جلسه ششم درس خارج فقه استاد معصومینیا در موضوع فقه تخصصی بازار سرمایه در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
درس فقه بازار سرمایه جلسه ششم
پنج شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰
اعوذ بالله من شیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین.
جلسه مان را متبرک کنیم به ذکر یک حدیثی از امام صادق علیه السلام، انشاالله اگر حرفهای دیگر ما فایده نداشته باشد این حدیث و این بیان وجود مقدس و نازنین حضرت برای ما سودمند باشد، حضرت فرمودند: مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ، وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ.
هر کسی دوست دارد خوشحال شود که از اصحاب امام عصر باشد، دو تا کار را بکند، یکی اهل تقوا باشد و اهل حسن خلق باشد. باید آماده باشد و همراه با تقوا و همراه با حسن خلق آماده باشد.
انشالله مورد رضایت وجود مقدس حضرت بقیةالله باشد، انشاالله که خداوند توفیق دهد همه ما بتوانیم یک کاری بکنیم که از دست ما راضی باشند به طور قطع رضایت آنها، رضایت خدا است و رضایت آنها و رضایت خدا از هزاران بهشت با ارزشتر و لذت آن بیشتر است در مقابل رضایت الهی بهشت با همه نعمتهایش هیچ است، اگر خدا به بندهای بگوید من راضی هستم از دست تو. فکر نکنم هیچ لذتی حتی بهشت با آن همه عظمتش آنقدر لذت بخش باشد.
بارها عرض کردهام که این کلاس درسهای قبل را سوال نمیکنیم، مثل کلاسهای معمولی، به دلیل اینکه مسلم گرفتیم دوستان از روی علاقه میآیند و الا قاعده آن این است که بپرسیم که چقدر از هفته قبل تا به حالا وقت گذاشتهاید، چقدر مطالعه کردهاید، آیا به اندازه کافی وقت اختصاص داده اید یا نه؟ ولی این سوال را سوال کنم که آیا مطالعات جانبی راجع به این موضوع، موضوع کلاس ما داشتهاید یا نداشتید؟
ما یکی آمدیم اوراق قرضه را گفتیم، بعد اخزا اسناد خزانه اسلامی گفتیم و بعد هم وارد بازار سهام شدیم که وسط بازار سهام ماندیم. عرض کردم که ما بحثهای فقهیمان ناقص است در این قسمت چرا؟ چون قسمت عمده بحثهای فقهی میخواهیم در ابزارهای مالی اسلامی مطرح کنیم یعنی مثلاً همین اخزا یک سری از بحثها دارد که اینها بحثهای دین، بحثهای تنزیل، است که قسمتی از مباحث دینی است که در سکوت یعنی ابزارهای مالی اسلامی مطرح است که به شرط حیات آنجا باید به تفصیل، مسائل فقیهان را بررسی کنیم و مسائل فقهی آن خیلی مهم است، هم مهم است و هم جذاب است از جهت اینکه ماهیت را میشناسند آدم، ماهیت آنچه که اسلام و ضوابط اسلامی را و اعم از مباحثی است که درباره اخزا مطرح است چون بحث اخزا فقط تنزیل بود، در حالیکه ابزارهای مالی اسلامی مسائل زیادی دارند که انشاالله بعدا وارد آن میشویم.
در مورد سهام هم وارد بحث سهام شدیم، هفته قبل یک بحثهایی کردیم. مطالعه جانبی راجع به اخزا، که آمدیم راجع به بعد اقتصادی آن هفته قبل و نقشی که همین الان در کشور ما دارد مطالبی عرض کردیم و بعد وارد سهام شدیم .
دانشپژوه: در بحث بازارهای مالی راجع به من جلسه قبل خدمتتان عرض کردم، خیلی بیان مقاله سنگین است، ثقیل است یعنی یک سری نحوه بیانش، نمیدانم شاید برای ما ملموس نیست فهمش سخت است، به خاطر همین جلسه قبل هم درخواست کردم اگر بشود یک توضیحاتی بدهید در مورد این موضوع، ولی مقاله آقای موسویان خوب است بیشتر با سواد طلبگی ما خیلی قابل فهمتر است.
استاد: دوستان دیگر چه مطالعه کردهاید؟ موضوع شناسی بیع را خواندهاید؟ از سنگین بودن متن مقاله منظورتان مقاله دکتر توحیدی بود؟
دانشپژوه: برای آقای اسمشان خارجی است، یادم رفته است.
استاد: آن کتاب است، کتاب فرانک فبوزی، توقع نداشته باشید شما خیلی از جاهایش نیاز به توضیح دارد که حالا آن قسمتی که به درس ما مربوط است را اگر لازم میدانید آن جایی که برایتان مشکل است بیاورید بحث کنیم ولی ضرورت ندارد همه را بدانیم فعلاً ما چون آنجا اعم از بورس و اینها است. فعلا اینجا بازار سرمایه مبنای بحثمان است.
ضرورت ندارد همه آن را بخوانید، حال مقداری از آن که به کلاس مربوط است اگر جای خاصی مد نظرتان است بیاورید بحث میکنیم.
شما که میفرمایید مقاله آقای توحیدی سنگین بود و اگر قسمت خاصی مد نظرتان است بیاورید من از روی آن میخوانم، کدام قسمت آن سنگین بود؟
دانشپژوه: استاد همین بحث در خزانه و اینها توضیح میدهد خیلی تعریف نمیکند، مبادی تصوری بحث اصلا برای من مهم بود، یعنی آنها را مفروض گرفته است بر روی آنها میرود بحث میکند، تحلیل میکند و اقسام را میگوید. هنوز با ماهیت این اوراق و و ماهیت این اسناد خزانه آشنا نشده ایم، طبیعتاً موارد تصدیقی مثلاً بینتیجه میشود.
استاد: خوب حالا میخواهید ما درس امروز را بحث کنیم ببینید اگر الان میخواهید هفته قبل ما از اخزا گذشتیم و داخل بازار سهام و بورس رفتیم ولی اگر لازم میدانید من حاضر هستم برگردیم از روی متن مقاله دکتر توحیدی بخوانیم چون الان مسئله مبتلا به شدیدی است و دولت الآن دارد اینها را میفروشد، میآوریم و از روی آن میخوانیم بنابراین از شما خواهش میکنم، صورت مسئله را گفتید اشکالی ندارد، ما الان میآیم روی صورت مسئله اخزا یعنی اوراق خزانه اسلامی، ما میآییم روی صورت مسئله و صورت اخزا و انواع اخزا منتشر شده است را الان میآییم.
