جلسه هفدهم درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه معاملات جدید در ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد عبادی، درس رمزارزها، جلسه 17، روز دوشنبه 23 اسفند 1400
تبریک عرض می¬کنیم ایام را خدمت سروران مکرم و آرزوی سلامتی و تعجیل در فرج و ظهور آقا بقیه الله الاعظم را داریم، ایام، ایام بسیار مبارکی است در آستانه ولادت باسعادت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم و ایام عبادات و صلوات، ان شاالله دوستان همدیگر را از یاد نبریم و دعاگوی همدیگر باشیم انشاءالله.
آخرین جلسه از سال 1400 را در خدمت سروران مکرم هستیم؛ ما جلسه گذشته یا اینجوری بگوییم کلا از ابتدای بحث رمزارزها که شروع کردیم، بخش اول معاملهی رمزارزها را صحبت کردیم با همدیگر، بخش دوم استخراج رمزارزها را شروع کردیم؛ گفتیم استخراج رمزارزها از چند منظر، ابعاد فقهیش قابل بررسی هست؛ یکی از باب خلق پول اگر بیت کوین را ما پول فرض بکنیم با توجه به اینکه بخش خصوصی دارد آن را ایجاد می¬کند و خلق میکند سوال این است که آیا اساسا پول چیزی هست که بخش خصوصی بتواند به آن وارد بشود یا نه؟ مفصل جلسه گذشته صحبت کردیم.
در این جلسه استخراج بیت کوین را به عنوان فعالیتی برای کسب درآمد می¬خواهیم مشروعیتش را بررسی کنیم یعنی عنوان بحث ما این هست "مشروعیت استخراج بیت کوین به عنوان فعالیتی برای کسب درآمد" به نظر می¬رسد بعضی از محققانی که حکم به حرمت استخراج بیت کوین دادند با چنین رویکردی به مسالهی استخراج بیت کوین نگاه کردند که معیارهای مکاسب مشروع را ندارد از نظر اینها بیت کوین به دلیل اینکه فاقد مالیت شرعی هست استخراج آنها هم حرام است، البته ما در مورد مال و مالیت و... مفصل صحبت کردیم و جمع بندی خود را ارائه کردیم اینجا داریم نظر اونهایی که استخراج بیت کوین را اشکال می¬دانند می¬خواهیم بگوییم مبنای آنها چیست؟
مبنای آنها این است که ما، اولّاً: مالیت عرفی و شرعی داریم، دوم: مالیت شرعی آن است که منفعت محللهی مقصوده داشته باشد، سوم: این که بیت کوین منفعت ندارد، آن منافعی که عقلا به آن اعتنا کنند ندارد و اگر مردم رفتند دنبال بیت کوین و دارند معامله انجام میدهند بخاطر منفعت خودش نیست؛ بلکه بخاطر ارزش مبادلهای پیدا کرد نشود، چون می¬داند امروز بخرد فردا بفروشد حداقل باورش این است که امروز بخرد و فردا بفروشد سود خواهد کرد، بنابراین فرقی ندارد بیت کوین باشد هر چیزی باشد، حتی نجاسات، بهش بگوییم آقا نجاسات امروز بخری فردا بفروشی سود می¬کنی این می¬رود توی صفی که برای خرید نجاسات بستند، به هرحال خود نجاست مهم نیست مهم این سود هست که در باور ایشون امروز بخرد فردا بفروشد این سود خواهد کرد.
بنابراین از دیدگاه آن¬هایی که استخراج بیت کوین را باطل میدانند، اکل مال به باطل میدانند، درآمدی که از آن حاصل میشود را اکل مال به باطل میدانند این هست که بیت کوین فاقد مالیت شرعی هست و استخراج پول از منظر شرعی حرام هست که از اساتید بزرگوار جناب آقای هادوی تهرانی چنین نظری را دارند برخی معتقدند پول بدون پشتوانه اساسا باطل است یعنی با فرض این که منفعت بیت کوین، پول بودن باشد پول بدون پشتوانه را اساسا باطل می¬دانند بنابراین استخراج بیت کوین و خرید و فروش آن به جهت فقدان پشتوانه، از مصادیق اکل مال به باطل می¬دانند.
