جلسه چهارم درس خارج فقه الربای کاربردی حجت السلام و المسلمین جواد عبادی
دوشنبه, 10 آبان 1400 06:35 انجمن مالی اسلامی ایران موسسه فقه اقتصادی طیبات درس خارج فقه الربا کاربردی دکتر جواد عبادی 244

جلسه چهارم درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه الربای کاربردی در ۱۰ آبان ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.

درس فقه الربای کاربردی جلسه چهارم
دوشنبه 10 آبان 1400
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و علی أهل بیته الطّیبین الطّاهرین المعصومین المکرمین
عرض سلام دارم خدمت عزیزان کلاس و امیدوارم که ان شاءالله وقت همگی به خیر باشد.
مقدمتا عرض ما این است که بعضی از دوستان تقاضایشان این بود که در موضوعات جدید معاملات که در موسسه فقه اقتصادی طیبات بررسی صورت می‌گیرد و نتایجی حاصل می‌شود این موضوعات تحت عنوان فقه معاملات جدید ارائه بشود تا در جریان پژوهش‌های انجام گرفته و نتایج حاصل از آن قرار بگیرند.
مثلا در موسسه در موضوع معاملات رمزارزها، معاملات بازاریابی شبکه‌ای، معاملات مربوط به مثلا معاملات بین المللی مانند بای بک، یا بیع متقابل یا معاملات مربوط به نفت و گاز، معاملات مربوط به بورس و مانند فارکس مانند واینری آپشن و نظیر این‌ها که دارد تحقیقاتی صورت می‌گیرد، این‌ها در قالب این کلاس ارائه بشود. هر چند موضوع این کلاس فقه الربای کاربردی است یعنی بحث پایه‌ایی ربا را دارد بررسی می‌کند. ولی بعضی از دوستان چنین تقاضایی را داشتند به نظر خود ما هم فکر کنم موضوعات خوبی باشد. مثلا در دو جلسه معامله‌ی بای بک را ما هم موضوع شناسیش را ارائه بدهیم هم بحث‌های فقهی مرتبط با آن را.
یا مثلا درمورد بیمه‌ی عمر و سرمایه گذاری ما یک تحقیقی انجام دادیم. آن را این جا ارائه دهیم. بحث معاملات کاغذی.
در موضوع فقه الربا ما انواع ربا را گفتیم. گفتیم که مشهور می‌گویند ما دو نوع ربا داریم. نوع اول ربای معاملی و نوع دوم ربای قرضی. ربای قرضی دو نوع است: -ربا در عقد قرض؛ یعنی مشروط در ضمن عقد قرض. -و ربا در تمدید مهلت بدهی.
اما استدلال کردیم که این گونه نیست. ربا باید بگوییم سه نوع است. با آن توضیحات مفصلی که دادیم. امروز ان شاءالله وارد می‌شویم به بحث ربای قرضی.
پس از انواع ربای سه تای ربایی که هست ربای قرضی، ربای تمدید مهلت بدهی که همان ربای جاهلی است و ربای معاملی شروع می‌کنیم بحث ربای قرضی را.
بریم سراغ ربای قرضی. ربای قرضی رایج‌ترین نوع ربا در معاملات حاضر هست. و معاملات بانک و بورس و بازار هم بیشتر در معرض این نوع ربا است. اینی هم که گفته می‌شود قانون عملیات بانکی بدون ربا یعنی این که عملیات بانک‌های دنیا براساس ربا صورت میگیرد منتها در ایران سال 1362 آمدند و گفتند آقا چرا ربا. ما به جای ربا از قرار دادهای بدون ربا استفاده کنیم.
ما اگر بخواهیم به قرارادهای بانکی هم بپردازیم لزوم دارد که حتما بحث ربای قرضی و ربای جاهلی را به صورت کامل مرور کنیم. تا آماده باشیم برای معاملات بانکی. بسیار خوب. ابتدا من تعریف ربای قرضی را خدمتتان عرض میکنم که چیست.
از روایات معصومین علیهم السلام دو تعریف در مورد ربای قرضی می‌توانیم استخراج کنیم. آن روایات کدامند و آن دو تعریف کدامند موضوعی است که الان می‌خواهم خدمتتان تقدیم کنم. فقط حالا چه تأثیری دارد؟ تأثیر دارد که کدام یک از این دو را تعریف بگیریم تأثیر دارد در احکام ربا.