من دارم اشتراک میگذارم تا شما هم ببینید و از روی متن این قسمتهایی که دکتر توحیدی صورت مسئله را توضیح داده اند میخوانیم، یکی از دوستان دستور دادند که بحث سهام را ادامه دهیم، اگر که میخواهید که به اصطلاح بحث سهام را ادامه دهیم سهام را ادامه دهیم، خواستید بحث دکتر توحیدی را سر آن میرویم اجازه دهید بحث سهام را ادامه دهیم، بحث سهام را ادامه میدهیم بعد اگر لازم شد و ضرورت رسید یک بار دیگر روی قصه، میرویم وقتی سهام را مطرح کردیم اگر خواستیم میرویم دوباره اخزا، وقتی مسائل فقهی را بررسی کنیم میرویم سر آن.
یادتان باشد بحث اوراق سهام را، بگذارید من مقاله حاج آقا موسویان رحمت الله علیه را بازکنم، ببینید آقای موسویان رحمت الله علیه که هفته قبل ما آمدیم راجع به ماهیت سهام بحث کردیم.
دانشپژوه: هفته پیش درباره ماهیت خود سهام مطرح کردیم وجه این که مبیع قرار میگیرد از چه جهتی است، ماهیت مالی مبیع را بررسی کردیم، یک چند تا شبهه درباره اصل درباره خود بازار بورس و مشکلات اصلی که مطرح میکنند آنها را بیان کردیم.
یکی از مواردی که بود البته گفتیم جزئی است، حالت قمار داشتن بورس است مطرح کردیم.
دانشپژوه: استاد البته مقاله آقای موسویان را که فرمودید من مطالعه کردم حالا بحثی که ایشان میخواستند مطرح کنند، بحث اصلی ایشان هم مالیت است، سهامهای مشارکت بود که آیا اصلاً صدق عنوان مالیت دارد یا نه و اگر صدق مالیت دارند خرید و فروش برای آنها صادق است یا نه که من را در مقاله ملاک قرار میدهند.
استاد: راجع به تاریخچه سهام راجع به اینکه ماهیت سهام چیست؟ چطور به وجود آمد؟ این فکر از کجا به وجود آمد؟ اینها در شناخت ماهیت موثر است، ما باید همه این ابعاد را در نظر داشته باشیم وقتی که بحث فقهی میکنیم، درست موضوع را شناخته باشیم.
دانشپژوه: یکی نکتهای را در بودجه دولتها گفتیم که اینها برای اینکه بیایند مشکل مالی شان را حل کنند، میآمدند سهامهای اوراق مشارکت را میفروختند، در قبال آن پول میگرفتند و در یک بازه زمانی که دوباره آنها را باز میگرداندند و کار مالی آنها برطرف میشود.
استاد: راجع به سرمایه داری صنعتی، سرمایه داری تجاری سرمایه داری مالی اینجا چیزی گفتیم؟
من الان یک خلاصه خیلی مختصری عرض میکنم سیر بحث ما به چه نحو باشد، هفته قبل ما ۵، ۶ مرحله را گفتیم این پنج شش مرحله باید بحث شود که خوب بحث فقهی هم خیلی مهم است، ولی عرض کردم موضوع را دقت کنید بحث فقهی هم آشکار میشود.
نظام سرمایه داری مراحل مختلفی را گذرانده است و تاریخ نظام سرمایه داری را بخوانید خیلی جالب است، سعی کنید مطالعاتی در این زمینه زیاد باشد، عرض کنم که زمینه نظام سرمایه داری، تاریخ نظام سرمایه داری من الان یک اشاره کوتاهی میکنم و بعد بعدا آن چه که در مقاله آمده است یکی یکی اشاره میکنیم نگاه کنید نظام سرمایه داری یک زمانی نظام سرمایه داری صنعتی بود یعنی یک دورانی بود که این سرمایه دارها آمده بودند و با انقلاب صنعتی میآمدند سرمایه را به هم زدند، کار را به نام خود در آوردند و مالک کارخانجات خودشان بودند، سیر تحول در نظام سرمایه داری الان خلاصهی آن را میگویم فقط صورت مسئله را مطرح میکنم.
میخواهم که خودتان به بعضی از مباحث برسید اصلا این شرکتهای سهامی چیست؟ الان دارن دنبال یک مطلب میگردم که به اشتراک بگذارم، نگاه کنید بحث این است اوایل که سرمایه داری به وجود آمد سرمایه دارها هرکدامشان یک کارخانهای درست کرده بودند، تمام کارخانه هایشان، و عرض کنم که هیچ کسی شریک در کارخانه نبود، اینها را عرض کنم که نیروی کار را میگرفتند ساعتهای زیادی کار میکشیدند، از زنها و بچهها ۱۴، ۱۶ ساعت کار میکشیدند فقط نیروی کار به اندازه اینکه بخوابد فقط داشت بقیه همه کار میکردند.
زمان گذشت و لیبرال علیه اینها طغیان کرد، مارکس آمد و تئوری خودش را بیان کرد، این نیروی کار به نوعی تحریف شد یک قسمتی از اینها کمونیسم شدند. جناب مارکس نظریه اش چه بود؟ نظریه اش این بود که تمام سرمایه دارها دزد هستند، این کارخانجات برای نیروی کار است، اصلا سرمایه داری هیچ حقی ندارد یکی از سوالهای آقای کارل مارکس این بود که سرمایه دارها دزد هستند همه دزد هستند از دم دزد هستند، همه این کارخانجات دقیقا برای نیروی کار است چرا؟ یکی از مبانی نظریه این بود که میگفتند ارزش ناشی از کار است، تنها عاملی که سبب تعیین ارزش است کار است و بعد این باعث شده است که کارخانجات هم کار متراکم قبلی جمع شده را و تبدیل شده است به این کارخانجات، بنابراین این سرمایه دارها همه دزد هستند، فاسد هستند و همه کارخانجات باید در جیب نیروی کار برود.