جناب استاد فاضل لنکرانی فرزند مرجع آیت االله فاضل لنکرانی نظر دادند ما بخواهیم موضوع را بررسی کنیم در ادبیات فقهی بابی را داریم با عنوان مکاسب محرمه، فقها معیارهایی را برای تفکیک کسب¬های حرام و حلال بیان کردند که علاوه بر عمومات حرمت اکل مال به باطل، عمده دلیل فقها در این بحث دوتا روایت هست روایت اول از کتاب دعائم الاسلام و روایت دوم از کتاب تحف العقول، دو تا روایت مفصل که آنجا معیارهایی را خیلی تفصیلی که کمتر روایاتی را که مفصل به این موضوع پرداخته باشند مشاهده کردیم مهم ترین مستمسک فقها این دو روایت است.
علاوه بر این عمومات اکل مال به باطل در آیه "أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ" که عموم هست. این که اکل مال به باطل چی هست؟ فقها برای تفسیرش از این دو روایت استفاده می-کنند که می¬خواهیم این دو روایت را مروری کنیم؟
در مورد اعتبار روایات کتاب دعائم الاسلام اگر چه مرحوم محدث نوری شواهدی را در اعتبار اینها میآورند، اما غالب فقها به دلیل مرسل بودن روایات، ضعیف میدانند.
دومین روایت تحف العقول است میان فقها اختلاف نظر هست برخی از فقها به دلیل مرسل بودن روایات این کتاب، روایت فوق را هم فاقد اعتبار میدانند اما برخی دیگر آن را پذیرفتند.
شنیدم مقام معظم رهبری بعضی از فقرات این دو روایات را قبول داشتند و میفرمودند: فارغ از سند این دو روایات موضوعی که در روایات هست مورد تایید است و تعداد زیادی از فقها اعتنا داشتند به مضمون روایت. شهرت فتوایی داشته.
البته هر جایی ما یک روایت ضعیف را دیدیم معنایش این نیست که آن روایت قابل اعتنا نیست معنایش این است که وقتی سندش را نگاه می¬کنم در سلسله سندش یک ضعفی می¬بینم اما این که مثلا فرض کنید النظافه من الایمان، من ده تا روایت دیگر به این مضمون دارم که دقیقا می¬گوید تمیز کردن از ایمان است اما عین این عبارت که بگوید النظافه من الایمان که بگویم این از معصوم یا نه سندش را که نگاه می¬کنم می¬بینم در سندش خدشهای وجود دارد می¬بینم سندش ضعیف. اما محتوایش با سایر روایات سازگار هست.
دانشپژوه: این را میگویند تواتر اجمالی؟
استاد: احسنت
یا مثلا تفسیر علی بن ابراهیم هر چی آمده ضعیف میگوییم نه معنایش این نیست که هر چه در تفسیر آمده ما محتوایش را کنار بگذاریم ما سندش را در واقع بررسی می¬کنیم چه بسا با شهرت فتوایی یا تواتر اجمالی که هست با اون¬ها هم جبران بشود.
دانشپژوه: بیشتر روایت تقسیم بندی هست که با عقل هم جور در می¬آید یعنی چیزی هم نیست که کلا ضد عقل باشد.
استاد: فعلا ببینیم برای بیت کوین می¬توانیم چیزی به دست بیاوریم.
روایت 18 جلد دوم کتاب دعائم الاسلام "عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْحَلاَلُ مِنَ اَلْبُيُوعِ كُلُّ مَا هُوَ حَلاَلٌ مِنَ اَلْمَأْكُولِ وَ اَلْمَشْرُوبِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا هُوَ قِوَامٌ لِلنَّاسِ وَ صَلاَحٌ وَ مُبَاحٌ لَهُمُ اَلاِنْتِفَاعُ بِهِ وَ مَا كَانَ مُحَرَّماً أَصْلُهُ مَنْهِيّاً عَنْهُ لَمْ يَجُزْ بَيْعُهُ وَ لاَ شِرَاؤُهُ.
می¬گوید موارد حلال از خرید و فروش آنهایی هستند که مورد معامله، چیز حلالی از خوردنی¬ها و نوشیدنی¬¬ها و غیر این¬ها باشد به گونهای که قوام زندگی مردم و صلاح زندگیشان در آن چیز باشد و انتفاع از آن برای مردم جایز باشد اما آن چیزهایی که اصلشان حرام است و مورد نهی واقع شده¬اند خرید و فروششان جایز نیست به همین اندازه عبور میکنم بعد در جمع بندی تطبیق می¬دهم.