پس در روایات حضرات معصومین که مطالعه می‌کنیم متوجه می‌شویم که دو تعریف در مورد ربای قرضی می‌توانیم استفاده کنیم:
1-تعریف اول: «تعریف به قرضی که جرّ منفعت کند».
2-تعریف دوم: «تعریف به قرضی که در آن شرط زیاده شده باشد».
ابتدا تعریف ربا به قرضی که جر منفعت کند را با هم روایاتش را نگاه کنیم. در این دسته از روایات ربای قرضی را به قرضی که در آن اصطلاحا جر منفعت کند یعنی به منفعت و زیاده منتهی بشود تعبیر شده. در این نوع تعریف هر چند شرطی بودن زیاده و منفعت و همچنین به نفع مقرض بودن در آن قید نشده ولی بالاخره دارد یک معیاری را می‌دهد.
ربای قرضی چیست؟ ربای قرضی، قرضی است که منتهی به منفعت بشود. حالا سؤال: شرط بشود یا نشود فرقی می‌کند یا نمی‌کند؟ می‌گوییم از این دسته روایت در نمی‌آید. این دسته روایت می‌گوید هر قرضی که منتهی به منفعت شود حالا این منتهی به منفعت شدن آیا به صورت شرطی فقط یا نه. فرد با میل خودش هم موقع برگرداندن زیادتر بدهد این هم علی القاعده جر منفعت است دیگر. قرضی است که منتهی شده به منفعت حالا شرط اول شده باشد یا نشده باشد. طرف با میل خودش داده باشد یا این به زور گرفته باشد. پس این جا در این دسته روایات ما نداریم که گفته شده باشد شرط معیار هست. «کلُّ قرضٍ جرَّ نفعاً» روایت اول از آقا رسول الله صلّی الله علیه و ءاله و سلّم. «کلُّ قرضٍ جرَّ نفعاً فهو ربا» آیا شرط لازم است؟ نه این جا گفته نشده. آدرسش را هم می‌دهم که دیگر این جا کلاس فقهی است جلسه‌ی فقهی علی القاعده آدرس می‌خواهید. مستدرک الوسائل جلد 13 باب دین و قرض باب نهم حدیث سوم. «کلُّ قرضٍ جرَّ نفعاً فهو ربا»
روایت بعدی را نگاه کنید که فضالة بن عبید از آقا رسول الله نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «کلُّ قرضٍ جرَّ منفعة فهو وجهٌ من وجوه الرّبا» هر قرضی که منتهی به منفعت شود یعنی زیاده شود آن نوعی از انواع ربا است. این روایت را البته در جلسه‌ی قبل با هم در انواع داشتن ربا بیان کردیم و استفاده کردیم که ربا انواع دارد. «وجهٌ من وجوه الرّبا»
پس در این روایت باز هم کلمه‌ی شرط نیست. فقط می‌گوید جرّ منفعت. این هم ازش خیلی استفاده می‌شود. خیلی وسیع می‌شود. هر قرضی بدهید. کافی است که در آن زیاده‌ای باشد. من شرط نکردم قرض گیرنده با میل خودش زیاده‌ای به من داد. این هم مصداق جرّ منفعت می‌شود. اگر فقط این روایات را بگیریم. ولی آیا این ربا است یا نه؟ همه‌مان می‌دانیم که این ربا نیست. اگر با میل خودش قرض گیرنده چیزی را برگرداند این ربا نیست. ولی اگر ما باشیم و فقط همین یک روایت «کلُّ قرضٍ جرّ منفع‌ة» این می‌گوید هر نوع زیاده‌ای چه شرط شده باشد چه شرط نشده باشد چه قرض گیرنده با میل خودش داده باشد چه قرض دهنده با زور از او بگیرد همه‌ی این‌ها ربا است. اما همه‌مان می‌دانیم که زیاده‌ای که قرض گیرنده با میل خودش بدهد این ربا نیست. این را چگونه حل می‌کنیم؟
ما جلوتر روایات شرطی را که بیان بکنیم که آن جا شرط بودن را مطرح کرده کار را حل می‌کند. روایت دیگر از این دسته‌ی اول را بگویم که از آن فقط جرّ منفعت استفاده می‌شود. این روایت از امام صادق علیه السلام است: «إذا کان قرضاً یجرّ شیئاً» زمانی که قرضی جذب منفعت کند. شیئا یعنی اضافه. «فلا یصلح» این صحیح نیست. این جا هم بحث شرطی بودن و این‌ها باز ذکر نشده. سه تا روایت خدمتتان تقدیم کردیم برای دسته‌ی اول از تعریف‌ها. تعریف ربای قرضی. چه می‌گوید این تعریف؟ تعریف ربا به قرضی که جرّ منفعت کند.
