جلسه پانزدهم درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه الربای کاربردی در ۱۱ اسفند۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
استاد عبادی 11/12/1400 صندوقهای قرض الحسنه خانگی
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سیدنا مُحَمَّدٍ وَ علی أَهْلِ بَيْتِهِ الطيبين الطاهرين المعصومين المکرمین سيما بقيه الله في الارضيين والعاقبة لاهل التقوی و الیقین
تبریک عرض میکنیم عید مبعث حضرت رسول را به همه دوستان عزیز و از خداوند متعال توفیق درک فیوضات آخر رجب و هم چنین اوایل شعبان را داریم و مسئلت میکنیم از همه دوستان.
موضوع جلسه گذشته صندوقهای خانگی بود. در مورد صندوقها گفتیم صندوقها چند دسته هستند و یک دسته بندی را ارائه دادهایم دسته اول صندوقهای سادهای که افراد پولهایشان را جمع میکنند ماهانه یعنی یک قرار بلندمدتی گذاشتهاند با مثلاً فرض کنید ۳۰ نفر و خانوادگی یا کارمندی باهم قرارهایی گذاشتند که ماهانه حقوقهایشان را جمع کنند و ماه اول به نفر اول و معمولاً آن کسی که میخواهد زحمت بکشد ماه اول را قرعه کشی نمیکنند و به آن کسی که زحمت میکشد. دفعه بعد هم قرعه کشی میکنند حتی بعضی از صندوقها هستند، قرعه کشی هم نمیکنند و گذاشتهاند در اختیار هیئت امنا یعنی میگویند هیئت امنا تشخیص میدهد که چه کسی نیاز دارد و گیردار در زندگیاش. ولی نوعا قرعه کشی است.
لذا دسته اول آنها هستند که بصورت ساده پولها جمع میشود و مدیر صندوق خیلی وجهی ندارد یعنی افراد با مدیر صندوق کاری ندارند و مدیر صندوق فقط کارها را انجام میدهد طبق قرار. پس یک قرار بلند مدتی گذاشته شده ماهانه پولهایمان را جمع میکنیم، قرعه کشی میکنیم، به نام هرکسی که درآمد به او میدهیم. گفتیم که در این دو نظر وجود دارد نظر اول اینکه اصلاً که خود بنده به ذهنم میرسد که با عرف صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که اینجا قرضی در کار نیست یعنی عرفی که این کار را انجام میدهد نه پولهایی که ماهانه جمع میشود را قرض فرض میکنند نه پولی که کسی که قرعه به نام او افتاد قرض فرض میکند. ویژگیهای قرض در آن نیست. بلکه پول را جمع میکنند و به او میدهند حالا تحت چه عنوانی به عنوان تملیکی هر چه که بگویید ولی کل قرارداد یک قرارداد اصطلاحاً تک هست یعنی یک بسته قراردادی است که کلش این است عرف جمع میشوند و میگویند ما پولهایمان را ماهانه جمع میکنیم، میدهیم به نفر اول، بعد نفر دوم تا دور تمام شود. داخل قرارداد هم ذکر میکنند که همه باید منتظر باشند و تا آخر قرارداد دونگ خود را پرداخت کنند. و لذا وقتی به نام آقای الف در آمد و این ماه به آقای الف دادیم. آقای الف از ماه بعد قسط قرض نمیدهد همان دونگی که از اول صحبت کردیم را پرداخت میکند. بنابراین قرضی در کار نیست که ما تردید بکنیم در مشروعیتش.
