اکنون بانکداری نظام ربوی سرمایه داری را بدون هیچ گونه تغییر خاصی به جمهوری اسلامی آورده و نهادینه کرده ایم و می خواهیم عقود و ارزش های اسلامی را به آن تزریق کنیم در حالی که این ساختار چنین قابلیتی ندارد.
قانون بانکداری اسلامی به زمینه سازی برای نظام پولی مالیِ اسلامی توجهی ندارد
وی درباره نقش دولت در تحقق بانکداری اسلامی گفت: رسالت اصلی در این زمینه به ترتیب مربوط به حوزه، دانشگاه، دولت و مردم است؛ اما دولت به لحاظ تحقق و اجرا نقش اول را دارد؛ درصورتی که در قانون بانکداری اسلامی که اخیرا با اصلاحات به تصویب رسید، جایی برای این امر باقی نگذاشته اند که این طرح، طرح جامع نظام پولی مالیِ اسلامی نیست و باید ماده ای از همان ابتدا در نظر می گرفتند که دولت بودجه و امکانات لازم را برای رسیدن به یک نظام مالی پولی مناسب تعیین کند.
رییس مرکز راهبردی مطالعات اسلامی اقتصاد مقاومتی حوزه های علمیه در ارزیابی عملکرد دولت در زمینه اقتصاد مقاومتی نیز گفت: اینکه اقدامات اقتصادی دولت تا چه حد به مقاومت و استحکام اقتصاد کشور کمک کرده به شدت زیرسؤال است؛ زیرا تولیدی که در چارچوب نگاه های متعارف نظام های اقتصادی جهان صورت گرفته باشد عملا بازی کردن در پازل دشمن است.
وی افزود: این در حالی است که اقدامات اقتصادی در راستای اقتصاد مقاومتی به فرموده رهبری دارای شاخصه هایی همچون مردم بنیانی، عدلت محوری، دانش بنیانی، درونزایی و برونگرایی و رویکرد جهادی است و اینگونه نیست که هر نوع رشد یا کاهش نرخ بیکاری و .... اقتصاد مقاومتی باشد.
حجت الاسلام یوسفی با بیان اینکه کاری در جهت اقتصادی مقاومتی است که دشمن نتواند از آن طریق ما را تحت فشار قرار دهد، اضافه کرد: این کارهایی که انجام می شود نشانی از مردم بنیانی ندارد و اصولا فضای فعالیت اقتصادی برای بسیاری از مردم که در گرفتاری و محرومیت هستند تأمین نمی شود.
دکترای اقتصاد اسلامی ادامه داد: مردم بنیانی یعنی فعالیتی که مانند پیروزی انقلاب مردم در متن آن نقش داشته باشند.
وی گفت: حجم انبوه واردات از نشانه هایی است که اقتصاد ما مقاومتی نیست و دشمن دارد لحظه به لحظه با واردات به ما صدمه می زند، حتی کشورهایی که رسما با ما مخالفت می کنند کالاهایشان مدام در حال ورود به کشور است و این با درونزایی اقتصاد داخلی منافات جدی دارد.
مردم باید به این باور برسند که مصرف کالای داخلی برای دنیا و آخرتشان منفعت دارد
حجت الاسلام یوسفی خاطرنشان کرد: نمی شود به مردم گفت بروید کالای داخلی مصرف کنید بلکه مردم باید باور داشته باشند مصرف کالای داخلی برای دنیا و آخرتشان منفعت دارد و این در صورتی حاصل می شود که ساختار اقتصادی و نقش مردم در اقتصاد به گونه ای تعریف شود که که اصولا رغبتی به مصرف کالای خارجی نداشته باشند.
مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور شد: ریشه واردات این است که ساختار مناسب اقتصاد مقاومتی در داخل فراهم نشده است.
منبع: خبرگزاری رسا
محققین مالی و بانکداری اسلامی باید هم روش اجتهادی و فقه اسلامی که فقهی پویا و کاربردی است را خوب بشناسند و هم علم فاینانس و تامین مالی را.
دکتر عباس میرآخور در تاریخ هفتم شهریور ۱۳۹۵ مهمان پژوهشکده پولی و بانکی بودند و در این دیدار ضمن ملاقات با اعضای گروه بانکداری اسلامی پژوهشکده و آشنایی با فعالیتها و زمینههای تحقیقاتی این مجموعه و ابراز خرسندی از کارهای در دست اقدام پژوهشکده پولی و بانکی، به ارایه نکاتی مهم در خصوص نحوه توسعه و رشد بانکداری اسلامی پرداختند. در ادامه خلاصهای از این سخنان را از نظر میگذرانیم:
آنچه ما در ایران با آن روبرو هستیم بر اساس قانون عملیات بانکی بدون ربا است که این قانون را نمیتوان تمام بانکداری اسلامی بنامیم. به عبارتی بانکداری اسلامی مقولهای فراتر از بانکداری بدون ربا است.
با نگاهی به وضعیت فعلی بانکداری کشور درمییابیم که ما تاکنون نتوانستیم در ایران الگوی بانکداری اسلامی را اجرایی و عملیاتی سازیم؛ گرچه سعی و تلاشهای بسیاری نیز از سوی مدیران و مسئولانی همچون مرحوم دکتر نوربخش در این زمینه انجام شده است؛ اما در نهایت آنچه امروزه در کشور اجرایی میشود با حسن نیت تنها نسخه صندوق بینالمللی پول است که باید تلاش نمود از این فضا خارج شویم.
