جلسه پنجم درس خارج فقه استاد معصومینیا در موضوع فقه تخصصی بازار سرمایه در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
موضوع: جلسه پنجم فقه بازار سرمایه
تاریخ: ۲۰ آبان ۱۴۰۰
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین.
معتقد هستم که همه ما باید همدیگر را نصیحت کنیم با فرمایشات قرآن کریم و معصومین علیه السلام، بلکه یک مقداری در ما اثر بگذارد و هزار بار باید بگوییم و با خودمان تلقین کنیم که یک مقداری اثر بگذارد، یک قدمی برداریم که یکبار امیر المومنین علیه السلام، به یکی از اصحاب فرمودند: شما من را نصیحت کن، گفت یا امیرالمومنین ما چه کسی هستیم که شما را نصیحت کنیم! حضرت فرمودند در شنیدن اثری است که در دانستن نیست. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند.
حالا دائما به همدیگر بگوییم بلکه مقداری اثر بگذارد، عرض کنم که یک آیه شریفه است که سوره صاد است که میفرماید:
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ به یاد بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب باشید که اینها اولی الایدی. حالا منظور چیست؟ اینها حالا مورد بحث ما نیست، و الابصار اینها بصیرتشان را بالا برد منظور من این آیه دوم است، إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةِ ذِكْرَى الدَّارِ، ما اینها را خالص کردیم با یک چیز خالص، این هم این است که به یاد خانه بودند، ابراهیم اسحاق و یعقوب علیهم السلام که سه پیغمبر پشت هم باشند خدا میگوید ما اینها را یک خلوصی دادیم، خالصشان کردیم با یک چیز خالص، آن هم چه بود؟ ذکر الدار، به یاد آخرت بودند، اینها به فکر دار بودند، نمیگوید که ذکر الاخره میگوید ذکر الدار، خانه اصلی و جایگاه اصلی انسان، انسان باید به یاد آن باشد، این نصیحت قرآن کریم به همه ما است، ما هر مقدار به یاد آخرت باشیم، یک بار یک کسی سر کلاسی گفت این چه حرفهای است میزنید بگذاریم خوش باشیم من آنجا عرض کردم که اتفاقا اینها کمک میکند انسان راحت تر زندگی کند، آدم در جوانی به فکر آخرت باشد خیلی راحت زندگی میکند، عرض کنم که کارهایش را انجام میدهد.
برویم سر بحثمان، ببینید من حقیقتش میخواستم مباحث فقهی این موضوعاتی که هفته قبل بحث کردیم را وارد شوم مفصل، و مسأله یکی، فروش دین به مدیون و فروش دین به شخص ثالث، و فروعات آن. میخواستم مفصل وارد شویم ولی به ذهنم رسید که برویم بحث سهام را مطرح کنیم، بعد که رفتیم در ابزارهای مالی اسلامی این بحث را مفصل بحث کنیم، بحث فقهی آن را، ادله موافقین و مخالفین، دیدگاه اهل سنت، دیدگاه فقهای شیعه، اینها فروع زیادی دارد که باید از منظر فقهی بررسی شود، تا امروز یک ساعت قبل تصمیم این بود که وارد احکام دین و این جور چیزها شویم و مبسوط از نظر فقهی بررسی کنیم ولی یک بدائی برایم حاصل شد که برویم سهام را بررسی کنیم بعد برویم در ابزارهای مالی اسلامی، اوراق مشارکت، اوراق مضاربه، اوراق اجاره، اوراق جعاله، اوراق استثناء، آنجا این مسائل فقهی که عرض کردیم فروش دین به مدیون، به شخص ثالث و این جور چیزها، محل ظهور و بروز این موارد آنجا است بیشتر، اینجا فقط اخزا بود، و اسناد خزانه اسلامی بود که فروش دین به شخص ثالث به کمتر تنزیل بود، و سایر مسائل مثل معاملات بانکها و اینها، برای اینکه ذهن شما آشنا شود.
حقیقتش یک دفعه به ذهنم رسید احکام دین را بگذاریم بعد از ابزارهای مالی اسلامی و وارد بحث سهام شویم پس بنابراین من نظرم این است ما بحث اخزا را فعلا به همان اندازه اکتفا کنیم و برویم سراغ بازار سهام، البته در مورد اخزا مقاله دکتر توحیدی آمارها را داشت، که الان چقدر اخزا منتشر شده، به عنوان مثال شما اگر میخواهید بدانید سایت را نگاه کنید ببینید که میزان اسناد خزانه اسلامی مثلا در سال ۱۳۹۵ تا کنون، که در مقاله دکتر توحیدی هم است، شما نگاه کنید الان اینها در سایت پر است.
میزان اسناد خزانه اسلامی در سالهای مختلف، مثلا فرض بفرمایید سال ۹۵ چقدر بوده، سال ۹۶ چقدر شده، الان چقدر است، سال آینده قرار است چقدر باشد، اینها در این سایتها است، دکتر توحیدی هم در مقاله شأن الان بخواهم مقاله ایشان را، را نگاه میکنیم ولی فرض بفرمایید که آنجا مقاله دکتر توحیدی را که نگاه کنید.
این مقاله دکتر توحیدی، چون اول کلاس است من میخواهم که این بحث را فعلا رها کنیم برویم سراغ بازار سهام.
چون اول کلاس است من میخواهم این بحث را فعلاً رها کنیم و برویم سراغ بازار سهام، خیلی بازار سهام مهم است.
ابزارهای اسلامی
ما گفتیم که ابزارهای مالی اسلامی دو دسته هستند، یک دسته سنتی یعنی اینهایی که در بازارهای مالی دنیا است و یک دسته هم اسلامی.
ابزارهای مالی سنتی دو دسته عمده بود، 1. اوراق قرضه 2. اوراق سهام. اوراق قرضه را که گفتیم ناچار شدیم که اخزا اسناد خزانه اسلامی را هم بگوییم، که عرض کنم که این حقوق مختلف مسائل را با مسائل دیگر اشاره کردم، عرض کردم بحث فقهی طلبتان، بعدا مفصل وارد بحث فقهی آن بشویم، یک مرتبه به ذهنم رسید مباحث ربا، دیون و ادله مربوطه را بعدا ان شالله مفصل وارد بحث فقهی آن شویم.
فقط اینجا در مورد اسناد خزانه اسلامی میخواهم این را عرض کنم که قبلاً گفتیم که فروش دین به شخص ثالث یا تنزیل شرایطی دارد یکی از شرایط آن واقعی بودن دین است، اگر دین واقعی نباشد واقعا شرعاً درست نیست که همان ربا، اگر دین واقعی نباشد و نتیجه این شود که شخصی مبلغی را بدهد بعد آن زیادتر بگیرد ربای خالص است، ولی اگر دین واقعی باشد یک معامله واقعی صورت گرفته، دین ایجاد شده بعد طلبکار میرود پیش شخص ثالثی تنزیل میکند آن درست است و الا اگر صرف چیز باشد درست نیست، صرف یک دین صوری باشد مسلماً درست نیست.
