جلسه سوم درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه الربای کاربردی در ۳ آبان ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
درس فقه الربای کاربردی جلسه سوم
دوشنبه 3 ابان 1400
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر روزه هست میگیریم؛ خمس میدهیم؛ زکات میدهیم؛ هر چه که هست. بالاخره انجام میدهیم واجبات را. فقط یک مورد را یا رسول الله! به ما تخفیف بده. ما نمیتوانیم آن را کنار بگذاریم. چه هست آن؟ عبارت است از ربا. که آقا رسول الله قبول نکردند. در این آیهی شریفه همین طور که مشاهده میفرمایید چون موضوع ربا با اقتصاد صدر اسلام کاملاً عجین شده بود و به این راحتیها نمیشد ربا را از بین برد و افراد را یک باره بیایی مثلا مستقیما بگویی که ربا حرام است و باید فلان بشود مثل این که دارد با برنامه ریزی و آرام آرام و نم نمک دارد به مسلمانان حالی میکند که شما باید ربا را کنار بگذارید.
لذا آیهی اول که خدمتتان خواندم، دارد خیلی نرم میگوید. میگوید ببینید شما آن ربایی که میدهید به رباخوارها، نزد خداوند متعال زیادهای ندارد و افزایشی پیدا نمیشود. اما از این طرف وقتی که زکات میدهید، قرض میدهید، صدقه میدهید، اینها زیاد میشود. مثل این که دارد نرم صحبت میکند.
بعد در آیهی دوم که خواندم «و أخذهم الرّباء» دارد قصه تعریف میکند به مسلمان ها. ببینید یهودیها به خاطر ظلمی که کردند برخی از آن حلالهایی که برایشان قرار داده بودیم را از ایشان گرفتیم. در حالی که چرا گرفتیم؟ به خاطر یکی از آن عواملی که باعث شد ما آن چیزهایی که داده بودیم را از ایشان بگیریم یا قبلا حلال کرده بودیم را برایشان حرام بکنیم یکی از عواملش ربا خواری بوده. یعنی مسلمان ها! شما هم اگر این کار را بکنید و رباخواری بکنید در این صورت مثل یهودیها برخی از آن نعمتهایی که به شما داده بودم را میگیرم یا برای شما حرام میکنم.
آیهی بعدی در سورهی آل عمران آیهی 130 میفرماید «یا أیّها الّذین ءالمنوا لا تأکلوا الرّبا أضعافاً مضاعفة» ای آنهایی که ایمان آوردهاید رباخواری نکنید که دائم به چندین برابر بخواهید ربا بگیرید «واتّقوا الله» از خدا بترسید «لعلّکم تفلحون» این جا خطاب به مؤمنان است. خطاب به مسلمانان مؤمن است. مردمی که مؤمن بودند. نمازخوان بودند. ایمان آورده بودند ولی در بحث ربا یا به جهت این که بلد نبودند یا بلد بودند ولی مقاومت میکردند. «یا أیّها الّذین ءامنوا لا تأکلوا الرّبا أضعافاً مضاعفةً» ای کسانی که ایمان آورده اید! ربا نخورید که دائم بهره بر سرمایه اضافه کنید چند تا چند برابر بشود. «واتّقوا الله» از خدا بترسید؛ «لعلّکم تفلحون» تا این که رستگار بشوید. «واتّقو النّار الّتی أُعدّت للکافرین» و بترسید از آن آتشی که فراهم شده برای کافران. یعنی دارد با مؤمنان صحبت میکند. در موضوع ربا هم صحبت میکند و میفرماید بترسید از آن آتشی که برای کافران فراهم شده. و بعد میفرماید «أطیعوا الله» اطاعت کنید از خدا «والرسول» و پیامبر او «لعلّکم تُرحمون».
آیهی بعدی که در قرآن کریم آمده سورهی بقره آیهی 275 میفرماید «الّذین یأکلون الرّبا» آنهایی که رباخواری میکنند «لا یقومون» بلند نمیشوند «إلّا» مگر «کما یقوم الّذی» مگر آن برخاستنشان مانند کسی است که «یتخبّطه الشّیطان من المسّ» در اثر تماس با شیطان دیوانه و آشفته حال شده. پس چه شد؟ «الّذین یأکلون الرّبا» کسانی که رباخواری میکنند، بلند نمیشوند و بر نمیخیزند، مگر مانند برخاستن آدمی که انقدر با شیطان در واقع حشر و نشر داشته و تماس داشته که مثل این که دیوانه شده. شاید این آیه این را میخواهد بگوید که در ابتدا آدم ربا را که شروع میکند اولش یک مقداری ترس دارد. بعد رفته رفته یک مقداری رباخواری که میکند مزه میدهد. بعد رفته رفته شدیدتر میشود؛ شدید تر. بعد میبینید به یک رباخوار حرفهای تبدیل شده است. هیچ رحم و مروتی ندارد. مانند یک شیطانی شده که خود شیطان باید نگاه کند و از او درس بگیرد. هر چه گفته میشود که آقا این ندارد میگوید به من ربطی ندارد من هیچ با خدا معامله نکرده ام. پول داده ام سودش را میخواهم. اگر میدهد بدهد اگر ندارد خانه اش را مصادره میکند. وسایلش را بیرون میریزد؛ بچهها و خانواده اش را آواره میکند؛ آبروی طرف را میبرد. این رفتار دیوانه وار و جنون وار در اثر این رباخواری به وجود آمده که آیه میفرماید «لا یقومون» رفتار نمیکنند، بلند نمیشوند «إلّا کما یقومُ الّذی یتخبّطُهُ الشّیطانُ من المسّ» بعد میگوید که این از کجا شروع شده این رباخواری؟ «ذلک بأنّهم» این به خاطر این است که «قالوا» گفتند که «إنّما البیعُ مثل الرّبا» بیع هم مانند ربا هست.