خوب یک تلاطمی ایجاد شد، یک مشکلاتی برای سرمایه داری ایجاد شد، تظاهراتهای وسیعی کردند، نیروی کاری در خیابان ریخت و ماشین آلات را میشکستند خرد میکردند، به دنبال این بود که به تدریج این سرمایه دارها به این نتیجه رسیدند که بیایند در سایه آن فشارهایی که به آنها وارد میشد نیروی کار را در کارخانجات سهیم کنند، یک درصدی از ارزش اسمی آن کارخانه شان را مثلاً ۳۰ درصد، ۳۵ درصد آمدند سهام منتشر کردند، بعد به نیروی کار گفتند شما هم صاحب کارخانه هستید خودتان، سهیم هستید، عرض کنم که چرا اعتراض میکنید؟
شرکتهای سهامی هم قبلا هم بوده است ولی به عنوان یک ابزار، نظام سرمایه داری خوب از آن استفاده کرد و یکی از عواملی که کشورهای اروپایی شاید انقلاب کمونیستی در آنها اتفاق نیفتاد همین است که نیروی کار را آمدند در کارخانجات سهیم کردند گفتند شما سهیم هستید، منتها ۱ قوانین و مقرراتی را وضع کردند تا به ۵۰ درصد نرسیده است سهامش، اختیار این کارخانه دست مالک است و در دست مالک اصلی، چرا؟ سهامداران میتوانند در تعیین هیئت مدیره دخالت داشته باشند، بعضی از ابعاد اینها میتوانیم بگوییم نیمهپنهان سرمایه هستند.
در قضیه سهام، اینها معمولاً به آن پرداخته نمیشود، مستقیماً میآیند راجع به خود سهام بحث میکنند، خوب از آن به بعد دیگر نیروی کار هم سهیم شد، در عمل سهامدارها تعدادشان زیاد میشود، همه کارگران میشوند، همه نیروی کار میشوند، ولی در کلان که نگاه کنیم میبینیم که تمام سهامدارهای خرد مالک ۳۰ درصد هستند، خود آنها مالک ۷۰ درصد هستند، مالک ۳۵ درصد هستند، آنها مالک ۶۵ درصد هستند، بعد در حقیقت در قالب سهام ببینید عرض کنم که نتیجه این است که گفته میشود که نیروی کار سهیم است، اختیار کارخانه دست هیئت مدیره و بعد صاحب کارخانه است که حالا ۳۰ درصد سهام آن واگذار شده است و در مقاله آقای موسویان میخوانیم که احتمالاً چقدر است، اینها اگر بتوانند در هیئت مدیره شرکت کنند ۳۵ درصد حق دارند به نسبت ارزش قیمت گذاری میشده، ۳۰ درصد مال آنها است. اولاً که اینها ۳۰ درصد حق دارند، ثانیا تعدادشان زیاد است، این همه آدم هر کدام مالک یک تعداد سهام هستند که که در مقیاس کلان و به نسبت به بقیه زیاد نیست.
نتیجه این است که از طرفی گفته میشود که نیروی کار سهیمه در کارخانجات است، در شرکتها است و از آن طرف هم اختیار چندانی ندارد، عرض کنم که دیگر به او میگویند که چه مرگت است؟ چرا اعتراض میکنی؟ از آن طرف هم تعدادشان زیاد است، به قول یکی از حقوقیها بحث میکردند میگفت اینها از زیاد بودن تعداد سهامدارها استفاده میکنند شما خودتان، عرض کردم من دارم تاریخچه را میگویم در ایران فعلا بحث آن را کنار بگذارید، شما آن چیزی را که نظام سرمایه داری اتفاق افتاد، نتیجه چیست؟ نتیجه این است که زمام شرکت دست همان عناصر اصلی است، دست سرمایه دارها است، الان شما نگاه کنید شرکتهای بزرگ هم همینطور هستند یک قسمتی از سهام آنها، قسمتی از ارزش آنها به سهام تبدیل میشود و عرضه میشود و عمدهی آن برای خودشان است.
اینها هم میآیند، رای میدهند ولی در اقلیت هستند، آنهایی را که من میگویم بروید و مطالعه کنید و هر جا را اشتباه میگویند بیاید بگوید چون من هم تخصص بالایی ندارم در این شرکتهایی که در دنیا هستند، شرکتهای معروف آن مقدار را تا هفته دیگر مطالعه کنید و بیایید. البته اصل حرفهایی را که میزنم مستند است، خیالتان راحت باشد.
از آن طرف مالک کارخانه وقتی شرکتش به سهام تبدیل میشود ۳۰ درصد آن واگذار میشود، عرض کردم هیئت مدیره تصمیم گیرنده است، هیئت مدیره حقوق خودش را تعیین میکند اینکه میگویند کدام منبع را ببینیم؟ من میخواهم خود منبع هم جزو تحقیق تان باشد، الان برخی مقالات است که میتوانم برای شما بگذارم، میخواهم نگذارم که موضوع را خودتان یافتن خود منابع هم جزو کارتان است، تا هم ببینم چه چیزهایی پیدا میکنید. اگر کسی زبانش قوی است میتوانید بروید و در منابع خارجی بگردید.
خوب تعهد این کارخانه، شرکت در مقابل سهامدارها چیست و سود اینها چیست؟ یکی اینکه اینها سودی را که شرکت تصویب میکند را میبرند و یکی هم سود ناشی از افزایش قیمت یا ضرر ناشی از کاهش قیمت. قیمت سهام در بازار، مثل اوراق قرضه که در آن موقع توضیح دادند دو سود دارد، سودی که بر روی اوراق نوشته شده است و سودی که ناشی از بهرهای است که میدهند. این دوتا سود را اینجا هم هست، اینجا شرکت منتشر کننده یک مزیتی نسبت به آن دارد و مزیت آن این است اینجا مثل آنجا نیست که موظف باشد سود ثابت بدهد، خوب همین این که نوشته اند از انباشت تولیدات به سود میرسند، ببینید در حقیقت خود صاحب کارخانه آمده است به راحتترین روش تامین مالی کرده است یک قسمتی از کارخانه را تبدیل به سهام میکند و واگذار میکند، پولها را جمع میکنند و آنها میشوند سهیم در کارخانه، در شرکت. ولی اگر سودی برایش حاصل شود و هیئت مدیره تصمیم بگیرد سود را توزیع کند، آن مقداری که تصمیم گرفت توزیع کند به آنها میدهد و اگر وضع هم رکود باشد چیزی نمیدهد، اگر صوت هم حاصل شود همه سود را نمیدهند سود تصویب شده را میدهند با این وضعیت.
