جلسه اول درس خارج فقه معاملات جدید حجت السلام و المسلمین جواد عبادی
شنبه, 15 آبان 1400 09:01 انجمن مالی اسلامی ایران موسسه فقه اقتصادی طیبات درس فقه معاملات جدید استاد عبادی 262

جلسه اول درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه معاملات جدید در ۱۲ آبان۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.

فقه معاملات جدید جلسه اول چهارشنبه 12 آبان 1400
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیدنا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیّما بقیة الله فی الأرضین و العاقبة لأهل التقوی و الیقین
سلام علیکم و رحمة الله
عرضم خدمت شما که به یاری خدا ان‌شاءالله و به لطف الهی بحث معاملات جدید را شروع میکنیم. من یک توضیحی خدمت شما بدهم. ما در سال‌های گذشته روز‌های چهارشنبه تقریبا همین زمان بحوث فقهی را داشتیم که در آن جلسات موضوعات معاملات جدیدی که در موسسه فقه اقتصادی طیبات گروه پژوهش آن مورد بررسی قرار داده است و ابعاد فقهی موضوعات استخراج شده بود در آن جلسات ارائه میشد. حالا به تقاضای دوستانی که در کلاس فقه الربای الکاربردی بودند بنا شد که ان‌شاءالله این جلسه را ما داشته باشیم و ادامه بدهیم و آن موضوعات را خدمت شما ان‌شاءالله تقدیم کنیم.
اضافه میکنم که با توجه به اینکه موسسه‌ی فقه اقتصادی طیبات با مرکز پژوهش‌های مجلس همکاری وثیقی دارد و حقیر هم دبیر کمیته‌ی اقتصاد مرکز پژوهش‌های مجلس هستم، طرح‌ها، لوایح، قوانینی که در مجلس مطرح هست و ابعاد فقهی و اقتصادی دارد را اینجا ان‌شاءالله سعی میکنیم خدمت شما تقدیم کنیم البته همه موضوعات لزوما طرح و لایحه‌ی مجلس نیست ولی آنها در اولویت هستند لذا شما در این جلسات هم در جریان طرح و لایحه‌هایی که مطرح هست در مجلس قرار می‌گیرید هم ابعاد فقهی آن‌ها و نظر موسسه طیبات درباره آنها ان‌شاءالله خدمت شما بیان میشود. اگر حضور فعال داشته باشید جلسه‌ی خیلی خوبی خواهد شد به نظر ما و ما هم استفاده خواهیم کرد چون فرض کنید که این طرح و لایحه‌ای که الان در مجلس مطرح هست نیازمند گفتگو و یک بحث‌های فقهی هست.
حالا ما در موسسه کارهای خود را انجام داده ایم منتها شما بزرگواران هم وقتی درباره آن گفتگو و صحبت کنید مطمئنا هم دانش شما افزایش پیدا میکند هم برخی ابعاد شاید مغفول مانده‌ی گروه ما و پژوهش در واقع پژوهشگران موسسه طیبات آنجا چه بسا مطرح شود توسط شما عزیزان و ما بر غنای مطلب خود ان‌شاءالله بیفزاییم. پس بنای ما این است که ان‌شاءالله جلسات گفتگو محور باشد و حتما کمک کنید در گفتگو راه افتادن بحث و اینها. البته در آن محور صحبت کنیم یعنی بحث‌هایی تا میتوانیم هم ارائه دهنده ان‌شاءالله هم عزیزانی که در جلسه حضور دارند به گونه‌ای باشد که ما دیگر خارج از بحث خیلی چیز نکنیم یعنی خارج از موضوع خیلی صحبت نکنیم.
موضوعی که ان‌شاءالله امروز خدمت شما تقدیم میشود بحث یک لایحه‌ای طرحی است که در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس مطرح هست که شما هم شنیده اید. عنوان معامله که بحث قانون سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت و جایگزین قوانین جدید هست. من لینک این را میگذارم اگر روی آن بزنید وارد میشوید به سایت مرکز پژوهش‌های مجلس دقیقا همین طرحی که الآن هست را مشاهده میکنید. عنوان طرح این است الغای قانون سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت و جایگزین قوانین جدید. وقتی وارد شدید آن پایین دریافت نسخه چاپی هست بیایید پایین‌تر نوشته است دریافت نسخه چاپی، روی آن بزنید تا فایل پی دی اف آن طرح را دریافت بکنید.