اما بعضی روایات هم داریم که ربا را این گونه تعریف می‌کند: «تعریف ربا به قرضی که در آن شرط زیاده شده باشد» یعنی کلمه‌ی شرط کلمه‌ی زیاده در آن ذکر شده است. روایات مربوط به تعریف ربا به قرضی که در آن زیاده شرط زیاده شده باشد.
روایت اول از امام صادق علیه السلام است. البته یک مقدمه‌ای دارد ما آن مقدمه‌اش را لازم نداریم این جا. قال الصادق علیه السلام: «و أمّا الرّبا الحرام» ربای حرام عبارت است از «فهو الرّجل یقرض قرضاً» ربای حرام عبارت است از قرضی که مردی قرض بدهد «و یشترط أن یردَّ» و شرط بکند که او برگرداند یعنی قرض گیرنده برگرداند «اکثر مما أخذه» بیشتر از آن چیزی که گرفته است قرض گیرنده مکلف بشود و شرط بشود با قرض گیرنده که «أن یرد» که رد کند برگرداند «اکثر مما أخذه» بیشتر از آن چه که اخذ کرده است. «و هذا هو الحرام» و این حرام است.
این جا ربای قرضی چگونه تعریف شده؟ تعریف شده به قرضی که در آن شرط زیاده شده باشد. این خیلی محدودتر می‌کند. یعنی آن جایی که مثلا قرض گیرنده با میل خودش زیاده‌ای بدهد این جا دیگر. این اولین روایت برای تعریف دوم.
اما روایت: «لی» به نفع من «علیه» بر ضد او «مأة درهم» صد درهم «عدد» یعنی صد عدد سکه من از او طلب دارم. منتها چگونه به او دادم؟ به صورت عددی دادم. حالا چگونه می‌خواهم از او بگیرم؟ «قضانیها» از او می‌گیرم «مأ‌ة» صد تا منتها «وزناً» به صورت وزنی از او می‌گیرم. حالا این قسمتش بعدا بیشتر صحبت می‌کنیم. محل بحثمان در مورد تعریف ربا است. «قال» حضرت فرمودند «لا بأس» اشکالی ندارد. تا کی اشکالی ندارد؟ «ما لم یشترط» تا زمانی که شرط نشده باشد. «قال» این را گفت «و قال» و ادامه داد «جاء الرّبا من قِبَل الشروط» تو اگر نگران ربوی شدن هستی اشکالی ندارد مال شما. چون ربا زمانی می‌آید «من قبل الشروط» از قبل شرط کردن. «إنّما یفسده الشروط» شرط هست که می‌آید این را خراب می‌کند و از بین می‌برد. در حالی که شما موقعیکه داشتید می‌دادید صد درهم به صورت عددی دادید بدون این که شرطی باشد. موقع پس گرفتن با هم توافق کرده‌اید آقا این را وزنی پس بده او هم وزنی پس داده. شرطی در کار نبوده. بنابراین این ربا محسوب نمی‌شود. این جا هم می‌بینیم که حضرت ربای قرضی را به شرط زیاده در ضمن عقد قرض تعریف می‌مند.
روایت بعدی را ببینید. محمد بن الحسن باسناده عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماده عن الحلبی عن ابی عبدالله از امام صادق علیه السلام قال. می‌گویند که امام صادق علیه السلام می‌فرمایند «إذا أقرضتَ الدّراهم» زمانی مکه درهم‌هایی را قرض دادی «ثم جاء. بخیر منها» یعنی بیشتر از آن چه گرفته اضافه‌تر برگرداند. موقع برگرداندن. ندارد. تا کی؟ «إذا لم تکن بینکما شرطٌ» تا زمانی که بین شما شرطی نباشد. پس مفهوم این روایت می‌رساند که اگر شرط باشد اشکال دارد.
در جمع بندی می‌توانیم ما تعریف ربای قرضی را بگوییم: مقدار زیاده‌ای است که در ضمن عقد قرض شرط شده باشد.