نتیجه اگر اوراق قرضه میفروختند موظف بودند سر هر ماه سود بدهند، سود ثابت بدهند، این جا نه، همان مقرراتی که اینجا درباره سهام است، به یک عبارت دیگر یک روش تامین مالی بسیار ارزان قیمت برای شرکت است که از جهاتی از اوراق قرضه راحتتر است و از جهاتی حالا یک مقداری، اینها اسمشان را گذاشتند سرمایه داری مالی، من میخواستم اسمشان را هم نگویم و شما بروید به دست بیاورید، در حقیقت سرمایهداری صنعتی تبدیل شد به سرمایه داری مالی، اگر سهام یک چیزی باشد که یک قسمتی از دستمزد نیروی کار را تبدیل به سهام کند، خواب برای آنها خوب است، اگر هم عرضه کند در بورس پول مردم را جمع میکند تحت عنوان فروش سهام یک روش تامین مالی بسیار مناسب برای شرکتها است، اختیار هم که دست شرکت است و هیئت مدیره هم که اکثریت را دارد و هر جور صلاح بداند سود را تقسیم میکند و مقدار که صلاح نداند تقسیم میکند. این وضعیتی است که در دنیای غرب به وجود آمده است، در انگلستان و کشورهای غربی در حقیقت این سهام که برای ما نیست، ما به وجود نیاورده ایم، این موجودی به نام سهام و شرکتهای سهامی یک آشی است که آنجا پخته شده است با این کیفیتی که الان من خدمت شما عرض کردم.
عرض کردم به این میگویم مالی سازی اقتصادی، که حالا این پول را هم که شرکتها جمع میکنند اگر صلاح دانستند میآورند در همان فعالیت شرکت، اگر صلاح ندانستند با آن کارهای دیگر میکنند، در ایران اگر الان نگاه کنید پولهایی که تحت عنوان فروش سهام شرکتهاست جمع میکنند، هفته قبل این را عرض کردم که یک قسمتی از آن را در تولید میبرند و یک قسمت را، هر کاری صلاح دانستند میکنند بعد میآیند از سود شرکت میدهند، حالا ممکن است پولی را که جمع کرده اند بروند در یک فعالیت دیگری که برای آنها سودآورتر است، اگر مثل اقتصاد ما ارز و سکه سودآورتر از این پول را آنجا میبرند، بعد میآیند از سود شرکت شان متناسب با سود شرکت به اینها سود میدهند، در حالی که خب این است که میگویم رفقا ما باید روی این مقولهها حساس شویم، برای چه این را میگویم؟
طلبهها باید روی این چیزها حساس باشند، ببینید الان من یک پرانتز باز میکنم راجع به حکم سهام برای شما میگویم الان از مراجع تقلید استفتا شده مراجع ما میگویند، سهام عادی خرید و فروش آن درست است شرعاً به شرطی که شرکت فعالیت غیر شرعی انجام ندهد تمام شد پرانتز بسته، حالا سوال اگر ما این تاریخچه را نگاه کنیم بعد میرویم در بورس خودمان، بله ایشان میگویند که ما در موضوع شناسی مشکل داریم، این تاریخچه که الان عرض میکنم را مستند کنیم در منابع خارجی، در کتابهای دمدستی مثل این کتاب مودیلیانی، فرانک فبوزی که نمیگویند، اینها را در این کتاب نمیگویند، اینها را ما میگوییم نیمه پنهان سرمایه، اینها را باید گشت در ماهیت حقیقی، الان مثلاً چون اینجا شما دارید میبینید نگاه کنید یک کتابی است نیمه پنهان سرمایه داری، شما بروید در این کتابها میگویند نابرابری اجتماعی نظام سرمایه داری. کتاب نیمه پنهان سرمایهداری برای نیکی تیم.
ببینید من دو سه تا کتاب را برایتان فایلش را میگذارم که تا هفته دیگر مطالعه کنید، در این کتابها بگردید ببینید چه چیزی را پیدا میکنید، چون ببینید ما هی شرکتهای سهامی را برایتان کپی کردیم آوردهایم، تغییری که در آن نداده ایم، تغییر بنیادین و اساسی ندادهایم، قانون تجارت ما هم بر اساس آن چیزی که وارداتی است نوشته شده.
عرض کردم در ادبیات اقتصادی و اقتصاد سیاسی گفته میشود که بچههای ما که در دانشگاه اقتصاد میخوانند اینها فقط یک اقتصاد خرد میخوانند، اقتصاد کلان میخوانند، اقتصاد سیاسی یک زمانی میخواندند امروز خیلی ضعیف است یعنی ما حوادث و پدیدههای اقتصادی را در بستر ایجاد آن مطالعه میکنیم، اینها چطوری شد که به وجود آمد؟ مطالعه پدیدههای اقتصادی در بستر خودش در وادی اقتصاد سیاسی است که امروزه دانشجوی ما در دانشگاه، ما خودمان بنده در دانشگاه یک درس اقتصاد سیاسی نداشتیم، همه درسهای اقتصاد خرد کلان، تجارت بین المللی، اقتصاد سیاسی ما نخواندیم، من خودم مطالعه کردم، یعنی آدم بیاید در بستر ایجاد آن حوادث را مطالعه کند توجه کردید، شما بیاید در بعضی از مقالات اقتصاد سیاسی تا هفته دیگر راجع به این مسئله بگردید که حقیقت شرکتهای سهامی، حقیقت سهام خیلی پدیده مهمی است، و خیلی مسئله مهمی است که آدم باید این را بداند که چگونه ایجاد شد، سرمایه داری صنعتی چه بود؟ سرمایه داری تجاری چه بود و سرمایه داری مالی چه شد؟ مالی سازی، اقتصادی مالی سازی اقتصادی یعنی همین.
شما میآیید که قسمتی از آن را تبدیل به سهام میکنید، واگذار میکنید بعد با این پول هر کاری دلتان بخواهد میکنید، قسمت زیادی از این پول اصلاً در تولید نمیافتد، میافتد در جاهای دیگر، در ایران که در جای دیگر میافتد، به خصوص در اقتصاد ما. الان وضعیتی که ما با آن مواجه هستیم این است که ما میبینیم طی چند سال گذشته این همه سهام واگذار شد ولی در تولید ما هیچ اتفاقی نیفتاد، تقریباً هیچ اتفاقی نیفتاد، ممکن است است تا شرکت سهام واگذار کنند ۵ تا در تولید برود، ۱۰ تا در تولید برود، اکثر آنها نمیروند. عرض کنم که ادبیات غربی آن را بخوانید، مطالعه کنید.