حالا این چه میگوید؟ این در واقع در این طرح نمایندگان محترم مجلس تعدادی پیشنهاد دادند که به خاطر جر و بحث‌های زیادی که در این معاملات سرقفلی وجود دارد پیشنهاد ما این است که کلا این جمع شود در واقع حق سرقفلی از قانون جمع شود و معامله ممنوع باشد. اگر مشاهده بفرمایید قانون طرح یک فوریتی هست یک فوریتی الغای قانون سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت و جایگزین قوانین جدید.
میدانید در مجلس کمیسیون‌هایی وجود دارد وقتی طرحی در هیئت رئیسه وصول میشود ابتدا فرستاده میشود به کمیسیون‌ها تا آنجا بررسی صورت بگیرد. کمیسیون اصلی و کمیسیون فرعی، کمیسیون اصلی‌ای که مسئول بررسی هست و اظهار نظر خواهد کرد در این طرح کمیسیون قضایی حقوقی است ولی در عین حال کمیسیون‌های فرعی اقتصاد و امور داخلی کشور و شوراها و عمران هم در این مورد قرار شده است که اظهار نظر کنند و با توجه به این که در مرکز پژوهش‌ها کمیته‌ی اقتصادی در این طرح به عنوان فرع قرار گرفته است این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است در موسسه طیبات و ان‌شاءالله ما موضوع آن را خدمت شما عرض میکنیم. حالا اینها چه میگویند؟
طرح یک مقدمه توجیهی دارد حالا خیلی از عزیزان آشنا هستند میدانند. طرح عبارت است از پیشنهاداتی که نمایندگان مجلس جهت قانون شدن پیشنهاد میدهند مطرح میکنند به هیئت رئیسه. لایحه عبارت است از آن پیشنهاداتی که دولت میفرستد به مجلس که در مجلس مطرح شود و تصویب شود و قانون شود. از نظر رتبه لایحه مقدم بر طرح است یعنی اگر همزمان یک طرحی از طرف نمایندگان مجلس پیشنهاد شود از آن طرف هم دولت در آن موضوع یک لایحه پیشنهاد دهد که متفاوت هست با طرح نمایندگان اینجا مقدم کدام یکی هست؟ در واقع لایحه هست. لایحه را جلو می‌اندازند اما اگر لایحه نباشد طرح جلو می‌آید. این طرح است در واقع این الغاء. حالا چند نماینده این را پیشنهاد دادند؟ این پایین گفته است آقای میرتاج الدینی و این آقایان هم یا خانم‌ها این را امضاء کردند و پیشنهاد دادند. هر طرحی یک مقدمه توجیهی دارد که می‌بینید اینجا مقدمه توجیهی آن را آوردند بعد پایین قسمت پایین‌تر متن آن طرح آنها است یعنی این متنی که اینجا نوشته‌اند پیشنهاد آن‌ها این است که این قانون شود.
برگردیم به مقدمه توجیهی آن ها. چه میگویند اینها؟ میگویند در عرف معاملاتی وجود دارد به عنوان سرقفلی و حق کسب و پیشه درست؟ از آن طرف ما دادگاه‌ها را که نگاه میکنیم می‌بینیم چقدر دادگاه‌ها پر است از این دعاوی مربوط به سرقفلی و حق کسب و پیشه این هم نکته دو. پیشنهاد چیست؟ پیشنهاد این است که این قانون سرقفلی و حق کسب و پیشه لغو شود یعنی این را میرساند که قبلا در این مورد در مورد سرقفلی حق کسب و پیشه قانونی وجود دارد این نمایندگان میگویند که این قانون را ما لغو کنیم و اصلا سرقفلی دیگر ممنوع شود خلاص شویم از دست آن این همه دیگر دعوا هم در دادگاه‌ها نشود. یکی از عزیزان این مقدمه توجیهی را بخوانند.