دانش‌پژوه: این که الان به اصطلاح به روز رسانی می‌کنند مبلغ را. مثلا شخصی یک میلیون تومان قرض کرده دو سال قبل. قرضش را نداده. دو سال بعد می‌خواهد به اصطلاح تسویه کند.
استاد: ببینید ما هنوز داریم تعریف ربای قرضی را می‌گوییم. نکته‌ای که شما می‌گویید به احکام ربای قرضی بر می‌گردد که ما إن‌شاءالله در طول بحثمان این را بیان خواهیم کرد. الان بخواهیم وارد شویم از کمر بحث در واقع می‌شود.
دانش‌پژوه: ربای قرضی از انواع ربا در واقع رایج‌ترین نوع ربا در معاملات حاضر است و دو تعریف از آن فرمودید که از روایات مستخرج است. یکی این که به قرضی که جر منفعتی بکند. که تعریفی عام و کلی است. و دیگری این که قرضی است که در آن شرط زیاده شده باشد. که این تعریف خاص است. روایاتی هم که بیان کردیم روایات دسته‌ی اول در واقع دارای ادات عموم بود و شامل عموم می‌شد. و اما روایات دسته‌ی دوم روایات خاص بود. که این‌ها را در تقابل با هم قرار دهیم و بر یکدیگر حمل کنیم تعریف مختار آن شد که آن مقدار زیاده‌ای است که در ضمن عقد شرط شده باشد می‌شود ربا.
استاد: سؤال این است: دسته‌ی اول یعنی تعریف اول مناسب است یا تعریف دوم؟
دانش‌پژوه: استاد طبق نظریه‌ی فقها بخواهیم بگوییم الان تعریف دوم ملاک است. اما اگر ما باشیم و این دو تعریف
ممنون، به سراغ ارکان ربای قرضی برویم. حالا که ربای قرضی را این گونه تعریف کردیم، مقدار زیاده‌ای است که در ضمن عقد قرض شرط شده باشد، از این تعریف ما متوجه می‌شویم.
دانش‌پژوه: استاد ببخشید این تعریف مختاری که در واقع داشتیم شما فرمودید آن مقدار زیاد است ولی در تعریف‌هایی که هست در فضای قرض برده شده. آن ربا در واقع است.
استاد: ما قبلا خدمتتان گفته‌ایم کلا ربا یعنی زیاده. آن قرضی که در آن زیاده وجود داشته باشد، به آن گفته می‌شود قرض ربوی. منتها مسامحة به آن گفته می‌شود «فهو ربا». و إن لا ربا آن زیاده است.
دانش‌پژوه: اگر قرض همراه باشد و اضافه گرفته شود باز هم این اضافه ربوی است؟ ما این را همراه کنیم با یک لازم خارجی. مثل بیعی هم همراهش قرار بگیرد که آن بیع اضافه‌ای در خود داشته باشد.
استاد: این می‌رود در فضای حیل ربا. اگر جزء فقهایی باشیم که حیل را قبول نداریم در این صورت قبول نخواهیم کرد و می‌گوییم این باز هم همان ربا است فرقی ندارد. اما اگر جزء فقهایی باشیم که حیل ربا را قبول داریم در این صورت باید به تفصیل بگویید که چگونه می‌خواهد انجام بگیرد تا ما ببینیم که با یک معامله ولو برای فرار از ربا هم بوده باشد آیا صورت می‌گیرد یا نه. اگر به اصطلاح امروزی‌ها آن در کتمان رفت از جهت معامله بودن اشکالی ندارد. مثلا در بانک‌ها می‌خواهند کارمزد بگیرند و مرجعی می‌گوید کارمزد اشکال دارد. می‌گویند چه کنیم از این کارمزد رها شویم؟ می‌گویند آن دفترچه‌ی قرض الحسنه را به عنوان کارمزد به شما بفروشد. به مبلغ کارمزد. مثلا بانک یا صندوق می‌خواهد صد تومان بدهد چهاردرصد هم کارمزد بگیرد مثلا فرض کنید چهار هزار تومان. این چهارهزار تومان را این گونه بگیرد می‌گوید ربا است. می‌گوید چه کار کنم ربا نباشد؟ می‌گوید آن دفترچه‌ای که بانک یا صندوق می‌خواهد به شما بدهد آن را به شما بفروشد چهارهزار تومان. این مربوط به آن فقهایی است که حیله‌ی ربا را قبول داشته باشند. و إن لا کسی از فقها اگر حیله را قبول نکند این راهکارها را قبول نمی‌کند.