آن مقولههایی که وارداتی است ما اینها را نپذیریم، حالا بحث بعدی را که میآییم راجع به ماهیت سهام من فکر کنم که یکی از علت مغلق بودن ماهیت سهام چیست؟ همین تاریخچه است، اگر شرکتها میخواستند دارایی هایشان را واگذار کنند میتوانستند یک طور دیگر واگذار کنند، ولی آمدند یک موجودی عجق وجق که خود حقوقدانهای غربی مانده اند چیست، ماهیت آن چیست؟ دین است، عین است، اعتبار است، چیست؟ این همه حقوقدانها در سر و کله هم میزنند که ماهیت آن چیست، حقوقدانهای آلمانی، انگلیسی خود آنجا در ماهیت سهام خیلی اختلافات جدی وجود دارد. به نظر من بعضی از شما عزیزان اگر بخواهید تحقیقات انجام دهید، اگر زبانتان قوی باشد، یک پروژه نیاز است که آدم برود و روی ماهیت سهام مطالعه کند، اگر روی آن فکر کنید سهام به معنای شرکت در کارخانه و شرکت باشد، خوب باید یک طوری مقررات وضع شود که از همه مواهب شرکت سهامدارها بهره مند شوند، در حالی که اینگونه نیست توجه کردید، عرض کردم ما سهام را، نمونه آن همین چند سال اخیر است، رقمی که سهام فروخته شد در بازار سرمایه ما بروید و در سایتها عدد آن را در بیاورید وحشتناک است، بیشتر کتابهایی مینویسند که سهام فروختند، بعد این پولها چه شد؟ دارندگان این سهام مالک چه چیزی شدند؟ چه چیزی گیرشان آمد؟ رفقا این فتاوای شرعی که من عرض کردم که حداقل زوری که میزنیم این که آقا اینها خرید و فروش، اینها از نظر شرعی درست است، فرض کن از نظر شرعی اثبات کردیم، نتیجه آن چیست؟ غیر از همان سیستم شرکتهای سهامی در دنیا است.
قوام نظام سرمایه داری به چیست؟ شرکتهای سهامی، غیر از این است! مگر ما نظام سرمایه داری را محکوم نمیکنیم، خدا رحمت کند امام خمینی رحمت الله علیه را ببینید، رفقا الکی ایراد نگیرید که اینجا کلاس فقه است بازار سرمایه است، تا وقتی موضوعات را خوب نشناسیم بعداً در مسائل فقهی هم به بیراهه میرویم.
این سوالهایی که من میکنم روی آن فکر کنید اگر من اشتباه هم میگویم برای من بنویسید که فلانی اشتباه میگوید، ولی من اینها به ذهن میرسد من با این نگاه ندیدم شما بگردید و ببینید آیا کسی با این نگاه بررسی کرده است بگویید، نگاه کنید من حرفم این است که نظام سرمایه داری اسلام به چه چیزی سرمایه دار است؟ چه چیزی سرمایه سالاری است؟ آیا نظام اقتصاد اسلامی با نظام سرمایه داری تفاوت دارد یا ندارد؟ تفاوت آن کجاست؟ در چیست؟ اگر میگوییم تکاثر ثروت، تداول ثروت در دست اغنیا، اگر اینها را میگویم خوب شما به من بگویید که این چه جوری در دنیا محقق شده است غرب در نظام سرمایه داری، آیا مطلوب اسلام است یا نیست؟ و اگر مطلوب اسلام نیست چرا نیست؟ اینها همه به هم پیوسته است نظام سرمایه داری به چه چیزی سرمایه داری به آن میگوییم؟ به چه چیزی به آن میگوییم سرمایه سالاری؟ الان رکن اصلی نظام سرمایه داری همین شرکتهای سهامی است غیر از این است که بگویید اشتباه میگویید.
بعد شرکتهای سهامی با چه چیزی اداره میشوند؟ با همین سهام، غیر از این است که اشتباه میگویم شما بگویید. حالا راجع به بانکداری هم جدا باید بحث کرد ولی بازار سرمایه، قوام نظام سرمایه داری یکی به بانک است و یکی به بورس که، برای شما بگویم که در رویکردهای جدیدشان از آن عدول میکنند، که ما تازه در اقتصاد دست گرفته ایم، آن وقت ما این پدیده را آورده ایم اینجا و حداکثر زوری که میزنیم این است که معاملات سهام آخر هم درست میکنیم، بعد معاملات دیگری که در سهام انجام میشود بعد زنده باشید میگویند درست میکنیم ته آن چیزی را که درست میکنیم به اسم اسلام و فقه چه میشود؟ غیر از این است. فتاوا را الان جمع کنید، فتاوایی که راجع به سهام شده است، راجع به شورت سلینگ، فروش استقلالی سهام، اینها را بعداً انشالله میگوییم و دوباره تحلیل میکنیم الان میخواهم سوال در ذهن شما ایجاد شود، قسمت عمده زیادی از این کتابهایی که کارهایی که در بازار سرمایه اسلامی میکنیم، آن وقت میبینیم این همه استفتا، فقه، جلسه، کمیته فقهی و اینها میبینید که خرید و فروش سهام که مجوز آن صادر شده، برای فروش استقلالی هم راه پیدا کرده ایم، آن هم برای سهام است، خرید اعتباری سهام را هم درست کردهایم، وقتی میگردیم چند تا کتاب فقهی نوشته است، استفتا، تعمیم فقهی، درس خارج و اینها بعد که اینها را جمع میزنیم، به خودم حق میدهم که این حرفها را بزنم چون سر خودم را نگاه میکنم این همه سال کار کردیم، ته آن چه بازاری را ما ترسیم کرده ایم؟ این لازمه تاریخچه شرکتهای سهامی است.
توجه کردید یک پدیدهای به نام سهام است که حالا راجع به این من به همین اندازه اکتفا میکنم شما بروید عرض کردم وقتی آمدیم خود سهام را توضیح دادیم شورت سلینگ یعنی فروش استقلالی سهام گفتیم، یعنی خرید اعتباری سهام را گفتیم، بعد معاملات دیگر سهام را هم گفتیم بعداً هم وقف سهام را مطرح میکند، اجاره سهام را مطرح میکند، سهام با سود شناور را مطرح میکند، سهام با چیزهای دیگر مطرح میشود، اینها را انشاالله یکی یکی میگویم کارهای فقهی که شده است را میگویم، وقتی تمام اینها را گفتیم و راه حلها را برایش پیدا کردیم، جمع که میزنیم چیزی بیشتر از این بازار سهام در نمیآید، که اینها را باید روی آن دقت داشته باشیم.