تفاوتی میان این دو تا وجود ندارد. در بیع یک چیزی را میفروشند و سود میکنند و در ربا هم ما یک چیزی میدهیم و در واقع زیاده اش را در مقابل میگیریم. چه تفاوتی دارد؟ چرا بیع حلال باشد این حرام باشد؟ این هم همان است دیگر. بعد میفرماید نخیر! «أحلّ الله البیع» در حالی که خدا بیع را حلال کرده «وحرّم الربا» و پروردگار متعال ربا را حرام کرد «فمن جاء موعظۀً من ربّه» یعنی کسی که اندرز الهی را که به دستش رسید را گوش داد و دست از رباخواری برداشت در این صورت «فله ما سلف» سودهایی که در گذشته به دست آورده مال اوست «و من عاد فأولئک أصحاب النّار هم فیها خالدون» اما کسی که مجددا به رباخواری برگردد در آتش دوزخ جاودان خواهد بود و ابدی خواهد بود و خالد خواهد بود.
دانشپژوه: چرا گفتند که بیع مثل رباست؟
استاد: این در واقع در تفاسیر گفته شده که منظور اینها همان ربای معاملی بوده؛ یعنی در ربای معاملی که بعداً خواهیم گفت شما معاوضهی دو کالای هم جنس به زیاده. وقتی که بنزین میدهید، بنزین میگیرید به زیاده. یا مثلا طلا را با طلا معاوضه میکنید به زیاده. اینها میگفتند چه فرقی دارد این را بفروشی یا فلان. «إنّما البیع مثل الرّبا» بیع هم مانند رباست دیگر. یعنی آن معاوضهی دو کالای هم جنس با فروشش چه فرقی دارد یکی هستند دیگر! در حالی که «أحلّ الله البیع و حرّم الربا» در حالی که پروردگار متعال ربا را حرام کرد و بیع را حلال کرد.
آیهی بعدی باز در سورهی بقرهی آیهی 276. در سورهی بقره چهار آیه پشت سر هم، البته یکیشان یک فاصله افتاده، سورهی بقره آیه 275، 276 بعد 277 نه ولی 278 و 279. چهار آیه پشت سر هم به این موضوع میپردازد.
آیهی اولی که هست یعنی آیهی 275 میفرماید «یمحقُ اللهُ الرّبا و یربی الصّدقات و اللهُ لا یُحبُّ کلَّ کَفّارٍ أثیم» این جا هم لحن دارد تند میشود. پروردگار متعال میفرماید «یمحقُ» خدا ربا را نابود میکند. و البته از آن طرف «و یربی الصّدقات» و زیاد میکند صدقات را. و خداوند انسان ناسپاس و گنهکار را دوست ندارد. «والله لا یُحِبُّ کُلَّ کَفّارٍ أثیم» این جا هم باز نکتهی بسیار مهمی است. مثل همان آیهی قبلی است که «ما ءاتیتم من رباً لیربوا فی أموالِ النّاس فلا یربو عند الله» آن زیادههایی که میدهید خدا اجازه نمیدهد از ناحیهی رباخواری زندگی آدم رشد پیدا کند. پیش خدا زیادهای در کار نیست. این آیه هم همین را دارد یک مقداری واضح تر «یمحق الله الرّبا» خدا مالی که از راه ربا به زندگی وارد شده را نابود میکند. این هم از این آیه.
آیهی بعدی باز سورهی بقره آیه 276. میفرماید «یا أیّها الذّین ءامنوا اتَّقوا الله و ذروا ما بقی من الرّبا إن کنتم مؤمنین» ای آنانی که ایمان آوردید! باز خطاب با مؤمنان است.ای آنهایی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید. اگر ایمان به پروردگار دارید و دست از رباخواری بردارید. یا به عبارتی آن چه از رباخواری باقی مانده را رها کنید. یعنی تعبیر دست از ربا خواری «و ذروا ما بقی من الرّبا» دست از زیاده گرفتن و رباخواری بردارید «إن کنتم مؤمنین» اگر واقعا مؤمن هستید.
عرض کردم خدمتتان آقا رسول الله خیلی سختی کشید در جریان تحریم ربا. خیلیها قبول نمیکردند.. خیلیها قبول میکردند ولی بلد نبودند. در روایت داریم که آقا رسول الله مهمان بلال اذان گو بود. بلال از خُلّصین بود واقعا. یک مسلمان خالصی که نفس به نفس آقا رسول الله رشد کرده بود و آیات الهی را درک کرده بود. پرورش پیدا کرده بود. طوری که مورد اعتماد آقا رسول الله بود. آقا رسول الله روزی مهمان بلال بود. بلال یک خرمایی آورد حضرت خرما را وقتی دید، دید که خرمای خیلی عالی است. بعد برداشتند تا بخورند یک تعریفی از خرما کردند؛ چه خرمای مثلا خوبی! بلال توضیح داد که بله یا رسول الله! نوش جان. ما این خرما را رفتیم فلان معامله را انجام دادیم و این را خریداری کردیم. بلال دید که آقا رسول الله خرما را از دهانشان در آوردند و گذاشتند در آن ظرف یا پیش دستی که بود و فرمودند: اینی که توضیح دادی ربا بوده است که! شما چطور پس بلال هم رباخواری بکند و معاملهی ربوی انجام بدهد. نشان میدهد که واقعا مسلمانان یک مقداری هم به جهت این که بلد نبودند آلودهی ربا میشدند.