حالا تردید در مشروعیتش کجاست؟ آنهایی که در مورد صندوقهای خانگی میگویند اشکال دارد اشکالشان اینجاست که میگویند که من ماهانه قرض میدهم تا در آینده به من قرض بدهد و این میشود مصداق قرض به شرط قرض. از نظر شرعی اشکال دارد. میگویم خیلی خوب، واقعا ماهانه وقتی شما این دونگ خود را پرداخت میکنید قرض میدهید؟ برویم سراغ عرف و از عرف سوال کنیم ماهانه ۵۰ تومانی که افراد دارند میدهند آیا قرض میدهند؟ دیدم نه این پولها حالت تقابل دارد. پولها جمع شود و به یک نفر داده شود. پس نه افراد قرض میدهند نه وقتی پولها جمع شد و به برنده قرعه داده میشود به عنوان قرض داده میشود نه هیچ کدام از اینها قرض نیست. پس من قرض را منتفی میدانم و بر همین اساس هم قرض به شرط قرض را منتفی میدانم. کسی اینجا به کسی قرض نمیدهد. نه افراد قرض میدهند نه کسی که قرعه به نام او در آمد و پول را به او دادند این پول را قرض تلقی میکند که من قرض گرفتم و از ماه بعدی آن پنجاه هزار تومانی که دارم میدهم قسط قرض را میدهم. تا دیروز که به نامم در نیامده بود در ماههای قبلی داشتم دنگ و سهمم را میدادم طبق قرار اول اما الان که به نامم درآمد از این به بعد قرض گرفتم و دارم قسط قرض را میدهم.
اگر فرض کنیم که این پولی که داده میشود و به نام آقای الف قرعه درآمد و ۵ میلیون، ۱۰ میلیون پول جمع شده را به ایشان دادیم فرض کنیم قرض است. سوال چطور میخواهید بگویید اینجا قرض بشرط قرض اتفاق میافتد؟ چه کسی دارد میگوید قرض میدهم به شرط اینکه به من قرض بدهید این را تقریر بکنیم تا ببینیم اشکال کجا است. گفته شد که بله اعضا میگویند ما به آقای الف قرض میدهیم درست است دست آقای الف ۱۰ میلیون تومان میرسد ولی اینها در واقع همان ۱۰۰ هزار تومانهایی است که این افراد دارند میدهند و هر کدام دارند به آقای الف قرض میدهند. به چه شرطی؟ که آقای الف تو هم در آینده وقتی به نام ما قرعه درآمد مثلاً به نام و به نفع من قرعه درآمد شما به من قرض دهی پس مصداق قرض به شرط قرض است.
میگویم نه دیگر فرض هم شود که من قرض میدهم به آقای الف و آقای الف این را بعنوان قرض گرفت از ماه بعد که او دیگر قرض نمیدهد او دارد قسطش را میدهد. خود شما دارید میگویید با فرض شما میگویم و الا من که قائل هستم هیچ کدام از اینها قرض نیست ولی با فرض اینکه آن ده میلیونی که دادیم به نام آن کسی که قرعه به نامش در آمده دادیم به او با فرض اینکه آن قرض باشد از ماههای بعد او دارد به ما قرض میدهد قرض نمیدهد که؟ او در واقع دارد چه کار میکند؟ او دارد دونگش را پس میدهد ماهانه ۵۰ تومان قرار بود یا نه با فرض شما دارد قسط آن ده میلیون را دارد پس میدهد. پس من قرض میدهم تو بعداً قسطهای قرضات را بده که باید بدهی که قرض به شرط قرض نمیشود. لذا تصویر قرض به شرط قرض اینجا وجود ندارد.
دانشپژوه: این پولی که جمع میکنند با هم جمع میشود و میشود ۱۰ میلیون بعد این۱۰ میلیون را قرعه کشی میکنند و به اسم یک نفر در میآید، آن کسی که قرعه به اسمش در میآید میگوید من قرعه به اسمم درآمد شانسم بود و از ماه بعد شروع میکند و قسطهایش را میدهد.
استاد: با کدام فرض جلو آمدید با فرض اینکه قرض محسوب شود درست است.
دانشپژوه: اگر با فرض اینکه قرض شروع شود محسوب شود، استاد اصلا قرض نیست چطور قرض محسوب شود.
استاد: من که میگویم قرض نیست آنهایی که میگویند وام خانوادگی اشکال دارد به این دلیل که قرض به شرط قرض اتفاق میافتد و چیز دیگری نمیگویند. من میگویم خیلی خوب به من بگو کجا قرض به شرط قرض اتفاق میافتد؟ اینطور توضیح میدهند که ماهانه افراد دارند به آن آدمی که قرعه به نامش در آمده دارند قرض میدهند به چه شرطی؟ به شرط اینکه او هم بعدا اگر قرعه به نامش افتاد او هم به اینها قرض دهد. لذا قرض به شرط قرض است. ما جوابمان چه شد اول آن که نه این قرض است نه آن قرض است. ثانیاً فرض کنیم این ده تومان به نام آقایی که قرعه به نامش در آمد چی داده شد قرض داده شد از ماه بعد آن صد تومانی که ماهانه داده میشد چیست؟ قسط قرض است. پولی که گرفته را دارد پس میدهد پس چطور میگوییم به تو قرض میدهم به شرط آنکه در آینده به ما قرض دهی. آینده دارد قسط قرضش را پس میدهد. پس قرض به شرط قرض در این جا دیده نمیشود.