الان در این کلاس جز اینکه ما سوال ایجاد میکنیم، همین کافی است، که شما راجع به آن فکر کنید، عزیزان بنده سالها در جلسات مفصل نشستهام و اینها را بررسی کرده ایم، یک خورده که گذشت پشت سرمان را نگاه کردیم دیدیم که این بازاری که ما داریم درست میکنیم با این کیفیت جمعش که میزنیم برای این اقتصاد، اسلام از داخل آن در میآید، فقه را هم به کار گرفته ایم همه را فقهی کردهایم، بعد چه تمایزی با نظام سرمایه داری دارد؟ چرا یک تمایز دارد آنجا چون پتانسیل تولید آنها بالا است، تولید هم میکنند و بعد مالی سازی انجام میدهند، ما تولید آن را هم نداریم و مالی سازی هم انجام میدهیم، نتیجه این است که فاصله بین بخش واقعی و مالی ما خیلی زیاد میشود، چیزی که الان اتفاق افتاده است و بعد میبینیم که دولت جدید هم آقای رئیسی شب و روز تلاش میکند ولی میبینیم الان اتفاق خاصی نمیدانم با این روند بیفتد یا نه و بعید میدانم، توجه کردید.
بنده معتقد هستم ما در مسائل فقهی هم باید به همه اینها توجه داشته باشیم، این کلیتی بود که الان اشاره کردم، آن دو سه کتاب را هم ان شالله میگذارم ولی راجع به مالی سازی اقتصادی میخواهم خوب خودتان بعضی از چیزها را در بیاورید تا هفته دیگر ببینم چه چیزی پیدا میکنید و اگر کسی زبانش خوب بود تاریخچه شرکتهای سهامی را اینکه مدلهای رقیب شرکتهای سهامی در دنیا چیست؟ و چه چیزی میتواند باشد؟ آیا این مدل وحیدا فریدا است؟ هیچ مدل جایگزینی امکان ندارد؟ من این چیزی را که میگویم در بعضی از نشستهای حوزوی، بعضی از اساتید که اساتید ما هم هستند و بنده خاک پای آنها هستنم میگویند هم شما که نقد میکنید همین سیستم جواب دهد تا تولید را بالا ببرند، چرا نظام سرمایه داری آمد این را دست گرفت، من خواهش دارم تا هفته دیگر شما یک گزارش تهیه کنید اصلا بعضی از شما مقاله بنویسید که چاپ کنید، آنهایی که وقت دارم بنشینند روی آن کار کنند، از روسیه تزاری سمت و سو گرفته همه حرفهای مستند، این حرفهایی را که میزنم مستند است.
عرض کنم که بعد یک بحث راجع به اصل شرکتهای سهامی این است که در تاریخچه خود شرکتهای سهامی و نحوه عرضه سهام و تبدیل به سهام و یکی هم چرا نظام سرمایه داری بعد از اینکه با بحران مواجه شد، بعد از اینکه مارکس آمد و با التقاط ذهنی نظام سرمایه داری را به فکر انداخت و بعدا بحرانهای بعدی به وجود آمد، اینها را بروید در بیاورید و عرضه کنید، من هم اطلاعات مستند خیلی پیدا نکردم، کم پیدا کردم وقت نکردم خیلی بگردم ولی یک زمان یک مقداری گشتم بعد این تحلیلی که الان کردم و به شما گفتم به یکی از اساتیدی که به منابع نیمه پنهان دسترسی داشت مطرح کردم گفت درست است چ، یک سری مقالات اشاره کرد، خب غیر این منابع در دسترس نیست، من اینها را از اساتیدی که در دسترس دارم مطرح میکنم.
اما میایم راجع به ماهیت سهام، پس دو تا موضوع را تا هفته دیگر روی آن کار کنید، یکی تاریخچه و چرا نظام سرمایه داری در این قالب کار میکند و از کی دست گرفت و چطوری، وقتی مارکس آمد نظام سرمایه داری با انتقاداتش تکان داد، این مدلهایی که آمدند نظام سرمایه داری را، شما میدانید یکی از حرفهای که میگویند مارکس در حقیقت آسیبشناسی کرد، ولی نظام سرمایه داری با کمال زرنگی تئوریسینهای آن از آسیب شناسی مارکس استفاده کردند و نظام را اصلاح کردند و مسئله بسیار مهم این است که مارکس پیشبینی کرد بر اساس تحلیلی که کرده بود اولین انقلاب کمونیستی در خود آلمان، روسیه، آلمان انگلیس و فرانسه اتفاق میافتد، ولی در اینها اتفاق نیفتاد در روسیه اتفاق افتاد تزاری بود و وضع اقتصاد آن با تحلیلهایی که مارکس کرده بود جور در نمیآمد، اینها را بروید مطالعه کنید.
باید به تدریج گفت، به تدریج باید مطالعه کنید الان کتابهایی که نوشته شده است به عنوان مثال همین کتاب بازار سرمایه اسلامی آقای موسویان را بخوانید، همه این بحثها را دارد کتاب ایشان را شما بخوانید.
دانشپژوه: یک کتابی که بحثهای فقهی این موارد انجام شده است را معرفی کنید.
استاد: کارهای فقهی را که شده است بخوانید، توجه کردید یاد بگیرید، یک کتابی که بحثهای فقهی انجام شده است را بخوانید، کتاب حاج آقای موسویان و این کتاب بازار سرمایه که ایشان مینوشت، کنار هم نشسته بودیم و مینوشتیم من یک کتاب دیگر مینوشتم و ایشان کتاب بازار سرمایه را مینوشت، خدا رحمتشان کند، عرض کنم که با هم کار میکردیم، ایشان این کتاب را نوشتند و من هم کتاب را و الان به شما معرفی میکنم به عنوان کتابی که این بحثها را دارد، ولی من از آنجایی که نسبت به این کتاب نقد دارم در خلال بحث میگویم.
همین بحثی که دکتر توحیدی گفته است ایشان در کتابشان گفته است، بحث اسناد خزانه را منطقاً دکتر توحیدی بعداً بیشتر گفت به خاطر همین مقاله دکتر توحیدی را معرفی کردم چرا؟ چون دکتر توحیدی بعد از این کتاب آقای موسویان آمد پایان نامه اش را نوشت و استاد راهنمایش هم حاج آقای موسویان بود، البته آقای توحیدی در همین چیزی که نوشت اینجا آمد و پیش من ساعتها با هم بحث کردیم و با هم در ارتباط بودیم خیلی جوان بسیار خوب و دوست داشتنی است، بعداً این را نوشتم، معنایش این نیست که من قبول دارم، دارم میگویم نظر خودم را در خلال مباحث میگویم.