از این تعریفی که ارائه کردیم استفاده می‌کنیم که ربای قرضی سه رکن دارد. ارکان ربای قرضی عبارتند از:
1-قرض بودن؛ 2-به شرط بودن؛ 3-زیاده داشتن.
ما یکی یکی باید این‌ها را بحث کنیم. قرض بودن را و شرط بودن را و وزیاده داشتن را.
اول بگوییم رکن بودن یعنی چه. یعنی اگر به هر دلیلی یکی از این ارکان نباشد یا خودمان عمدا کاری کنیم که یکی از این‌ها نباشد برای این که به ربا آلوده نشویم خودمان کاری کنیم که یکی یا دو تا از این‌ها نباشد در این صورت ربای قرضی اتفاق نمی‌افتد. مثال عرض کنم قبل از این که تفصیل مطلب را بیان کنم. مثلا فرض کنید که یک نفر با من طرف معامله شود فرض کنید شخصی می‌گوید پنجاه میلیون تومان به من قرض بدهید؟ من به ایشان می‌گویم که ببینید من خیلی علاقه دارم که به شما قرض بدهم دارم پنجاه میلیون را. اما نهایتا دو میلیون نهایتا پنج میلیون می‌توانم به شما قرض بدهم چرا؟ چون بقیه‌اش سرمایه‌ی کارم است. با آن دارم زندگیم را می‌چرخانم. کار می‌کنم. نمی‌توانم همه‌اش را به شما بدهم. به ویژه در آیه‌ی شریفه می‌فرماید وقتی که می‌خواهید بخشش کیند نه از آن‌هایی باشید که «مغلولة إلی عنقک» هستند. یعنی دستشان روی عنقشان است. دست بسته هستند اصلا انفاق نمی‌کنند. یا از آن‌هایی هستند که «کلّ البسط» هستند. دستانشان را انقدر باز می‌کنند هر چه دارند را می‌دهند. می‌گوید که مؤمنان! نه از آن‌هایی باشید که کلّ البسط هستند نه از آن‌هایی باشید که «مغلولة إلی عنقک».
می فرماید: «و لا تجعل یدک» دست‌های خودت را نگذار «مغلولة إلی عنقک» یعنی در عنق خودت یعنی در گردن خودت دستانت را این گونه نگذار. یعنی دست بسته نباش. از آن طرف «ولا تبسطها کلّ البسط» دستانت را هم انقدر باز نکن همه‌ی دستانت را باز بکنی که بعد چه بشود؟ «فتقعد ملوماً محسوراً» یعنی هر چه داری اموالت را ببخشی بعد خودت بنشینی و با مشکل مواجه شوی. نه دست بسته باشید در بخشیدن نه کل البسط باشید.
من توانایی مالی دارم پنجاه میلیون را. اما اگر آن را بدهم می‌شود کل البسط. باید ملوما محسورا باشم. که آیه می‌گوید نه این کار را نکن. زندگی خانواده‌ی خودم را و تحت تکلفین خودم را، آن‌هایی که تحت تکلف من هستند واجب است آن‌ها را تأمین کنم. پنجاه تومان را به شما بدهم هیچ چیز برای من نمی‌ماند. ولو این که قرض دارم می‌دهم. اما پنج میلیون را آن هم به خاطر خدا. آیه‌اش را بیاورید که «من ذالّذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له أضعافاً کثیر‌ة» از باب این که شما نیاز دارید و من می‌خوام به شما قرض دهم حاضرم با خدا معامله کنم و خدا هم إن‌شاءالله أضعافا مضاعفة خواهد کرد. من حاضرم به شما قرض بدهم. می‌گوید که نه من پنجاه تومان را لازم دارم و این هم بگویم من پنجاه را بگیرم حاضرم به شما یکساله شصت برگردانم. می‌گویم این که رباست از منظر شرعی پنجاه تومان به شما قرض بدهم به شرط این که شصت از شما دریافت کنم این از منظر شرعی رباست. چرا؟ چون ارکان ربا در آن هست. قرض می‌دهم رکن اول به شرط این که رکن دوم زیاده از تو بگیرم رکن سوم. کلا جریان ربا در آن وجود دارد. برای این موضوع می‌گوییم چرا اصلا قرض دهیم؟ ما از ارکان ربا یکی را از بین ببریم ربوی بودن خارج می‌شود. چگونه؟ پنجاه میلیون را می‌خواهید برای چه استفاده کنید؟ مثلا می‌خواهم ماشین بگیرم.