دانش‌پژوه: بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه دلائل توجیهی، قانون مربوط به حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی بیشتر به نفع ملاکان بزرگ است که حدود پنجاه سال پیش توسط کسانی که ملاک بودند.
استاد: ملاک دیگر منظور ملاک‌ها هستند البته مُلّاک هم هست.
دانش‌پژوه: ملاک بودند پیشنهاد به تصویب رسید و تا کنون ادامه یافته است اینک با توجه به محدودیت‌های پیش آمده برای کسبه و افزایش سوء استفاده‌ی مالکین و موجرین از ظرفیت‌های قانونی که نهایتا موجبات ضرر و زیان مستاجرین فراهم گردیده است بهترین راه ممکن حذف و لغو این قوانین میباشد. ممکن است برای برخی سوال شود که با تصویب قانون الغاء سرقفلی و کسب و پیشه‌ی حق مالکیت سلب می‌گردد و این امر بر خلاف آزادی اراده‌ها است. در پاسخ باید گفت:
اولا سلب مالکیت نیست بلکه محدود کردن آن است و امروزه اقتضای نظم عمومی و جلوگیری از سوء استفاده مالکین از قوانین مورد بحث و نیز جلوگیری از حدوث دعاوی متعدد به نفع حقوق عمومی است.
ثانیا قوانین سرقفلی و کسب و پیشه حادث است و در تمام کشور‌های جهان وجود ندارد و حق مالکیت به انحاء مختلف و بدون تصور سرقفلی و کسب و پیشه هم قابل اعمال است.
از محاسن دیگر حذف این حق که همان حق سرقفلی و کسب و پیشه است از قوانین ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد. غرض قانون گذار در زمان تصویب قانون سرقفلی این نبود که ارزش واقعی مالکیت مغازه مساوی سرقفلی آن باشد لکن امروزه به دلائل عدیده عرفا کسی که مثلا یک بار مغازه خریداری میکند به اندازه ارزش واقعی مغازه پول سرقفلی پرداخت میکند اما تا آخر عمر مستاجر مالک باقی خواهد بود و این روش علاوه بر اینکه نقض غرض قانون گذار است بلکه تماما به نفع مالک میباشد که در صورت حذف این قانون توازن در معاملات برقرار شده است و جلوی سوء استفاده نیز گرفته میشود.
در موارد بسیاری محدودیت‌های قانونی ایجاد شده برای مستاجر موجبات اجحاف و دریافت‌های ناحق مالکین از مستأجرین میشود فلذا حذف این حق از قوانین ضمن جلوگیری از تضییع حق مستاجرین از طرح دعاوی متعدد و حدوث اختلافات عدیده فی ما بین مالک و مستاجر خواهد شد و نتیجة موجب کاهش پرونده در دادگستری نیز میگردد. با افزایش آگاهی‌های مردم از محدودیت‌ها و آزار و اذیت مستاجرین توسط مالکین اکنون رغبت چندانی به خرید سرقفلی مشاهده نمی‌شود و به عبارتی تمایل مرد به خرید سرقفلی کاهش یافته است بنابراین با حذف این موضوع رونق خرید و فروش مالکیت اماکن تجاری و خدماتی به بازار بر میگردد و دارای فوائد اقتصادی نیز میباشد و حذف این قانون و مالک شدن مستاجر در املاک تجاری و خدماتی احساس مسولیت در قبال نگهداری ملک افزایش یافته است و موجب زیبایی شهر‌ها از نظر معماری هم خواهد شد.
استاد: عنوان طرح را هم بیاورید حالا این مقدمات توجیهی نمایندگان پیشنهاد دهنده بود حالا پیشنهاد آنها چیست؟
دانش‌پژوه: عنوان طرح الغای قانون سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت و جایگزینی قوانین جدید. ماده واحده قانون سرقفلی از تاریخ تصویب این ماده واحده لغو میگردد و کلیه‌ی اماکن تجاری و خدماتی جدید التأسیس با انتقال ملکیت خرید و فروش میشود و حق مالکیت در موارد سرقفلی قبلی در فرجه زمانی ده ساله به شرح زیر تعیین تکلیف میشود:
1-فروش حق مالکیت توسط مالکین به دارندگان حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی
2-خرید حق سرقفلی و کسب و پیشه و تجارت توسط مالکین
تبصره1: قیمت حق مالکیت و حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی با قیمت روز و با توافق انجام می‌گیرد و در صورت عدم توافق با ارجاع امر به کارشناس قیمت گذاری می‌گردد.