قرآن کریم منبع ارزشمندی از کلام وحی است. با رجوع به این منبع آسمانی میتوانیم زمینههای بسیاری جهت کشف و توسعه بانکداری و مالی اسلامی استخراج نماییم. در آیه ۲۷۵ سوره بقره از «بیع» و «ربا» سخن آورده و در آیه ۲۸۲ همین سوره از «تجارت» نامی به میان آورده است. قرآن کریم کتابی فصیح است که با زبان عربی که از رساترین زبانهای جهان است با ما سخن میگوید. از اینرو نمیتوان گفت قرآن یک مفهوم واحد را با دو لغت مختلف استفاده کرده است. پس حتماً بین «بیع» و «تجارت» تفاوتهایی وجود دارد که قرآن کریم از دو لفظ برای آن استفاده کرده است. درک این تفاوتها نیاز به تعمق و تحقیق دارد که باید موسساتی مانند پژوهشکده پولی و بانکی از منابع ارزشمندی چون قرآن راههای استخراج بانکداری اسلامی را پیدا کرده و ادامه دهند.
همچنین ما در قرآن کریم شاهد بیان تئوری رشد هستیم. به عنوان نمونه آنجا که در آیه ۹۶ سوره اعراف میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ»؛ (اگر مردم قريهها ايمان آورده و پرهيزگاری پيشه کرده بودند؛ برکات آسمان و زمين را به رويشان میگشوديم). بحث برکت و نموّ یک بحث اقتصادی است که نیاز به تفسیر و تدبر عمیق اقتصادی توسط محققین و پژوهشگران دارد. یا که در آیه اول سوره مائده میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ»؛ (ای کسانی که ايمان آوردهايد، به پيمانها وفا کنيد). وفای به عهد و پیمان موجب ایجاد اطمینان و اعتماد عمومی میشود و این اعتماد بسترساز و زمینهساز رشد اقتصادی خواهد بود.
همچنین در جای دیگر قرآن اشاره شده است که شما عمل صالح انجام دهید تا بهشت و سرای آخرت برای شما تضمین شود؛ این به نوعی به رفتارشناسی هجینگ اشاره دارد. مثال دیگر آیه دوم سوره مبارکه عنکبوت است که میفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ». بدین معنا که «آيا مردم پنداشتهاند که چون بگويند ايمان آورديم، رهايشان میکنند و ديگر نمیآزمايندشان». این احتمال همیشگی مورد آزمون و آزمایش قرار گرفتن و وجود اختیار برای انسان در انتخاب بین راهها و گزینههای مختلف، نوعی رفتارشناسی پذیرش ریسک است که همواره بیع توام با آن میباشد.
افزون بر شواهد زیاد در قرآن کریم، روایات بسیار عالی نیز در زمینه توسعه مالی اسلامی وجود دارد که نیازمند کار تحقیقاتی بر روی آنان هستیم. عترت و اهلبیت علیهمالسلام خیلی از مسائل را برای ما باز کردهاند و فقط باید با تحقیق آنان را پیدا کنیم و مناسب با مسائل امروزی، کاربردی سازیم. به عنوان مثال بنده حدود ۳۵ سال پیش با یک روایتی برخورد کردم که فردی از امام صادق(ع) پرسیده بود چرا داراییهایتان را در یک جا سرمایهگذاری نمیکنید؟ حضرت قریب به مضمون اینگونه پاسخ داده بودند که من آن را چند بخش کردهام تا اگر بخشی ضرر و بخشی سود کرد در مجموع توازن در آن رعایت شده باشد. این یک درس و آموزه بزرگ برای اقتصاد مالی است که چند قرن پیش بدان اشاره شده است.
نکته دیگر آن است که خیلی از ابزارها و قوانین که الان در نظام اقتصادی ما مورد استفاده قرار میگیرد برای دوره اضطرار و ضرورت بوده که با تاسف به روند دایمی و مستمر تبدیل شده است. این موارد مطمئناً نیازمند اصلاح و بازبینی هستند.
موضوع دیگر رعایت این نکته است که محققین مالی و بانکداری اسلامی باید هم روش اجتهادی و فقه اسلامی که فقهی پویا و کاربردی است را خوب بشناسند و هم علم فاینانس و تامین مالی را. این بهرهمندی از دو دانش است که میتواند آنان را در پیشبرد مالی و بانکداری اسلامی کمک برساند.
و نکته آخر اینکه کشور ما در زمینه دستیابی به الگوی بانکداری اسلامی از مزایا و ضعفهایی برخوردار است. مهمترین مزیت آن است که نظام بانکداری در کشور بر اساس نظام یکپارچه و تماماً اسلامی تعریف شده است و این یک فرصت خوب برای حرکت رو به جلو است؛ اما نقطه ضعف مهم آن است که برخلاف برخی از کشورهای فعال در این حوزه، پویایی و تکاپوی لازم و کافی برای دستیابی به الگوی بانکداری اسلامی در کشور دیده نمیشود. به نظر بخشی از این مشکلات، ریشههای فرهنگی دارد.
امید است با مراجعه به منابع غنی و ارزشمند اسلامی و روشهای نوین و مناسب مقتضای زمان و بهرهگیری از تجارب مفید دیگران راه برقراری هرچه کاملتر بانکداری اسلامی در کشور سریعتر پیموده شود.
تازههای اقتصاد، شماره ۱۵۰، بهمن ۱۳۹۵، صفحه ۱۱۹- ۱۲۰
منبع: پورتال بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی
دومین همایش بین المللی اقتصاد شهری به همت انجمن علمی اقتصاد شهری ایران و بانک شهر در تاریخ چهارشنبه 21 تیرماه 1396 در تهران برگزار خواهد شد.