لذا روایاتی که در این مورد داریم که آقا امیر المؤمنین میفرماید که «معاشر النّاس» ای مردم! «الفقه» اول فقه را یاد بگیرید «ثُمَّ المَتجَر» سپس به کار اقتصادی بپردازید. بعد قسم میخورد «والله» به خدا قسم! «إنّ الرّبا فی هذه الأمّة» ربا در معاملات شما «أخفی من دبیب النَملة علی الصّفا» خفیف تر و دقیق تر از حرکت مورچهی سیاه روی سنگ سیاه هست به همین خاطر است.
یا در همان روایات آقا امیر المؤمنین باز میفرماید که «الفقه ثمَّ المتجر» بعد میفرماید که در ربا که وارد میشوید اولش آسان است. با یک ربای کم شروع میشود ولی رفته رفته فرو میروید در ربا و «ثم ارتطم» میشوید. رفته رفته غرق میشوید در ربا. یعنی این طور نیست که آدم با یک ربای کوچک دیگر متوقف بشود. این یک مردابی است که میکشد انسان را داخل. و رفته رفته چشم باز میکند شخصی که تا دیروز به هیچ وجه به این جور چیزها آلوده نمیشد، الان دیگر برای خودش یک پا رباخوار حرفهای شده. و لذا در این ایهی شریفه میفرماید «إن کنتم مؤمنین» اگر مؤمنید. مثلا اسمتان را گذاشتهاید مؤمن. اگر واقعا مؤمنید «اتّقوا الله و ذروا ما بقی من الرّبا» دست از رباخواری بردارید. این هم یک آیه از قرآن کریم.
آیهی هفتم از قرآن کریم سورهی بقره آیه 279. که میفرماید «فإن لم تفعلوا» اگر دست از رباخواری برندارید. این ادامهی آیهی قبلی است. آیهی قبلی گفت دست از رباخواری بردارید اگر مؤمنید. بعد در این آیه میفرماید «فإن لم تفعلوا» اگر دست از رباخواری برندارید «فأذنوا بحربٍ من الله ورسوله» آمادهی جنگ با خدا و رسولش بشوید. چه آغازگر جنگ هم خدای متعال است. خدا در واقع این جنگ را آغاز میکند و رسولش. حریفتان خداست. البته «فإن تبتم» اگر توبه کردید «فلکم رؤوس أموالکم» رأس المالتان را بردارید و «لا تَظلمون و لا تُظلمون». نه ظلم کنید و نه زیر باز ظلم بروید.
و آخرین آیه هشتمین آیه البته در آن شش آیهی قبلی در هر آیه کلمهی ربا آمده بود. در آیهی هفتم کلمهی ربا را نمیبینید ولی حقیقت این است که چون ادامهی آیهی قبلی است و صدر آیه هم میگوید «فإن لم تفعلوا» اگر این کار را نکردید یعنی دست از رباخواری بر نداشتید و ما بقی ربا را در واقع باز خواستید ادامه دهید کارتان را؛ «فإن لم تفعلوا فأذنوا بحربٍ». «فأذنوا» یعنی آماده بشوید «بحربٍ» به جنگی «من الله ورسوله» درست است کلمهی ربا نیامده ولی چون ادامهی آیهی قبلی هست این هم جزء آیات مستقیم ربا محسوب میشود.
آخرین آیه در سورهی بقره آیهی 280 است. در آیهی 280 باز کلمهی ربا مستقیم نیامده مستقیما ذکر نشده. ولی بعضیها این را برای ربا بیان کردهاند. میفرماید «و إن کان ذو عُسرةٍ» اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی خودش را نداشت «فنظرةً إلی مَیسرة» منتظر بشوید تا به یسر برسد. یعنی به امکان مالی برسد. البته «و إن تصّدّقوا» اگر صدقه حساب کنید و از او نگیرید آنی که توانایی ندارد و ذو عسرة است یعنی در عسر است و توانایی مالی ندارد اگر نگیرید و صدقه حساب بکنید که خیلی هم خوب. «خیرٌ لکم» به خیر شماست البته اگر بفهمید. فهمیدنش یک مقداری سخت است. بالاخره شما یک طلبی دارید او هم توانایی کمالی ندارید شما هم اهل حساب و کتاب هستید و پایین و بالا میکنید که نه! من این را از حلقومش بیرون میکشم؛ آتشش میزنم؛ آواره اش میکنم؛ به من ربطی ندارد؛ ماشینت را بده! خانه ات را بده! مرکبت را بده! آبرویش را ببرد. این ظاهر قضیه است اما یک مقداری این را اگر بتواند در لابه لای فشارهای عصبی که بر او وارد است اولا زیاده نگیرد؛ اصلش را بگیرد. حتی اگر اصلش را هم نتوانست بگیرد، صدقه این را به خاطر خدا حساب بکند خیرٌ لکم این به نفع شماست «إن کنتم تعلمون» اگر البته بتوانید این کار را انجام بدهید و اگر متوجه بشوید این خیلی به نفع شما هست. چون طرف شما خداست. با خدا دارید معامله میکنید و فشار به این نمیآورید و خدای متعال هم عالم دستش است. چیزی ندارد جبران کردن آن. طرف انسان اگر خدا باشد، طرف معامله اش، پروردگار متعال خوب معامله گری هست.