تبصره2:تنها مواردی که پیش از تصویب این قانون به صورت سرقفلی بوده است در فرجه زمانی ده ساله و تا تعیین تکلیف حق مالکیت امکان خرید و فروش سرقفلی را دارد.
تبصره 2:آیین نامه‌ی اجرایی این ماده واحده توسط وزارت دادگستری و وزارت راه و شهر سازی و وزارت کشور ظرف سه ماه تهیه و به تصویب هیئت دولت میرسد.
تبصره4:از تاریخ تصویب این قانون کلیه قوانین مغایر با آن لغو می‌گردد و این قانون نافی قوانین مربوط به اجاره و مالک و مستأجر نمی‌باشد.
استاد: همانطور که مشاهده میفرمایید تقریبا طرح گویا است منظور نمایندگان هم در مقدمه توجیهی آن هم در موادی که پیشنهاد داده است مشخص هست. ما برای ادامه‌ی بحث ابتدا یک موضوع شناسی از بحث حق کسب و پیشه و سرقفلی خدمت شما ارائه خواهیم داد و بعد ان‌شاءالله عرضم خدمت شما که بحث‌های فقهی مرتبط با آنها را خدمت شما تقدیم میکنیم.
سرقفلی چه چیز هست؟ خلاصه آن این هست که طرح الغای سرقفلی حق کسب و پیشه و تجارت و جایگزینی قوانین جدید در یک ماده واحده در واقع به منظور کاهش دعاوی و احقاق حقوق مستاجران و رونق معاملات و اینها تنظیم شده است یعنی نظر آنها این هست. یکی از اشتباهاتی که این نمایندگان محترم کردند آن هم این بوده است که اینها خیال کردند که قانون حق کسب اصلا معامله‌ی حق کسب و پیشه و سرقفلی یکی است در حالی که همانطور که توضیح خواهم داد اینها دو تا هستند و نمایندگانی که این طرح را نوشته‌اند در واقع این را نمی‌دانستند و متوجه نبوده‌اند. جریان چیست؟
قانون حق کسب و پیشه یا قبل قانون خود چیز را عرض کنیم معامله آن را بگوییم چه چیزی است. جریان آن این بوده است که قدیم‌ها آن طوری که در قانون آمده است بعد آمده وارد قانون شده است تقریبا از سال 1322 به بعد بحث حق کسب و پیشه وارد قانون هم شده است یعنی قبل از اینکه سرقفلی در بین مردم جریان پیدا کند معامله‌ی معامله که نه آن جریان حق کسب و پیشه و تجارت بین مردم جریان داشت که شرعا هم اشکال داشت به شرحی که عرض میکنم. فرض کنید که من مغازه‌ای را به شما اجاره داده ام بین پرانتز عرض کنم که کلا بحث حق سرقفلی و بحث حق کسب و پیشه و تجارت در مورد اماکن تجاری مطرح هست. در مورد اماکن مسکونی و غیر تجاری مطرح نیست پس مسکونی‌ها را کلا کنار بگذارید.