روایت دوم: در اول مکاسب هم آمده که بخشهایی از این روایت تحف در کتاب فقه الرضا هم پیدا شده بخشی از روایت، روایت خیلی مفصل هست.
"سئل عن معايش العباد فقال: جميع المعايش كلّها من وجوه المعاملات فيما بينهم ممّا يكون لهم فيه المكاسب اربع جهات و يكون فيها حلال من جهة و حرام من جهة: فاوّل هذه الجهات الاربع، الولاية، ثمّ التّجارة، ثمّ الصّناعات ثمّ الاجارات: و الفرض من اللّه تعالى على العباد فى هذه المعاملات الدّخول فى جهات الحلال و العمل بذلك و اجتناب جهات الحرام منها. فاحدى الجهتين من الولاية ولاية ولاة العدل الّذين امر اللّه بولايتهم على النّاس. و الجهة الأخرى ولاية ولاة الجور، فوجه الحلال من الولاية، ولاية الوالي العادل، وولاية ولاته بجهة ما أمر به الوالي العادل بلا زيادة ونقيصة، فالولاية له، والعمل معه، ومعونته، وتقويته، حلال محلّل. وأمّا وجه الحرام من الولاية: فولاية الوالي الجائر، وولاية ولاته، فالعمل لهم، والكسب لهم بجهة الولاية معهم حرام محرّم معذّب فاعل ذلك على قليل من فعله أو كثير؛ لأنّ كلّ شيءٍ من جهة المعونة له، معصية كبيرة من الكبائر. وذلك أنّ في ولاية الوالي الجائر دروس الحقّ كلِّه، وإحياء الباطل كلِّه، وإظهار الظلم والجور والفساد، وإبطال الكتب، وقتل الأنبياء، وهدم المساجد، وتبديل سنّة الله وشرائعه، فلذلك حرم العمل معهم ومعونتهم، والكسب معهم إلاّ بجهة الضرورة نظير الضرورة إلى الدم والميتة.
وأمّا تفسير التجارات في جميع البيوع ووجوه الحلال من وجه التجارات التي يجوز للبائع أن يبيع ممّا لا يجوز له، وكذلك المشتري الذي يجوز له شراؤه ممّا لا يجوز:
الحلال من البيع: فكلّ مأمور به ممّا هو غذاء للعباد وقوامهم به في أُمورهم في وجوه الصلاح الذي لا يقيمهم غيره ممّا يأكلون ويشربون ويلبسون وينكحون ويملكون ويستعملون من جميع المنافع التي لا يقيمهم غيرها، وكلّ شيءٍ يكون لهم فيه الصلاح من جهة من الجهات، فهذا كلّه حلال بيعه وشراؤه وإمساكه واستعماله وهبته وعاريته.
الحرام من البيع: وأمّا وجوه الحرام من البيع والشراء: فكلّ أمرٍ يكون فيه الفساد ممّا هو منهيّ عنه من جهة أكله وشربه أو كسبه أو نكاحه أو مِلكه أو إمساكه أو هبته أو عاريته أو شيءٍ يكون فيه وجه من وجوه.
پس هر چیزی که به آن امر شدیم که برای بندگان خداست وقوام امورشان در جنبههای صالح زندگیشان هست که چیزی جای آن را پر نمی¬کند (یعنی چیزی هست که قوام زندگی مردم با آن هست و اگر نباشد چیزی جای آن را پر نمی¬کند) مانند آن چه می¬خورند و آن چه می¬نوشند و می¬پوشند و ازدواج می¬کنند و به ملکیت در می¬آورند و به جهت ملکیت خود از آن استفاده می¬کنند و استفاده از آن منافع از هر جهت بر آنها جایز هست و چیزی جای آن را پر نمیکند و صلاح آن¬ها در آن هست همه این امور خرید و فروش و بخشیدن و عاریه دادنش حلال است اما هر چیزی در آن به جهت شرب یا اکل یا نکاح یا کسب یاملک یانگه داشتن یا بخشیدن یاعاریه دادن در او فساد باشد فساد منهی عنه باشد خرید و فروش آن حرام است مانند خرید و فروش مشتمل بر ربا که دارای فساد است یا خرید و فروش میته یا گوشت خوک یا گوشت درندگان و پرندگان وحشی یا چیزهای نجس همگی حرام است زیرا همه خوردن و نوشیدن و نگهداشتن آن¬ها به دلیل فسادی که در آن هست ممنوع هست، فساد در نگهداریش در خوردنش در پوشیدن و نوشیدنش این¬ها که ممنوع شده.