پیچیدگیها و چالشهای عملیات حسابداری انواع عقود در نظام بانکی
نوشته شده توسط مدیرپانزدهمین جلسه از سلسله جلسات نقد پژوهشهای بانکداری و مالی اسلامی با موضوع «حسابداری تخصیص منابع (مضاربه، سرمایهگذاری و اجاره به شرط تملیک) در بانکداری اسلامی» در پژوهشکده پولی و بانکی با ارائه دکتر مهدی طغیانی (عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان) و با حضور دکتر جواد شکرخواه (عضو هیئتعلمی گروه حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی) به عنوان رییس جلسه برگزار شد.
دکتر مهدی طغیانی بر اساس مباحث موجود در مقاله مشترک خود با امیرعباس آجری آیسک و مرجان طاهریصفار در فصلنامه معرفت اقتصاد اسلامی، به آسیبشناسی حسابداری تخصیص منابع در برخی عقود و قراردادها در بانکداری اسلامی پرداخت. در ادامه گزارشی از این نشست ارائه میشود.
دکتر مهدی طغیانی: اجرای صحیح مفاد قانون بانكداری بدون ربا با تأكید بر مشاركت بانك در سود یا زیان موضوع قرارداد، مستلزم آن است كه حسابداری مورد استفاده بانك و سیستم حسابداری تسهیلاتگیرنده از چنان قابلیتی برخوردار باشد كه امكان محاسبه، تعیین و كنترل سود و زیان موضوع مشاركت را برای طرفین به شیوهای قابل اتكا و اعتماد فراهم كند. امروزه برای نظارت بیشتر بر عملیات حسـابداری و حسـابرسی بنگـاهها و مؤسسـات مـالی و اقتصادی، استانداردهای ایجاد و انتشار گزارشهای مالی و حسابداری تدوین و اعلام میگردد. در ایران با تشکیل سازمان حسابرسی متشکل از چهار مؤسسه حسابرسی بخش عمومی در سال 1366، به موجب قانون تشکیل و اساسنامه قانونی سازمان مزبور، استانداردهای ملی حسابداری پشتوانه قانونی یافت و سازمان حسابرسی به عنوان مرجع رسمی تدوین استانداردهای حسابداری در ایران شناخته شد.
لازم به ذکر است که از لحاظ استانداردسازی حسابداری و گزارشگری مالی در دنیـا نهادهـایی به وجود آمده و مشغول فعّالیّت میباشند که در میان آنها میتوان به کمیته «تدوین استانداردهای بینالمللی حسابداری» اشاره نمود. این کمیته از سال 1975 مصوباتی را در قالب ۴۱ استاندارد وضع کرده است که 34 استاندارد آن لازمالاجرا است. در جهان اسلام نیز «بانک توسعه اسلامی» برای استانداردکردن فرایندهای مالی اسلامی در سال 1991 و با هدف تهیه و تدوین استانداردهای حسابداری، حسابرسی، حاكمیتی و اخلاقی مربوط به فعّالیت نهادهای مالی اسلامی با پیروی از اصول شرعی و در نظر گرفتن استانداردهای بینالمللی، اقدام به تأسیس «سازمان حسابداری و حسابرسی نهادهای مالی اسلامی (AAOIFI)» کرد که تاکنون ۲۶ استاندارد حسابداری و ۵ استاندارد حسابرسی برای مؤسسات مالی اسلامی تهیّه کرده است.
در این مقاله عملیات حسابداری در عقد مضاربه و مشارکت مدنی به عنوان عقود مشارکتی و عقد اجاره به شرط تملیک به عنوان عقود مبادلهای بررسی و چالشهای آن مورد تحلیل قرار گرفت. در ارتباط با وضعیت موجود عملیات حسابداری عقد مضاربه میتوان گفت که صرفاً عملیات حسابداری ثبت قرارداد، به منزله وجود قراردادی بین بانک و مشتری است. این نوع ثبتها فقط جنبه آماری و کنترلی داشته و در بانک در مورد اوراق حقوقی و دارای ارزش، به عنوان وجود سابقه ثبت میگردد. از ویژگیهای این حسابها آن است که به هیچ عنوان در متن ترازنامه گزارش نمیگردند و صرفاً ذیل ترازنامه و یا در یادداشتهای توضیحی همراه صورتهای مالی افشا میشوند. به طور کلّی، طبیعت مضاربه در حقیقت یک نوع سرمایهگذاری است و وجه واگذار شده به استفادهکننده نباید بدهی تلقّی شود که مجبور به پرداخت اصل پول به عنوان یک بدهی شود؛ بلکه استفاده کننده، تأمینکننده وجه را در چگونگی سرمایه گذاری و سود و زیان حاصله دخالتی نداده و رأساً اقدام به سرمایه گذاری مینماید. در نتیجه عملیات حسابداری در بانکها، طبیعت مضاربه را نادیده گرفته است. در این نوع از معامله ریسک تأمینکننده وجه برای تمام سرمایه و همچنین هزینه فرصت از دست رفته بسیار بالا بوده و مادام که قرارداد مضاربه جاری است این ریسک برای او وجود دارد. همچنین سرمایه گذاری در شرایط عدم اطمینان بوده و نرخ بازگشت سرمایه نیز قابل پیشبینی نیست و همبستگی کاملی نیز بین نرخ بازگشت سرمایه و هزینه سرمایه وجود دارد.