دانشپژوه: این در مورد آن کسی که قرعه کشی به نامش درآمده شاید صدق بکند. اما در مورد کسی که هنوز به نامش در نیامده او دارد چه کار میکند، دارد این پول را میدهد که آنجا جمع شود که بعداً که اسمش در آمد به او قرض بدهند. مثلاً به اسم شما وام ده میلیونی در قرعه کشیهای خانگی درآمد. این ۲۰ میلیون که در آمد و شما از ماه بعد میخواهید پرداخت کنید مثلاً ماهی ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان میخواهید بدهید، این پولی که شما آنجا پرداخت میکنید قسط این پولی است که به نام شما در آمده حالا شما قبلاً که پرداخت میکردید این ۵۰۰ تومان را به چه عنوانی پرداخت میکردید و من که هنوز اسمم در نیامده این ۵۰۰ تومان را به چه عنوانی پرداخت میکنم. شما به اسم قسط دارید میدهید. من به چه عنوانی دارم میدهم.
استاد: شما به عنوان شراکت.
دانشپژوه: اینجا دیگر درست میشود من در چه چیزی شریک هستم.
استاد: در سرمایههایمان.
دانشپژوه: این جور درست میشود.
استاد: سرمایههایمان را ماهانه روی هم بریزیم یعنی یک قرار اولیه برای یک سال داریم و موضوع قرارداد این است ما در طول یک سال ماهانه ۵۰ هزار تومان ۱۰۰ هزار تومان خواهیم داد و پولها با همدیگر جمع خواهد شد و یک سرمایه مشترکی دارد به وجود میآید.
دانشپژوه: چه به اسمم دربیاید چه به اسمم در نیاید این پول را که دارم میدهم سهم الشرکت خودم را دارم میدهم.
استاد: احسنت، سهم الشرکتها دارد جمع میشود. کجا نگهداری کنید؟ یکی این است که در امور خیریه یعنی کلا ماهانه جمع کنیم و به فقرا بدهیم تمام. یک صندوق خیریه است و با هم پیمان بستیم آقایان ماهانه ۱۰۰ هزار تومان بدهید به نام خدا جمع میکنیم برای نیازمندان. شکل دوم این است که نه جمع میکنیم و وارد یک کاری میکنیم که سودی حاصل شود با هم تقسیم کنیم. یک شکل دیگر هم این که جمع میکنیم و ماهانه بین اعضا قرعه کشی میکنیم و به نام هر کسی که درآمد به او میدهیم. نفر بعدی نفر بعدی تا یک دور تمام شود.
چه فایدهای دارد؟ فایده عقلایی دارد پولهای خرد جمع میشود و یک مبلغ بزرگ میشود. این پولهای خردی که با آن کاری نمیتوانستیم انجام دهیم الان میتوانیم با آن کار انجام دهیم. در اینجا میگویند تحت چه عنوانی به او میدهند؟ بعد میگوییم خوب ما نمیگوییم شما بگو؟ میگویید قرض میدهند. میگویید عرف قرض نمیدهد اولا چون از ماه بعد همان ۱۰۰ تومان را میدهد همان دونگی است که از اول صحبت کردند و دارد دونگش را پرداخت میکند. میگویم نه او دارد قسطش را پرداخت میکند. میگویم خیلی خوب حرف شما درست دارد قسط قرضش را پرداخت میکند. کجا مشکلش چیست؟ اصلا ما پولها را جمع میکنیم، به نفر اول قرض میدهیم، دفعه دوم به نفر دوم قرض میدهیم، دفعه سوم به نفرسوم قرض میدهیم، به من بگویید از ماه بعد که ۱۰۰ تومان را میدهد دونگ خود را پرداخت میدهد یا نه دارد قسط قرض را پرداخت میکند.
دانشپژوه: نه دارد قسط قرض را میدهد.