شأن نزول این آیات بقره یعنی از 275 تا 280 را این گونه گفتهاند که پدر خالد بن ولید از قبیلهی ثقیف طلب ربوی داشته و قبل از این که از دنیا برود به خالد وصیت کرده بود که برو این را بگیر. آن طلب را حتما بگیر. خالد خدمت آقا رسول الله رسید و با او در میان گذاشت و این آیات نازل شد و حضرت او را از دریافت مطالبات ربوی بر حذر داشت.
چون این آیات عرض کردم از آیهی 275 تا 280 به این موضوع میپردازد، به خاطر همین آن مواردی هم که در آن کلمهی ربا هم نیامده آنها را هم جزء آیات ربا لحاظ میکنند. «و إن کان ذو عُسرَةٍ فنظرَةٌ إلی میسرة و أن تصدّقوا خیرٌ لکم إن کنتم تعلمون» آیهی ربا در آن نیامده و ظاهرا آیهی امهال است مهلت دادن به معسر هست؛ ولی چون در آدامهی آن آیه ذکر شده این هم جزء آیات ربا محسوب میشود.
تمام شد آیات ربا.
در مروری بر آیات ربا خوب است دوستان اگر فرصت داشته باشند تفسیر اینها یا این هشت آیه را ببینند و در موردش یک مطالعهای داشته باشند و دستی هم به کتابهای تفسیری کشیده بشود و مطالعهای بشود خیلی مطالب خوبی به ویژه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به ویژه آن جریان آخر را یعنی جریان آن قبیلهی ثقیف را که عرض کردم خدمتتان خوب بیان کرده. حالا اگر فرصت بکنید یک مطالعهای داشته باشید خیلی خوب است.
من از این جا وارد میشوم به بحث تعریف ربا و انواع ربا و روایاتی که در این مورد وارد شده دوستان در مورد مباحث کاربردی که مثالهای روز و معاملات روز استفاده بشود مثلا معاملات بانک بورس و معاملات بازار اینها یک مقداری عجله نکنند تا این بحثهای پایهای خدمتتان بیان بشود و تبین بشود إن شاء الله میرسیم به زودی به این بحثهای کاربردی و مثالهای کاربردی إن شاء الله.
بخش دوم عرایض بنده مربوط میشود به تعریف ربا و انواع ربا. ابتدا برای تعریف ربا طبق معمول، ربا را در لغت میخواهیم بگوییم و ربا را در اصطلاح میخواهیم بگوییم. ابتدا ربا را در لغت عرض بکنیم.
ریشهی اصلی کلمهی ربا از «ربو» است. ریشهی اصلی کلمهی ربا از «ربو» است؛ به معنای زیادت، فزونی و رشد، افزون شدن، نشو و نما و به معنای ربحی است که مدیون از دائن میگیرد. بعد اعراب وقتی که چیزی زیاد میشود و رشد میکند میگویند «ربا الشّیء» به همین دلیل زمانی که مال زیاد میشود و سرمایه زیاد میشود گفته میشود «رَبّا المال» یعنی زیادههای مال. همچنین به بلندیها و برجستگیهای روی زمین که بالاخره از سطح زمین یک مقدار زیاده تر آمده بالاتر «ربوه» گفته میشود. «أراضی ربوه» یعنی یک ذره آن بلندیها و برجستگیهای روی زمین. همچنین وقتی واژهی تربیت هم حروف اصلیش از «ربو» است. شما وقتی میگویید که مثلا فلان حیوان تربیت شده است، این قناری تربیت شده است، این سگ مثلا تربیت شده است یعنی چه؟ یعنی این نسبت به امثال خودش یک زیادههایی دارد که سایرین ندارند. این یک چیزهایی بلد است زیادتر از امثال خودش. لذا باز هم واژهی زیاده در آن نهفته است. این ربا در لغت. اما ربا در اصطلاح. ربا در لغت را گفتیم برویم سراغ ربا در اصطلاح.
سؤال این است که آیا یک تعریف واحدی داریم برای ربا؟ یک تعریف بگوییم شامل همهی انواع ربا باشد یا نه. جواب این است که نه. همان طور که در ادامه بیان میکنیم ربا انواع مختلفی دارد که طبیعتا تعریف آنها هم با یکدیگر متفاوت خواهد بود و باید هر یک از اینها را در مبحث مربوط به آن تعریف بکنیم. اما اگر بخواهیم به صورت مسامحی حالا خیلی دقت به کار نگیریم به صورت مسامحی اگر بخواهیم بگوییم تعریفش این میشود ربا عبارت است از هر نوع زیادهای که در ضمن عقد قرض شرط شود یا در معاوضهی دو کالای هم جنس یا تمدید مهلت بدهی اخذ شود. این تعریف مسامحی است. ولی تعریف دقیق را هر نوع و هر یک از انواع ربا را که بیان کردیم ذیل خودش تعریف را هم بیان میکنیم.