بنابراین معاملات این¬ها هم حرام است و نقل و انتقال آنها هم حرام است و همینطور خرید و فروش هر چیزی که مورد نهی واقع شده و لهو در آن هست و با آن به سوی غیر خدا تقرب جسته میشود زمینه برای شیطانی شدن برای انسان فراهم شود یا موجب شرک وکفر شود مانند هر چیزی که موجب وهن حق و دین شود خرید و فروش و عمل و هبه و عاریه و... حرام ست مگر این که اضطراری پیش بیاید.
اما تفسیر صناعات هر صنعتی که یاد می¬گیرند یا یاد می¬دهند مانند نوشتن، حساب، تجارت، رنگرزی، بنایی، بافندگی و هر ابزاری که به آن نیاز دارند و برای آنها منفعت دارد و قوام زندگیشان به آن وابسته است و منافعشان به آن وابسته است، قبل از صناعات تجارات هست یعنی می¬گفت معاملهی آنها چطور است که آن را گفته، الان میگوید چه صنعتهایی، یعنی یک صنعت و هنری که ساختن باشد آموزش باشد کار کردن باشد چه برای خود چه برای دیگران معیارش چیه؟ هر صنعتی که بندگان خدا یاد می¬گیرند و به دیگران یاد میدهند مانند نوشتن، حساب، تجارت، رنگرزی، بنایی و هر ابزاری که مردم به آن نیاز دارند و قوام زندگی آنها به آن وابسته است در حقیقت ساختن، آموزش دادنش و ... در آن زمینه حلال است ولی اگر ابزاری که تولید می¬شود گاهی در مسیر فساد و گناه به کار میرود، باز هم اشتغال داشتن در این صنعت و تعلیم و تعلم آن و گرفتن اجرت در مقابل آن، برای کسی که آن را در راه صلاح به کار می¬برد اشکالی ندارد درست است که صنعتی است که در مسیر فساد و گناه و یاری کردن باطل است اما آن نفری که آن را یاد می¬گیرد برای فساد نیست بلکه می¬خواهد در راه صلاح به کار ببرد؛ اشکال ندارد؛ ولی برای کسی که به جهت فساد و ضرر استفاده می¬کند حرام است پس برای عالم به آن صنعت و کسی که آن صنعت را یاد می¬گیرد گناهی نیست به جهت رجحان منافع و مصالح عموم مردم و قوام زندگی آنها وجود دارد، گناه تنها برای کسی است که در وجوه فساد و حرام به کار می¬گیرد.
بعد اما صادق علیه السلام می¬فرمایند: خداوند تنها صناعتی را حرام کرده که همه جهات آن حرام باشد و جز فساد محض چیزی نداشته باشد مانند ساخت بربط و مزمار و الات قمار و ... هر چیزی که در آن فساد محض در آن است و نمی¬شود در جهت صلاح به کارش گرفت از منظر شرعی اشکال دارد. پس هر صناعتی که هم وجه صلاح و هم وجه فساد دارد اگر کسی به خاطر وجه صلاحش به کار بگیرد اشکال ندارد ولی برای کسی که وجه فسادش را به کار میگیرد اشکال دارد و حرام است؛ ولی اگر صناعت هیچ منفعتی ندارد و جز فساد محض چیزی ندارد حضرت می¬فرماید: هر چیزی که جز فساد محض چیزی نداشته باشد این حرام است هم تعلیم و تعلمش هم اشتغال و کسب درآمد از آن و هم اجرت آن.
صرف نظر از وضعیت سند این دو روایت آن چیزی که برداشت می¬شود این است که تجارت و معامله در صورتی حلال است که اولًا مورد معامله چیزی باشد که مورد نیاز مردم باشد و منفعت عقلایی و مشروع داشته باشد ثانیاً قرارداد مورد استفاده جهت مشروع و حلال باشد، همچنین سود حاصل از کار تولیدی در صورتی حلال است که در راستای تولید کالای مورد نیاز مردم باشد و حداقل یک منفعت عقلایی که شرع آن را نهی نکرده باشد و یا در راستای کالای مورد نیاز مردم باشد به شرط این که مشروع باشد به این معیار.