استاد: میگویم نه شما دارید این را میچسبانید به آن. بعضی اوقات ما یک چیزهایی را به عرف میچسبانیم. عرف چیزی است که من این کار را نمیکنم من دارم دونگم را پرداخت میکنم و آن سهم معقولی که از اول قرار گذاشتیم همان را دارم پرداخت میکنم. باید هم بدهم چون متعهد شدهام. اما ما میرویم از دفتر استفتائات سوال میکنیم اگر صندوق قرض الحسنه خانوادگی قرعه کشی که هم چنین چیزی نیست که افراد قرض میدهند به شرط اینکه قرض بگیرند که هم چنین چیزی نیست. شرعاً چه اشکالی دارد؟ فقیه هم مجبور است پاسخ دهد یعنی چارهای ندارد. میگوید اگر مصداق قرض بشرط قرض باشد حکم ربا دارد. و شما میآیید میگویید صندوقهای قرض الحسنه قرعه کشی همش ربوی است. و در خانواده استرس میاندازی. این بدان معنا نیست که تو میخواستی این کار را انجام دهی عقیده درست نیست.
یک بزرگواری از یکی از مجلات اقتصادی مطالبی را برای من فرستاده بودند که ارزیابی کنم. که معاملات متاورس از منظر شرعی چگونه است؟ شنیدید. جالب است قسمت اول خودش نوشته است هنوز متاورس راه اندازی نشده است و در مرحله تحقیق و نظریه پردازی و اینها است. بله بعضی از بازیها شبیه او خواهد شد. و هنوز جا افتاده نشده و راه نیفتاده آن وقت در بخش فقهی آمده چون میخواست از باب فقهی بررسی شود آمده است که یعنی عرف اگر یک چیزی را بپذیرند اگر مخالف فلان و فلان و فلان نباشد در این صورت شارع آن را امضا میکند پس متاورس را هم که عرف عقلا در آن آمدهاند و راه اندازی کردهاند و معامله دارند انجام میدهند چون در واقع مال یک چیز عرفی است یک حقیقت عرفی است.
بنابراین ما باید دنبال دلیل خاص باشیم که آن را رد کرده باشیم و چون دلیل خاصی نداریم مورد تایید شارع است. مومن خدا شما خودت داری میگویی این هنوز راه اندازی نشده و نمیفهمی که این چه میگوید. بگذارید عرف قبول بکند یعنی ما اینقدر بیش فعال شدهایم که عرف هنوز در این مورد حرفی نزده بلکه ابهام دارد، اسمش را تازه دارد میشنود و کامل راه نیفتاده شما میآیید معاملات زمین مجازی در متاورس را از منظر فقهی حکم صادر میکنید. چقدر ما بیش فعال هستیم. این طور با این دست فرمان مشکلات و مسائل را حل میکردیم خیلی خوب میشد و مشکلاتی که زمین مانده را ول کردیم و رفتیم آن چیزی که هنوز راه نیفتاده را حکم میدهیم.
دانشپژوه: استاد بعضی ها میگویند همه این معاملات را باید در عهد رسول گرامی اسلام معاملات میبود. البته معاملات امضایی هستند.
استاد: نه ما جز آن دسته نیستیم که بگویند که معاملات امضایی در محضر شارع امضا شده است. و الا معاملات بعدی اگر شبیه باشد تصدیق میکنیم اگر شبیه نباشد رد میکنیم. امضایی غیر منحصری هستیم حتی معاملاتی که عرف بپذیرد و ضرر نباشد ربا نباشد شارع امضا میکند. اما بگذارید عرف اصلاً بفهمد که چیست.
خودشان تحسین هم کردهاند که به این مسائل ورود پیدا میکنید. اما مسیر فقهیمان را در واقع کج نکنید. خود شما در بحث موضوع شناسی دارید میگویید هنوز راه نیفتاده، اصلاً عرف میفهمد دوستانی که در این جلسه هستند چند نفر میدانند متاورس چیست؟ همین اندازه که اسمش تازه دارد میآید و یکی دو نفر برود تحقیق کند و این ما هستیم که وقت گذاشتیم در موسسه طیبات تحقیق و پژوهش در موردش کردیم آن وقت عرف این را فهمید خوب پس این در مورد صندوقها به نظرم میآید جمع بندی خوبی شد چون جلسه گذشته خوب واضح نشده بود ولی به نظرم الان دیگر این موضوع باز شد.