برویم سراغ انواع ربا.
دانشپژوه: آیا در منابع فقهی دسته بندی خاصی از انواع ربا تصریح شده یا نه؟ منابع فقهی که میگویم منظورم قرآن و روایات. آیا در قرآن و روایات گفته شده که ربا چند نوع هست؟ به صراحت تصریح شده باشد؟ تصریح شده باشد که ربا چند نوع است یا نه؟
استاد: پاسخ آن است که نه! ما چیزی در روایات ندیدیم که گفته باشد مثلا ربا سه نوع است؛ ربا دو نوع است؛ ربا یک نوع است. چیزی ندیدیم. اما یک روایتی از آقا رسول الله صلی الله علیه و ءاله و سلّم نقل شده و داریم که آن جا میشود استفاده کرد که ربا حداقل یک نوع نیست. انواع دارد. روایت را نگاه کنید.
آقا رسول الله میفرماید «کلُّ قرضٍ» هر قرضی که «جرَّ منفعةً» جذب منفعت کند «فهو» آن. یعنی آن زیاده، منفعت «وجهٌ من وجوه الرّبا» از صورتهای ربا است. از این «وجهُ من وجوه الرّبا» یعنی صورتی از صورتهای ربا استفاده میکنیم که آقا رسول الله قائل به این است که ربا چند وجه دارد. این یک قلم که گفتیم «کلّ قرضٍ» یک وجهی از آن است. «کلُّ قرضٍ جرَّ منفعۀً» یکی از آن انواع ربا است. پس جمع بندی: ما در آیات و روایات آیهای یا روایتی که به صراحت بگوید که ربا انواع دارد، نداریم. اما از این یک روایت استفاده میکنیم که آقا رسول الله قائل به این هستند که ربا وجوهی دارد که ربای قرضی یکی از آن وجوه است. «وجهٌ من وجوه الرّبا» این آیات و روایات.
اما برویم کتب فقهی، لسان فقهایمان را ببینیم چه بیان کردهاند. فقها از مجموع آیات و روایات استفاده کردهاند و قائل به این شدهاند که ربا دو نوع است. - الف: ربای معاملی؛ -ب: ربای قرضی.
پس ما از کلام فقها استفاده میکنیم. حالا منبعش هم اگر خواستید کتاب تکملة العروة الوثقی نوشته مرحوم سید یزدی صاحب عروه در خود عروه نیست. میدانید که عروه خودش یک کتاب است یک تکملهی عروه هم هست جلد 1 صفحهی 4. مسئلهی شمارهی 3. مرحوم سید یزدی میفرماید «الربا إمّا فی المعاملة من البیع و نحوه» ربا یا در معاملهی بیع است و یا شبیه بیع که در واقع میشود ربای معاملی «و إما فی القرض» یا این که در قرض است. پس سید یزدی ربا را دو نوع میداند. یا ربا در معامله است یا ربا در قرض. همچنین مرحوم حضرت امام در تحریر الوسیله، جلد یک، صفحهی 537. میفرماید «و هو قسمان» یعنی ربا. ربا دو قسم است معاملی و قرضی. ربای معاملی و ربای قرضی. پس در آیات و روایات ما چیزی که به صراحت بگوید چند نوع ربا داریم نداریم. از یک روایت استفاده کردیم که ربا وجوهی دارد. اما فقها از مطالعهی مجموع آیات و روایات و احکام و مباحثات فقهی که صورت میگیرد به این نتیجه رسیدند که ربا دو نوع است. ربای معاملی و ربای قرضی.
اما واقعیت این است که از روایات، نوع سومی هم از ربا را ما متوجه میشویم که معروف شده به ربا در تمدید مهلت بدهی یا ربای جاهلی. پس نوع سومی از ربا وجود دارد که ربا در تمدید مهلت بدهی یا به آن ربای جاهلی میگویند. و سؤالی مطرح است این جا که اگر این نوع ربا هم هست یعنی ربای جاهلی هم هست پس چرا حضرت امام فرمودند «الربا ربائان» ربا دو نوع است؟ چرا مرحوم صاحب عروه میفرماید «ربا إمّا فی المعاملۀ» یا در معامله است یا ربا معاملی است «الرّبا إما فی المعاملة من البیع و نحوه و إمّا فی القرض» یا در معامله است یا در قرض است. چرا اینها این جور گفتند. پاسخ این است که این فقها ربای جاهلی یعنی نوع سوم از ربا را از انواع ربای قرضی میدانند. مثل این که نظرشان این است ربا دو نوع است. ربای معاملی و ربای قرضی. و خود ربای قرضی دو نوع است ربا در عقد قرض و ربا در تمدید بدهی. پس ربا دو نوع است از نظر حضرت امام از نظر صاحب عروه و خیلی از فقهای دیگر. ربای معاملی و ربای قرضی. بله خود ربای قرضی دو نوع است ربا در ضمن عقد قرض و ربا در تمدید بدهی.