در این میان، بررسیها نشان میدهد که مشکل اصلی عملیات حسابداری مضاربه، بند 3 «ثبت حق صلح هزینههای احتمالی» میباشد که بانک با واریز مبلغ 1000ریال، خود را در صورت زیانده بودن معامله بیمه نموده و زیان نیز بر عهده عامل (وامگیرنده) میباشد. از این رو، با اصل قرداد مضاربه که در صورت بروز زیان، اگر عامل در انجام تجارت کوتاهی نکرده باشد بر عهده سرمایهگذار (بانک) میباشد، مغایرت دارد. زیرا در عقد مضاربه نمیتوان شرط نمود كه خسارت حاصله از تجارت متوجّه عامل باشد و چنانچه چنین شرطی ذكر شود، عقد باطل است مگر اینكه به طور لزوم (عقد لازم شرط) شرط شود كه عامل از مال خود به مقدار خسارت مجانی به مالك تملیك كند. (ماده 558 قانون مشاركت مدنی).
علاوه بر این، دریافت وثایق به میزان اصل سرمایه و سود مورد انتظار از ایرادهای وارد بر این عقد میباشد. زیرا از ویژگیهای عقد مضاربه امین بودن عامل است، بانک میتواند با نظارت و اعتبارسنجی این مشکل را برطرف کند و همچنین مدّت قرارداد بدون در نظر گرفتن مدّت واقعی و مورد نیاز برای یک دوره خرید و فروش، به طور مشخص شش ماه در نظر گرفته میشود. اگرچه بر اساس نقش قرارداد مضاربه، کلیه هزینههای انجام معامله (قیمت خرید کالا، حمل و نقل، انبارداری، بیمه، هزینه گمرکی و سود بازرگانی، هزینههای بانکی، حق ثبت سفارش و...) بایستی به وسیله صاحب سرمایه (مالک) تأمین شود، با وجود این، در هیچ یک از قراردادهای مشاهده شده به این امر توجّه نشده و هزینهها به صورت مجزا، مشخص و معین نشده است و اگر هزینهای هم ملاک عمل قرار گرفته، از محل سرمایه پرداخت شده است.
در این راستا، اعتبارسنجی مشتری و نظارت دقیق بر انجام معامله مضاربه و محاسبه سود و زیان واقعی از جمله اقدامات ضروری برای ایجاد شرایط مطلوب و بهبود عملیات حسابداری بانکها به شمار میرود. علاوه بر این، بایستی به مواردی چون عدم دریافت وثیقه، حذف ثبت شماره 3، واریزحاصل فروش در طول مدّت قرارداد به حساب وجوه دریافتی مضاربه و ثبت حسابداری در صورت زیاندهی با شرط عدم کوتاهی عامل در انجام معامله مضاربه توجّه ویژهای شود.
عقد دیگر مورد بررسی مشارکت مدنی است که در بخشهای تولیدی (صنعتی، معدنی، كشاورزی و مسكن)، بازرگانی (داخلی، صادرات و واردات) و خدمات کاربرد دارد. برخلاف مضاربه که بانک سرمایه نقدی مورد نیاز را به انحصار تأمین میکند، در مشارکت مدنی، تأمین سرمایه اعمّ از نقدی و غیر نقدی، به صورت مشارکتی به وسیله بانک و شریک است. موضوع مشارکت باید در قراردادهای منعقده كاملاً مشخص باشد و واحدها موظفند قبل از مبادرت به انعقاد قرارداد مشاركت مدنی، عملیات موضوع مشاركت را بررسی و اطمینان حاصل نمایند كه اصل سهم الشركه و سود مورد انتظار ناشی از مشاركت مدنی، در طول مدت قرارداد قابل برگشت و مشاركت قابل تسویه است. مدت این قرارداد یكسال و در مواردی كه مشاركت مدنی برای امور تولیدی، صنعتی، معدنی، كشاورزی، احداث مسكن و ساختمان و همچنین طرحهای جدید خدماتی صورت میپذیرد حداكثر مدت 3 سال تعیین میگردد که در موارد استثنایی با اجازه بانك مركزی این مدّت میتواند افزایش یابد.
بررسی وضعیت موجود عملیات حسابداری عقد مشارکت مدنی نشان میدهد که بند6 (محاسبه سود و تسویه حساب مشاركت مدنی)، قسمت ب (در صورتیكه نتیجه حاكی از زیان باشد) از ایرادات این عملیات است. در حالت 1 (مانده بستانكار حساب مشترك مشاركت مدنی بیش از سرمایه سهم بانك باشد)، بانک کل مبلغ موجود در حساب مشترک مشارک مدنی را بدهکار کرده و به مقدار سهم سود سرمایه بانک از قبل تعیینشده را به حساب تسهیلات اعطایی- مشاركت مدنی واریز میکند و در حالت 2 (مانده حساب مشترك مشاركت مدنی تكافوی سهم سرمایه بانك را ننماید) نیز به مقدار زیان وارده از حساب قرضالحسنه (حساب عامل یا وامگیرنده) برداشت کرده و به حساب تسهیلات اعطایی مشاركت مدنی واریز میشود. در هردو حالت بانک از پذیرش زیان اجتناب کرده که با ماهیّت اصلی قرداد مشارکت مدنی که زیان بر عهده تمام شرکا میباشد در تناقض است.