همین بحثی که امروز راجع به سهام کردیم در حقیقت نقد همین مطالبی که در این کتاب آمده است، شما نگاه کنید حاج آقا موسویان رحمت الله علیه در این مقاله هم که در گروه تان گذاشته ام که الان به حسب وقتی که داریم و یک مقداری به آن میپردازیم، بحثهای مطرح کردهاند راجع به سهام، این حرفهایی را که مطرح کردم یک سری در نقد این استنباط فقهی است که این دوستان میزنند، توجه فرمودید.
بنده معتقد هستم که اگر ما به این مسائل تاریخی و ماهیتی که در غرب توجه کافی نکنیم در استنباط فقهی هم دچار خطا میشویم، ولی خوب شما به دلیل اینکه این کتاب را معرفی کردیم اگر بنده نقدی دارم به این فرمایشاتی که محققین قبلی گفتهاند من از زبان آنها برای شما میگویم، نگاه کنید اگر من بیایم از اول نظر خودم را بگویم، بگویم من نظرم این است، خوب این خیلی جالب نیست، جالب این است که ما نظر دیگران را از روی حرفهای خودشان بخوانیم، بعدا نقد کنیم به خاطر این است.
الان توصیه من این است که این مباحث حاج آقا و مقالات دیگر که به تدریج میگذارند مثلا مقاله آقای توحیدی بخوانید، بحثهای فقهی و مقداری را که مطرح کردهاند را بخوانید، ما حالا کم کم میرویم در دل مباحث فقهی و یک بحثهای فقهی میگویم مغایر با بحثهایی که این دوستان مطرح کردند و معلوم میشود شما نظر اینها را از روی کتاب و مقاله شان میخوانید، نقدی هم که ما داریم به متن و روش این دوستان از زبان خودمان میشنویم و خودتان داوری میکنید که کدام یک درستتر میتواند باشد، کدام یک بهتر میتواند باشد، فکر کنم اینطوری بهتر باشد.
من با روش اصلاحات مخالف بودم، میرفتم دانشگاه مثلاً برای تبلیغ یک دانشگاه میرفتم و برای تدریس یک دانشگاه دیگر، یک زمانی رفته بودم دانشگاه خواجه نصیر یک سری از بچههای دانشگاه بودند که اصلاحاتی بودند طرفدار اصلاحات، یک بار به من گفتند که خوابگاه برای مکانیک خواجه نصیر، بچهها جمع شدند گفتند بیا افکار ایشان را اصلاحات مطرح شده بود و این ها، تفکرات سعید حجاریان و آقای خاتمی و اینها، گفتم شرطش این است که شما اول بروید حرفهای آنها را بخوانید توضیح دهید من نقدم را میگویم چون اگر من بیایم نقد کنم تو یک طوری میگویی که میخواهی حرفهای اینها را نقد کنی، ولی اگر حرفهای آنها را بخوانید و بگویید آن موقع من نقد میکنم، حالا هم در این مباحث بازار سرمایه که اگر من بیایم از اول بگویم شما میگوید ممکن است نظرات دیگران درست باشد، اما میاییم نظرات مخالف را از روی آن میخوانیم البته همه جا هم مخالف نیستیم یکجا مخالف هستیم، یکجا موافق به تدریج مشخص میشود.
بعد یک سوالی که یکی از دوستان مطرح کردند فرمودند که یعنی آقای موسویان نگاه نظامسازی نداشتند صرف وصله و پینه کردن بوده است؟ من نمیخواهم بگویم وصله پینه، یک نگاه است نگاه این را مطرح کردید چون وقت نمیکنیم یا میخواهید بگویم، ببینید اینجا دو تا مبنا وجود دارد یک مبنای این است که ما فعلاً باید آقای موسویان خدا رحمتشان کند در جلد اول کتاب بانکداری اسلامی. ایشان حالا که اینطور شد بگذارید من اینها را میگویم خودتان مباحث را از هم تفکیک کنید. این کتاب بانکداری اسلامی است در کنار کتاب بازار سرمایه که اینها مکمل هم هستند ایشان اول کتاب یک بحثی دارند در صفحه این که میگویم ایشان این مبنای تعداد زیادی از محققین است که من از روی آن برای شما میخوانم، ایشان یک بحثی دارند میگویند رابطه علم و دین رابطه تعاضدی است یعنی چه صفحه ۲۸ این کتاب را خود ایشان به من هدیه داد، خدا رحمتشان کند ما باهم ۴۰ سال رفیق بودیم ایشان اول کتاب راجع به روش این کتاب سال ۱۳۹۴ از صفحه ۸ میفرمایند که وجود رابطه تعاضدی بین علم و دین، ایشان پیش فرض شان این است میگویند که رابطه علم و دین تعاضدی است یعنی یک چیزهایی را عقل میگوید که علم نگفته، عقل و یک چیزهایی را علم میگوید که دین نگفته است و واگذار کرده است به علم. این یک مقدمه، نگاه کنید چه میگویم که رابطه تعاضدی که دیدگاه در این کتاب است بدین معنا است که رابطه اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد متعارف بهطور عام و بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف به طور خاص، صورت تعاضد تعاون تعریف میشود، نتیجه طبیعی بحث این است که میان علم اقتصاد متعارف و اسلامی زمینههای مشترک وجود دارد و اقتصاد و بانکداری اسلامی میتواند با تکیه بر ظرفیتهایی که علم اقتصاد و بانکداری متعارف فراهم میکند و به طور مشخص واقعیتهای کشف شده توسط این علم تکامل یابد.
از سوی دیگر دانش اقتصاد و بانکداری متعارف که میتواند با استفاده از ظرفیتها و افقهایی که اقتصاد و بانکداری اقتصادی مطرح میکند، در جهت توسعه و تعدیل خواستههایی که دارد به ویژه در حوزه اهداف و پیش فرضها تلاش میکند. خب حالا شما میگوید مگر این اشکالی دارد پیش فرض ببینید این به عنوان کلی که به اصطلاح چیزهایی ما داریم که تفصیل نکرده و به عقل ما واگذار کرده است، درست است، ولی آن اختلافی که ما با ایشان داریم یعنی با روش اسلامی سازی بانک و بورس داریم این است، که ما میگوییم که این پدیدههایی مثل بانک و بورس مثل شرکتهای سهامی اینها یک پدیدههای صرف علمی نیستند.