اما ما به دلایلی که بیان خواهیم کرد نظرمان این است که ربا دو نوع نیست. چند نوع است؟ ربا سه نوع است. یعنی آن ربای جاهلی را باید جدا کنیم. اولی ربای معاملی؛ دومی ربای قرضی و سومی ربای جاهلی. چون ربا در تمدید بدهی این در واقع فقط در قرض نیست. شما هر نوع دینی داشته باشید طلبی، دینی داشته باشید این اگر بخواهد تمدید شود و تمدید، مشروط به زیاده باشد در این صورت این ربا هست. حالا چه در ضمن قرض باشد چه در ضمن غیر قرض باشد. آن دین ناشی از هر چه باشد. پس واقعیت این است که ربای تمدید مهلت دین یعنی همان ربای جاهلی مستقل از ربای قرضی است. چون که این نوع ربا منحصر در تمدید دین که فقط از قرض ناشی شده باشد نیست. بلکه شامل هر نوع دینی اعم از قرض و غیر قرض است و به عبارتی موضوع ربای تمدید دین وسیع تر از دین حاصل از عقد قرض است. و تفاوتی نمیکند که دینی که تمدید شده ناشی از عقد قرض باشد یا فروش نسیه باشد یا هر سبب دیگر.
بنابراین ارتباط دین با قرض، عموم خصوص مطلق است. یعنی قرض، یکی از اسباب دین به شمار میرود. چون که دین هر مال کلی ثابت در ضمهی فرد است. لکن قرض عبارت است از تملیک مال به دیگری در برابر ضمان پرداخت مثل. یا قیمت آن توسط او به سبب اشتمال ضمهی قرض گیرنده میشود. لذا در کتابهای فقهی دین به عنوان باب مستقل در فقه مورد بررسی قرار میگیرد. و برخی از فقها کتاب دین را در کنار کتاب قرض مطرح میکنند به عنوان باب دین و قرض. و به عنوان یک باب اینها را مورد بررسی قرار میدهند. مانند کتاب شرایع مرحوم محقق. و تحریر الوسیله هم همین طور. یعنی بخش قرضش با دین یک جا مطرح میشود.
شاید یک توجیهاتی برای این که این ربا انواع ربا دو تا است نه سه تا. بیان شده باشد که بیان هم شده. من این توجیهات را عرض میکنم و پاسخ هر یک از آنها هم خدمتتان تقدیم میکنم. توجیه اول این است که، ببینید سؤال این است: چرا ربای جاهلی که تمدید مهلت دین است زیاده در تمدید مهلت دین است مقسمش ربای قرضی قرار گرفته؟ یعنی ذیل ربای قرضی قرار گرفته. این گونه توجیه کردهاند میگویند ببینید وقتی یک شخصی از یک نفر طلب دارد بله قبول کردیم طلب شاید ناشی از فروش نسیه باشد، یک نفر زده به ماشینی مثلا خسارت وارد کرده طلب دارد، یک نفر خدمتی انجام داده الان طلب دارد بنا به هر دلیلی بالاخره طلب دارد و در سررسید وقتی نمیتواند بدهد و تقاضای مهلت میکند اگر طلبکار با این تقاضای بدهکار موافقت میکند مانند این است که مبلغ طلب را در سررسید به بدهکار، قرض لحاظ کرده. قبلش دین بود بله. دین ناشی از فروش نسیه، دین ناشی از خسارت، دین ناشی از ارائهی خدمت. اما الان که در سررسید راضی میشود که تمدید بکند با زیاده مثل این که همین الان این را قرض داده به او. و لذا اگر برای این کار زیادهای را شرط بکند در واقع قرض به شرط زیاده اتفاق افتاده که میشود در واقع همان ربای قرضی. بنابراین میتوان ربای تمدید دین یا ربای جاهلی را هم از انواع ربای قرضی دانست. این توجیهی است که در این مورد بیان شده.
اما پاسخی که ما میدهیم این است که ببینید لحظهای که میخواهد این دین تمدید شود شما گفتید این قرض لحاظ میشود اما واقعیت این است که مطابق احکام قرض دین سابق نمیتواند به عنوان قرض لاحق محسوب بشود و لحاظ بشود. پس شرایط قرارداد قرض این است که مال القرض باید عین باشد. بنابراین این توجیه که آقا! زمان تمدید تبدیل به قرض میشود باطل است.