ببینید دکتر توحیدی اینجا آمده است نکتهای که در مورد اخزا میخواهم بگویم و رد شوم این است که سالهای مختلف در کشور خودمان این اخزا زیادتر شده است و الان هم، چرا؟ نگاه کنید این آمار میگوید که بررسی سیر تاریخی استفاده از اخزا نشان میدهد که برای اولین بار مجوز انتشار این اوراق در قانون بودجه ۹۲ به میزان ۵۰ هزار میلیارد ریال یعنی ۵ هزار میلیارد تومان به دولت داده شد، اما سال ۹۹ منتشر نشد، ۹۳ مجوز ۳۰۰۰۰ داده شد و آیین نامه آن هم تصویب شد ولی ۱۰ هزار میلیارد ریال منتشر شد، ۹۴، ۵۰ هزار ریال مجوز داده شد و همان ۵۰ هزار ریال منتشر شد ۹۵، ۷۵ هزار ریال منتشر شد با سررسید یک تا سه سال، ۱۰۰ هزار میلیارد ریال با کمتر از یک سال. یک دفعه اوج گرفت.
در قانون بودجه ۹۶ و ۹۷، ۵ هزار میلیارد ریال برای اسناد یک تا سه سال و ۱۰۰ هزار میلیارد ریال با کمتر از یک سال که کمتر از یک سال یعنی الان دولت باید پول بگیرد، کمتر از یکسال پس دهد. در قانون بودجه ۹۸ صد و سی هزار میلیارد ریال با سررسید یک سال، ۱۰۰ هزار میلیارد ریال کمتر از یک سال. ۵۰ هزار، ۱۳۰ هزار، ۴۸ هزار، ۳۴۲ هزار، ۴۷۷ هزار، ۴۳۷ هزار، ببینید ۴۳۷ میلیون ریال، با ۵۰ میلیون، ۱۳۰ میلیون، ۳۴۸ میلیون، حالا از سال ۹۴ تا حالا ۵۰ میلیون ریال، ۵ میلیون تومان شده ۴۳ میلیون، میلیون میلیون، ۴۳۷ میلیون میلیون، عرض کنم که نشان میدهد که انتشار پیدا کرده است و اینها چیست؟ اینها بدهی است حتی اگر طبق ضوابط شرعی ایجاد شده باشد واگذار شود بدهی است، درست است؟
حالا سوال، به این میگویند توسعه بازار بدهی که قبلا گفته بودیم، یعنی دولت پول ندارد، پروژه اجرا شده بعد به جای پول اسناد خزانه میدهد، خب این اسناد خزانه که میدهد بعداً باید پول دهد، آیا این خوب است یا بد است؟ جواب این است که نگاه کنید رفقا ما، اکثر ما طلبهها میخواهیم خانه که میسازیم میرویم وام میگیربم، خانه هم بدهی است وقتی وام میگیریم و خانه میسازیم، خانه را تعمیر را میکنیم، وام است، بدهی است، اگر من وام گرفتم، خانه را ساختم با این بیان نیازم را برطرف کردم، و بعد کار کنم حالا هر کاری، بعد بازپرداخت کنم. خوب است، اگر من بخواهم کشاورزی کنم بروم وام بگیرم، کشاورزی کنم بعد از محصول قسطم را بدهم، خب خیلی هم خوب است، پس توسعه بازار بدهی خوب است؟ بله، خوب است در صورتی که من بروم پول دیگران را بگیرم من میشوم مدیون، بروم با آن کار اقتصادی کنم از محصول بدهم، ولی اگر من معتادی باشم که در خانه خوابیده ام حال کار ندارم اینجا زن و بچه من گرسنه هستند، آن میگوید گرسنه هستم، آن میگوید من میوه میخواهم، آن یکی اجاره خانه میخواهد، خب حال کار هم ندارم، یک روز میروم قرض میکنم و چلو کباب میخرم و بچهها بیایید بخورید، این خوب است یا بد است؟
ببینید من میروم پولی قرض میکنم، یک چلوکباب میخرم میجویم بچهها بیایید بخوریم، بچهها میگویند عجب بابای خوبی داریم، بعد میخوریم و حال کار ندارم، یک بار دیگر طلبکاران میآیند در خانه، باید خودم را قایم کنم، یا گاهی اوقات قرض نمیکنم میروم اثاثیه خانه را میفروشم درست است آدمی که حال کار ندارد یا باید قرض کند و بخورد یا باید اثاثیه زندگی را بفروشد، یک روز میرود قابلمه زنش را میفروشد، خب تمام میشود، درست است یا نه؟ یا مثلا میروم خانه ام را میفروشم، خانه ام را فروختم مستاجر میشوم، پس فردا باید اجاره دهم، نصف خانه را میفروشم، از فردا صاحب خانه پیدا میکند و آزمون اجاره میخواهد.
دولت ما طی سالهای طولانی بالاخره به تأخیر انداخته است، ولی نگاه کنید الان دولت اگر دولت بلد باشد کار کند، تولید کند، ثروت بیافریند، این اخزا خوب است. مثل مثال ساختمان دانشگاه را زدم دانشگاه یک ساختمان میخواهد بسازد، پول ندارد با این اسناد خزانه اسلامی بسازد، به پیمانکار میگوید تو بیا بساز و اوراق سه ساله منتشر کن، بعد به او بگوید که تو یک سال باید بسازی و دو سال هم به من وقت دهی، خب یک ساله میسازد تحویل دانشگاه میدهد، دانشگاه هم آموزش ضمن خدمت میگذارد برای موسسات خصوصی و دولتی، درآمد کسب میکند و میدهد . این خوب است. هم ساختمان دانشگاه ساخته شده است، هم آنهایی که پول داده اند سود بردهاند، هم پیمانکار سود برده است، ولی حالا اگر ساختمان را ساختیم تحویل هم گرفتیم، افتتاح کردیم، بعدا حال درآمدزایی نداشتیم، فردا مجبور است زمینههای آن طرف را هم بفروشد و بدهد، یا مجبور است دوباره قرض کند و بابت بدهیهای قبلی، این پر از اشکال شرعی است.
چون قرض که میکند طرف که قرضالحسنه به او نمیدهد سود میخواهد، بعد تحت چه قالبی قرض کند؟ بنابراین نگاه کنید اخزا، توسعه اخزا به این نحوی که در اقتصاد ما دارد صورت میگیرد خوب است یا بد است؟ با ساختار فعلی دولت ما خوب است، اگر ساختار دولت بشود ساختار راه انداختن چرخ تولید اقتصاد خوب است؟ ثروت تولید میشود، این اخزا هم که منتشر شده است حالا صرف نظر از اشکال شرعی، یعنی شبهات شرعی، من دارم فعلا تحلیل اقتصادی میکنم توجه فرمودید، اگر دولت بلد باشد مملکت را به کار بیندازد، به فعالیت بیندازد، پروژهها را با همین اخزا راه بیندازد و درآمد کسب کند و تولید صورت بگیرد و ثروت بیافریند، اشکالی ندارد. ولی اگر دولت اینها را منتشر کند، نه اینجا پول بدون پشتوانه نیست بحثمان بانک مرکزی نیست، سیستم بانکی نیست، بحث ما اوراق است، اشتباه نکنید پول که تولید نمیشود از مردم میگیرد نگاه کنید. یک وقت دولت میرود از سیستم بانکی قرض میکند، از بانک مرکزی قرض میکند استقراض از بانک مرکزی میکند، آنجا است که پول بدون پشتوانه در اقتصاد میآید.
اینجا در اخزا پول بدون پشتوانه نمیآید، بلکه میرود پول مردم را میگیرد، پول جدیدی نیست همین پولهای مردم را اسناد خزانه اسلامی را در بازار سرمایه منتشر میکند، مردم میآیند پولشان را میدهند، مثل من معتاد که از مردم قرض کرده ام آمده ام برای زن و بچه هام چلوکباب خریدم، روز اول میخورند و کیف میکنند، فردا باید اعصابشان خرد شود که طلبکاران زنگ میزند.
خوب حالا شما فرمودید بالاخره این را گفتم که اینجا بحث بحث استقراض نیست از بانک مرکزی، اصلاً اینجا بحث استقراض از مردم است، گرفتن پول مردم است، موکول کردن بدهی به دوره بعد است، چون حالا تولید ندارد، الان پارسال اوراق سلف دولتی میخواستند منتشر کنند، من مخالف بودم چون یکی از رفقا گفت که تو بگو دولت کسری بودجه دارد چکار کنیم؟ خوب سال آینده میخواهد چه کار کند همین الان میخواهد همین کار را کند، اگر عرضه کار دارد همین الان کار راه بیندازد، اگر عرضه ندارد دوره بعد هم عرضه ندارد.
قضیه این است، پس این بعد اقتصادی اخزا، اسناد خزانه اسلامی، الان نگاه کن دکتر توحیدی و اینها چون اهل بورس هستند یا اهل بازار سرمایه، نوع اول و نوع دوم که هفته قبل گفتیم، توجه کردید اینها الان نوع اول بدهیهای قبل، نوع دوم بدهیهای جدیدی که الان نیاز است بعد اینها را تنزیل کنیم بدهیها را به مردم واگذار کنیم، اینها داوری اقتصادی اش این است که اگر اقتصاد رو به رشد باشد، اگر رو به توسعه باشد تا حجم محدودی استفاده از اینها اشکال ندارد، ولی با ساختار فعلی دولت محل بحث است.
می گفتیم میلیون ریال، خب این پنجاه میلیون ریال، یعنی پنج میلیون میلیون تومان یعنی ۶ تا صفر دیگر جلو میآید، این که میگوییم مبلغ اوراق منتشره به میلیون ریال، ۵۰ میلیون ۶ تا صفر دیگر هم جلو میآید، ۱۳۰ میلیون ریال، ۳۴۸ میلیون میلیون ریال یعنی شش تا صفر جلوی آن بگذارید، یعنی اینجا میشود پنجاه هزار میلیارد تومن، ۱۳۰ هزار میلیارد تومان یعنی ۱۳ هزار میلیارد تومان، ۳۴۸ هزار میلیارد ریال، ۳۴۲ هزار میلیارد ریال و به همین ترتیب، اینجا میشود ۴۳ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان، یعنی ۴۳ هزار میلیارد تومان، نزدیک ۴۴ هزار میلیارد تومان، یک میلیارد تومان چقدر است، ۴۳،۴۴ هزار میلیارد تومان.
توجه کردید این که میگویند چرا با ۹ تا صفر ننوشته اند برای اینکه راحت تر بشود خواندن آن، الان راحت تر از این طوری شما آنطوری هی باید صفرها را بشمارید، وقتی میگویند اینقدر میلیونریال، یا بگویند میلیارد، اگر میلیارد بخوانند این یه صفر هم حذف میشود آن راحت تر استفاده میشود چون خرده ریز دارد دیگر به میلیارد نگفتم. والا با میلیارد راحتتر میگفتم.
ایشان میگویند تنزیل در اوراق بهادار توسط دولت به چه نحوه است؟ نگاه کنید اینجا در این مقاله توضیح داده است مثلا الان یک ساختمانی بخش خصوصی برای دولت ساخته است قبل از دولت به بخش خصوصی برای دولت ساخته، قبلا دولت گفته است بیا و این ساختمان را برای من بساز، رفته ساختمان را ساخته است، دولت پول نداشت بدهد به هر دلیلی، این هم ساخت است، الان میآید میگوید پول من را بده، اگر بخواهد نقدی بدهد چهل میلیون به او میدهد، مثلاً الان ۴۰ میلیون دولت نقدی به این پیمانکار بدهکار است، این ۵۰ را در نظر بگیرید فرض مثال میزنم ۴۰۰۰۰۰۰۰، اگر الان به این پیمانکار دهد چهل میلیون میلیون ریال به او بدهد، یعنی ۴۰ هزار میلیارد تومان که به او بدهد، او میرود دنبال کارش، ولی ندارد بدهد،
می گوید نگاه کن آقای پیمانکار الان پول ندارم بدهم یک سال دیگر میتوانم بدهم، حاضر هستی به جای این طلبت اوراق به تو دهم؟ میگوید بله، چارهای ندارد و پولش را میخواهد، میخواهد این ۴۰ هزار تا را بگیرد، ۴۰ هزار میلیارد ریال را یا ۴ هزار میلیارد تومان را بگیرد برود کار کند، پیمانکار است میخواهد برود یک پروژه دیگر اجرا کند دولت پول ندارد، زورش هم به دولت نمیرسد، مجبور است اوراق را قبول کند، بعد به دولت میگوید تو که میخواهی یک سال دیگر بدهی من الان از تو ۴۰ هزار تا طلب دارم، دولت میگویند من سود این یکسال را هم میگذارم رویش، میشود ۵۰ هزار میلیارد، اوراقی که به او میدهد روی اوراق نوشته است ۵۰ هزار میلیارد ریال، خوب این آقای پیمان که خوشحال است میگوید باشد اگر این را هم نمیگرفتیم از دستمان میرفت، این پنجاه هزار تا را میرود در بورس به ۴۰ هزار میلیارد تنزیل میکند.
گویا الان چه دولت ۴۰ هزار تا را به او داده است، بعد مردمی که در بورس اوراق را میخرند یک سال دیگر از دولت ۵۰ هزار تا را میگیرند، چهل هزار تا دادهاند ۵۰ هزار تا گرفتند سال آینده، ۱۰۰۰۰ تا سود داده.
این که میگویند زیاد در اوراق با ربا چه تفاوتی دارد؟ ببینید اگر به این کیفیتی که گفتم باشد ربا میشود، ربای جاهلی میشود، ربای جاهلی نیست، در حقیقت همان ربای ناب محمدی میشود، ولی اگر اینگونه نباشد اگر الان پیمانکار به دولت بگوید من الان میخواهم، قرارداد را بنویسند یعنی الان شروع کند به اجرا، میگویند نگاه کن من اجرا میکنم دولت میگوید چقدر میشود؟ میگوید اگر همین الان به من بدهی ۴۰ هزار تومان، دولت میگوید من پول ندارم به تو بدهم یکسال دیگه به تو میدهم، دولت میگوید خوب حالا چقدر میگیری، میگوید ۵۰ هزار تومان، اینجا ربا نیست. چون موقع قرارداد دارند قیمت گذاری میکنند، یعنی مبلغ را تعیین میکنند، مثلا اگر در قالب جعاله باشد میگوید شما ۵۰ هزار تا به من بده منتها یک سال دیگه بده، الان دارند قیمت آن جعاله را تعیین میکنند.
مثل اینکه یک وقت است که من نگاه کنید در آگهی روزنامه از مژدگانی میدهند، جعاله است، قدیمها در کتاب فقهی میگفتند من رد علیه دابتی فله کذا، این بحثها در اوراق مالی اسلامی آن سالها بعدا میگوییم. ولی نگاه کنید میگفتند من رد علیه دابتی فله کذا، طرف خر و اسبش گم شده بود، کشاورز بود، میگفت هر کسی حیوانم را پیدا کند، بیاورد من مثلا یک اسکناس هزار تومانی به او میدهم، یک وقت الان پول دارد و هزار تومان را میدهد، یک وقت میگویند نه هر کسی پیدا کرد یک سال دیگر به او ۱۱۰۰ میدهم، اشکال دارد یا نه؟ نه، جعل رو لازم نیست همین الان بدهد، میگوید من رد علیه دابتی فله کدا فی سنه آتیه، هرکسی حیوان من را پیدا کرد و آورد من الان پول ندارم تازه میخواهم شروع کنم کشاورزی کنم،
ولی بلاخره این حیوان وسیله نقلیه من است وسیلهای است که با آن کود میبرم، ما خودمان در بچگی کشاورز بودم و با همین حیوانها کار میکردیم، واقعا اگر نبود کار ما لنگ بود، میگویند ببین این حیوان من گمشده است اگر این هم نباشد من نمیتوانم کارم را اداره کنم، اگر کسی برود و این حیوان ما را پیدا کنند من یک ساله بعد هزار و ۱۰۰ تومان به او میدهم، کشتم را بکنم، بروم بفروشم پولدار شوم بدهم، اگر الان پول داشتم میگفتم هزار تومن میدهم، یک کسی حاضر بود با هزار تومان پیدا کند، ولی اگر الان پول ندارم میگویم یک سال دیگر هزار و صد تومن آن وقت این اشکال ندارد و ربا هم نیست، چون جعل را بالاتر تعیین میکند تا طرف انجام دهد، ولی اگر که قبلاً انجام داده است، قبلا که انجام داده است دین ایجاد شده است حالا که میخواهد بدهد ندارد اگر مبلغ بدهی را زیاد کند اینجا اشکال دارد و ربا است.
توجه کردید، چرا؟ کار را انجام داده است آن موقع که قرارداد را نوشتند دولت بدهکار شده است به پیمانکار، چقدر بدهکار؟ ۴۰۰۰۰ تومان الان که پروژه را احداث کرده است، میآید و میگوید بده میگوید ندارم، بخواهد اضافه کند دین را اضافه کرده است، چون قبلاً قرار داد روی ۴۰ هزارتومان منعقد شده بود، پس اینها دو صورت پیدا میکند، اینها را باید در اخزا مدنظر قرار بدهند و الا ربوی میشود و اشکال دارد.
عرض کنم که دولت بدهی خود را به صورت نسیه مدت دار به طلبکار میدهد، طلبکار میتواند صبر کند، در سررسید برود طلب را بگیرد، بله این همین است بله گفتم این در صورتی که دین را الان ایجاد کند و الا اگر دین از قبل بوده باشد زیادتر نمیتواند بکند بحث ما این است نگاه کنید اگر دین از قبل بوده، دولت الان که میخواهد سند دهد نمیتواند با مبلغ جدید بدهد، مثل همانی است که هفته قبل گفتیم طرف هزار تومان بدهکار است، الان میرود میگوید به من مهلت دهید، میگوید مهلت میدهم ۱۱۰۰ تومان باید بدهیم، این را میگویم، ولی الان میخواهیم یک کاری را انجام دهیم الان هزار تومن داری، میخواهد یک دیوار را بکشد، میگویند هزار تومن بده، همین الان پیدا کنم، می خواهیم یک سال دیگر باشد ۱۱۰۰ تومان بده میگوید باشه، تازه دارند قرارداد را منعقد میکنند قبلاً دین ایجاد نشده است، دین را نمیخواهد امهال کند، مهلت بیشتری بگیرد.
الان مطلب بسیار مهمی را گفتیم و این هم این است که اولاً اخزا یا اسناد خزانه اسلامی از نظر اقتصادی آیا درست است یا نه؟ من نظرم این است که با ساختار فعلی دولت ما رعایت مسائل شرعی در آن خیلی سخت است، از طرفی امهال در مقابل مبلغ زیادتر مصداق ربا است چون الان که دولت میآید اوراق، همان اسناد خزانه اسلامی مثل اینهایی که وام میگیرند و نمیتوانند در سررسید بدهند ضامن بدبخت گیر میافتد، دولت حاکمیت است، زورش میرسد، مردم چه کار کنند، یا نه اگر اعتبار خودش مطرح باشد دولت میآید چه کار میکند؟ دولت میآید اوراق جدیدی منتشر میکند تا اینکه قبلیها را تسویه کند، اگر که نه دولت اضافه بدهد.
ولی الان اینجا فرق میکند اینجا دولت ۴۰ هزار تومان بدهد این پیمانکار میگوید پول من را بده، درست است؟در صورتی جایز است، همه مسائل را نمیشود اینجا گفت، در آن جایی که جایز است روایت داریم امام صادق فرمودند الربا ربائان، ربا حلال و حرام، ربای حرام و ربای حلال داریم ربای حرام آنجایی است که شرط کنند، ربای حلال آن جایی است که شرط نکنند و و بدهکار بخواهد بدهد، ولی اگر نداد طلبکار هیچی نمیگوید.
در اسناد خزانه اسلامی نه در اسناد خزانه اسلامی طلبکار که پیمانکار باشد، میآید به دو لت میگوید بده ۴۰ هزار تا را بده دولت میگوید ندارم بدهم، به تو اسناد میدهم میگوید خوب باشد میخواهی بدهی ۵۰ هزار تا بده، اینجا اگر دولت همان ۴۰ هزار تا را بدهد به مدت یک سال بعد آیا این طلبکار راضی است؟ هرگز راضی نیست، در دلش هم حرف بی ربط میزند به نماینده دولت.
در آنجایی که ربای حلال صادق است جایی است که طلبکار من رفته ام از کسی ۵۰ میلیون قرض کردهام، الان هم میخواهم پس دهم، میلیون را هم به او بدهم چیزی نمیگوید اینجا روایت داریم که برو ۵ میلیون روی آن بگذارد و بده، خدا هم راضی است و تازه خوب هم است، مستحب هم است، ربای حلال هم است، یعنی زیادی حلال ولی اگر اینگونه باشد که طرف توقع داشته باشد که من ۵ میلیون را بدهم، الان هم اگر ندهم عصبانی، این حلال است؟ این جایی حلال است که طرف از طیب نفس بدهد و اگر ندهد آقای طلبکار ناراحت نباشد.
حالا در رابطه پیمانکار و دولت اگر دولت چهل هزار تا را ۵۰ هزار تومان ندهد بعد این پیمانکار زورش برسد راضی است یا نه؟ آنقدر میآید و میرود تا بتواند همان ۵۰ هزار تا را بگیرد. پس جایز نیست.
همه ریشه اینها این است اگر دولت بیفتد در ریل درست اقتصاد، سازندگی باشد، تولید باشد، صنعت باشد، کشاورزی باشد، مالیات بگیرد، این طوری شود این مشکلات حل میشود، ولی اگر صرف اسناد خزانه دولتی که دادیم، دولت چند سال اول با اینها تأمین مالی میکند و میرود حقوق کارمند هایش را میدهد، بعداً که دیگر هی روی هم انباشته شد و نتوانست بدهد مشکل اساسی پیدا میکند تا ابد که نمیتواند، اگر نتواند ثروتی تولید کند، از ثروت بدهی را بدهد هی مجبور است بدهی را با یک کلکی امهال کند از نظر شرعی هم.
راجع به اخزا چون عرض کردم مسئله فروش دین به مدیون و فروش دین به شخص ثالث ادله شرعی آن یعنی روایات و اقوال فقها و آیات قرآن بماند و بحث فقهی بماند بعدا طلب شما، چرا بعداً بماند؟ چون اینجا یک مصداق آن است اخزا، مصادیق متعددی در ابزار مالی اسلامی دارد که بعدا میآید و آنجا چون غیر از فروش دین به مدیون و فروش دین به شخص ثالث و مسایل دیگری هم مطرح است من میخواهم بگذارم آنجا یکی کاسهای آن را با ادله و اقوال فقها آنجا مطرح کنیم، ولی اینجا به همین اندازه کافی است.
اوراق سهام
وقتی سهام را بگوییم تازه مسائل روشن تر میشود، وقتی وارد بحث شدیم و جلو رفتیم یک مطلبی را میخواهم بگویم که شاید به گوشتان نخورده باشد، به احتمال زیاد که ابعاد مختلف مسئله سهام را میخواهم مطرح کنم و وضعی که در بازار سرمایه ما است، چون عمده ورقهای، عمده ابزارهایی که در بازار سهام منتشر و مبادله میشود اوراق سهام است، اوراق سهام بیشتر از همه است، بنابراین لازم است که بحث مبسوطی به آن شود.
این مقاله مرحوم آقای موسویان رحمت الله علیه را من محور بحثمان قرار میدهم، که ببینید ایشان به نوعی طرفداری میکردند از خرید و فروش معاملات بازار سرمایه. البته در چارچوب ضوابط شرعی، به خاطر این است که ما از زبان ایشان میخوانیم و در ضمن آن سعی میکنیم بعضی از موارد دیگر را مقالات دیگر را هم انشالله داشته باشیم.
حتما مقاله حاج آقا موسویان را را مطالعه فرموده اید چون راجع به سهام، مقاله ایشان این است تحلیل تاریخی سهام عادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران در جایگاه مبیع در عقد بیع بر اساس فقه امامیه، خوب دل دهید و دقت کنید و این مباحثی را که میخواهیم راجع به سهام مطرح کنیم، شما دقت کنید خیلی مهم است، بسیار مهم است، من این مسئله را میخواهم از ابعاد مختلف تعریف کنم، اولا میدانید که سهام یک مقوله بسیار رایج است در بورس، سهام عادی مهمترین و رایج ترین ابزار سرمایه محسوب میشود، روزانه میزان حجم وسیعی از سهام عادی شرکتهای مختلف در بورس اوراق بهادار در تهران معامله شده است، مالکیت آن درسرمایه گذاری یعنی شخصیت حقیقی یا حقوقی به سرمایه گذار دیگر منتقل میکند.
ما اینجا میخواهیم از ابعاد مختلفی مسئله را بررسی کنیم یک، خود موضوع، میخواهیم موضوع سهام را بررسی کنیم خود موضوع یک توضیحاتی دهیم. دو، تحلیل حقوقی موضوع خود سهام، خود موضوع را توضیح دهیم. ثانیا تحلیل حقوقی که از نظر حقوقی سهام، مصداق کدام یک از عناوین حقوقی است؟ ۲، از نظر فقهی بر اساس تک تک احتمالات حقوقی چه حکمی دارند؟ ۳، جایگاه شرکتهای سهامی در نظام سرمایه داری با توجه به تاریخچه آن در دنیای غرب. ۴، آیا توسعه بازار سهام به نفع اقتصاد ایران است؟
بخشید بین دو و سه، معاملات سهام، آیا معاملات سهام، با ضوابط فقهی یعنی خود معاملات سهام آیا در شرکتهای سهامی ضوابط فقهی رعایت میشود یا نه؟
خیلی موضوع مهمی است، آیا بر اساس احتمالات مختلف، ضوابط فقهی در شرکتهای سهامی رعایت میشود یا نه؟
۶. لزوم طراحی مدلهای جایگزین متناسب با آموزههای اسلامی.
ما این ۶ مرحله را میخواهیم بحث کنیم، سهام، شما یک مقدار دود از کله تان بلند میشود مگر سهام اشکال دارد؟ کم میرویم جلو معلوم میشود، سهام که نرخ شاه عباسی است در تمام کشورهای دنیا، شرکتهای سهامی محور فعالیتهای اقتصادی هستند، در آمریکا و اروپا و آسیا، روسیه، چین نمیدانم کجا کجا، ما باید با ضوابط فقهی اینها را بررسی کنیم من الان در دو دقیقه فقط میگویم آن مرحله اول بحث را نگاه کنید، یکجا همه را ببینیم از نظر حقوقی سهام مصداق ۶، ۷ عنوان وجود دارد که حقوقیها ۸ عنوان.
۲، از نظر فقهی هر کدام حکم ویژهای دارد که ما باید ضوابط آن را درست تحلیل کنیم.
۳، آیا در شرکتهای سهامی ضوابط فقهی رعایت میشود یا نه؟ جواب این است که به طور کامل نه، بعضی از ضوابط مسلم افقی زیر پا گذاشته میشود در همین شرکتهای سهامی موجود.
۴، جایگاه شرکتهای سهامی در نظام سرمایه داری با توجه به تاریخچه آن در دنیای غرب چیست؟
نظام سرمایه داری الان نمیخواهم نتیجه را به شما بگویم، بعدا که جلو رفتیم میگویم، میخواهم بروید روی آن فکر کنید، نظام سرمایه داری سرمایه سالار است، حاکمیت سرمایه داران بزرگ است، حاکمیت کمپانیهای بزرگ است، چرا اینها در قالب شرکتهای سهامی کار میکنند، چرا در قالبهای دیگر نمیروند، شما یک مطالعه کنید ببینید که چرا در نظام سرمایه داری این تئوریسینهای سرمایه داری، چرا سرمایه دارها از مدل شرکتهای سهامی خوششان میآید، چرا؟ و در این قالب کار میکنند.
۵، آیا توسعه بازار سهام به نفع اقتصاد ایران است یا نه؟ مالی سازی اقتصاد، الان در کشور ما اگر ما بیاییم واگذاری سهام را ادامه دهیم، تجربه چند سال اخیر چه میگوید؟ قبل از آن چی؟ از روز اول، میدانید که قبل اینکه بازار سرمایه در ایران مطرح شود چه اقتصادی در ایران مطرح بود قانون تجارت ما برای حدود ۳۰ سال شاید هم بیشتر قبل از اینکه بورس در ایران درست شود، بازار سرمایه درست شود، قانون تجارت برای آن موقع است، در شرکتهای سهامی و سهام برای آن موقع است.
اگر الان ما بخواهیم بازار سهام را توسعه دهیم به نفع اقتصاد ایران است، مشکلاتی که ما داریم حل میشود، الان این بانکها سهامشان را واگذار کردهاند، شرکتیها واگذار میکنند اگر درست انجام شود به نفع اقتصاد است، همه میگویند بله واقعیت امر این است یا نه؟ به این میگویند مالی سازی اقتصاد، فقط یک کلمه بگویم این مالی سازی اقتصاد راهی بود که غربیها رفتند سرشان به سنگ خورد، الان ما تازه دست گرفته ایم و مشکلات اقتصاد ایران هم با این چیزها حل نمیشود، اینها را میخواهم تا هفته دیگر روی آن فکر کنید، آیا این مالی سازی، میخواهم ولی مطلب پیدا کنید تا هفته دیگر، راجع به مالی سازی اقتصاد، مطالب خوبی هم پیدا کنید و اگر پیدا نکردید خودم مجبورم هفته دیگر برای شما بگذارم.
الان اقتصاد ایران آیا با مالی سازی، مالی سازی یعنی چه؟ مالی سازی یعنی توسعه بازار سهام است، یعنی شرکتها را تشویق کنیم که سهامشان را واگذار کنند، گفته میشود که ما سهام را واگذار میکنیم، شرکتها توسعه پیدا میکنند، اقتصاد تولید و اینجور چیزها، آیا به نفع اقتصاد است؟ حالا اگر به این نتیجه رسیدیم که بله دلایل چیست؟ حالا اگر به این رسیدیم که نه پس چه کار کنیم؟
۶، لزوم طراحی مدلهای جایگزین متناسب با آموزههای اسلامی، اگر ما در این مراحل مختلف دیدم که این ضوابط فقهی و شرعی رعایت نشد، در شرکتها رعایت نمیشود، از نظر اقتصادی هم برای اقتصاد دردی را درمان نمیکند چه کار کنیم؟ راه درست چیست؟ شما یک کتاب حقوقی پیدا کنید که اینطور بحث کرده باشد با این روند، همین چیزی که امروز گفتم، ۱۰ برابر درس امروز بود، همین کافی است همین ۶ تا مرحله، شما برای من یک کتاب حقوقی پیدا کن ما اینهمه حقوقدان در ایران داریم، یا فقهایی که دارند درباره سهام در درس خارج بحث میکنند، بگردید در درسهای خارج از حالا تا هفته دیگر بروید یکسری از مدرسین عالی مقام که ما مخلص آنها هستیم ارادت هم خدمت آنها داریم، راجع به سهام بحث میکنند، راجع به شرکتهای سهامی بحث میکنند، بحثهای خارجی که در حوزه راه افتاده است در همین ایتا کانالی است درسهای خارج فقه نظام، که این بحثها هم است، خیلی خوب باید قدردانی کرد و خدا اجرشان دهد ولی ببینید آنجایی که باید دست بگذارند، چقدر دست میگذارند و الان این بیماری به نام اقتصاد ایران که روی زمین خوابیده است و سرطان گرفته است، ده تا مرض دارد و مینالند، آیا با این روش رایج حقوقیهای ما، بررسی فقهی ما، مقالات فقهی ما این درد را چقدر درمان میکند، اینها بحثهای مهم است هم ضوابط شرعی رعایت شود، هم به نفع اقتصاد باشد، که اینها همه اسلامی است، اگر شما اهل کار هستید بروید روی اینها کار کنید، ما دیگر از عمرمان گذشت به این نتایج رسیده ایم حالا من یکی یکی وارد بحث میشوم.
بحث اول که خود موضوع شرکتهای سهامی است، در این مقاله الان بحث شد، موضوع شناسی سهام که همه به به و چه چه که برای چه سهام منتشر میشود؟ بازار سرمایه محل تجمیع سرمایههای پراکنده مردم برای تخصیص دادن به فعالیتهای اقتصادی، بازار سرمایه یک جایی است چه جای خوبی، این همه سایت، این همه بازار تا اینکه این سرمایهها جمع شوند و شرکتها و موسساتی که میخواهند تولید کنند اینها را جمع کنند و بروند تولید انجام دهند.
خوب یکی از مهمترین مسائل همین سهام عادی شرکتها است میدانید سهام اقسامی دارد، سهام ممتاز داریم و خود سهامممتاز هم اقسام و انواعی دارد، که من یکی هم سهام عادی است، حالا ما امروز چون فرصتمان رو به پایان است من میخواهم بحثم را تمام کنم، ما فقط شرکتهای سهامی را بررسی میکنیم، خوب نگاه کنید یک نفر از روی آن بخواند ببینید این مقاله به قلم دوست عزیزمان است که خودش معتقد بودند که این سیر بازار به نفع اقتصاد است و خوب نظر است نظر علمی است بنابراین ما هم عرض کنم که میخواهیم از روی فرمایشات خودشان بخوانیم.
بسم الله الرحمن الرحیم، سهام عادی مهمترین و رایج ترین ابزار مالی است.
دانشپژوه: این خرید و فروش آنی که انجام میدهند، یک حالت قمار مانندی پیدا میکند.
استاد: بگذار بعدا، نگاه کن تحت عنوان نوسان گیری را ول کن، اصل موضوع، نگاه کن، نوسان گیری، معاملات آنی، اینها فرع این است، ما اصل را فرض کن نه نوسان گیری داریم و نه معاملات آنی داریم، آدم وار میآییم معامله میکنیم فرض کن.
دانشپژوه: استاد نسبت به اصل این در ذهن من بود که من همیشه این شبهه را داشتم که خرید اوراق بهادار واقعا افزایش سرمایه به این شرکتهای تولید کننده میدهد؟ مخصوصا بازار بورس.
استاد : دارنده سهام مالک چیست؟ احسنت، من این نکته را میخواهم بگویم، منظورم این است که خریدار مالک چه چیزی است؟ و بعد معاملات آن تحت عناوین فقهی میگنجد؟ نوسان گیری بعد فراق عن هذا المقدمات است یعنی وقتی ما اصل موضوع را شبهات آن را برطرف کردیم، موضوع بعد نوسانگیری است و مسائل مرتبط با آن، ولی اصل قضیه را من میخواهم روی اصل آن فکر کنید، اصلا ببینیم اصل درست است یا نه؟ اگر ببینیم درست بود آن وقت نوبت آن بحثها است که خود این درست است، آنی که ایشان میگوید بورس بازیهای آنی است، نگاه کنید بورس بازی یک زمانی بود که الان طرف میخرید یک ماه دیگر، دو ماه دیگر میفروخت الان چون الکترونیکی شده است نوسان گیری میکند میخرد میفروشد، یعنی بورس بازی به کمتر از لحظه رسیده است، یعنی طرف نشسته از پشت سایت اصلا موتور دارد، موتورهای مرتبط دارد و موتور این کار را انجام میدهد، بنابراین بابا روی بحثهای منحرف ندارید، روی اصل قضیه بیاید، آنها را بعدا میگوییم، همیشه در بحثهای علمی مرحله به مرحله قبلا هم گفته ام.
دانشپژوه: سهام عادی مهمترین و رایج ترین ابزار مالی بازار سرمایه کشور محسوب میشود، بر اساس دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار در بورس اوراق بهادار تهران، سهام عادی با نام شرکتهای سهامی عام به تمام بهای پرداخت شده باشد در بازار اول و دوم بورس تهران پذیرفته
استاد: ما فعلا نمیخواهیم اینها را بررسی کنیم، نگاه کنیم فقط همین، نه نوسانگیری، نه بورس بازی، نه بازار ثانوی، هیچ فقط همین.
دانشپژوه: مورد معامله سرمایه گذاران قرار میگیرد، روزانه حجم وسیعی از سهام عادی شرکتها مختلف در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده است و مالکیت آن از سرمایه گذاری شخصیت حقیقی یا حقوقی.
استاد: از سرمایه گذاری به سرمایه گذار دیگر.
دانشپژوه: از سرمایهگذاری به سرمایهگذار دیگر منتقل میشود، با نگاهی عمیق تر به این معاملات با سوالات پژوهشی مختلفی مواجه خواهیم شد که تمرکز ما در این مقاله در این سوال خواهد بود که آیا بر اساس ماهیت سهام عادی و مباحث فقهی عقد بیع میتواند مبیع واقع شود یا خیر؟ در راستای پاسخ به این سوال با روش توصیفی تحلیلی ابتدا چیستی ماهیت سهام عادی را تحلیل میکنیم، این تحلیل میتواند در حوزههای مختلف پژوهشی از جمله وقف سهام عادی، توثیق سهام و غیره نقش اساسی ایفا کند.
استاد: وقتی بیع درست شد، بعداً بحث میکنیم که وقف آن درست است یا نه، که توثیق و وثیقه آن درست است یا نه، سایر معاملات آن درست است یا نه، پس اول خودش را میخواهیم بحث کنیم بحثتان هیچجا نرود، فقط فقط مبیع واقع شدن خود سهام است اصلاً کاری به نوسانگیری نداشته باشید، ما یک سهام داریم میخواهیم ببینیم خود این را میشود خرید یا نه؟ و اگر آن را خرید و فروش کردیم تحت چه عنوانی؟ بیع؟ اجاره است؟ بیع حق است؟ بیع عین است؟ این چیست؟ بیع دین است؟ این یعنی چیست؟
دانشپژوه: یعنی میخواهیم مالکیت را بررسی کنیم که این مالیت دارد یا نه؟
استاد: ماهیت آن را، میخواهیم ببینیم اصلا ماهیت آن چیست نه مالیت، بر اساس بعضی از احتمالات ممکن است مالیت نداشته باشیم، پس ماهیت آن را نه مالیت، میخواهیم ببینیم ماهیت آن چیست بعد ببینیم مال دینی است، مال عینی است چیست.
دانشپژوه: در تبیین چیستی سهام عادی ابتدا به تعریف سهام عادی میپردازیم، حقوق غیر مالی و مالی سهامداران را توضیح داده و دیدگاههای مختلف درباره ماهیت سهام عادی را مطرح میکنیم، سپس به مباحث فقهی پرداخته، تعاریف مختلف عقد بیع را ارائه داده، ماهیت عقد بیع را تبیین میکنیم و شرایط عوضین در عقد بیع را توضیح خواهیم داد.
استاد: بعضی از موضوعاتی که الان گفتیم بقیه را فقط چیزهایی که در این مقاله است نه، نقطه مقابل آن را هم باید نگاه کنید برای هفته دیگر انشاالله، حالا میآیم سر احتمالات مختلف اینها را دیگر خودتان در مقاله بخوانید وقت نداریم پیشینه تحقیق چیست و اینها میآیم سر تعریف و بعد حقوق آن و احتمالات آن بفرمایید
دانشپژوه: تعریف سهام عادی، بر اساس ماده ۲۴ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت، سهم قسمتی است از سرمایه شرکت سهامی که مشخص میزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحب آن در شرکت سهامی میباشد، ورقه سهم سند قابل معاملهای است که نماینده تعداد سهامی است که صاحب آن در شرکت سهامی دارد.
استاد: ببینید این تعریفی است که در قانون آورده است، سال ۴۷ یعنی ۵۳ سال پیش، شما به همین هم به دیده تردید نگاه کنید، یعنی قانونگذارهای آن موقع ممکن است اشتباه کرده باشند، یعنی اینها آمدهاند تعریف کردهاند، سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی که مشخص کننده میزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحب آن در شرکت سهامی میباشد، یعنی این فرض را بر این گرفته است که دارنده سهام، مالک مشاع است، شریک است و آمده تعریف کرده است آیا این درست است یا نیست؟
این را باید از احتمالات مختلفی که حقوقیها بررسی کردهاند بررسی کنیم ببینیم اصلاً این تعریف درست است یا نه، از حالا به شما میگویم که این تعریف غلط است یعنی قانون باید اصلاح شود، قانون مبنای ما نیست، ما در موضوع شناسی باید برویم آثار خارجی موضوع را بررسی کنیم و باید در مسائل فقهی هم دقیقا متن فقهی را نگاه کنیم، الان ما میخواهیم بررسی کنیم که در عالم خارج کسی که سهام را میخرد، آیا این تعریف در مورد او صادق است یا نه؟ با این نگاه میخواهیم موضوع را بررسی کنیم، اینجا فرض گرفته است که دارنده سهام شریک است، سهم قسمتی است از سرمایه شرکت سهامی است که مشخص است میزان مشارکت، الان کسی که سهام دارد مشارکت دارد در آن شرکت یا نه؟ اینها را الان میخواهیم بررسی کنیم توجه کردید آیا در منافع شریک است یا نه؟ این را میخواهیم بررسی کنیم آیا در تعهدات است یا نه؟ نیست اینها باید بررسی شود توجه کردید، نه قوانین بورسی برای سال ۴۷ است، قانون تجارت برای سال ۴۷ است و متاسفانه این همه سال از انقلاب گذشته است، قانون سال۴۷ هنوز محکم است، ببینید ما چقدر وظیفه داریم، در جمهوری اسلامی الان سال ۵۷ انقلاب پیروز شده الان سال ۱۴۰۰ است،
به قول بعضیها هزار و ۳۰۰ هزار و چهارصد است، قانون سال ۴۷ مبنا و محکم است، بله این هنر ماست که عرض کردم سال ۴۷ که این قانون اصلاح شد، اصل آن برای ۱۳۰۴ بوده بعد سال ۴۵ بورس در ایران درست میشود، ۴۷ قانون اصلاح میشود، توجه فرمودید بروید روی سایتها است، قانون تجارت سال ۱۳۰۴ را پیدا کنید، این سال ۴۷ یعنی قانون اصلاح شده است، همچنین میتوان گفت که سهام عادی یک ابزار مالی است، خوب بنده خدا الان که نباید قضاوت کنیم ما الان میرویم جلو ببینیم چیست؟
الان احتمالاتی که حقوقیها بررسی کرده اند را میخوانیم این بحثهایی که من میگویم ما در کمیسیون فقهی آنقدر با رفقا چالش کردیم که خدا میداند، خدا رحمت کنه مرحوم آقای موسویان و نظرپور، حدود هفت، هشت سال پیش یک بار در کمیته فقهی بحث شد، دکتر عبدی پور هم برای دانشگاه قم بودند، آنجا آنقدر بحثهای چالشی شد.
دانشپژوه: همچنین میتوان گفت که سهام عادی یک ابزار مالی است، این ابزار مالی یک ابزار مالکیتی است و صاحبان سهام عادی به نسبت تعداد سهامی که مالک هستند مالک شرکت سهامی عام بوده است و به همان نسبت در شرکت سهامی عام شریک هستند.
استاد: این نظر نویسنده است توجه کردید، اینجا مبنا همان مبنای تعریف در قانون است، میگوید سهام عادی حاکی از این است که دارنده سهام مالک شرکت سهامی است، در حالیکه احتمالات مختلفی است، حالا حقوق سهامداران چیست حقوق غیر مالی آنها چیست؟ حقوق مالی چیست؟ اینها را هفته دیگر میخوانیم، بگذارید یک دورنما در ذهن شما باشد نگاه کنید اینجا اینها را بخوانید برای هفته دیگر انشالله، فقط من میخواهم دورنمای بحث در ذهنتان باشد، بیایید جلو جلو جلو ماهیت سهام عادی اینجا ۷ تا رو گفته است، یک نظر دیگر هم است، یک سهام عادی سند طلب است، بعضیها گفتند این اصلاً سند طلب است، مالکیت مشاع چیست، کسی که میرود یک برگ سهام میخرد، یک سندی دارد روی آن نوشته است اینقدر از شرکت طلب دارید.
مرحوم کاتوزیان آمده ضمن تفکیک میان سهام بی نام و با نام در مورد سهام با نام میگوید که در حکم سند طلب است، بعضیها گفته اند اصلاً دین است، حقوقدانهای آلمانی هم به این سمت گرایش دارند میگویند، اسپینی که یک حقوقدان بود ایشان هم سهم را طلب شریک از شرکت میدانست، میگویند این سند طلب است نه مالکیت، مالکیتی در کار نیست.
بعضیها گفته اند سهام عادی سند طلب نیست، بیانگر حقوق و امتیازات مختلف، مالک شرکت نیست، شما اگر سندت ۳۰ درصد سهام یک شرکت را داشته باشد شما را راه نمیدهند یکسری امتیازات به خاطر این ورقه دارید، توجه کردید.
احتمال سوم بعضیها گفته اند این سهم بیانگر مالکیت مشاع در سرمایه یا داراییهای شرکت، اگر من سهام ایران خودرو را دارم این حاکی از این است که من شریک دارای ایران خودرو هستم، یعنی این ساختمانها ماشین آلات هم شریک هستم، میتوانم بروم پز دهم دیگران که من اینقدر پول دارم قدیمها پدربزرگها میگفتند من چند برابر بانک پول دارم، من هم میگویم این قدر دارم سهام عادی بیانگر مالکیت مشاع شرکت.
احتمال چهارم این است که بگوییم سهام عادی حاکی از مالکیت و داراییهای شرکت نیست، بلکه بیانگر مالکیت شخصیت حقوقی شرکت است، یعنی ایران خودرو رفته است عنوان عمومی دارد و با آنها در قانون ثبت شده است، یک شخصیت حقوقی دارد من که سهامش را دارم در آن شخصیت حقوقی سهمیه هستم که در دارایی ها، چرا؟ یکی از دلایل آنها این است که میگویند که دارایی برای شخصیت حقوقی است و دارایی نمیتواند برای شخصیت حقوقی و هم دارنده سهام باشد که این تعریف قانون تجارت متناسب با این است.
احتمال پنجم میگوید، که برگه سهم یا گواهی نقل و انتقال سپرده سهام یک مال عینی است، خودش مال عینی است توجه کردید، یعنی وقتی سهام این خصوصیات را دارد، مثل مال عینی ما آن رفتار میشود این احتمال پنجم، یعنی اینجا گفته است یک برگه سهم یک مال عینی است یا یکی از حقوقدانان ایرانی با وجود اعتراف به دین بودن برگه سهام معتقد است که با ایجاد برگه سهام سنتی که حق یا سندی که سهم نامیده می شود توامان انتقال میشود.
حالا یک احتمال دیگری است که این جا نگفته است آن هم این است که بگوییم سند سهام یک مال اعتباری است، یعنی که ما بگوییم این سهام نه حاکی از مالکیت شرکت است، نه حاکی از مالکیت مشاع دارایی شرکت است، نه دین است، هیچی نیست، بلکه چیست؟ این سهام خودش یک مالی اعتباری است، مثل پول، چطوری پول اعتباری است این هم مال اعتباری است، شبیه اسکناس، توجه کردید.
حالا، ایشان میگویند مال المضاربه بودن، نه مال مضاربه نیست، این غیر مال مضاربه است، مال مضاربه واقعیت خارجی دارد، این نه، این یک برگهای است که الان شما احتمالاتی را که ما نخواندیم، حقوق صاحبان سهام را نخواندیم، یک پدیدهای به نام شرکتهای سهامی ایجاد شده است با یک سری حقوق شرکت در مجمع عمومی رای دادهاند، بعدا هیئت مدیره را انتخاب میکنند و یک سری حقوقی دارند، در این مانده اند چیست؟ هفته آینده فکر کنید توجه کردید، ایشان میگویند مالکیت مورد سوم و چهارم چه تفاوتی دارند؟ تفاوت آنها این است که مورد سوم یعنی اینکه این سهام را دارم مالک ماشین آلات کارخانه هستم، مالک ساختمان آن است به صورت مشاع، در تمام داراییها شریک هستم.
احتمال چهارم این است که نه در داراییها شریک نیستم در خود شخصیت حقوقی آن شریک هستم، توجه کردید در قانون هر شرکتی یک شخصیت حقوقی دارد، یک مال حقوقی قلمبه حساب میشود، دلیل آنها چیست؟ نگاه کنید در شرکت اصلا من را راه نمیدهند، ولی من نسبت به شرکت حق دارم مالک مشاع خود شرکت هستم.
قول سوم این است که این سند این است من مالک مشاعی از داراییها دارم. احتمال آخرم که در مقاله گفته نشده است این است که بگوییم یک مال اعتباری است، مال حقیقی نیست، امتیاز نیست، مولی که مالک عبد است، و عبد مالک داراییها است، شبیه آن است، والا شخصیت حقوقی مطرح است و مسائل خودش را دارد. توجه کردید. خب حالا سوال این است اگر احتمال اول را گرفتید.
اگر گفتیم مالک در داراییها است، معاملات آن چگونه میشود، اگر گفتیم مالک شخصیت حقوقی شرکت است معاملات آن چه میشود، اگر گفتیم سند است اعتباری است معاملات آن چه میشود، اگر گفتیم حقوق و امتیازات این معاملات آن چگونه میشود، اینها را در مقاله بحث نکرده، یعنی تعرضی کرده ولی مبسوط بحث نکرده است، این را ان شالله هفته دیگر.
خداحافظی میکنم.
برای دانلود فایل جلسه اینجا را کلیک کنید.