طبیعت مشارکت، نوعی سرمایه گذاری است و حالت بدهی برای استفادهکننده وجود ندارد که در این قرارداد نیز طبیعت مشارکت نادیده گرفته شده است. تأمینکننده وجه، خود در جریان مشارکت میتواند کنترل کامل داشته باشد، اما ریسک فرصت از دست رفته و یا سرمایه به عهده خود اوست و در تمام مدّت مشارکت، این ریسک به طور کامل متوجّه تأمینکننده وجوه میباشد و میزان نرخ بازگشت سرمایه قابل پیشبینی دقیق نبوده و سرمایهگذاری در شرایط عدم اطمینان کامل صورت میپذیرد. هزینه سرمایه و نرخ بازگشت سرمایه نیز در این حالت کاملا یکسان میباشد. از این رو، روش حسابداری موجود باعث فاصلهگرفتن از اصل و طبیعت مشارکت شده است که بانک با استفاده از اعتبارسنجی و نظارت کامل بر موضوع شرکت میتواند از سود انتظاری ثابت فاصله گرفته و در سود و زیان واقعی شریک شود. علاوه بر این، بانک میتواند با توجه به سهم خود در مدیریّت پروژه مشارکت داشته باشد که خود تضمین بیشتری را در کار فراهم میآورد. با تمام این تفاسیر عملیات حسابداری موجود، نشان میدهد که قرارداد صرفاً به منظور اعطای تسهیلات به متقاضی منعقد شده و عملیات مزبور از نظر متقاضی، مشابه اعتبارات معمول بانکداری متعارف میباشد.
مبحث سوم پرداخته شده در مقاله مربوط به بحث قراداد اجاره به شرط تملیک است. این عقد به دلیل ماهیّت مبادلهای بودن آن، کمترین مشکل را با فضای حسابداری موجود، دارد. با این وجود، در قرادادهای اجاره به شرط تملیک، میتوان انواع و اقسام تسویه را با مشتریان داشته باشیم که در حسابداری موجود برای اجاره به شرط تملیک، واگذاری کاهنده (تنازلی) سهم بانک به مشتری و پرداخت اقساط به نحو فزاینده از جهت اجاره دیده نمیشود. از اینرو، فرایند موجود هیچگونه انعطافی در زمینۀ تسویه و واگذاری اموال موضوع اجاره ندارد. علاوه بر این، دریافت جریمه بابت تأخیر در پرداخت اجاره، از نظر فقهی، محل اشکال است، ضـمن اینکه در صورت قرارداد اجارة کاهنده، لازم است جریمۀ متناسب با سهم متغیر و در حال کاهش بانک از مالالاجاره باشد.
در پایان میتوان گفت که نظام حسابداری مرسوم پاسخگوی نیاز شرعی و کاربران نبوده و عقود را از ماهیّت خود دور نموده است. این در حالی است که با استفاده از عملیات حسابداری، بسیاری از مشکلات بانکداری بدون ربا قابل حل خواهد بود. به طور کلّی، عمده نتایج و پیشنهادهای به دست آمده عبارتند از:
۱. مدل حسابداری مورد عمل در نظام بانكداری كشور، از قابلیتهای لازم برای نگهداری حساب و گزارشگری سود یا زیان مبتنی بر نتایج واقعی عملكرد حاصل از عقود مشاركتی برخوردار نیست. از اینرو، ضرورت بازنگری در وضع رایج گزارشگری مالی بانكهای كشور و بررسی جامع و تدوین چارچوب نظری و استانداردهای حسابداری لازم برای این حوزه لازم است.
۲. ماهیّت قرداد مضاربه و مشارکت به گونهای است که عامل بدهکار تلقی نمیشود و ملزم به بازپرداخت اصل پول یا پرداخت سود حتمی و مشخص نیست و حتی در صورت زیان اگر مشخص شود عامل در انجام تجارت کوتاهی نکرده، زیان بر عهده تأمینکننده سرمایه است. ولی با توجّه به عملیات حسابداری این عقد عامل بدهکار تلقی شده و ملزم به بازپرداخت اصل پول میباشد و درصورت زیان ملزم به جبران خسارت میباشد که باعث شده از طبیعت خود فاصله گرفته و مشابه به بانکداری سنتی تسهیلات اعطا گردد.
۳. عدم محاسبه سود مبتنی بر عملكرد واقعی به وسیله بانكها و اعمال درآمد و در نتیجه سود براساس نرخهای مورد انتظار به صورت تضمینی و بدون توجّه به نتایج عملكرد موضوع مشاركت با مفادّ قانون عملیات بانكداری بدون ربا و ضوابط شرعی ناظر بر آن به طور كامل منطبق نبوده و بایستی در نهایت براساس نتایج عملكرد واقعی تعدیلهای لازم در حسابها صورت پذیرد.
۴. تشكیل هیئت نظارت شرعی و ارائه و کنترل کامل این هیئت در مورد تطابق فعّالیتها و عقود مختلف با اصول و الزامات شرعی ضرورت دارد.
۵. کاربر اطلاعات مالی مرتبط با عملیات بانكداری بدون ربا، در استفاده از گزارشهای مالی بانكهای اسلامی، در وهله اوّل به دنبال حصول اطمینان از نحوه عمل بانكها درباره این عملیات است و معیار بعدی وی در انتخاب یك بانك اسلامی برای سرمایهگذاری، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی میباشد. بنابراین، گزارشهای مالی یك بانك اسلامی باید بتواند او را در این موارد خطیر یاری نماید. تحقّق این امر مستلزم آن است كه نظام حسابداری و گزارشگری مالی بانكهای اسلامی از چارچوب نظری برای تدوین اهداف حسابداری استفاده نماید كه بر مسئولیت پاسخگویی تمركز داشته باشد.