با توجه به روایات فوق قید مشروع بودن و مورد منافع کالا، هم ناظر به استفادههای شخصی افراد از آن کالاست هم ناظر به مسائل اجتماعی مانند عدم تقویت باطل و عدم وهن حق است که اینها به عنوان ثانوی به شمار می¬رود بنابراین نمی¬شود صرفا به عنوان احساس نیاز عقلا به یک کالای خاص و بدون در نظر گرفتن آثار اجتماعی آن کالا حکم به جواز تولید و مبادله آن کالا داد البته اگر عنوان، عنوان ثانوی باشد یعنی بحث عدم تقویت باطل و عدم نقل یک عنوان ثانوی باشد پس نهی از معامله وجوب فساد میشود با عنوان ثانوی. تولید بیت کوین سبب میشود که خلق پول شود چون وقتی بیت کوین تولید میشود آن را می¬فروشند و ریال دریافت می¬کند، و این به نوعی شاید تبدیل به وسیله مبادله باشد در اقتصاد می¬شود گفت که این تبدیل به پول می¬شود که آثار اجتماعی خودش را دارد.
حالا پرسشی که در مورد بیت کوین مطرح هست این هست که آیا بیت کوین منفعت مشروع عقلایی دارد یا به عبارتی منفعت عقلایی مشروع دارد؟ که اگر داشته باشد کسب درآمد از آن جایز هست یا نه؟ در پاسخ به این پرسش مراد از منفعت داشتن گاهی یک نیاز واقعی ولو یک نیاز شخصی است از طریق مصرف یا استفاده از آن شیء، طوری که یک چنین مصرف یا استفادهای مورد تایید عقلا باشد بنابراین سود حاصل از مبادلات یک شیء فایدهی آن شیء به شمار نمیرود یعنی صرف اینکه مورد مبادله قرار بگیرد این را نمی¬شود گفت سود یا منفعت و الّا چه بسا مردم به نتیجه برسند شراب یا نجاست یک منفعت عقلایی دارد اگر بگوییم این منفعت دارد در واقع ذات شیء باید این منفعت را داشته باشد، بنابراین سود حاصل از مبادلات یک شیء فایدهی آن شیء به شمار نمی¬رود؛ بلکه این سود فایدهای است که از مبادلهی آن شیء به دست می¬آید نه این که فایده خود آن شیء باشد با این توضیح مشخص می¬شود که میشود این¬طور نگاه کرد به بیت کوین که تنها فایده بیت کوین و رمزارزها فاقد پشتوانه استفاده آنها به عنوان ابزار پرداخت در معاملات هست به عنوان پول واقع شدن.
حالابیت کوین به چه دردی می¬خورد می¬گوید می¬خرم و می¬فروشم سود می¬کنم چون این خرید و فروش سود هست نه ذات خود شی، به عنوان پول و وسیله مبادله آن را استفاده می¬کنیم در این که پول چه خاصیتی دارد در اینجا هم مطرح است از آن می¬توانیم استفاده کنیم میگوییم الان منفعت عقلایی رمزارز میتواند در واقع پول بودن آن باشد ما باید برگردیم بالا ببینیم آیا پول بودن و به عنوان ابزار پول بودن را قبول داریم یک بحث حاکمیتی است یا نه بخش خصوصی هم می¬تواند وارد شود البته این خاطرتون باشد در بحث مالیت گفتیم منفعت استقلالی شرط مالیت نیست و مراد از حرام در این عبارت ظاهراً حرمت تکلیفی نیست، بحث بطلان را میگوید عرض کردیم ولی در واقع بطلان را مطرح می¬کند.
جمع بندی: در صورتی که قیمت عقلایی را برای مالیت داشتن کافی بدانیم باز هم کسب درآمد از استخراج بیت کوین منوط بر این هستش که آیا این پول محسوب بشود یا نشود چرا که تنها فایده بیت کوین پول بودن آنهاست که بدون اعتبار حاکمیت مشروعیت ندارد و یک نظر هم این است که مشروعیت دارد.
دانشپژوه: استاد شما از اساس اثبات کردید که مثل پول را نباید مثل سکهی طلای بهار آزادی که فرمودید به عنوان جنس دارند می¬خرند و می¬فروشند پول حسابش نکنید قابل مبادله نیست باز الان با این مطالب شما به این سمت رفتید که این را پول حساب کنیم.
استاد: یعنی جمع بندی این شد که بیت کوین پول هست؟
دانشپژوه: از عبارات آخر تصور من این شد که شما دارید می¬فرمایید که بیت کوین پول هست.
استاد: نه عرض میکنیم که تنها فایدهی بیت کوین در واقع پول واقع شدنش هست بنابراین باید بررسی کنیم که آیا اساسا کار کرد پولی بیت کوین، وسیله مبادله قرار گرفتن در معاملات و ... هست سوال این هست که آیا پول اساسا یک موضوع حاکمیتی است؟ یعنی بدون اعتبار حاکمیت مشروعیت دارد یا ندارد؟ این را چون قبلا مفصل صحبت کردیم این جا دیگر باز نمی¬کنم بحث را یعنی تنها فایده بیت کوین کارکرد پولی آن هست و پول را ما باید ببینیم مبنای ما چی هست؟ اگر مبنای ما این هست که به اعتبار حاکمیت برای مشروعیتش نیاز داریم و حاکمیت آن را به عنوان پول قبول نکرده و چون قبول نکرده ما باید بگوییم که این مشروعیت ندارد استخراجش؛ یک بار هم این هست که بگوییم مثل اقای محقق بزرگوار اقای ترابی که در مورد بیت کوین یک کتابی نوشتند نظرشون این هست که پول یک چیز عرفی هست مردم یک چیزی را به عنوان پول قبول بکنند میشود پول و اگر قبول نکنند پول نمیشود؛ لذا مردم الان بیت کوین را به عنوان پول قبول بکنند میشود پول، حالا سوال، با این فرض، آیا بیت کوین در جامعه ما بیت کوین محسوب شده یا نه؟ نه نشده. کی میشود؟ آن زمانی که پول رایج در اقتصاد شود چه اقتصاد بین الملل چه اقتصاد داخلی، حالا این که یکی دو جا دارند با بیت کوین کار می¬کند این به معنای رواجش نیست.
دانشپژوه: بنابراین پول حساب نمیشود مثل سکه علیرغم مالیتش؟
استاد: نه پول حساب نمیشود علی رغم مالیتش.
استخراج بیت کوین از منظر مصرف بالای برق
افزایش رقابت استخراجها همانطور که میدانید این رقابتی که در استخراج رمزارزها به کار می-گیرند در بیت کوین باعث شده از سیستمهای پردازش فوق العاده قوی که توان پردازشی خیلی بالا دارند استفاده کنند و این سیستمهای پردازش گرمای زیادی تولید بکند و نیازمند سیستمهای خنک کنندهی مقوی هست که برق زیادی مصرف میکند همین الان مصرف سالانه برق در کل در مورد بیت کوین که البته معمولا در کشورهای مختلف توزیع شده حدود 170 تراوات، ساعتی تقریبا برابر با برق مصرفی کشور 38 میلیونی لهستان است؛ این در حالی است که هر چه رقابت ما و آنها شدیدتر بشود توان پردازشی استخراج بیشتر میشود و دشواری معمای پول بیشتر می¬شود و برق بیشتری در جهت استخراج مصرف میشود.
حالا سوالی که مطرح است این است که اگر میشود آن مقدار مصرف بسیار کمتری از انرژی برق حسابهای الکترونیکی را از طریق سیستمهای متمرکز بانک مدیریت کرد و رفتن به سراغ سیستمهای غیر متمرکزی مانند بیت کوین مصداق اسراف هست یانه؟
ما داریم میگوییم بیت کوین برای ما خیلی منافع دارد میگوییم منفعتش چیست؟ چقدر برق مصرف میکند؟ میگوییم به اندازه مصرف برق کشوری مثل لهستان در یک سال. میگوید با همه مزایا آیا سیستم متمرکز الکترونیکی این قدر برق مصرف میکند؟ میگوید خیلی کمتر از اونها. آیا این صدق اسراف میکند و اگر اسراف هست تاثیری در حکم استخراج و مبادلات بیت کوین میگذارد؟
همینطور که میدانید اسراف تجاوز از حد میانه و اعتدال است که معنای عامی دارد و هم دربارهی همه اموال و هم هر چیز دیگهای به کار میرود یعنی چه اموال باشد چه غیراموال. واژه دیگهای که مفهوم نزدیک به اسراف دارد تبذیر است که تنها دربارهی اموال به کار میرود و دربارهی غیر اموال به کار نمی¬رود.
در تفاوت اسراف و تبذیر گفته شده که اسراف در مال هزینه کردن بیش از حد سزاوار هست، ولی تبذیر صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن در راه معصیت صدق عنوان اسراف و تبذیر برای استخراج بیت کوین بستگی به مبنایی دارد که در مورد مالیت بیت کوین مطرح شد در صورتی که شبههای در مالیت بیت کوین نداشته باشد نمی¬شود تولید برق در جهت استخراج بیت کوین را اسراف یا تبذیر بنامیم زیرا مصرف انرژی جایی از مصرف بیت کوین هست و تفاوت از این جهت بین بیت کوین و سایر کالاها وجود ندارد در واقع مصرف این مقدار انرژی برای تولید کالایی به کار رفته که ارزش بازاری آن بیش از ارزش برقی است که برایش مصرف شده است بخاطر همین برخی از محققین معتقدند چون با مصرف برق شیء ارزشمندی تولید میشود و از نگاه آنها استخراج آن مصداق اسراف نیست.
شما از یک سنگی اینقدر بتراشی اینقدر می¬ریزد می¬ریزد کلی برق مصرف می¬شود کلی ابزار مصرف میشود، آخرش می¬شود یک الماس کوچک، یک زیور آلات خیلی ریز و ظریف. آیا این اسراف هست؟ خیر، چون در واقع این یک کالای ارزشمندی را که عقلا براش ارزش قائل هستند تولید می¬کنند.
بر اساس آنچه در مورد مالکیت بیت کوین گفتیم به دلیل فقدان فایده حلال بیت کوین، مالکیت آن به لحاظ شرعی به رسمیت شناخته نشد لذا مصرف برق جهت تولید و استخراج آن هم بر اساس تعریفی که از اسراف و تبذیر بیان شد طبق آن بیان می¬شود مصداق تبذیر، مگر اینکه به دلیل عناوین ثانوی وجه شرعی برای تولید آن وجود داشته باشد مثلا بگویند حاکمیت به این نتیجه رسیده است که بیت کوین وسیلهی خوبی برای دور زدن تحریمهاست این می¬شود عنوان ثانوی.
باهمین عنوان ثانوی مصلحتی که پشت تولید بیت کوین هست، پشت مصرف این برق هم هست؛ لذا باید توجه داشت که تبذیر برای مصرف برق فرع بر حرام بودن استخراج بیت کوین است بنابراین نمی¬شود با اصل تبذیر بودن مصرف برق حرمت استخراج بیت کوین را نتیجه گرفت حرمت استخراج بیت کوین خارج از بحث است باید حلیت و حرمتش بحث شود، نهایت چیزهای حلالی هستند که مصرف بیش از اندازه برق برای آن¬ها صدق اسراف و تبذیر میکند، صرف این¬که چیزی تولیدش مصداق اسراف یا تبذیر میشود نمی¬تواند دلیلی بر حرمت آن شیء بشود این را باید خارج از حوزه اسراف و تبذیر بحث کرد اینجا باید حکم اسراف بودنش را مطرح کرد این هم بررسی استخراج رمزارزها از منظر مصرف برق.
دانشپژوه: این که یک چیزی اسراف هست، شاید یک معامله مثلا یک نفری هزینه می¬کند خانهای می¬گیرد شاید از دید ما این اسراف باشد زیاد خرج کردن باشد اما شاید از دید عرف، یا عرف¬های خاصی که نزدیک به آن شخص هستند مثلا بگویند اسراف نیست. این که ما بگوییم هر جا اسراف بود درست نیست به نظر می¬آید که بعضی چیزها، مثلا در روایات هم داریم برای آب وضو هر چقدر هم پول بدهید، مثلا یک نفر برایش خیلی ارزش دارد می¬خواهد یک میلیارد بدهد برای وضو این حرام نیست اسراف هم نیست. می¬خواهم بگویم با صرف اسراف، یعنی یک سری چیزهای دیگر هم اضافه کنیم به این اسراف، صرف اسراف شاید بشود از زیرش در رفت.