حضرت امام در تحریر الوسیله در کتاب دین و قرض مسئلهی چهار میفرماید «یعتبر فی المال» میفرماید معتبر است یعنی لازم است در مال القرض یعنی آن چیزی که قرض داده میشود «أن یکون عینا» که عین باشد «علی الأحوط» طبق بنا بر احتیاط. «مملوکا» حالا مملوکا مشخص است یعنی ملک طرف باشد. در ادامه میفرماید «فلا یصحُّ إقراض الدین و لا المنفعة» آن چیزی که از سابق دین است صحیح نیست که مورد قرض قرار بگیرد و مال القرض قرار بگیرد. بنابراین این توجیه حداقل از منظر حضرت امام و برخی از فقها که در اغلب هم همین نظر را دارند. مشهور نظرشان این است. حالا اگر دوستان مطالعه کردند و کسی را پیدا کردند که نظر دیگری داشته باشد زحمت بکشند و بیاورند که کسی بگوید که میشد دین را قرض در نظر بگیریم. یعنی عین سابق را به عنوان قرض الان لحاظ کرد. «فلا یصحُّ إقراض الدین و لا المنفعة» منافع را نمیشود قرض قرار داد ودین را نمیشود قرض قرار داد. این توجیه اول. پس توجیه اول را یک بار خلاصه دیگر عرض کنیم. توجیه اول این شد که عدهای میگویند نه آقا! ربا سه نوع نیست دو نوع است و ربای جاهلی یکی از اقسام ربای قرضی است. همان طوری که قرض به شرط زیاده ربا است در واقع ربای جاهلی هم مثل آن است. میگوییم توجیهتان چیست؟ میگوید توجیه این است که زمانی که میخواهد دین تمدید بشود، مقرض یعنی قرض دهنده یعنی کسی که دائن است و طلبکار است راضی میشود به تمدید، البته با زیاده حالاچه با زیاده جه بی زیاده، در واقع دارد این دین را به او قرض میدهد و لذا قرض اتفاق میافتد و اگر در ضمنش شرط بشود یعنی آن تمدید با زیاده صورت بگیرد، شرط زیاده باشد، در این صورت همان ربای قرضی است و ما هم توضیح دادیم و آن را رد کردیم.
و اما توجیه دومی که عدهای باز بیان کردهاند این است گفتهاند آقا! زیاده ی مشروط در عقد قرض به دو صورت میتواند انجام بگیرد که هر دو رباست. یکی در ابتدای قرض و یکی در انتهای قرض. یعنی چه؟. یکی این است که من آقا! قرض میدهم ده میلیون به شما قرض میدهم به شرط این که شما یک میلیون تومان یک ساله زیادتر به من برگردانید. ده میلیون قرض میدهم به شرط زیادهی یک میلیونی. این که مشخص است که ربای قرضی است بعدا هم مفصل در مورد این صحبت خواهیم کرد. این ربای قرضی اصیل.
یک بار این است که نه!. در صدر اسلام هم از این حیلهها استفاده میکردند. یعنی طرف میآمد میگفت آقا! من پول ندارم یک قرضی به ما میدهی؟ میگفت بله چقدر میخواهی؟ میگفت مثلا صد دینار، ده دینار. میگفت عیب ندارد. من به شما قرض میدهم. بعد طرف میگفت لابد میخواهی زیاده بگیریای رباخوار. میگفت نه ربا حرام است. ده دینار میدهم و از شما هم ده دینار میگیرم نه بیشتر و این فرد هم خیلی تشکر میکرد که دستت درد نکند تو با خدا معامله کردی.ای معامله گر با خدا! که مصداق «من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا» قرار گرفتی إن شاء الله که پروردگار متعال این را «أضعافا مضاعفة» کند برایت.
اما واقعیت این است که فرد میدانسته که یعنی آقای قرض دهنده میدانسته که این فرد نمیتواند یکساله پول را برگرداند و میرود و دوباره بر میگردد. لذا از او یک وثیقهای میگرفت و پول را به او قرض میداد بدون زیاده. فرد میرفت و در سررسید میآمد که بپردازد؛ نمیتوانست بپردازد، میآمد تقاضای مهلت میکرد میگفت آقا آن قرضی که قبلا به ما دادی میشود این را یک مهلتی به ما بدهید مثلا دو سه ماهه. این هم میگفت اشکالی ندارد من دو سه ماهه به شما قرض میدهم در واقع تمدید میکنم این مدت را به شرط زیاده باید یک مقداری روی آن بگذاری. توانایی باز پس دادن قرض را ندارد. آن وثیقهی چندین برابری که از او گرفت میدانست که این دور میزند بر میگردد.طرف میرفت بعد از یکسال میآمد و میگفت آقا! یک مهلتی به من بده. این آن جا زیاده را لحاظ میکرد. پس این توجیه دوم چیست؟ میگویند آقا این زیادهای که در ابتدای قرار داد به دو شیوه در واقع ربا میشود قرض.
یک: زیادهای که در ابتدای قرض شرط بشود که این همان ربای قرضی است.
اما یکی هم این که زیادهای که در انتهای قرارداد قرض به جهت تمدید آن شرط میشود. و این در عصر جاهلیت و به ویژه در صدر اسلام معروف و مشهور بود که مالی را به دیگری قرض میدادند و بنا میگذاشتند هر ماه مقدار معینی را دریافت کنند و طرف وقتی که نمیتوانست این را بپردازد میآمدند به او فشار میآوردند. حتی در این تفسیر «أضعافاً مضاعفة» برخی از مفسران گفتهاند که اگر شخصی صد درهم به دیگری مهلت میداد در پایان مهلت اگر بدهکار قادر به بازپرداخت آن نبود تقاضای مهلت میکرد و فرد هم میگفت «أتقضی أم تربی» آیا پرداخت میکنی یا نه؟ یعنی بدهیت را قضا میکنی یا نه «تربی» ربایش را میدهی و بعد یک بار دیگر برایت تمدید بکنیم؟. یعنی فرد میآمد و آن بدهکار میآمد ابتدا میگفت که «زدنی فی الأجل» در مدت به من یک مهلتی بده مدت را زیادتر کن «و أزید کف المال» من هم زیادتر میدهم آن هم میگفت که «أتقضی أم تربی» قضا میکنی بدهی خودت را یا نه! زیاده اش را میدهی که برایت تمدید کنم؟ لذا توجیه دوم این شد که آقا! این در عقد قرض بوده.