دکتر جواد شکرخواه:
بسمالله الرحمن الرحیم. در ابتدا از پژوهشکده پولی و بانکی به دلیل برگزاری چنین جلساتی به خصوص در حوزه حسابداری بانکداری اسلامی تشکر میکنم. همچنین به آقای دکتر طغیانی بابت ارائه خوبشان خسته نباشید میگویم. به طور کلّی موضوع حسابداری، از جمله مباحثی است که در کشور مورد غفلت قرار گرفته است. ما از ابتدای انقلاب با حذف اصل بهره و اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا در نظام بانکی، متأسفانه شاهد استفاده مکرر از سازوکارهای قدیمی حسابداری در نظام بانکی تا به امروز هستیم. به طور کلّی، بانکداری در بخش تجهیز منابع در قالب عقود مبادلهای با نرخ سود معیّن و عقود مشارکتی صورت میگیرد. در حسابداری عقود مبادلهای، به طور کلّی با چالش زیادی مواجه نخواهیم بود. زیرا استانداردها، رویهها و نحوه ثبت و گزارشگری آنها همانند روشهایی است که در گذشته انجام میدادیم و در حوزه بینالملل نیز به همین صورت است. اما در حوزه عقود مشارکتی که با وجود مبانی فقهی و شرعی و روح قانون بانکداری بدون ربا، ملزم به محاسبه سود و زیان بر مبنای نتایج عملکرد و تقسیم آن میان شریکان هستیم، پس در حسابداری آن دچار چالش هستیم.
نقدهای خود را به پنج بخش تقسیمبندی میکنم که در ادامه به آن خواهم پرداخت. اوّلین نقد بنده در خصوص مقاله آقای دکتر طغیانی به ادغام دو نوع عقود مبادلهای (اجاره به شرط تملیک) و مشارکتی (مضاربه و مشارکت مدنی) و بررسی همزمان آن در مقاله مربوط میشود. این در حالی است که مسایل و مباحث پیرامون این دو قرارداد کاملاً با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال صوری بودن عقود مبادلهای، به نحوه حسابداری، ارتباطی ندارد بلکه با روح قرارداد در تناقض است. اما در عقود مشارکتی، ما بر روی بحث حسابداری آن، با چالش زیادی روبرو هستیم. از جمله اینکه چه زمانی درآمد باید شناسایی شود، چه زمانی قابل تسهیم است و یا اینکه چگونه و با چه نسبتی بین شریکان تقسیم میشود.
قبل از بیان نقد دوم خود، ذکر این نکته کلّی ضروری است که ما در نظام بانکی، بانک را به عنوان محور، سپردهگذاران را به عنوان عرضهکننده درآمد و منابع بانکها و در نهایت خریداران را به عنوان دریافتکنندگان تسهیلات داریم که منابع را به مصرف میرسانند. ما در نظام بانکی متأسفانه، محصول را در قالب سپردهها تعریف میکنیم، در صورتی که سپردهها در اصل مواد اوّلیه بانکها هستند و محصول جایی است که این منابع را به مصرف میرسانند. از اینرو، این نگاه را در نظام بانکی باید تغییر داد.
نقد دوم بنده به شیوه پژوهشی مقاله بر میگردد. در این مقاله، تحقیق قابل اتکایی برای نشان دادن اینکه این شیوه در حال حاضر در بانکهای ما در حال اجراست یا خیر، وجود ندارد. به عنوان مثال در مقاله به این مسأله اشاره نشده که آیا با مراجعه به چندین شعب بانکی، توانسته وضعیت و روشهای ثبت حسابداری موجود در قالب عقود مختلف را ترسیم نماید و یا اینکه استنباط فردی نویسنده اینطور بوده است. از سوی دیگر، در چکیده مقاله به مصاحبه و نظرخواهی عمیق اشاره شده است در حالیکه در متن مقاله هیچ اشارهای به موضوع افراد مصاحبه شونده (حوزه بانکی و یا حسابداران خبره)، سوالات، فرضیّات و غیره نشده است. از این رو، شیوه پژوهش در این مقاله مشخص نیست و به تبع آن، نتایج گرفته شده چندان قابل اتکا نمیباشد. پس انتظار میرود کارهای پژوهشی همواره مبتنی بر یک شیوه علمی بوده که نتایج آن قابل تعمیم و استفاده باشد.
نقد سوم به این مسأله بر میگردد که این حوزه، یک حوزه تخصصی حسابداری است. البته آقای دکتر طغیانی نیز فرمودند که از همکاران حوزه حسابداری در تهیه مقاله کمک نگرفتهاند. به همین منظور مشاهده میشود که مبانی نظری مقاله از لحاظ توضیح حسابداری ضعیف بوده و نتوانسته مطالب قابل توجّهی را به منظور استفاده در بخش تحلیل، بررسی و نتیجهگیری ارائه نماید. به عنوان مثال در حسابداری اصلی به عنوان اصل «تحقّق درآمد» وجود دارد. در این اصل به این مسأله میپردازیم که درآمدها زمانی محقّق و شناسایی میشود که فرآیند کسب سود کامل شود. مثلاً در فروش دارایی میگوییم دریافت پول منوط به شناسایی درآمد فروش نیست بلکه فرایند فروش و کسب سود زمانی کامل میشود که محصول تعهّدشده به مشتری تحویل داده شود. اگر در مقاله از این قبیل اصول در مبانی نظری استفاده میشد و سپس به تحلیل این مسأله میپرداختیم که فرآیند کسب سودمان در عقود مشارکتی چه زمانی کامل میشود، شاید میتوانستیم کار عمیقتری را در حوزه حسابداری بانکداری اسلامی انجام دهیم. از این رو، برداشت من از شیوه پژوهش انجام شده این است که آقای دکتر طغیانی و همکارانشان، شیوهای را که تصور میکردند در حسابداری نظام بانکی ثبت میشود و به نوعی شاید برگرفته از رویهها و دستورالعملهایی باشد که بانک مرکزی به بانکها در حوزه حسابداری تجویز میکند، مورد تحلیل فردی خود قرار دادهاند و ایرادهایی را بر آن وارد نمودهاند که البته ایرادهای نابجایی نیز نیست. (به عنوان مثال صوری شدن عقود).