می‌گویم شما می‌خواهید ماشین بگیرید من چرا این را به شما قرض دهم؟ یک کاری می‌کنیم. ماشین را پسندیدی یا نه؟ قبلا انتخاب کردی؟ می‌گوید: بله. می‌گویم: بسیار خوب. می‌رویم من آن ماشین را از آن فروشنده با پول خودم برای خودم می‌خرم و آن را نسیتة به شما یک ساله به شصت میلیون تومان می‌فروشم. این جا دیگر قرضی در کار نیست. یعنی از آن ارکان قرض که قرض به شرط هر نوع زیاده عنصر اول را عمدا برداشتیم و اصلا دیگر ربا این جا موضوعیت ندارد. و در واقع دیگر از منظر شرعی ربا اتفاق نخواهد افتاد.
پس برگردم به ارکان. ارکان ربای قرضی یعنی سه پایه دارد اگر این سه تا همزمان برقرار بود فراهم بود ربای قرضی اتفاق می‌افتد. و ربا است و حرام است. اما اگر معامله مان طوری بود که اصلا ما قرضی در کار نیست یا عمدا خودمان کاری کردیم که به جای این که قرض باشد از قراردادهای دیگر استفاده کردیم مانند همینی که عرض کردم. این جا از منظر شرعی اشکالی نخواهد داشت. مثال بزنم به آن موردی که خیال می‌کنیم ربا است. یعنی قرض است ولی قرضی در کار نیست.
دانش‌پژوه: عرض کنم استاد یک بنده خدایی به یک نفر قرض داد بعد به او نگفت زیاده بده ولی گفت که مستحباتش را هم رعایت کن. می‌خواهم ببینم این هم جزء شرط حساب می‌شود یا نه؟
استاد: یعنی موقع پس دادن یک مقداری اضافه‌تر بده.
دانش‌پژوه: بله دیگر. هم می‌خواست که آن نباشد هم.
استاد: حالا سؤال. آیا اگر ندهی او مطالبه دارد از شما یا فقط ناراحت می‌شود؟
دانش‌پژوه: نه دیگر مطالبه که ندارد. دنبال این است که ربا نشود. ولی می‌گفت که پولی که بالاخره ما داریم می‌دهیم شما هم به فکر ما باش. یعنی مستحباتش را رعایت کن.
استاد: این را بعدا خواهیم گفت. این را می‌گویند زیاده‌ی امیدی. ما دو نوع زیاده داریم که آن‌ها ربا نیست. زیاده‌ی میلی و زیاده‌ی امیدی. اینی که شما می‌گویید زیاده‌ی امیدی است. یعنی قرض دهنده امید دارد توقع دارد که شما که چیزی به او بدهید اما شرط نکرده. این را بعدا روایاتش را هم خواهیم خواند که اشکالی ندارد.
دانش‌پژوه: استاد ببخشید این که گفتید سه شرط دارد یکی که قرض باشد یکی که شرط باشد یکی که زیاده باشد این شرط زیاده یک رکن است یا دو رکن جداگانه هستند؟
استاد: نه دو رکن جدا هستند در توضیحاتم هم خواهید شنید. سه رکن است قرض، رکن دوم به شرط، رکن سوم کم و زیاده.
دانش‌پژوه: یعنی اگر شرط باشد ولی زیاده نباشد اشکالی ندارد؟
استاد: نه اشکالی ندارد. مثلا قرض می‌دهم به شما به شرط این که دو ماه بر گردانید. آن زیاده رکن سوم در این نیست.
جایی که ما خیال می‌کنیم قرض است و لذا گاهی هم در سؤالات و این‌ها هم آمده که آقا این اشکال دارد یا نه. می‌خواهیم فقه الرّبای کاربردیش را بگویم. آن تکه‌ی کاربردش را می‌خواهم بگویم. این صندوق‌های خانگی را شنیده‌اید بعضی‌ها می‌گویند اشکال دارد؟ چرا می‌گویند اشکال دارد؟
دانش‌پژوه: چون فکر کنم زیاده در آن دارد.