دسته بندی کنم صندوقها دو دسته هستند صندوقهای ثبت شده و صندوقهای غیر ثبت شده یا ثبت نشده صندوقها یعنی اینها ماهیت حقوقی پیدا کرده شخصیت حقوقی پیدا کرده صندوق قرض الحسنه با ماهیت حقوقی مانند بانک قرض الحسنه رسالت یا مثلاً صندوق دفتر تبلیغات اسلامی اینهایی که بالاخره ثبت شده هستند آنهایی که حقیقی هستند مثلاً صندوقهای خانگی ثبت نمیکنند و با همدیگر مینشینند و قرار میگذارند که پولهایشان را جمع کنند این را به دو حالت تقسیم میکنیم شکل کاملا ساده شکل قرض به فرد قرض به مدیر.
اما بعضی از این صندوقهای خانگی هستند که یک نفر مدیر میشود یا هیئت امنا میشوند. افراد پولشان را به این میدهند و میگویند من با شما کار دارم یعنی قرض به شخص صورت میگیرد به صورت شخص به مدیر و قرعه کشی میکند به نام هرکس که درآمد او میدهد به افراد دیگر. به شرط اینکه وقتی وامش درآمد از خود این فرد قرض بگیرد این مصداق قرض به شرط قرض میشود و حکم ربوی دارد البته من نمیدانم همچنین صندوقی وجود دارد یا نه من مطلع نیستم. صندوقهای قرض الحسنه سابق هم گاهی با کارمزد و گاهی بدون کارمزد یعنی وقتی قرعه به نام من درآمد علاوه بر دونگم که دارم پرداخت میکنم یک مقدار زیاده هم دارم پرداخت میکنم یعنی میگویم آقا شما باید برای هزینههای صندوق یک مبلغی هم باید بدهید.
اگر موضوع قرض نباشد در این صورت شرط هزینههای صندوق اشکالی نخواهد داشت. چون بالاخره چند نفر اینجا دارند زحمت میکشند و دارند اینجا جلسات راه میاندازند و این پولها را جمع میکنند و هزینهای دارند قرضی در کار نیست قرعه به نام هر کسی در آمد ولی اگر آن را قرض فرض کنیم در این صورت بله اگر میزان هزینههای واقعی صندوق باشد طبق نظر علمایی که کارمزد را قبول دارند مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری و بعضی مراجع دیگر اشکالی ندارد اما طبق نظر مراجعی که هر نوع کارمزد را اشکال میدانند اشکال خواهد داشت. مگر حیلهای به کار ببرد و دفترچه فروخته شود چیزی فروخته شود که در قبال آن کارمزد قرار بگیرد. اما قرض اگر به مدیر باشد تکلیفش روشن شد اگر قرض به شرط قرض باشد شرعا اشکال دارد الا اینکه اعضا آموزش ببینند که وقتی پولی را میدهند به غیر قصد قرض به شرط قرض نکنند. بگویند ما پولمان را میدهیم انشاالله قرعه به نام ما درآمد پولمان را خواهد داد. یعنی قرض به امید زیاده باشد نه به شرط زیاده اشکالی ندارد.
اما صندوقهای قرض الحسنه که به شکل حقوقی دارند کار میکنند. این وقتی پول را در صندوق میگذاری به شرطی که صندوق بعدا قرض بدهد این کاملا مصداق قرض به شرط قرض است. یعنی وقتی شما میگوئید صندوق دفتر تحقیقات صندوق قرضالحسنه پولتان را قرض میدهید به شرط این که شش ماه دیگر به شما قرض بدهند یا به شرط این که قرعه به نام شما درآمد و به شما قرض بدهند. این میشود قرض به شرط قرض مفصل این را صحبت کردیم در مورد اعطای تسهیلات منوط به قرض شدن را دیگر از ادامه این موضوع صرف نظر میکنیم و مطلب را به پایان میرسانیم.
موضوع جلسه بعد قرض استنتاجی است قرض تولیدی یعنی فرق قرضهای مصرفی و قرض تولیدی استهلاکی و استنتاجی است که آنجا خدمتتون توضیح خواهم داد
خیلی ممنون
التماس دعا از همگی
خدا نگهدار همه شما.