نقد چهارم: علاوه بر این، به نظر من شاید بهتر بود میان تحلیل همین شیوه مورد بررسی در مقاله، تفکیکی قایل میشد. در واقع آقای دکتر و همکارانشان میتوانستند نقد خود را به دو بخش تقسیم کنند. به طوری که در بخش اوّل به نقد استاندارد حسابداری و شیوههای مورد عمل حسابداری میپرداختند و در بخش دوم شیوه مورد عمل نظام بانکی را نقد میکردند. زیرا ایشان نیز فرمودند در استانداردهای حسابداری، بحث هزینههای مربوط به اعتبارسنجی و برنامههای کسب و کار طرحها مورد غفلت واقع شده و جایگاهی برای آن در نظر گرفته نشده است. البته پاسخ سازمان حسابرسی با توجّه به «اصل تطابق» در حسابداری، خلاف این موضوع را مطرح میکند. در واقع با توجّه به این اصل، هزینههای مربوط به درآمدهای کسب شده بایستی در همان دورهای که درآمد شناسایی شده، ثبت گردد. اما مسأله این است که ما این اصل را مورد عمل قرار نمیدهیم. پس در اینجا، نقد وارده، نقد بر استاندارد نیست بلکه بر شیوه مورد عمل در نظام بانکی است که به هر دلیلی در حال استفاده میباشد. از این رو، تفکیک میان نقدها بسیار مهم و ضروری است.
نکته مورد توجّه دیگر این است که در بررسی شیوه حسابداری بانکها باید محدودیّتهای آن نظام را هم، در نظر بگیریم. ما در نظام بانکداری با یک چالش اساسی روبرو هستیم. از لحاظ عرف، سود متعلّق به سپردههای بانکی باید علیالحساب، ماهانه پرداخت شود که به یکی از بزرگترین معضلات نظام بانکی تبدیل شده است. این مسأله از شناسایی سود مبتنی بر نتایج واقعی عملکرد در مصارف، جلوگیری میکند. البته ظرفیّتهای قانونی اجازه عدم پرداخت ماهانه را به حساب سپردهگذاران میدهد. به عنوان مثال در قانون بانکداری ما، اجازه دریافت سپرده خاص برای مصارف خاص وجود دارد که متأسفانه این عملیات به دلیل کاستیهای حسابداری در بانکها به درستی انجام نمیشود. به عبارت دیگر در این مبحث بایستی کلیه سودبران مؤثّر در این حوزه، اعمّ از جامعه حسابداران رسمی، بانکها، شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی با همفکری یکدیگر به راهحلّی جامع در این زمینه دست یابند.
نقد پنجم بنده به بخش پایانی مقاله مربوط میشود. در نتیجهگیری و جمعبندی به مطالبی اشاره شده که مبتنی بر تحلیل و کار انجام شده در مقاله نیست و بیشتر برگرفته از نتایج مطالعات انجام شده به وسیله دیگران است که به نظر بنده یک ایراد جدّی برای مقاله به شمار میرود و بهتر است بر مبنای نتایج حاصله از تحقیق، نتیجهگیری بیان شود.
دکتر مهدی طغیانی: همانگونه که مستحضرید کارهای علمی به صورت تدریجی تکامل مییابد. این پژوهش نیز با برطرف نمودن ایرادهای مطرح شده، قطعاً اصلاح و تکمیل میگردد امّا در رابطه با نکات ضعف مطرحشده، ارائه توضیحاتی لازم است. در این مقاله بحث تفاوت عقود در حوزه حسابداری مدّ نظر قرار گرفته است امّا چون هدف پرداختن به کلیّت تخصیص عقود بوده است، از بین عقود، عقودی که نشاندهندهی رویه هستند، انتخاب شدهاند. در عقود مبادلهای، اجاره به شرط تملیک و در عقود مشارکتی، مضاربه و مشارکت مدنی رویه را نشان میدهند.
در حال حاضر حوزه حسابداری داخلی بر اساس مجموعهای از استانداردهای تعریف شده عمل میکند. البتّه در حوزه حسابداری اسلامی، استانداردهایی مثل (AAOIFI) موجود است که نظام بانکی ایران از این استانداردها در رویههای موجود استفاده نمیکند. در صورتی که اگر بر اساس آن عمل میشد، بدون تردید برخی از مشکلات فعلی حوزه حسابداری حل میشد. به عنوان نمونه ماده ۸ از استاندارد (AAOIFI) میگوید: داراییهای تحصیلشده برای اجاره باید در زمان تحصیل به بهای تمامشده تقویم شود. این بهای تمامشده شامل تمام هزینههای قابل استفاده کردن دارایی مذکور جهت اجاره است. در حالی که رویه فعلی ما بیتوجّه به استانداردها و با اکتفا به فاکتورها میباشد.
یکی دیگر از موانع موجود در این پژوهش، عدم انتشار رویهی حسابداری بانکداری است یعنی هیچ رویهی مستدل و مکتوبی در این زمینه وجود ندارد. یکی از پیشنهادهای مؤثّر در این زمینه، تدوین و انتشار رویههای موجود حسابداری به صورت مستند و مستدل است. آنچه در این مقاله مبنا قرار گرفته، عملیات حسابداری بانکهاست که از طریق مراجعه به خبرگان و متخصصین حوزه حسابدرای به دست آمده و به صورت یک رویه تدوین شده است.
افزون بر این، ناآشنایی با ادبیّات حسابداری نیز مانع از نقد رویههای موجود با زبان فنی حسابداری شده است. در رابطه با نتایج مقاله نیز ذکر این نکته ضروری است که قدری از نتایج به پیشنهادها اختصاص داده شده است. بر اساس الگوهای روش تحقیق، لزومی ندارد که حتماً پیشنهادها مبتنی بر تحقیقات باشد.
حاضرین در جلسه:
توجه به چند نکته موجب تکمیل این تحقیق میشود. با توجه به اینکه در نظام بانکی کشور به استانداردهای (AAOIFI) عمل نمیشود، لازم است این استانداردها پس از مطابقت با ضوابط فقهی و چارچوب حقوقی کشور، بومیسازی گردد. همچنین مناسب است بین برخی از بانکهای اسلامی که این استانداردها را به کار گرفتهاند با بانکهای داخلی کشور مقایسهای صورت گیرد. به عنوان مثال بانکهای اسلامی در عقود مشارکتی وثیقه مطالبه نمیکنند؛ زیرا معتقدند موضوع این عقود، مشارکت است نه بدهی که بتوان در مقابل آن وثیقه دریافت کرد. این در حالی است که در کشور ما، متقاضیان تسهیلات مشارکتی حتما باید وثیقهگذاری کنند. نکته دیگر اینکه با توجّه به کاربردی بودن موضوع، شایسته بود در مقاله به ارائه توصیههای سیاستی و جزئی نیز اهتمام بیشتری شود.
دکتر مهدی طغیانی: در این مقاله استانداردهای (AAOIFI) به عنوان یک نمونه از آنچه در فضای مالی دنیا در حال اجرا است، مطرح شده است. یکی از اهداف مقاله، نشاندادن اهمیّت این استانداردهاست که به دلیل برخورداری از رهنمودهای مناسب قطعاً میتواند منجر به ایجاد رویههای حسابداری مشخصتر در حوزه عملیاتی گردد. البتّه در کنار وحدت رویهها، فراگیری دانش قراردادها نیز مهم و تأثیرگذار است و با بهرهمندی از آن میتوان متناسب با شرایط مشتریان،قراردادهای متفاوتی را طراحی نمود. این مسأله میتواند در تسهیل و شفافیّت شیوههای حسابداری عقود بانکی نیز، مؤثّر واقع شود.
در رابطه با مقایسه بین بانکهای داخلی و خارجی نیز باید گفت که چنین مقایسهایی خارج از چارچوب و ظرفیّت مقاله بود و در تحقیقهای آتی میتوان به صورت مستقل به آن پرداخته شود.
دکتر جواد شکرخواه: در راستای بهتر عمل کردن به قانون، لازم است کسانی که با قانون تعامل دارند، به اجرای آن باور و اعتقاد کامل داشته باشند. اگر در صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس نگاه کنیم، کمتر شرکتی یافت میشود که تسهیلاتی در قالب عقود مشارکتی از بانکها نگرفته باشد. این شرکتها تمام هزینههای مالی خود را در قالب یک خط پایین صورت سود و زیان طبقهبندی میکنند. هیچکدام از این شرکتها قایل به تسهیم درآمدها نیستند و عقود مبادلهای را از مشارکتی جدا نمیکنند. در حالی که باید عملیات حسابداری عقود مشارکتی از عقود مبادلهای تفکیک شود.
حاضرین در جلسه: در این مقاله آیا دستورالعملهای بانک مرکزی در مورد عقود، مطالعه و بررسی شده است؟ در عقد اجاره به شرط تملیک، آیا مالکیت با هر قسطی منتقل میشود یا اینکه در پایان اقساط، محقّق میشود؟ دکتر مهدی طغیانی: در رابطه با سوال نخست باید گفت که دستورالعملهایی که بانکها مطابق آن عمل میکنند، داخلی است و محقّقان به آنها دسترسی ندارند. تنها چیزی که محقّق میتواند به آن دست یابد آن رویهای است که در بانکها اجرا میشود.
امّا پاسخ سوال دوم این است که در رابطه با ثبت حسابداری قرارداد اجاره به شرط تملیک، روشهای متفاوتی وجود دارد و در رویههای موجود به هیچکدام از این روشها اشاره نشده است. مالکیت در اجاره میتواند از طریق هبه غیرمعوضه، انتقال مالکیت قانونی پس از پایان مدّت اجاره یا پیش از مدّت، به مبلغی معادل اقساط پرداختشده یا به صورت تدریجی منتقل شود.
دکتر جواد شکرخواه: متأسفانه در نظام مقرراتگذاری، گاهی اتفاقهایی رخ میدهد که روح حاکم بر قانون و مصوبات شورای پول و اعتبار را تحتتأثیر قرار میدهد به گونهای که حتی شکل ظاهری قوانین مبتنی بر شریعت را نیز نقض میکند. به عنوان نمونه بخشنامهای که سقف عقود مشارکتی را روی ۲۴ درصد بسته است و قید کرده قراردادهایی با سود مورد انتظار بالای ۲۴ درصد باید به تأیید بانک مرکزی برسد. این بخشنامه مدیران بانکها را به عنوان وکلای سپردهگذاران محدود کرده و آنها را از انعقاد قراردادهای بالای ۲۴ درصد به دلیل ریسک بالای آن منع نموده است امّا این مسأله مبنا ندارد و با روح عقود مشارکتی و ماهیّت و چارچوب شرعی آن مخالف است.
پیشنهاد میشود پژوهشکده پولی و بانکی با برگزاری جلسات هماندیشی بین جامعه حسابداری و شبکه بانکی، زمینه لازم را برای برطرفنمودن مشکلات موجود در زمینه حسابداری فراهم آورد.
منبع : پورتال بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی بانکی