در مورد اجاره‌ی آن اماکن تجاری این مطرح بود که مثلا فرض کنید که من مغازه خود را به شخصی اجاره داده ام برای خرید و فروش یا مثلا فرض کنید که مثلا یک فست فودی راه انداخته است یک فروش پوشاک راه انداخته است هر چیز. ایشان یک سال در مغازه من مستاجر بوده است. فرض کنید مستاجر هم اجاره هم طوری بوده است که وقتی من مغازه را به ایشان اجاره دادم آنجا را مردم خیلی نمی‌شناختند حالا شخصی آمده است کسب و تجارت خود را آنجا راه اندازی کرده است یک تابلو زده است تبلیغ کرده است کلی مشتری برو و بیا و اینجا شناخته شده الآن و ارزش اجاره‌ی آن بالا رفته است حالا یا رفته است یا نرفته است ولی بالاخره اینجا معروف شده است. سال بعد مثلا من دوباره تمدید میکنم حالا با یک اجاره‌ای یک سالی دیگر می‌نشیند دوباره اینقدر مشتری و اینها رفت و آمد میکند بیشتر معروف میشود. سال سوم چهارم یا هر چیز یک زمانی میگویم شما دیگر بلند شوید من دیگر به شما اجاره نمی‌دهم فرزند من میخواهد اینجا مستاجر باشد یا نه میخواهم به کسی دیگر اجاره دهم یا اصلا کاری نداریم برای چه ولی دیگر اجاره شما را تمدید نمی‌کنم. در این صورت آن شخص بر می‌گردد میگوید آقا من کلی زحمت کشیدم اینجا را معروف کردم الآن اینجا را اجاره دهید با آن چیزی که آن موقع به من اجاره داشتی می‌دادی خیلی تفاوت کرده است اینجا دیگر برند شده است در شهر اینجا را میشناسند در محله اینجا را می‌شناسند. هر کسی بخواهد بیایید و اینجا کاری راه بیندازد نظیر کار من مطمئنا اینجا مشتری‌های آن پای آن است لذا شما باید حالا که اجاره را تمدید نمیکنید یک مبلغی را به عنوان حق کسب و پیشه و تجارت به من بپردازی.
این در واقع چیست؟ بین مردم و عرف جریان پیدا کرده بود و مستاجر‌ها البته ناراحت بودند که آقا ما قراری نداشتیم با شما من یک مغازه‌ای به شما اجاره دادم نه شرط ضمن عقد کردیم نه در این باره با شما صحبت کردیم حالا مشتری آمده است که آمده است به من چه ربطی دارد؟ من تا حالا اجاره ام تا این موقع بوده است و الآن هم وقت آن تمام شده است باید شما بروید و تخلیه کنید و چیزی هم نباید من به شما بدهم. اما رفته رفته بین عرف چه شده بود که عقلا عرف قبول کرده است. بالاخره این جا افتاده بود و بعد هم این رفته بود داخل قانون و در قانون اصلا این ذکر شد بعد مدت‌ها میدانید معمولا چه از جهات شرعی چه از جهات قانونی معمولا اول یک معامله‌ای یا یک رویه‌ای در عرف جا می‌افتد راه می‌افتد جا می‌افتد و بعد عرضم خدمت شما که حالا توسط یک عده مثلا مشکلات دادگاه و شکایات و اینها بین طرفین به وجود می‌آید قانون گذار مجبور میشود بیاید این را برایش قانون در نظر بگیرد و در آن قانون بخشی از رویه‌های عرف در آن مورد تایید میشود و بخشی از آن ممنوع میشود ولی بالاخره داخل قانون میرود.
ما وقتی به قوانین سال 1322 تا 1376 کشور را نگاه میکنیم می‌بینیم ابتدا قانون حق کسب و پیشه و تجارت در بین مردم جریان داشت و بعد در سال 76 یعنی 75 به بعد می‌بینیم که قانون حق کسب و پیشه از بین رفته است ولی جایگزین آن حق سرقفلی آمده است جریان چه بوده است؟ جریان این بوده است که آن زمان تعدادی از مکلفین و مومنین رفتند خدمت مراجع و از مراجع سوال کردند که آقا اگر یک نفر مغازه خود را اجاره به یک نفر دیگر بدهد حالا آمده است یک کاری کرده است و کلی اینجا را رونق بخشیده است ولی قرار مداری قبلا بین اینها نبوده است آیا حق دارد آن مستاجر موقعی که میخواهد تخلیه کند یک مبلغی اضافه به عنوان حق کسب و پیشه و تجارت مطالبه کند یا نه؟ مراجع عظام تقلید از آن ایام قدیم یعنی برای شاید مثلا پنجاه شصت سال قبل همه آنها اعلام کردند که نه این از منظر شرعی صحیح نیست و گرفتن این مبلغ اکل مال به باطل هست لذا سال 1376 به همین دلیل که مراجع عظام تقلید این را اشکال دار می‌دانستند این قانون از بین رفت و به جای آن سرقفلی آمد البته سرقفلی هم نه این که قانون گذار بیاید این را خودش کشف کرده باشد. بین مردم آن هم جریان داشت ولی در متن قانون سرقفلی جایگزین شد و دیگر حق کسب و پیشه از بین رفت. حالا آن سرقفلی چیست؟ جریان چیست؟ این را صحبت میکنیم.