پاسخی که ما میدهیم میگوییم خیلی این فرمایش شما درست در صدر اسلام قرض میدادند بدون زیاده ولی در پایان میآمدند آن را تمدید میکردند با زیاده. اما سؤال این است که آیا در موارد غیر قرض که دین اتفاق بیفتد و طرف نتواند بدهد و تقاضای مهلت بکند و او هم قبول کند با زیاده آن زیاده ربا هست یا نیست؟ اگر نیست اشتباه میگویید هست اما اگر هست معلوم میشود که این موضوع فقط به قرض اختصاص نداشته بلکه به جهت وسعتِ این ربا در تمدید تمامی دینها باید آن را ما ربای مستقل بدانیم.
از مجموع این عرایض استفاده میکنیم که ربا سه نوع است:
- ربای معاملی؛
-ربای قرضی؛
- و ربا در تمدید مدت بدهی.
عرض ما به پایان رسید برای این جلسه. ما در این جلسه آیات ربا را مرور کردیم و تعریف ربا را در لغت و در اصطلاح بیان کردیم و گفتیم در اصطلاح چون ربا انواع دارد نمیتوان یک تعریف واحدی را ارائه داد. آمدیم انواع ربا را بگوییم گفتیم که ربا در آیات و روایات انواعش بیان نشده فقط آقا رسول الله در یک جایی که ربای قرضی را میخواهد بیان کند میفرماید «فهو وجهٌ من وجوه الربا». بعد آمدیم از بیان فقها خدمتان نقل کردیم که میفرمایند ربا دو نوع است اما نوع سومی را هم همین فقها در کتابهای خودشان بیان میکنند که ربا در تمدید مدت بدهی است. و چنین توجیه میکنند که ربا در تمدید مدت بدهی یکی از انواع ربای قرضی است. اما ما این را قبول نکردیم و دو تا توجیهی که گفته شده بود هر دو توجیه را پاسخ دادیم.
إن شاء الله از جلسهی بعد ما ربای قرضی را خدمت شما شروع میکنیم و مسائل کاربردی مرتبط با آنها را خدمتتان بیان خواهیم کرد.
دانشپژوه: تکلیف شخصی که مبلغی را قرض داده و فرد مقابل تمدید مدت بدهی میخواهد چیست؟
استاد: این جا اگر فرد معسر است «فإن کان ذو عسرةٍ» دستور قرآن هست که «فنظرةٌ إلی میسرة» منتظر بشوید تا به یسر بیفتد. اما اگر نه توانایی دارد و نمیدهد در این صورت شما میتوانید قبول نکنید و اگر ضامنی دارد وثیقهای دارد، رهنی گذاشته از آن جا بدهی خودتان را با رعایت شرایطش استیفا بکنید و به دست بیاورید.
دانشپژوه: رد توجیه دوم چه هست؟
استاد: عرض کردیم که آنها داشتند میگفتند که ربا در تمدید مدت دین مربوط به قرض بوده. در ابتدا در عصر جاهلیت در ابتدای قرارداد این را شرط زیاده نمیکردند؛ میگذاشتند در پایان که طرف نمیتوانست بدهد، تمدید مدت را به شرط زیاده قبول میکردند. ما گفتیم که بله ما این را قبول کردیم در مورد قرض این کار را میکردند. و لذا شما هم میتوانید اگر منحصر به همین موضوع بوده یعنی ربای جاهلی منحصر در تمدید دینهای ناشی از قرضهای سابق بوده که الان آن قرض را میخواهد برای تمدیدش زیاده بخواهد، حرف شما را ما قبول میکردیم و میگفتیم ربای جاهلی یکی از اقسام ربای قرضی است.
اما واقعیت این است که فقط این مورد نیست مورد این بود که فرد مثلا برای بیع نسیه فروخته من ماشینی به شخصی نسیه فروختم مثلا فرض کنید به صد میلیون تومان؛ الان ایشان یک چکی را به من داده پنج ماهه. پنج ماه دیگر رفتم در بازار این را وصول کنم دیدم که بله این اصلا پول در آن نیست. سؤال میکنم که آقا چرا پول در این نیست میگوید ببخشید «زدنی فی الأجل» مدتی به من بده مدت را زیاد کن و من زیاد تر پرداخت میکنم. او وقتی موافقت میکند زیاده را میشود ربا اما کجای این قرض است. بنابراین ربای جاهلی را نمیشود به خاطر آن مثالی که شما گفتید همه اش را برد ذیل ربای قرضی.
خیلی ممنون و متشکر از دوستانی که در جلسه حضور داشتند ما احتمالا به یاری خدا جلسهای داشته باشیم به نام ابعاد فقهی رمز ارزها. یعنی این بحث رمز ارزها و بحث بیت کوین و اینها که هست ابعاد فقهیش در مؤسسهی فقه اقتصادی طیبات کار شده و آمادهی ارائه هست إن شاء الله خدمت حالا یا به عنوان درس مستقل إن شاء الله ارائه خواهد شد.
احتمالا آن درس در ادامهی همین درس باشد یعنی روزهای دوشنبه بعد از این که فقه الربا بیان شد در ادامه ما به موضوع ربای قرضی بپردازیم. اگر دوستان علاقه مند بودند میتوانند شرکت بفرمایند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته