جلسه پنجم درس خارج فقه استاد مجید رضایی در موضوع قواعد فقهی اقتصادی در ۲۳ آبان ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین.
درس قواعد فقهی اقتصادی جلسه پنجم
یکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰
در جلسهی قبل بحث اسراف را مطرح کردیم. من این را اول عرض کنم که در این بحث از کتاب شریف «عوائد الایام» مرحوم نراقی و آیه شصت و یک را داشتیم میخواندیم. شاید با تصویر شما فرق کند. آیاتی که در آن اسراف مطرح شده است، در کتاب خدا بیش از بیست مورد بحث اسراف آمده است و از این جهت مثل آیه خمس نیست که یک آیه است. آیات متعدد هست در مکه، در مدینه، در جاهای مختلف، در مواضع و موارد مختلف این آیات آمده است و فقهای عظام هم از آن استفادههای قابل توجهی بردهاند. این را هم عرض کنم که کتابها و مقالاتی که درباره اسراف نوشته شده است الحمد لله کم نیست. کتابی آقای محمد علی انصاری که «دراسة حول الاسراف» که دفتر تبلیغات چاپ کرده است. بحثهای خوبی از اسراف دارد. یک کتاب دیگر هم هست که باز دفتر تبلیغات چاپ کرده است، «پژوهشی در اسراف» برای جناب سید مهدی موسوی کاشمر است. در این زمینه مباحث خوبی دارند. یک مقالهای است از استاد محترم جناب آقای رحمانی زروندی درباره اسراف که بحث اسراف را در فقه مطرح کردهاند که در اینترنت به این نام وجود دارد، میتوانید نگاه کنید. یکی از کتابهایی که اخیراً یعنی جدیدتر است نسبت به بقیه، دهه نود چاپ شده است نوشته برادران عزیز و گرامی، اساتید محترم آقای رجایی و جناب آقای خطیبی است. دو استاد محترم اقتصاد هستند، هم دکتر رجایی و هم دکتر خطیبی. اسم آن «شاخص اسراف و معیارهای آن» است. از کارهای تحقیقاتی بوده است که انجام دادهاند که در چارچوب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت سعی کردهاند این را قرار دهند.
عرض کنم این کار تحقیقاتی که چون به خصوص با دیدگاه اقتصادی این دو استاد گرامی نوشتهاند و پژوهشگاه بین المللی المصطفی و همچنین مرکز بررسیهای راهبردی ریاست جمهوری حمایت کردهاند، کمک کردهاند تا این کار شکل بگیرد، به نظرم میآید جزء کتابهای خیلی خوب در این زمینه است. به خاطر این که تلاش کرده است بحث اسراف را ضمن بیان مباحث مفهومی، ادلهای که در آن مطرح شده است و حکم اسراف را میخواهد نتیجه بدهد. علاوه بر این هم بحثهای اقتصادی اسراف را پرداخته است و معیارهای اقتصاد را سعی کرده است به دست بیاورد و برای آن شاخص تعیین کند.
عرض کنم خدمت شما که در این کتاب که آقای رجایی و آقای خطیبی انجام دادهاند علاوه بر مفاهیم، یک بحثی دارند درباره اسراف در اقتصاد. به نظرم بحث خیلی خوبی است که ما باید به این بحثها بپردازیم و میپردازیم. سعی کردهاند معیارهای اسراف را به دست بیاورند و شاخص بندی کردهاند. تلاش کردهاند مسائلی را به عنوان شاخص بندی، که شاخص اسراف در بخشهای مختلف چه چیز میتواند باشد بیان کنند. از این جهت کار نو و تازه هست و قابل استفاده. به نظرم دوستان عزیزی که علاقه مند باشند به بحثهای اقتصادی به خصوص میتوانند از این کتاب هم استفاده کنند که به دوستان عزیز هم نشان دادم. که کتاب در جامعه المصطفی چاپ شده است.
در بعضی آیات بحث درباره توزیع درآمد است. آیاتی که درباره انفاقات بود اینها را داشتیم صحبت میکردیم. من بقیه آیات را شروع میکنم به خواندن. یکی از آیاتی که کلمه اسراف در آن به کار رفته است، سوره إسری آیه 33: «و لا تقتلوا نفس التی حرم الله إلا بالحق و من قتل مظلوما». این آیه را جلسه قبل هم عرض کردیم که خدای متعال فرموده است، در قصاص میتواند کسی که کشته شده است «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا»، ولی و صاحب دم قدرت دارد و میتواند کاری انجام دهد. خلاصه میدان دار او است، تصمیم گیر او هست. «فقد جعلنا لولیه سلطانا». یعنی من قتل. ولیِ من قتل، سلطان دارد. سلطان دارد یعنی وضیعت در اختیار او هست و او میتواند در ازای خونی که ریخته شده است به ناحق به این تعبیر، میتواند قصاص کند. ولی بعد آن فرموده است: «و لا یسرف فی القتل». یعنی قصاص جایز است ولی بیش از یک مورد یعنی بیش از برابری بخواهند انجام دهد اشکال پیدا میکند. «و لا یسرف فی القتل انه کان منصورا». در قتل، اسراف نکند و فقط به حق خودش کفایت کند، زیاده روی نکند او مورد نصرت الهی هم قرار میگیرد و خدای متعال او را یاری میکند. این حق را به او میدهد و اجازه هم داده است. این آیه هم که اسراف را در واقع در مورد قتل مطرح کرده است که برخی از فقها از همین جا استفاده کردهاند بحث قصاص را. و اسراف به بحثهای فقهی جزایی هم طرح دادهاند. سوره فرقان آیه 67 که خدای متعال وقتی دارد درباره مؤمنین صحبت میکند فرموده است: «والذین اذا انفقوا». یعنی عباد الرحمن را که دارد توضیح میدهد در این زمینه فرموده است: «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما». این آیه شریفه شاید جلسه قبل هم به آن توجه داده شده است ولی یکی از خصوصیات مؤمنان را و عباد الرحمن را این چنین میفرماید. بعد از این که به بعضی از خصوصیات آنها میپردازد مثل این که آنها انسانهای با وقاری هستند و جهّال وقتی با آنها برخورد میکنند یا به آنها توهین میکنند، رفتار با متانت خود را ترک نمیکنند و به آنها میگویند «سلاما». یعنی با آنها با آرامش صحبت میکنند، با احترام صحبت میکنند، برای آنها دعا میکنند. کسانی که اهل سجده و قیام هستند، «یبیتون لربهم سجدا و قیاما». کسانی که از خدای متعال دعا میکنند، «رب اصرف عنا عذاب جهنم». میخواهند که از جهنم نجات پیدا کنند. و کسانی که «الذین اذا انفقوا لم یسرفوا». هنگامی که انفاق میکنند اسراف نمیکنند. اسراف نکردن اینها یعنی زیاده نمیکنند. «و لم یقتروا». خسّت هم به خرج نمیدهند. تضییق، قتر، تقتیر یعنی تنگ گرفتن، تضییق کردن. «و کان بین ذلک قواما». بین این دو تا حالت تعادلی برقرار است. این آیه درباره انفاق است. نفقه، انفاق یعنی هزینه کردن. در موارد عدیدهای در قرآن وقتی میفرماید «و الذین ینفقون باموالهم سرا و علانیة» بحثهای انفاق که مطرح میشود یعنی دارند به طور پنهانی و آشکار زکات میدهند، صدقه میدهند، به دیگران دارند کمک میکنند. این مورد در آیات قرآن زیاد آمده است. ولی گاهی وقتها وقتی بحث انفاق مطرح میشود یعنی وقتی هزینه میکند چه برای فقیر چه برای خودش چه برای جامعه. اصولا اینها انسانهایی هستند که وقتی دارند هزینه میکنند، خرج میکنند متعادل خرج میکنند. میانه هستند. متقصد هستند. نه اهل اسراف هستند نه اهل تقتیر. از همین آیات به تدریج به دست میآید که منظور از اسراف یعنی چه. یعنی یک طرف این تعادل است. در مقابل خسّت داشتن نسبت به خرج کردن چه برای خانواده خودش، چه برای حتی خودش. یعنی دارد ولی خرج نمیکند. دوست دارد بماند آن شئ. یک طرف هم این است که زیاده روی میکند در خرج کردن. این هم آیه سوره فرقان آیه 67 که معنای اسراف را به خوبی برای ما باز میکند.
یکی از آیاتی که باز در مکه نازل شده است، سوره زمر آیه 53، آیه مشهوری است که آنجا وقتی خدای متعال در مورد بندگان میگوید پیامبر به آنها بگو «یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله». کسانی که در مورد خودشان اسراف کردهاند. در مورد خودشان اسراف کردهاند یعنی زیاده روی کردهاند، از حد گذشتهاند، رفتارهای نامناسبی داشتهاند. «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم». کسانی که بر خودشان اسراف کردهاند، زیاده روی کردهاند. در واقع اینها ضایع کردهاند روحشان را که میتوانست طیب و طاهر که به این دنیا آمده است و طیب طاهر از این دنیا برود با رشد زیادی که کرده است ولی متأسفانه نسبت به خودشان از حد گذشتهاند، متعادل برخورد نکردهاند نه در اعتقادات نه در رفتار. بعد فرموده است شما که گناه کردهاید، «اسرفوا علی انفسهم». چون فرموده است «لا تقنطوا من رحمة الله». یعنی «لا تیئسوا من رحمة الله». شما مأیوس نشوید به خاطر کارهایی که انجام دادهاید، به خاطر خطاهای سنگینی که مرتکب شدهاید مأیوس نشوید که بخواهید احساس کنید دیگر امکان هدایت برای شما فراهم نیست.
این آیه شریفه در سوره زمر صفحه 464، «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعا». اینهایی که اسراف بر خودشان کردهاند طبق این آیه یعنی گناه کردهاند. یعنی حد را گذارندهاند نسبت به خدا. عبد نبودهاند، تجاوز کردهاند از حدود عبودیت، معاصی را مرتکب شدهاند، فسق کردهاند. یعنی از حد عدالت خارج شدهاند و اینها به عنوان کسانی که اسراف کردهاند برخودشان. «لاتقنطوا من رحمة الله». از رحمت خدا مأیوس نشوید و همچنان میتوانید برگردید به حالت اعتقادات درست، رفتارهای درست، میتوانید برگردید.
دانشپژوه: این بحث ارتباطش با قواعد فقه اقتصادی چیست؟
بحثمان جلسه قبل این بود که ببینیم اولاً اسراف در قرآن حد و حدودش چیست؟ و دیدیم که اسراف هم در مورد مسائل مصرفی مطرح بود هم در مورد مسائل توزیع درآمد مطرح بود، انفاقات بود. یعنی بحثهای اقتصادی هم مطرح میشود البته اسراف در آیات قرآن بزرگتر از این است. و همین طور که عرض کردیم به همه گناهان در واقع اسراف گفته میشود طبق همین آیه. آن حدیثی که یکی از عزیزان نوشتهاند یعنی انفاق در معصیت. یعنی اگر ما هزینه کنیم درآمدهایمان را در معصیت. مثلا کسی با پولش به جای اینکه آبمیوه بخورد، شراب میخورد. این خودش اسراف میشود. همه نوع -از بعضی از بحثها در میآید- گناهی هر مقدار در آن خرج کنیم چه کم چه زیاد، چون خود گناه خارج از حد است، چه میخواهد یک قطره شراب پول بدهد و بخورد یا مثلا یک خمره شراب بگیرد و بخورد. فرقی نمیکند این پول چون هدر میرود، ضایع شده است و اسراف است. بنابراین در بحثهای اقتصادی چه خانواده چه غیر خانواده در سطح اجتماع هزینههایی که به جهتی به سمت کارهای حرام میرود، هر نوعش میشود اسراف. که باید جلوگیری کرد از آن چه در بخش عمومی چه در بخش خصوصی. علاوه بر اینها که مسلم است که بحث اسراف است. چون در گناه خرج میشود خود به خود اسراف است و عذاب اسراف را دارد، علاوه بر اینها در بحثهای انفاقات، هزینه کردها چه هزینه در خانه چه هزینه در اجتماع، چه توسط فرد چه توسط دولت، چه برای کمک به فقرا و نیازمندان چه برای آنها نیست، کلا داریم هزینه میکنیم. بعضی وقتها میگویند چرا این قدر جاده میسازید؟ آیا این جاده لازم است؟ این همه اتوبان پشت سرهم در جایی. چرا این همه هزینه میکنید؟ ولو این که به ظاهر یک کاری است که استفاده میشود از آن کرد ولی بیش از حد دارد استفاده میشود و هزینه میشود. ما دنبال این بحث بودیم که هم حکم اسراف را بدانیم هم مواردش را. در این آیات متعدد که من بعضی از آیات را فقط شماره هایشان را میخوانم، که خدای متعال در موارد عدیدهای که افراد یا خارج از حد مثلا به قوم لوط هم فرموده است «بل انتم قوم مسرفون». یا به کسانی که اعتقادات چیز دارند «قوم مسرفون» گفته است. اعراف آیه 81، یاسین آیه 19، یا مثلا سوره یونس آیه 12، سوره شعراء آیه 151. در همه این آیات در مورد مواردی است که گناه است، کار زشتی است و خدا فرموده است که بر اینها عذاب نازل میشود. یکی از آیات که سوره شعراء آیه 151 هست که همین جا عرض کردم اینجا فرموده است: «لا تطیعوا امر المسرفین». از کار مسرفین اطاعت نکنید. مسرفین چه کسانی هستند؟ «الذین یفسدون فی الارض و لا یصلحون». اهل اصلاح نیستند و اهل افساد هستند. یعنی خصوصیتهای مسرفین افساد در ارض است. اگر کسانی قائل باشند افساد در ارض حکم خیلی سنگینی دارد مثل محاربه میشود، نگاه کنید مسرف تا آنجا هم پیش میآید. در مورد قضیه هابیل و قابیل که در سوره مائده بوده است آیه 32 خداوند فرموده است که من به همه گفتهام اگر کسی کسی را بکشد مثل این است که همه انسانها را کشته است، اگر کسی کسی را احیاء کند مثل این است که همه انسانها را احیاء کرده است. توضیحی که در آیه داده است بعد فرموده است «ثم ان کثیر منهم بعد ذلک لمسرفون». یعنی افرادی متأسفانه اسراف میکنند در قتل و در کارهای دیگر. یکی از آیاتی که شدیدا، یعنی واضح و روشن بیان میکند که اسراف حرام است سوره غافر آیه 43 هست. که فرموده است: «ان المسرفین هم اصحاب النار». مسرفین اهل آتش هستند. همین طور که میدانیم هر چیزی که بر آن عذاب وعده داده شود میشود گناه کبیره. بنابراین اسراف گناه کبیره است. این جا یک مسئله مطرح میشود با این که این موارد در مورد اسراف داریم چه طور گاهی در مورد اسراف میگویند کراهت دارد؟
یک آیه دیگر هم بگویم و رد بشویم از آیات و برویم سراغ روایات. سوره آل عمران آیه 147 «رب اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا». این آیه هم آیه مهمی است. یعنی خدایا گناهان ما و اسراف ما. و گویا این اسراف هم نوعی گناه است. خاص بعد از عام مثلا گفته شده است. وقتی میگوییم ببخش، گرچه گاهی وقتها به کارهای ناشایست که مکروه هست و پسندیده ما نیست ما از خدای متعال میخواهیم که ما را ببخشد ولی این هم سیاقش و هم بحث بخشیدنش که اینجا مطرح میشود میتواند از آن کمک گرفته بشود برای این که حکم اسراف در واقع حرمت است. در کل ما اگر آیات قرآن را نگاه کنیم این موارد برای اسراف مطرح شده بود. در قتل برای قصاص، در خوردن و آشامیدن، در انفاقات، در مسائل مربوط به بهره گیری از غرائض، غرائض جنسی مثل ازدواج و نکاح، در گناهها، در پرداخت زکات، در ایمان آوردن، عدم ایمان میشود اسراف، کارهایی که فرعون انجام میداد. کارهایی که فرعون انجام میداد خداوند میفرموده است که او «علی فی الارض انه من المسرفین». یعنی فرعون که طاغوت سیاسی درجه یک بود به عنوان مسرف تلقی میشود. افساد در زمین و عدم اصلاح که این آیهای بود که در سوره شعراء خواندیم این هم یک نوع اسراف است. از مجموع این آیات همان طوری که به دست میآید و میدانیم و بزرگان هم گفتهاند استفاده میشود که اسراف امری است حرام. تقریبا همه هم پذیرفتهاند. این کتاب مرحوم نراقی را عرض کنم که ایشان آیات مختلف را که آورده است، بعد روایات را که میآورد، آخرش میگوید: «و الظاهر ان الاجماع علی حرمته بعد الآیات المذکورة کفانا معونة الاشتغال ببیان ذلک». میگوید دیگر نیاز نیست ما این قدر بحث کنیم، حرمتش مسلم است. ایشان البته میگوید اجماع هست. بعضی از بزرگان گفتهاند که این اجماع ممکن است مدرکی باشد. چون با توجه به این همه آیات و روایاتی که آمده است بنابراین این اجماع به نحو اجماعهایی که جدا از روایات و نشان از دلیلی باشد که ما را برساند به روایتهای دیگر نیست. این اجماع بر اساس همین روایات و آیاتی است که نقل شده است. از آیات میتوانیم بگوییم به صراحت میشود استفاده کرد حرمت را.
من کتاب کافی را آورده ام. کتاب کافی در بحث زکات و صدقه، از کافیهای جدید جلد 7 هست، صفحه 338 به بعد. در کافیهایی که آقای غفاری تصحیح کردهاند جلد 4 هست -فکر کنم- صفحه 52 به بعد. احادیثی که این جا هست احادیث متعددی است. به بعضی از این احادیث سعی میکنیم اشاره کنیم. آنهایی که مهمتر است عرض میکنیم. تعدادی از احادیث در بحث زکات مطرح شده است، برخی هم در جاهای دیگر. یکی از احادیثی که در جاهای دیگر مطرح شده است، بحث این است که اسراف جزء گناهان کبیره است. آن نامهای که امام رضا (علیه السلام) به مأمون فرستادهاند. درمورد سند روایت بحثهایی وجود دارد. بعضی میگوید صحیح است، بعضی میگویند در آن مجهول به کار رفته است. ولی آن جا دارد امام وقتی دارد گناهان را میشمارد یکی از گناهان را اسراف مطرح کرده است. که صاحب وسائل این را در ابواب جهاد نفس آوردهاند. اما روایتهایی که در کافی است چون کافی کتاب خیلی مهم و اساسی است، در آن بابی است به نام باب فضل قصد. یعنی میانه روی فضلیت دارد. بعد مواردی را ذکر کرده است. چون با توجه به صحبتهایی که در جلسه قبل هم بود از لابلای روایات ببینیم بعضی از مطالب را میشود به دست آورد یا نه؟ در روایتهای متخلف این معنا هست که اولا تشویق کرده است به قصد و میانه روی. مثلا از امام باقر که این سندش درست است، نقل شده است که ایشان فرموده است که پدرشان یعنی امام سجاد فرموده است که انسان وقتی میخواهد چیزی را انفاق کند -در یک نسخهای قسط دارد، در یک نسخه قصد دارد-؛ «و بلغة الکفاف و یتقدم منه فضل آخرته». این باید به عدالت انفاق کند یا به میانه انفاق کند. در حدی که نیاز هست انفاق کند. و اگر این کار را بکند هم نعمتش باقی میماند و هم خدای متعال بیشتر به او ثواب میدهد. بعضی از روایتها این گونه است. یا مثلا در یک روایتی از امام صادق (علیه السلام) «ان القصد امر یحب الله عزوجل». مورد حب خدا است. «و ان السرف» که همان اسراف است «امر یبغضه الله». امری است که خدای متعال بدش میآید. که بعضیها میگویند وقتی بدش میآید یعنی حرام است. قابل توجه است که آیا چیزی که حرام است فقط مبغوض خدا است یا مکروهات هم مبغوض است؟ «حتی طرحک النبات». حتی اگر شما یک هسته را بیاندازی. چون این هسته به کار میآید. یا زیادی آب را که در لیوان است بریزی. این به کار میآید. این صریحا در روایت است. البته امروزه ممکن است هسته خرما در شهر که ما هستیم این را که نمیتوانیم ببریم در باغ، نمیتوانیم هم بکوبیم برای حیوانات بدهیم استفاده کنند. شاید زمان به زمان فرق میکند. در آن دوره با همین هستههای خرما، خرما کاشته میشد یا نهالش را میکاشتند یا میکوبیدند و برای حیوانات استفاده میشد. تا این حد مقتصد بودن و اقتصادی عمل کردن امری است که خدای متعال دوست دارد و سرف را بد میداند. حتی اگر کسی یک چیز خیلی کم را زیاده روی کند و بریزد بیرون خدا ناراحت میشود. باز در همین روایتها فرموده است در آیهای که فرموده است: «یسئلونک ما ذلک ینفقون قل العفو»، این آیهای که در سوره بقره آیه 219 هست آنجا حدیث از امام صادق نقل شده که فرموده است: «العفو الوسط». یعنی چه قدر؟ گفته است میانه. گفته است چه چیزی انفاق کنند؟ گویا منظورش این بوده است که چه مقدار انفاق کنند؟ گفته است متعادل انجام بدهید. در حدیثها ذکر کرده است که قصد و اقتصاد باعث ثروت میشود و «مَثرات» یا «مِثرات» از ثروت میاید. و سرف «مَتواة» یا «مِتواة». «مَتواة» یعنی از تَویه، یعنی تلف شدن، «مِتواة» یعنی وسیله و آلات است. یعنی اسراف باعث تلف شدن میشود. یکی از حدیثهایی که چند جا تکرار میکند فرموده است فرقی نمیکند پولدار باشید یا فقیر. در مورد شما که پولدار یا فقیر هستید تفاوتی نمیکند. اسراف هم معنا دارد. و مثلا در حدیثی فرموده است گاهی وقتها یک نفر فقیر است و اهل اسراف است ولی گاهی وقتها یک نفر غنی است ولی اسراف نمیکند. چرا؟ چون او مقتصد عمل میکند، قناعت میکند ولی آن فقیر اسراف میکند. مثلا لباس نو را در موقع کار میپوشد. لباسها را درست استفاده نمیکند. این هم در بعضی روایتها آمده است و خیلی تأکید شده است که اسراف باعث فقر میشود، اسراف باعث میشود که انسان ثروت کسب نکند. بر عکس از امام صادق نقل شده است که فرموده است اگر کسی متقصد باشد فقیر نمیشود و با این قناعتی که انجام میدهد خدا نجاتش میدهد. این هم در چند روایت اینها ذکر شده است. یکی از مسائل که در اسراف برای ما مهم است، نگاه کنید دوستان این جا یک تعبیری دارد در روایت که میخواسته است از وسائل بهداشتی استفاده کند یک تعبیر امام دارد اینجا فرموده است: «لیس فی ما اصلح البدن اسراف». گفته است آیا من میتوانم از این ماده استفاده کنم؟ شاید زیاده روی شود؟ گفته است اگر برای بدنت خوب است، مناسب است این اشکال ندارد. اسراف آنجایی است «فیما افسد المال و اضرّ بالبدن». یعنی چیزی که یا برای بدنت ضرر دارد. مثل برخی از این جراحیها که یا برای زیبایی است یا برای امور دیگر است اینها ممکن است ضرر برای بدن داشته باشد. همچنین اسراف آنجایی است که مالت نابود میشود اما اگر شما استفاده میکنی و بهره میگیری و برای بدنت هم خوب است چه اشکال دارد؟
در اینجا میگوید از امام سؤال کردم «فما الاقتار». این خسّت که آیه فرموده است این کار را نکنید معنای این چیست؟ فرموده است یعنی «اکل الخبز و الملح» نان و نمک بخوری «و أنت تقدر علی غیره». پول داری که چیزهای دیگر هم گیرت بیاید ولی استفاده نمیکنی.
«فما الاقتار» فرموده است: «اکل الخبز و الملح و أنت تقدر علی غیره». بعد فرمود: «فما القصد». میانه چگونه است؟ فرمود: «الخبز و اللحم و البن و الخل و السمن مرة هذا مرة هذا». از همه چیز استفاده بکنی. یعنی نان میخوری، شیر هم میخوری، گوشت هم میخوری، ماست هم میخوری، سرکه هم میخوری، ترشی جات هم میخوری، کره میخوری و غیره یعنی همه چیز میخوری. این قصد است. زیاده روی آن این است که بیش از آنها است. همان طور که قبلا فرمود. باز حدیثهای دیگری هست. این یک باب است که درمورد میانه روی و اقتصاد است. باب دومش در همین کافی این را خوب آورده است و گرنه در جاهای دیگر پراکنده است.
باب بعدی آن باب «کراهیة السرف و تقتیر» است. این جا کلمه سرف به کار برده است. ممکن است از این استفاده بشود که حرمت نیست. کتاب کافی یک کتاب ویژه است. همهی ما با آن آشنا هستیم و بیست سال زحمت کشیده است مرحوم کلینی تا این کتاب را به این صورت تنظیم کرده است و به اعتقاد خود ایشان کسی که برای اعتقادات و رفتار و اخلاق و همه چیز لازم دارد ایشان سعی کرده است برای او فراهم بکند. در اولش نوشته است. و از آثار صحیحه جمع بکند به نظر خودش. ایشان در بابهایی که آورده است، در بابهای بالای آن گاهی نوشته است حرمت، گاهی نوشته است وجوب، گاهی نوشته است جواز، گاهی نوشته است کراهیت، گاهی وقتها هم هیچ چیز ننوشته است. من زمانی یک مقالهای نوشتم درباره دیدگاه مرحوم صدوق و کلینی. در یک مسئلهای را میخواستیم دیدگاه اقتصادی آنها را نگاه کنم. خیلی مختصر است و اولیه بود. برای سمیناری که برای مرحوم کلینی بود آنجا دادم که شاید. گفتند بد نیست، چاپ شد آنجا. میخواستم بعضی از مسائل اقتصادی را که در کافی بوده است یا در من لا یحضر صدوق بوده است با هم مقایسه کنم. دیدگاههایشان را با هم مقایسه کنم. وقتی میخواستم برای کافی را مراجعه کنم مثلا میدیدم نوشته است باب الاحتکار. اینجا هیچ حکمی در آن نیست. بزرگان و فقها گاهی وقتها به خاطر کافی میگفتند مرحوم کلینی روایتها را که چیده است سعی کرده است آنهایی که دلالتش بیشتر است اول بگوید و بعد دلالت کمتر. احتمالا دوستان آشنا هستند و میدانند. بنابراین عنوانی که میگذارد مهم است و ترتیب روایتها هم مهم است. حالا اینجا فرموده است کراهیت سرف و تقتیر. فقهای متعددی بحث اسراف و تقتیر را گاهی به تعبیر کراهت بیان کرده است. همان طور که عرض کردیم در آیه قرآن به عنوان صفتهای نیک مؤمنان بیان کرده است، عباد الرحمن بیان کرده است. مثلا میگویند خیلی خوب است، خیلی شایسته است از اسراف و تقتیر جلوگیری بشود. بعد حدیث اولش همان بحثی بود که دوستان جلسه قبل هم آوردند که امام برای این که نشان بدهد فرق اسراف و تقتیر را، در واقع یک مقداری خاک یا چیزی را در دستشان جمع کردن، بعد گاهی وقتها این دست را سفت گرفتند به طوری هیچ چیز نریزد، گاهی وقتها کاملا باز کردند که همه چیز بریزد، گاهی وقتها هم بینابین بود که فرمودند بینابین همان اقتصاد است. در مورد اسراف مثلا از امام کاظم سؤال شده است که نفقه و قرض دادن به خانواده و عیال، فرموده است «ما بین المکروهین الاسراف و الاقتار». دو چیزی که مورد کراهت است البته میدانید کراهت در لسان ائمه لزوما به معنای کراهت ما نیست. حدیث صحیحی است که «إن مع الاسراف قلة البرکة».
«ام قول عز و جل و آتوا حقه یوم حساد و لاتسرفوا إنه لا یحب المسرفین». اینجا طبق این روایت که روایتش هم درست است فرموده است که یک نفر انصاری یک مزرعهای داشت و وقتی که میرسید «یتصدق به و یبقی هو و عیاله بغیر شئ». و خود و زن و بچهاش فقیر میماندند. و خداوند گفت «جعل الله عز وجل ذلک سرفا». گفت این اسراف است. حدیثهای دیگر هم باز اینجا وجود دارد که این حدیثها دلالت بر این مطالب میکند. یکی از حدیثهایی که در جلسه قبل در موردش بحث بود این است. سندش بد نیست، حدیث هفتم. میگوید پیش امام صادق بودم که سائلی آمد، کسی که درخواستی میکرد آمد. رفت پیش حضرت. یک مکتلی داشت، یک زنبیلی داشت که در آن خرما بود. دستش را پر کرد و داد به این. دوباره دیگری آمد باز به او داد، دیگری آمد باز به او داد. همین طور ادامه داشت. حضرت فرمود «الله رازقنا و ایاک». بعد یک نفر دیگر آمد دیگر نداد. بعد حضرت فرمود پیامبر هر کس از او چیزی میخواست به او میداد.
یک خانمی بود، یک پسری داشت. پسرش را فرستاد پیش پیغمبر و گفت از او درخواست کن. اگر هم گفت هیچ چیز ندارم، بگو پیامبر پس پیراهنت را بده. از لباس چیزی به ما بده. طبق این روایت میگوید پیامبر لباسش را در آورد و انداخت به سمت این. بعضیها هم نوشتهاند داد به این. اینجا طبق این حدیث نوشته است خدا به پیامبر گفت که مقتصد باش. بیش از این لازم نیست که این قدر انفاق بکنی. بعد ممکن است کار خودت تعطیل بشود. «فقال لا تجعل یدک مغلولة إلی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا». طبق این حدیث گویا چون او درخواست کرده است این را و پیامبر هم نمیخواسته است روی او را به زمین بزند و انتظار هم داشته است که خدا به او میرساند که میرساند. ولی خدای متعال هم آورده است به مردم میگوید این پیامبر خیلی با ادب است، چرا این قدر اذیتش میکنید؟. کما این که گاهی وقتها -در قرآن هم است- پیامبر در جلسهای نشسته بود، اینها میآمدند سؤال میکردند بعد مینشستند. به قول معروف تا دیر وقت شب مینشستند. خدا بیامرزد این دوست عزیز ما آقای موسویان خدا رحمتش کند. ایشان دو روز در تهران بود. روزهای سه شنبه و چهارشنبه در تهران بود. در چهارشنبه خیلی وقتها با هم بر میگشتیم. چون ما میرفتیم برای جلسه چهارشنبه با هم بر میگشتیم. بعد سه شنبه که میرفت، جایش دانشگاه امام صادق بود برای خواب. آن وقت میگفت ما تا میرویم آنجا و از صبح هم کار کردهایم، تازه دانشجوها پیدا میشوند. گاهی وقتها دانشجوها تا ساعت دوازده شب از من حرف میکشند. برای پایان نامه شان، برای کارهایشان، برای غیره. که یکی از دوستان هست که گاهی وقتها میآید میگوید بلند شوید بروید. این بنده خدا میخواهد یک کم بخوابد. دوباره صبح زود هم باید برود جلسات دیگر. این حیای پیامبر و این که مردم حق و حقوق پیامبر را بدانند. این یکی از عزیزان گفت یعنی پیامبر -نعوذ بالله- حرام مرتکب شده است؟ نه. اول این که هنوز نیامده بود، خدا بگوید چه کار کنید. ثانیا پیامبر در واقع اینجا جایی است که از او درخواست کردهاند و پیامبر ادب کرده است، سعی کرده است خودش به رنج بیفتد و دیگران به رنج نیفتند. این یک مرحله از نزول آیات است که گاهی یک مسئلهای پیش میآید، یک امری رخ میدهد و اینها اذیت میکنند پیامبر را. کما این که خدا به پیامبر میفرماید: ای پیغمبر خودت را خیلی به سختی میاندازی. ما قرآن را نفرستادیم که تو این قدر خودت را به سختی بیاندازی برای هدایت مردم و این قدر هم عبادت کنی. لازم نیست. این نهیهایی که پیامبر میشود و پیامبر هم میخواسته است برای هدایت انسانها کار کند در واقع دارد یک مقدار ارفاق برای پیامبر صورت میگیرد. باز بعضی از آیات تکرار شده است.
حدیث دهم. راوی میگوید من به امام صادق عرض کردم که کمترین چیز از حد اسراف را شما بفرما. حضرت فرمود: «ابتذال ثوب صونک و احراقک فضل انائک». زیادی آبت را بریزی و پیراهنی که برای تو شایسته است بی جهت برای آن خرج کنی. و طوری برای آن خرج کنی که گویا چیزی که با ارزش است این را بی ارزش بدانی. یا در کارهای چیز، خرج کنی. تمر بخوری هستهاش را بیاندازی. اینها کمترین حد اسراف است. این هم حدیثهای مختلفی که در این باب هست.
عزیزان از مجموعهی احادیثی که آمده است این به دست میآید که اسراف -توضیح همان آیات- اشکال دارد و همه موارد را میگیرد. به طور کلی این طور میگوییم: هر چیزی که باعث نابودی مثلا یک مال بشود. یکی از بحثها این است که سراغ بحث لغوی آن هم برویم. مرحوم نراقی تلاش کرده است که از لغتهای مختلف ذکر کند. توضیح آن این است -چون من خواهم دوستان بتوانند خودشان بخوانند- معانی مختلفی برای کلمه اسراف، سرف آمده است. گاهی وقتها به آن میگوید ضد اقتصاد و میانه است. گاهی وقتها میگویند اغفال است، ختل است. یا گاهی وقتها به معنای غفلت میآید. به معنای چیز حرام ممکن است به کار برده شود. جناب مرحوم نراقی معانی مختلفی را برای اینها ذکر میکند و بعد به تدریج همه معانی را به همدیگر بر میگرداند تا آنجایی که قائل میشود معنای اسراف میشود تجاوز از حد. و گناه هم که در روایتها فرموده است هر مقدار ولو اندک در گناه خرج کنی این اسراف است و حرام است، به خاطر این است که گناه همیشه تجاوز از حد است. یعنی اگر ما بگوییم یک سری حرام داریم، یک سری حلال داریم که خدای متعال قرار داده است و یکی سری از امور هم داریم که مثل این است که کسی اصلا مصرف نکند. خست به خرج بدهد، این طرفش هم هست. بنابراین اگر ما از آن حد خارج بشویم، از حد حلال بشویم و وارد حرام بشویم در واقع ما تجاوز کردهایم از حد صحیح و از حد اعتدال. بنابراین آن اشکال پیدا میکند.
دانشپژوه: جمع بندی بین روایات که جمع به کراهت و حرمت اسراف چه شد؟
استاد: در مورد کراهت توضیح بدهم که چرا اینها میگویند کراهت است؟ اولا عرض کردیم کراهت معنایش ممکن است این باشد که حرام باشد. چون در روایت هم دیدید که امام کاظم فرمود «ما بین المکروهین». یعنی چیزی که دو طرف آن مورد کراهت خدا قرار گرفته است، مورد بغض خدا است. پس به این معنا به معنای حرمت است. ولی یک مسئله هست که خود اسراف اولا به اشخاص، شخص به شخص و ثانیا ممکن است به شأنیات افراد، اقوام مختلف، زمان و مکان، این مقداری متفاوت است. ممکن است مواردی که اینجا هست کم و زیاد داشته باشد. مثلا مرحوم امام خدا رحمتش کند آب که میخورد نصف لیوان را که میماند یک دستمال کاغذی میگذاشت روی آن که خاک روی آن ننشیند و بعدآً مابقی آن را میخورد. خیلی مراعات میکرد. امام خیلی اهل قناعت بود، خیلی زیاد. همین چیزها که نقل کردهاند از خودش همین طور بود. بعضی از بزرگان هم که دیدیم حتی ثروت زیادی داشتند ولی به شدت مقتصد بودند و مراعات میکردند. خود اسراف گاهی وقتها همان نصف لیوان آب که زیاد میریزی، گاهی خیلی چیز میشود. برای همین ممکن است بعضی از حدهای اسراف را که به نگاه دقی که نگاه کنیم این هم اسراف است، ولی برای بعضی از جاها میگویند این اسرافِ حرام که به جهنم برود نیست ولی خوب نیست. مناسب نیست. البته این را عرض کردم خود اسراف حالت طیف دارد. یعنی حد و اندازهاش این طوری که مثلا چهار لقمه غذا بخور اگر پنج لقمه خوردی اشکال دارد نیست. مثلا گفتهاند وقتی غذا میخوری سعی کن سیر بشوی اما آن قدر نخور که دیگر نتوانی ادامه بدهی یا آن قدر کم بخوری که جانت به لب بیاید. نه، متعادل بخور. اما این متعادل ممکن است برای کسی چون افراد مختلف هستند تشخیص دادنش و این چه حد هست خود به خود مقداری نوسان است، مقداری تلورانس دارد. مقداری تسامح در موردش باید صورت بگیرد. بنابراین ممکن است بعضی از حدهایش مکروه است. گر چه برخی از حدهایش حتما حرام است. یعنی باعث نابودی و زیاده روی بشود. حالا در معنیاش بعدا صحبت میکنیم. پس شاید این ممکن است برخی از بزرگان که گفتهاند به خاطر این که این ماهیتش حالت طیفی دارد یعنی یک حد معینی ندارد لزوما، تشخیصی است، به فرد به فرد هم فرق دارد، برخی از مراتبی که به نظر فلانی اسراف است به نظر فلانی شاید اسراف نباشد، بنابراین کلمه مکروه به کار بردهاند. این یک جهت است.
ممکن هم هست بعضی از بزرگان به ظاهر برخی از روایتهایی که بررسی کردهاند مثل همین آیهای که الان خواندیم «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یتقروا»، میگویند این آیه نگفته است حرام است بلکه این آیه گفته است از صفات عبادالرحمن این است؛ یعنی خیلی پسندیده است، خیلی خوب است. دو طرف این اشکال دارد یعنی ناپسند است. کما این که اگر کسی مال دارد استفاده نمیکند، خست به خرج میدهد. نه به این معنا که آن قدر دوست دارد مال را که زکاتش را هم نمیدهد. نه، کم مصرف میکند یا مصرف نمیکند اصلا. کاری به خانوادهاش هم نداریم چون اگر بر خانوادهاش ظلم کند آن یک مشکل دیگر دارد. این «لم یسرفوا و لم یقتروا» بعضیهای میگویند اگر کسی به خودش سخت گرفت این حرام است!؟ به خودش سخت گرفته است. یک وقت هست حق فرزند و زنش را به کار نمیبند، خداوند گفته است: «عاشروهن بالمعروف». به معروف با اینها معاشرت کنید. در خانواده تان این گونه باشد. اما اگر برای خودش سخت بگیرد ممکن است بگوید بر میگردد به تحملش. چون بحثهای جسله قبل هم عزیزان مطرح کردند آیا ائمه که این گونه سخت بر خود میگرفتند این چگونه است؟ فقهای متعددی فرمودهاند این شاید اختصاصیات پیامبر باشد. یا امیر المؤمنان یا خاندان اهل بیت عصمت و طهارت ممکن است آنها یک ویژگیهایی داشته باشند، ایثارهای خاص انجام بدهند. اما درکل الان چیزی که ما از فقها، شما لابلای کلمات فقها مراجعه میکنید گاهی وقتها میگویند در کار خیر اگر اسراف کنیم، یعنی زیادی بدهیم این اشکال دارد؟ بعضیها میگوید این چه اشکالی دارد؟ مثلا نه، این مکروه است. اما اگر این اسرافها باعث ضایع شدن مال، مثل اتلاف بشود، این را میگویند حتما اشکال پیدا میکند، حرام است. الان شما اگر در کلام فقها مراجعه کنید مثلا مرحوم امام در نماز جماعت بحث کبائر را مطرح میکند. میگوید گناهان کبیره چه چیزهایی هستند؟ دروغ و قتل نفس و غیره و رباخواری، از جمله اسراف و تبذیر. اگر یک کسی اسراف میکند-عرض کردم حدش ممکن است تشخیصش متناسب با افراد فرق کند- اگر اسراف مسلم شد این معلوم است که این گناه کبیره است. یک تعیبری مرحوم امام در صحیفه نور از ایشان هست که فرموده است چراغ برای چه در روز روشن است؟ الان اینجا هم چراغ روشن است چون اگر چراغ روشن نباشد ما نمیبینیم. چون در اتاق خاص است. ولی آنجا فرموده است اینجا کسی استفاده نمیکند الان. مگر نمیدانید که اسراف حرام است؟ یک کسی به امام گفته است در روایتها هست -چون در بعضی از روایتها هست. ممکن است بعضیها همین روایتها، جلوی آنها را گرفته باشد- که مثلا در حج عمره وقتی حج میروی اسراف اشکال ندارد. یا برای چیزی که برای بدنت خوب، اسراف اشکال ندارد یا عطر زدن اسراف اشکال ندارد. چند مورد آن هست که فرمودهاند اشکال ندارد. در همین اسرافات مندوبه اینها اشکال ندارد. یا در مسجد فرضا، مسجد مزین باشد. مواردی هست که فرمودهاند به خاطر بعضی از روایتها حتی نظر دادهاند ولی همان جا امام فرموده بود این حرف بی جا است، اسراف حرام است فرقی هم نمیکند در چیست. این که در بعضی از روایتها فرموده است -مواردش را میخواستیم بخوانیم- که در عطر اسراف اشکال ندارد یا در فلان چیز اشکال ندارد به نظر میآید اینها بر میگردد به این که چون مثلا همان طور که شنیدهایم پیامبر پول برای عطر زیاد خرج میکرد. ممکن است بعضیها بگویند ما خرج نمیکنیم، پولش را برای کار دیگر میدهیم، ائمه گفتهاند خرج کردن برای این اسراف نیست. آدم وقتی عطر میخرد خودش را شست و شو نمیدهد با این عطر. یک کم میزند. و گاهی وقتها ممکن بوده است اینها گران باشد، افراد بگویند اگر ما این کار را انجام بدهیم به عنوان این که مالمان را از بین بردهایم، مالمان تلف میشود، ائمه فرمودهاند نه؛ در این موارد اسراف نیست. همچنین در حج عمره. چون در حج عمره آمده است. گاه به صورت استثناء مطرح شده است که اسراف جایز نیست جز در حج عمره. نه این که وقتی حج که میروی غذای را بریزی، هدر برود، اسراف صورت بگیرد. بلکه میخواهد بگویند شما وقتی در حج دارید سفر میروید، در سفر هم بدنتان باید قوی باشد، هم باید تا میتوانید بذل و ببخش هم داشته باشید اگر دارد و اگر این کارها را انجام بدهید اینها عیبی ندارد و اشکالی نیست. به نظر میآید جنبه نسبی دارد. افرادی در حج عمره گاهی وقتها میخواستهاند مثل موقعی که در خانه هستند مصرف کنند، ائمه گفتهاند نه، در این سفر اشکال ندارد پول کمی خرج کنید. یک آقایی بود، آقای آل غفور خدا رحمتش کند. میگفت در مکه بودیم. بعد در عرفات کسی احتیاج پیدا کرده بود که غسل واجب انجام بدهد، آب هم نبود. آدم پولداری هم بود. یک نفر داشت آب میفروخت ولی گران میفروخت. بعد به این آدم گفتم برو آب بگیر غسل کن. گفت او گران میدهد. گفتم برو خرج کن. اینجا جایش است. پول داشت نه اینکه نداشت. ممکن است کسی بگوید این اسراف است من تیمم میکنم. خاک اینجا هم ماشاءالله زیاد است. یک تیمم میکنم بعد در هتل اگر احیانا رفتیم مکه مشکل را برطرف میکنیم. اینها ممکن است جنبه نسبی داشته باشد. یعنی در سفر حج عمره که فرد رفته است، قربانی؛ مثلا شما دیدهاید در مورد قربانی. میگوید قربانی را گران میدهد، برو بگیر، اشکالی ندارد. نگو که من نمیتوانم، باید روزه بگیرم. نه، برو خرج کن. اینجا بیش از معمول داری خرج میکنی ولی اسراف نیست. نه این که اسراف هست و ما استثناء میکنیم بلکه اصلا اسراف نیست که حرام باشد. یعنی هر موردی متناسب با خودش است. مثلا مثال بزنم در روز عاشورا یک عدهای اطعام میدهند. بعد یک عدهای که همیشه ناراحت هستند، همیشه ایراد میگیرند، مثلا فرض کنید به افراد اطعام کردهاند ممکن است پنج تا غذا هم بریزد در زمین. از پنج هزار تا غذایی که توزیع کرده است ده تا را بریزد روی زمین. بعد یک عدهای هم شروع میکنند به اشکال گرفتن که نگاه کنید اسراف کردهاند. میگوید من چه کار کنم؟ بچه آمده است گرفته است، ریخته است. یا احیانا داشتند میخوردند هل دادهاند افراد را. این ریخت و پاشها، نه عمدی، که رخ میدهد یا احیانا افراد که دارند میخورند مقداری از آن میماند و رها میکند میرود. ما اگر در خانه مان باشیم یک دانه برنج هم من سعی میکنم نگذارم بماند ولی ممکن است وقتی آدم در سفر است نتواند بگذارد. آنجاها متناسب با این نمیشود گفت اسراف است. اسراف، ما باید بدانیم یک حالت طیفی دارد و مکان و زمانش با هم فرق دارد. مثل هم نیست. یک شرایط متحدی ندارد.
این جهت هم در نظر داشته باشیم. پس ما از لابلای بحثهای اسراف چون میخواهیم جلسه بعد و الان بعضی از چیزها را اشاره میکنیم در جلسه بعد مفصلتر مطرح میکنیم. از اسراف به دست میآوریم که زیاده روی، تجاوز از حد است. این زیاده روی، از اقتصاد به دور شدن تشخیصش کار سختی است. من وقتی به عنوان یک فرد مصرفم مطرح است ممکن است تشخیص بدهم که چه قدر لباس میخواهم، چه پوشاک میخواهم. ممکن است شما بچه کوچک داشته باشید، همسر داشته باشید، دو تا بچه دختر، پسر. نحوه پوشش اینها متفاوت است. ممکن است بعضی وقتها کسی فکر کند که داری زیاده روی میکنی. بعد که نگاه میکنی میبینی نه، این متناسب است. فرهنگها هم زیاد فرق میکند. بنابراین در تشخیصش بر میگردد به عرف جامعه. و خود ما هم نماینده عرف باشیم. خودمان را گول نزنیم اما متناسب و متعارف داریم استفاده میکنیم. این در مورد خانه خودم هست. یک مسائلی هست در مورد دولت. نگاه کنید مثلا دولت میخواهد یک ساختمان بسازد، فرض میکنیم اصلا میخواهیم یک مسجد بسازیم. کار به دولت هم نداریم. وقتی مسجد که میخواهیم بسازیم چگونه باید این مسجد را بسازیم؟ اگر ما فوندانسیون این مسجد را خیلی محکم کنیم به او میگویند زیادی داری اسراف میکنی. یک طاقی بزن، مسجد را بسازیم دیگر. پیغمبر با چهار تا تنه درخت با علفهایی که روی آن بود مسجد ساخت. درست است ولی پیامبر آن زمان میتوانست بهتر از آن بسازد یا نمیتوانست؟ زیورآلات به مسجد باشد به طوری که وقتی ما میخواهیم در جایی نماز بخوانیم غرق در این زیورآلات بشویم، این معلوم است کار خطایی است. اما اگر ما مسجد یا مکانهای عمومی را طوری بسازیم که محکم باشد. شما دوستان یادتان هست در نماز جمعه قم -خدا را شکر که مشکلی برایش پیش نیاید- سالهای سال ساخته شده بود و چه قدر هم نماز خوانده میشد و چه قدر هم جمعیت جمع میشد. بعد گفتند این از نظر سقف، سنگین است برای بدنه. مجبور شدند این را بازسازی کنند و تقویتش کنند. در این ساخت و سازها و در چیزهای مختلف اینها باید یک تناسبی دیده شود. با شرایطی که وجود دارد. بنابراین من احساس میکنم که ما باید این را لحاظ کنیم. وقتی خانه میسازیم، خانه که میسازیم شما برای چند سال خانه ات را میسازی؟ شما باید طوری خانه ات را بسازی که زلزله نیاید زیرش دفن بشوی. درست است خدا اگر بخواهد، هر کاری را انجام میدهد. برای خدا که کاری ندارد. یک ستاره را منفجر میکند در آنی میلیاردها میلیارد ذرات از بین میرود. ولی ما باید وقتی خانه که میسازیم محکم بسازیم. همه شرایطش را مراعات کنیم. اگر مراعات نکنیم آنچه را که انجام دادهایم قناعت نکردیم، ضایع کردهایم. و اگر ضایع بشود در واقع جنبه اسراف ممکن است پیدا کند. پس اسراف این زیاده روی به امور مختلف تفاوت پیدا میکند. در زندگی یک گونه، در زندگی اجتماعی ما یک گونه است. اینها را کلی میگویم بعد میخواهم درباره چیزهایی صحبت کنم. گاهی وقتها بحثهایمان میشود مصرف من، شد مصرف خانواده، شد مصرف در جامعه. مصرف در جامعه دولت میخواهد جاده بسازد. جادهها چه قدر باید محکم و استوار باشد. دولت میخواهد مثلا وزارت خانه بسازد، دولت میخواهد مدرسه بسازد، دولت میخواهد کمک کند به مسجد به روستاها. الان اگر روستاهای ایران خانه هایش آباد بود به صرف یک زلزله کوچکی که میآید این همه آسیب میرسید به مردم؟ این همه مشکل پیدا میشد؟ این اسراف نیست که ما خانهای میسازیم ولی این خانه دوام ندارد؟ ممکن است کسی فکر کند اینها اگر عالی ساخته بشود اشکال پیدا میکند. نخیر، باید دقیقا هزینه کامل برایش انجام بشود. بله؛ تزیین کردن این یک امر دیگر است. ساختمانهای عمومی باید طوری ساخته بشود که وقتی همه بی ساختمان شدند بیایند آنجا زندگی کنند. مثل ساختمانهای بیمارستان یا مراکز عمومی نباشد که وقتی زلزله آمد با این که نو ساخته شده است -در زلزله کرمانشاه بود فکر کنم- جزء جاهایی بود که ترک خورد و آسیب دید. با این که تازه ساخته شده بود. این قدر نظام مهندسی به من که میخواهم خانه بسازم فشار میآورد خانه ات باید این طوری باشد، عجیب این است که بیمارستان، مدرسه، دانشگاه، مراکز عمومی که افراد زیادی در آنجا هستند. مسجد، نماز جمعهها هر جایی که مکان عمومی است اینها حتما باید طوری ساخته شود که این حالت در آن نباشد. این یک مسئله است.
یک مسئله دیگر این است که اسراف در بحث مصرف هست، در بحث تولید هم هست. و در بحث توزیع هم هست. در مصرف همینهایی که مشهود است. در تولید ما برای تولید یک شیء چه قدر نیروی کار و سرمایه لازم داریم؟ چه قدر پول لازم داریم؟ اینجا است که بحث بهره وری شکل میگیرد. یک چیزی داریم در اقتصاد به نام بهره وری، یک چیزی داریم به نام کارآیی. بهره وری و کارآیی. کارآیی چون یک جنبه اقتصادیتر دارد، یعنی دقیقتر است بعدا عرض میکنم. بهره وری یعنی این که شما از این مواد اولیه بیشترین مقدار ممکن را استفاده کنی. این موارد مواد اولی چه چیزها هست؟ یکی مثلا مواد معدنی، پلاستیک آوردهایم، آجر آوردهایم، سیمان آوردهایم، میلگرد آوردهایم. اینها میشوند مواد اولیه که برای ساختمان لازم داریم. نوع ترکیب اینها چگونه باید باشد تا اسراف صورت نگیرد؟ همان طورکه گفتیم کم نباید بگذاریم، باید دقیق بسازیم، اگر از شیوههای علمی کامل استفاده کنیم که مثلا اگر میخواهی ساختمانت محکم باشد، بتون آرمه ات کامل باشد، درصد ترکیب سیمانت با شن، با آهن، با غیره باید این مقدار باشد. هر چه شما دستگاهی که میخواهد اینها را ترکیب کند با هم بهتر باشد دورریز کارت کمتر است. شما دیدهاید در ساختمانهایی که بتون آرمه میسازند. در ساختمانی که میسازند آب باید به آن بدهد تا این بتون آرمه محکم بشود. سیمان و شن و غیره باید ترکیب بشود تا این ستون خوب خوب در بیاید، عالی در بیاید، محکم در بیاید. نوع ترکیبهای اینها اگر عالی نباشد در واقع شما هدر دادهاید. این یک مسئله در مورد خود مواد. یکی از بحثها در مورد بهره وری، خود آدمی است که آنجا کار میکند، مهندس یا کارگر یا معمار یا هر کسی که آنجا دارد کار میکند. برای یک متر ساختمان که میخواهند بسازند چند ساعت باید کار کند؟ آشنا هستید با اینها. فقط میخواهیم بگوییم اینها با بحث اسراف گره میخورد. الان سعی میکنند ساختمانهای پیش ساخته را آماده کنند که با سرعت ساختمان ساخته شود. بنابراین وقتی میخواهند صد واحد، دویست واحد، هزار واحد، دو هزار واحد، چند هزار واحد با این وسائل پیش ساخته که البته محکم باشد. بعد طبقات زیاد. با سرعت اینها را میسازند. نگاه میکنیم مثلا شما پانصد میلیون داشتهاید. میخواستی خانه بسازی. این خانه به جای این که شش ماهه با پانصد میلیون تمام بشود، این خانه دو سال طول کشیده است. این دو سال که طول کشیده است شما بغیر این پانصد میلیون که خرج کرده ای، پانصد میلیون دیگر باید اضافه کنی. چرا؟ چون در سال بعد به گرانی خورده ای، به تورم خوردهای و مسائل دیگر. نگاه کنید زمان یک مسئله مهمی است که در اسراف خودش را نشان میدهد. شاید قبلا خیلی به آن توجهی نمیشد. در بهره وری خیلی مهم است زمان ساخت این خانه چند روز طول میکشد. چند ماه طول میکشد، این آپارتمان چه قدر طول میکشد. مثلا میخواهیم طرحی اجراء کنیم، فرض کنیم میخواهیم طرح حرم به حرم اجراء بشود. بعضی از شماها شاید سنتان میرسد مثل من، شاید بعضی هایتان نرسد، چند سال طول کشید که این طرح حرم تا حرم در قم یک فاصله سه کیلو متری، چهار کیلومتر، یا اصلا ده کیلو متری میخواسته ساخته بشود. یا الان در بعضی جاهای دیگر، این پل مدافعین حرم را که در جمهوری زدهاند سیزده ماه این آقای شهردار کار کرد و من گفتم چه قدر این کار را خوب انجام دادند. چه قدر با سرعت این کار را انجام دادند. ولی گاهی وقتها یک جای دیگر میخواهند انجام بدهند حالا یا معارض دارد یا غیره طول میکشد. وقتی طول میکشد یعنی ما داریم هدر میدهیم، ضایع میکنیم، اتلاف منابع صورت میگیرد و اینها همهاش اسراف است. پس در تولید هم اسراف معنا پیدا میکند. چرا؟ چون به خاطر چیزی که تولید میکنیم زیاده روی میکنیم. یعنی زیادی زمان صرف میکنیم، موادی که لازم است را بیش از معمول استفاده میکنیم، از تکنیک کامل استفاده نمیکنیم. تک تک اینها میتواند اثرگذار باشد و در بحث اسراف خودش را نشان بدهد. پس بهره وری هم مهم است. بحث زمان در این کار مهم است. مواد اولیه که استفاده میکنیم و نوع مواد اولیه مهم است.
من یکی از افرادی که با او آشنا هستم، ایشان دانشجوی آلمانی بود اینجا. گفتم کجا زندگی میکنی؟ گفت من در یک ساختمانی هستم. عمر آن ساختمانی که ما هستیم در آلمان صد سال است. دو تا جنگ جهانی دیده است آلمان. گفت صد سال است و فقط گاهی مثلا رنگش را مقداری عوض میکنند. ستونها و بدنه اصلی ساختمان محکم است، صد سال عمر دارد. فقط رنگی میزنند، سفید کاری میکنند بعضی جاهایش را، دوباره میشود مثل اول. یا اگر احیانا تأسیساتش مشکلی پیدا میکنند اینها را عوض میکنند ولی ساختمان محکم محکم است. نگاه کنید اگر یک مکان دولتی دو میلیارد برایش خرج کردی ولی صد سال عمر کند کجا و این که مکان دولتی درست کنی پنجاه سال عمرکند کجا؟ شما برای پنجاه سال بعدی باید دوباره چند میلیارد خرج کنی. عملا شما داری اسراف به خرج میدهی در منابع. و این باعث میشود که در بخش تولید شما چیز خوب تولید نکنی. بهره وری تو پایین بوده است و عملا هدر دادهای. آن وقت کشورهای پولدار چرا پولدار هستند؟ چون بهره وری آنها بالا است. چرا درآمدهای بالاتر دارند؟ چون این را مراعات میکنند. اسراف حرام است. مراعات کردن آن در تولید بر همهی ما لازم است. ولی نگاه کنید به عنوان مثال بخاری میگذارید در خانه که از آن استفاده گرمایشی بکنیم. دیدهاید روی همه این بخاریها نوشته است A,B,C,D. و بعضی از بخاریها D هستند. یعنی از نظر بهره وری بسیار پایین است. بعضی از یخچالهایی که گرفته میشود. یا ماشین، سوخت ماشین. همین ماشینهایی که همه داریم. سوختهایشان را نگاه کنید. درجه این ماشینها را نگاه کنید. درجه هایشان چگونه است؟ چندین لیتر مصرف میکند، زیاد مصرف میکند. چرا؟ چون ما قدرت علمی مان پایین است باعث میشود که منابع را مصرف کنیم. یعنی تکنولوژی میتواند بهره وری را بالا ببرد. من هنوز دارم درباره بهره وری عرض میکنم. تکنولوژی بهره وری را بالا ببرد. علم میتواند آن بهره وری را بالا ببرد و جلوگیری کند از اسراف. این کشورهایی که توسعه پیدا میکنند یکی از دلایل همین است. یعنی از مقدار منابعی که دارند عالی استفاده میکنند. یک بشکه نفت در ایران تبدیل به بنزین میشود با آن چند کیلومتر طی میکنیم؟ مثلا ماشینهایی که هشت لیتر مصرف میکند در صد کیلومتر. خب با هشت لیتر صد کیلومتر میرود. در ژاپن دو لیتر کرده است، یک لیتر کرده است. بنابراین با آن هشت لیتر هشتصد کیلومتر میرود، هشت برابر ما. یک هشتم ما هزینه بنزین میدهد و خود به خود ذخیره میکند بقیه را. انباشت میشود. اگر در کشورمان زلزله وقتی میآید خانههایی که پنج ساله است، ده ساله است، پانزده ساله است، بیست ساله است تا پنجاه ساله همه را خاک میکند با هم. و یک کشوری هست زلزله که میآید این طوری خاک نمیکند. نه آدمهایش کشته میشوند و نه ساختمانهایش از بین میرود. بعد ما هر پنجاه سال یک بار مثلا، هر چند سال دوباره باید یک شهر را از نو بسازیم. هزینه یک شهر ساختن فوق العاده زیاد است. در معماری پنجاه سال قبل ما هم ساختمانهای محکم ساخته میشد. ساختمانهای قدیم تهران صد سال دارند. الان ساختمانهایی میسازند برای بیست سال.
ما یک مسجدی داریم در شهرمان ستونش یک متر و نیم در یک متر و نیم است. فضای زیادی هم میگیرد. هیچ زلزلهای هم کارگر نیست. آن مسجد یک طبقه است ولی ستونی دارد که الان ساختمانهای پنجاه طبقه ژاپن همان قدر ستون دارد، یک متر و نیم در یک متر و نیم. کاملا قبول دارم که درست است. آن ساختمانی که الان در تهران صد سال عمرش است آلمانیها ساختند برای ایران. ساختمانهای وزرات خانه. شما بروید ساختمان اداره مالیات میدان توپخانه را نگاه کنید یا برخی از قسمتهای دیگر اواخر دوره قاجار و اوایل دوره رضاخان ساخته شده است. و این ساختمان به قدری محکم است که یکی از دوستانی که در اداره مالیات بود میگفت طوری این را ساخته اند-هنوز جنگ جهانی دوم شروع نشده بود- که برای جنگ جهانی ساخته شده بود. و گفته بود اگر ایران بمباران میشد اموال و داراییهایی که در سازمان امور مالیاتی و اقتصاد قرار گرفته بود -برای ما توضیح میداد- یک جاهایی برایش تعبیه کرد بودند که هیچ مشکلی برایش پیش نیاید. و موارد این چنینی. اگر ان شاءالله این کارها را انجام بدهیم خیلی خوب است. چه در خانههای روستایی ما متأسفانه چه در شهریها به خصوص این ساختمانهایی که بساز و بفروشها ساختهاند و هیچ نظارتی روی آن نیست و پولهای مردم را گرفتهاند و بعد از چند سال میآید پایین و خراب میشود. نگاه کنید یک کشوری که پول ندارد، حالا که پول ندارد پولهایش هم هدر میرود. هر بیست سال باید کل شهرش را زیر و رو کند. و اسراف در همه این موارد میآید.
در بحثهای اقتصادی میآییم با هم صحبت میکنیم که اگر اسراف مراعات بشود و این فرمایش خدا و پیغمبر مراعات بشود چقدر منافع برای ماها دارد.
ان شاءالله سالم باشید.
احسنت. تخت جمشید هزار ساله است. البته خیلی از آن از بین رفته است. عالی قاپو درست است. چهارصد سال دارد. در کشور ما مواردی هست. هر وقت میخواهند یک آثار باستانی درست بشود، یک چیز ماندگاری درست بشود معمولا اینها را خیلی محکم میسازند. سعی میکنند ماندگار باشد، به خصوص که معمارهایش خیلی دقیق باشد.
شاه عباس مشاورین درجه یکی مثل شیخ بهایی داشت که اینها توانستند. و معمارها هم درست عمل کردند ولی الان با آن تجربهای که داریم ببینید چگونه داریم استفاده میکنیم؟ یکی از مشکلات در کشور همین است. ما هم تجربه قدیمی خودمان را داریم هم تجربهای که در دنیا وجود دارد. الان در دنیا وقتی میخواهند چیز جدید بسازند هم با هزینه کمتر، هم با سرعت بیشتر، هم با فضای کمتر میتوانند چندین طبقه بسازند.
اگر خدا خواست جلسه بعد درباره موارد اقتصادی من یکی یکی اینها را صحبت میکنم.
اللهم صل علی محمد و آله و سلم.
برای دریافت فایل اینجا را کلیک کنید.