استاد: یعنی قرض هم در آن هست؟
دانش‌پژوه: حالا من نمی‌دانم جلسه‌ی چند بود که خود استاد توضیح می‌دادند می‌گفتند وام‌هایی که داده می‌شود چون قرض داده می‌شود از صندوق می‌گفتند زیاده.
استاد: چگونه؟ به نظر شما قرض است؟ می‌خواهم بدانم که واقعا قرض است؟ البته می‌دانید که صندوق‌های خانگی انواع دارند. شکل‌های مختلفی چهار پنج نوع را من فکر کنم در سایت مؤسسه طیبات هم گذاشته‌ایم. دوستان بروند و بخوانند خوب است. چند نوع هست. ما یک نوعش را می‌خواهیم مطرح کنیم ببینیم به دردمان می‌خورد این جا یانه. آن مقاله‌اش و آن نوشته‌ی آن موضوع را می‌روید و مطالعه می‌کنید که حاج آقای علوی فریدنی آن را آن جا ارائه داده‌اند.
یکی از آن انواعش این است که دارم توضیح می‌دهم. ببینید آقا آن روز خانواده‌ی ما آمدند گفتند که ماهانه صد تومان می‌خواهیم در مسجد بین خانم‌ها قرار گذاشتیم جمع کنیم و قرعه کشی کنیم این ماه به نام این ماه بعد آن یکی آن یکی. همین. اشکال دارد یا نه؟ گفتم اولا که مقام معظم رهبری که شما مقلدشان هستید می‌فرماید اشکالی ندارد. آن هیچی. اما از نظر تحلیلی هم فکر بکنیم باید ببینیم اگر ربا و اشکال داشته باشد لابد اشکال ربوی را می‌خواهید بگویید. چه نوع ربایی این جا تصویر کردید که می‌گویید اشکال دارد؟ گفت لابد ربای قرضی دیگر. گفتم با هم یک گفت گو بکنیم ببینیم ربای قرضی اتفاق می‌افتد؟ چون ربای قرضی عبارت است از این سه رکن. قرض می‌دهم به شرط زیاده‌ای به من برگردانید. ببینیم در این هست یا نه. ماهانه که شما می‌خواهید پول‌هایتان را جمع می‌کنید به کسی قرض می‌دهید؟ گفت که نه. ما فقط یک سال دوازده نفر ماهانه صد تومان‌هایمان را می‌گذاریم روی هم. دوازده تا صد تومان می‌شود چقدر؟1200 و این 1200 را این ماه می‌دهیم به این خانم دفعه‌ی بعد قرعه کشی و به آن خانم تا این دوازده ماه تمام شود. بعد حالا خواستیم دوباره شروع می‌کنیم.
می گویم پس این جا قرضی در کار نیست. گفت پس این چیست؟ گفتم که شما در واقع دارید تعاون می‌کنید. از همان ماه اول می‌گویید که ما یک پیمان سالانه‌ای با هم می‌بندیم که ماهانه صد تومان‌هایمان را تعاون می‌کنیم شریک می‌شویم روی هم می‌گذاریم به نفر اول می‌دهیم. دفعه‌ی بعد به نفر دوم. دفعهی بعد نفر سوم. تا تمام بشود. آن کسی هم که قرعه به نامش حساب کرد و این را دریافت کرد ماه بعد قسط آن پولی که دریافت کرده را پرداخت نمی‌کند. بلکه همان دنگش را پرداخت می‌کند که در قرارداد اولیه مان با هم قرار گذاشتیم. بنابراین این جا قرضی در کار نیست و این نوع صندوق خانگی اساسا ربا در آن تصویری ندارد.
دانش‌پژوه: ببخشید استاد این پیمان و تعاونی که این جا نوشته‌اند جایز است دیگر! لازم نیست.
استاد: بله جایز است. منتها کسی بخواهد خارج بشود آن پول‌هایی را که گرفته باید پس بدهد.
دانش‌پژوه: باید این‌ها در آن شرط بشود؟
استاد: بله دیگر باید شرط بشود و شرط هم هست.
دانش‌پژوه: استاد یک شرطی می‌آورند که اگر در دوره‌ی اول نفر آخر چون آخرین نفر این وام را گرفته در دوره‌ی بعدی اولین نفری باشد که این وام را می‌گیرد.