مثلا ما بگوییم اینجا برق دارد مصرف می¬شود اسراف است ما باید هزینهی کلی را ببینیم بعد ببینیم آن هزینه برق در مقابل آن هزینهها چقدر است؟ بعد پولی که داریم در می¬آوریم چقدر است؟ آیا واقعا ضرر محسوب میشود آیا اضرار به غیر هست؟ یا اینکه هزینه این را اگر بتوانیم پرداخت کنیم حرمتی هم ندارد حالا غیرقانونی باشد می¬توانیم بگوییم حرام است چون قانون داریم و نباید از این حد تجاوز بکند مصرف برق، اگر تجاوز بکند پولش را دادیم مالیت را دادیم چه اشکالی دارد؟
استاد: آن چیزی که می¬فرمایید بخشش بر می¬گردد به اینکه اسراف به حسب اشخاص هست یک موضوعی هست که باید بدانیم که اسراف از جهات اشخاص از جهت، شان و شرف و مریضی و سلامت و پیری و جوانی و غنا و فقر فرق می¬کند در این مورد حتی در روایتی از امام صادق علیه السلام: ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لايَفتَقِرَ که کسی که در معیشت خود میانه روی کند من ضمانت میکنم تهی دست نشود یا در تفسیر آیه شریفه فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً ۖ یعنی ما عطا میکنیم به آن زندگی خوش را. این که خوش به معنای چی هست؟ در مقایسه با بحث اسراف هم این را گفتند یعنی از آن طرف که می¬گویند در محاسبه خمس، آن شان فرد مهم هست که خانهای داشته باشد چقدر باشد، کسی که در شهر بزرگتری هست اهل و عیال دارد، علی القاعده هزینههاش متفاوت هست یا در بحث توطن، کسی که میخواهد خانهای داشته باشد، یک خانه در فلان جا داشته باشد این ورودشان در موضوعات این چنینی سابقهای زیادی در فقه ما دارد.
اسراف هم همینطور چون ممکن است مثلا فلان مقدار لباس مثلا نسبت به یک شخصی دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع هست یا مثلا دارای فلان درآمد باشد اسراف نباشد در حالی که نسبت به کسی که چنین درآمد و جایگاهی ندارد اسراف بشود بیشتر تکلف و تشریفات بشود اسراف محسوب شود در مورد تطبیقش روی بحث بیت کوین واقعا باید بگوییم از جهت عقلا آن خروجی و آن منافعی که برای فرد یا اجتماع بیت کوین می¬تواند داشته باشد آن هزینهای که از جهت مصرف برق صورت می¬گیرد آیا از جهت عقلای متخصص، اسراف محسوب می¬شود یا نمی¬شود؟
نمی¬شود با یک پیمانه همه اینها را بسنجیم و در موردشان حکم صادر بکنیم این جا هم بحث یک بحث تخصصی هست که متخصص باید بگوید فایده بیت کوین چی هست؛ فارق از این که پول حاکمیتی هست یا بدون حاکمیت هم می¬شود خلق پول کرد در واقع رمزارزها با این همه مصرف برق میارزد برای اجتماع و جامعه یا نه؟ شاید برای فرد میارزد یا نه برق مصرفی خانوار را وصلش کن و ازش استفاده کن اما از نظر حاکمیتی مشکل برق هست آیا مصرف این صدق اسراف میکند یا نه؟ این یک موضوع تخصصی هست آن که آمار دستش هست باید نظر بدهد.
دانشپژوه: برق یک سرمایه ملی است و اگر کسی زیاد مصرف کند شاید با کمبود برق و قطعی برق برای سایر افراد مواجه شویم حتی اگر فرد پول و مالیتش را هم بدهد ولی برای دیگران مضر است.
استاد: حاکمیت با اختیاری که دارد میآید ممنوع میکند و تخلف از قانون هم حرام است آن را میتوانیم بگوییم اما صدق اسراف غیر از این هست.
موضوع بعدی در مورد استخراج بیت کوین درباره استخراج یا مشارکت در استخراج است.