دانش‌پژوه: اگر درست فهمیده باشم فرمودید که آن اجاره کننده از مالک مغازه میگوید باید یک چیز به من بدهی درست است؟ به خاطر آن کاری که آنجا کردند. مگر مستاجر دستش به جایی بند هست که بتواند قرارداد قبلی بخواهد این را از طرف بگیرد چه عرفا وقتی عرف در عرف کاری ندارد که مالک میگوید که من هستم قانون هم او را همراهی میکند. چطور شد که عرف این را پذیرفت که بعد آن قانون شود چون که مالک، مالک است میگوید تخلیه کن و به زور هم او را بیرون می‌اندازد حالا چطور مثلا عرف پذیرفت.
استاد: خیلی موارد هست که الآن بین عرف یک چیزی راه می‌افتد و بعد هم آهسته آهسته وارد قانون میشود. حالا معمولا هم ذی‌نفع‌ها سعی میکنند این را وارد قانون کنند از طریق نمایندگان خود حالا به هر نحوی هست بالاخره وارد قانون میشوند مثلا همین بازاریابی شبکه‌ای الآن ذی‌نفع‌ها در به در به دنبال این هستند که این را وارد قانون کنند. شرکت‌های هرمی رفته بودند از مراجع اینقدر سوال پرسیده بودند با سوال‌های هدف دار طوری که از برخی مراجع مجوز گرفته بودند برای فعالی خود که بعدا کشف شد که نه آنطور نبوده است ولی به هر حال این وارد قانون شده بود من خودم دارم میگویم دیگر سال حتی سال 76 حق کسب و پیشه و تجارت داخل قانون شده بوده است و به استناد آن قانون در محاکم قضایی و اینها با همه‌ی حرف و حدیث‌هایی که پشت آن بود ولی بالاخره چون قانون بود بعضی قضات حکم می‌دادند برخی قضات که حکم نمی‌دادند زیر سوال میرفتند و یک خلاصه یک جریان این چنینی اتفاق افتاده بوده است.
حالا البته عزیزان زحمت بکشند یک مطالعه‌ای هم در این مورد کنند خیلی خوب میشود. من برای این تحقیقی که انجام دادم نیاز به این دارم که از محاکم قضایی یک آماری به دست ما بیاید که ببینیم که پرونده‌هایی که در این مورد بوده است چگونه بوده است؟ چه تعداد پرونده در این مورد بوده است؟ موضوعات معمولا آن دعوا‌ها بر سر چه بوده است؟ آیا این چیزی که نمایندگان محترم در مقدمه توجیهی خود آوردند که ملاکان معمولا فلان و بهمان آیا آن بوده است؟ آیا معمولا دعاوی به نفع مستاجران و به نفع ملاکان بوده است یا نه به نفع ملاکان و به ضرر مستاجران بوده است؟ البته اینها نمایندگان محترم که پیشنهاد دادند آنها میگویند ملاکان ظلم میکردند در حق مستاجران. این توضیحی که من الآن دادم اصلا قضیه فرق میکند. یعنی اینجا مستاجران بودند که مثلا دارند ظلم یا غیر ظلم حالا کاری با آن نداریم چه بسا حرف مستاجر هم حرف بیخوری نباشد یعنی واقعا زحمت کشیده است و آمده است الآن کلی مشتری جمع کرده است طوری که سال گذشته اگر اجاره بهای اینجا ماهی یک میلیون تومن بود الآن ماهی ده میلیون تومن شده است به خاطر همین تلاشی که آقای مستاجر کرده است. حالا سوال این است که آیا حق دارد بگیرد یا نه؟ بحث ظلم و غیر ظلم آن را کار نداریم حق دارد یا ندارد؟
دانش‌پژوه: حرف آقایان نماینده ناظر به سرقفلی است و آن موجب ظلم مالکین می‌دانند ولی فرمایش شما ناظر به حق کسب و پیشه میباشد یعنی اینها دقیقا معارض آنها هستند. سرقفلی مالک می‌آید حق سرقفلی می‌گیرد هم اجاره می‌گیرد هم حق سرقفلی می‌گیرد هم طرف صاحب است مالک آنجا است. این را دارند نمایندگان میگویند ولی شما ناظر به حق کسب و پیشه میگویید لذا دو بحث جدا است. اینها ناظر به مفهوم سرقفلی است ولی فرمایش شما ناظر به حق کسب و پیشه است.