استاد: اشکالی ندارد. چون اصلا قرضی در کار نیست. آن دوره‌ی بعدی شاید اصلا جزء قراردادشان نباشد. اگر دوره‌ی بعدی در کار بود و خواستیم وام بدهیم نفر اول این جا مقدم است.
دانش‌پژوه: طرف می‌تواند راحت همان وسط بیرون برود.
استاد: دیگر بیرون برود ولی آن پولی که گرفته چون قرارداد فسخ شده همه چیز به حال اولش بر می‌گردد. اگر قرعه کشی به نامش در آمده آن پول کلش را بر می‌گرداند و آن پولی هم که تا به حال داده می‌گیرد. مگر این که در قرارداد قید کرده باشند که طرفین حق فسخ را از خودشان ضمن خارج لازم شرط شده باشد که حق فسخ را از خودشان سلب و ساقط کرده باشند.
دانش‌پژوه: چه نوع معامله‌ای است؟
این معامله در واقع قرارداد تعاون است براساس حق شرکت است. ما پول‌هایمان را جمع می‌کنیم. یعنی یک قرارداد اولیه است که آورده‌ی خودمان را ما می‌خواهیم با هم جمع کنیم. جمع کردیم آیا می‌خواهیم با این فعالیت اقتصادی کنیم سود حاصل شود سود حاصله را تقسیم کنیم؟ این می‌تواند یک موضوع شرکت باشد. آیا جمع بکنیم قرعه کشی کنیم به نام هر که در آمد بدهیم به آن، بعد به آن، بعد به آن و این هم می‌تواند موضوع یک شرکت باشد. یعنی شرکت یک بحث است که امتزاج اموال است مال است از نوع شرکت المال. اینی که با آن موضوع شرکت چه کاری صورت بگیرد آن بحث دیگری است. حالا یا فعالیت اقتصادی می‌کنند. یا این که غیر از فعالیت اقتصادی می‌تواند همین قرعه کشی و این‌ها باشد.
ارکان ربای قرضی عبارت است از قرض، به شرط، زیاده. این نکته‌ی اول. نکته‌ی دوم این است که چرا می‌گوییم رکن؟ چه طور در ارکان نماز این است که چه عمدا و چه سهوا یکی از آن‌ها نباشد نماز باطل است این جا هم مفهوم ارکان یعنی پایه و اساس. چه عمدا چه سهوا یکی از این سه تا نباشد ربا اتفاق نمی‌افتد.
لذا اگر ما بتوانیم قرارداد را به جای این که مثلا می‌گویند که ماشینت را به من قرض بدهی مشهد بروم و بیایم. می‌گویم باشه به تو می‌دهم به شرط این که خلاصه چند روزه می‌آیی؟ می‌گوید چهار روزه می‌روم و می‌آیم. می‌گویم به شرط این که در این چهارروز چهارصد هزار تومان روزی صد هزار تومان به من بدهی. این می‌شود شرعا ربا. چرا؟ چون که می‌گوییم ماشین را قرض می‌دهم به شرط این که چهارصد تومان بر گردانی. اما اگر عمدا با هم بگوییم آقا چرا این کار را بکنیم و ربا شود و جنگ با خدا و زنا با محارم و این‌ها بشود یک کاریش می‌کنیم. می‌گویم که من ماشین را به شما اجاره می‌دهم چهار روزه روزی صد تومان. چه اشکالی دارد؟ وقتی که خدا راه حلال گذاشته عرف هم این کار را انجام می‌دهد چه مرضی داریم خودمان را به ربا و تف و لعن و نفرین خدا و ملائکه و رسول و ائمه‌ی اطهار قرار دهیم خوب از راه حلال استفاده می‌کنیم. پس ما اگر عمدا یا سهوا یکی از ارکان قرارداد ربای قرضی را از بین ببریم یا نباشد در کارمان ربا اتفاق نمی‌افتد. عمداه‌اش همین مثالی است که گفتم یا کالا را نسیه فروختم یا مثال برای سهوا که خودمان هم نمی‌دانستیم فکر می‌کردیم ربوی است در حالی که اصلا قرضی در کار ما نیست صندوق خانگی است.
وقت کلاس تمام شد.
از همه‌ی شما ممنونم.
حضور خوبی داشتید در کلاس.

Prev Next
برچسب‌ها
برای ارسال نظر وارد سایت شوید