پدیدههایی هستند که مشحون از ارزشهای سرمایه داری هستند، منبعث از ارزشهای سرمایه داری هستند، شما نگاه کنید ایشان در ادامه این بحثها در کتابش آن است که میگویند بانک و بورس محصول عقلانیت بشر است و آن کبرای کلی که ایشان گفتند رابطه تعاضدی بین علم و دین هم یکی از موارد است یعنی بانك حاصل عقلانیت بشر است، بورس حاصل عقلانیت بشر است، این بانک و بورس را میآوریم، نگاه میکنیم یک ربا در آن است، ربا را بر میداریم، یک چند تا تغییر دیگر هم میدهیم با کمک فقه، میآییم ابزارها، حسابها، انواع سپردهها در بانک، بورس انواع ابزارهای را با موازین فقهی میسنجیم اگر دیدیم تطابق دارد، آن را تایید میکنیم و اگر مطابقت ندارد سعی میکنیم جایگزین برای آن فراهم کنیم میشود اسلامی.
ما میگوییم نه این غلط است چرا؟ برای اینکه خود پدیده بانک و خود پدیده بورس، خودش یکی از اجزای نظام سرمایه داری است و اینها بخش مالی اقتصاد، بانک، بورس و بیمه جلوه این نگاه نظام سرمایه داری به اصول اساسی اقتصاد است، اینها بینشی که به رقابت دارند، بینشی که به آزادی دارند از روی مبنا که نگاه کنید بینشی که به اومانیسم دارند، به انسان دارند، به محوریت خاستگاه و امیال انسان به معنای اصالت فرد دارند، نمیدانم نگاهی که نسبت به نوع آزادی اقتصادی دارند، نوع رقابت دارند، اینها میگویند آزادی اقتصادی به معنای این است که فعالان اقتصادی آزاد هستند و نتیجه آن میشود آزاد سرمایه سالاری، میگویند مالکیت خصوصی باید بیحد و حصر باشد و رقابت باید آزاد باشد میگویند دولت حداقل دخالت را کند و اینها اصول سرمایه داری است. اگر قبول نداریم که سرمایه داری همان اسلام میشود، بالاخره فرق سرمایه داری با اسلام چیست؟ کجا فرق داریم؟
نگاه کنید ما نظام سرمایه داری به چه نظام سرمایه داری شده است؟ اقتصاد اسلامی به چه چیزی اقتصاد اسلامی میشود؟ شما بیاید از این مبانی شروع کنید، جوهره نظام سرمایه داری به چیست؟ و جوهره اقتصاد اسلامی به چیست؟ فقط یک ربا فرق میکند ربا را برداریم قبول دارید، اگر نه قبول دارید که نظام سرمایه داری باید با نظام اسلامی فرق کند به چه فرق میکند؟ نوع نگاه به آزادی اقتصادی، نوع نگاه به مالکیت، نوع نگاه به رقابت، نوع نگاه به نحوه دخالت دولت، نوع نگاه سرمایه سالاری، نوع نگاه به جایگاه سرمایه دارها و اقتصادها مگر اینها را معتقد نیستیم.
خب اینها که در هوا محقق نمیشود اینها در همین بخش واقعی در همین شرکتها است، در مایکروسافت است، در شرکتهای راک بلر است، در جنرال موتورز، در همین شرکتهای و کمپانیهای بزرگ است، کمپانیهای بزرگ به چه چیز کمپانی بزرگ شدند؟ به چه چیزی اینگونه شدند ساختار آنها چگونه است؟ بعد کنار آن بانک و بورس، بانک و بورس در سایه همین اصول شکل گرفته اند، جنبش ضد وال استریت ۲۰۰۸ چه میگفت؟ ضد وال استریت جلوی بانک و بورس، اگر بانک و بورس به این شکل محصول عقلانیت بشر است چرا آمدند گفتند این همه جمعیت ریخت در خیابان، آمد در خیابان وال استریت گفتند که ۹۹ درصد و یک درصدی، این نود و نه درصدی زیر سر بانک و بورس میدانستند ساختار را اینگونه میدانستند، آیا درست است که ما بگوییم با صرفاً یکسری عقود، یکسری قراردادها را در این سیستم تغییر دهیم اسلامی میشود، رابطه تعاضدی علم و دین بعد بگوییم اسلامی شد.
سهام را بیاوریم بگویید فتوا دهیم اگر اینگونه باشد درست است بعد شورت سیلینگ همینطور، این قرارداد همین گونه بعد اعتبارات اسنادی هم به همین شکل یک جاهایی را تغییر دهیم بعد اسم آن را بگذاریم رابطه تعاضدی علم و دین، ما به این انتقاد داریم، ما معتقد هستیم که این روش، روش اشتباه است البته باید در روششناسی تجدید نظر کنیم.
دانشپژوه: ببخشید یک عرضی دارم عرض من این است تا حالا شما چون مطلع هستید نسبت به کارهایی که شده است در حوزه اقتصاد اسلامی سوال من در واقع از این کارهایی که دارد میشود شوراهای مختلفی تشکیل میشود، فلاسفه راجع به اسلامیسازی علوم بحث میکنند، خلاصه همه ورود دارند فقها و علما میخواهم بگویم آیا کمیسیونهای علمی و تخصصی که نگاهشان نظامسازی باشد هست یا نیست، اشکال چیست که ما هنوز هم در اولیات مانده ایم در بحث نظام سازی، یعنی افرادی هستند این طور که بنده دیدم نگاههای نظام سازی دارند و یک کارهایی را میکنند
استاد: الان هی مرتب به من پیام میدهند که خسته نباشید و خداقوت اگر اجازه دهید این بحث را هفته دیگر به آن بپردازیم و این بحثهایی که مطرح میکنیم بعد که ما میخواهیم فقهی کنیم چرا این بحثها را مطرح میکنید، اتفاقاً تمایل این جور کلاسها اما به اندازه کافی به مباحث فقهی قائم پرداخت انشاالله، روایت را میخوانیم آیات را میخوانیم، ولی میخواهم مقداری راجع به موضوعی ذهنیتت آن آماده شود.
این سوال شما را اول کلاس هفتهی آینده مطرح کنید، که الان دیگه بعضی از دوستان خیلی عجله میکنند، البته میتوانیم بگوییم هر کسی میخواهد برود من بنشینم و راجع به این سوال بحث کنم ولی اجازه بدهید تا هفته دیگر بحث کنیم فکر کنم همه در بحث شرکت داشته باشند، انشاالله که خداوند آنچه را که شنیدیم و گفتیم برای خودش و در راه خودش قرار دهد.
شب جمعه است و التماس دعا داریم.
برای دانلود فایل جلسه اینجا را کلیک کنید.