استاد: درست است مطلب اول بنده این است که نمایندگان محترم این دو را یکی می‌دانستند در حالی که اینها یکی نیستند دو تا جدا میباشند این نکته اول بعد تیتر مطلب دوم بنده چیست؟ تفاوت این دو در چیست؟ یعنی حق کسب و پیشه چیست و سرقفلی چیست؟ بعد حق کسب و پیشه جریان آن چه بوده است که مراجع عظام تقلید گفته‌اند که اشکال دارد و بعد هم در قانون حذف شد آن را دارم میگویم و بعد بیایم برسم به سرقفلی متوجه شدید؟ پس من فعلا نمی‌خواهم بگویم که آن‌ها این را میگویند یا نه.
پس کسب و پیشه را توضیح دادیم جریان آن این بوده است که موجر وقتی مغازه‌ای را به مستاجر برای کار تجاری اجاره میداد بدون اینکه شرط ضمن عقدی در کار باشد بدون اینکه قرار مداری در کار باشد اگر کار آقای مستاجر کار تجاری آقای مستاجر موجب بالا رفتن ارزش این تجاری آن مغازه میشد به خاطر کسب مشتری و انواع اینها موقعی که میخواست آنجا را ترک کند در عرف این جریان پیدا کرده بود که میگفت که مبلغی باید بیشتر به من بپردازی و عرف هم این را پذیرفته بود.
چرا پذیرفته بود؟ عرض کردم که رفتار عرف بر اساس برخی از آن صرفه‌های اقتصادی است چه بسا موجر هم می‌دید بله دیگر راست میگوید در اثر تلاش او ارزش تجاری این مغازه بالا رفته است و رفته رفته او هم پذیرفته است و این هم پذیرفته است و فلان ولی و این حق در این جریان اقتصادی بین موجر و مستاجر جا افتاده بود اما آیا این شرعی بود یا نه؟ معلوم است بعضی وقت‌ها که بیاید دو تا مرجع تقلید که نمی‌آید مثلا برود بگردد ببیند حالا اینها چه میکنند؟ احتمال دارد بین برخی موجران و مستاجران این چنینی یک دعاوی به وجود آمده است شکایاتی به وجود آمده است رفتند استفتاء کردند که آقا ما قرار مداری نداشتیم این الآن از من حق کسب و پیشه میخواهد. این هم رفته است گفته است که من تلاش کردم الآن اگر مغازه‌ی سال گذشته ایشان که یک میلیون تومان اجاره بهای آن بود الآن شده ده میلیون تومان با تلاش من بوده است من حق دارم بگیرم آخر آن نتیجه‌ای که گرفتند این است که چون شرط ضمن عقدی نبوده است و قراری در کار نبوده است بنابراین مستاجر حق دریافت حق کسب و پیشه را ندارد حالا این آیا به نفع مالک بوده است یا به نفع موجر بوده است کدام بوده است با این خیلی کاری نداریم این قضیه‌ی حق کسب و پیشه.
اما سرقفلی چیست؟ سرقفلی همه‌ی این جریانی که الآن گفتیم فقط به عنوان شرط ضمن عقد اجاره از همان ابتدا در واقع به این شکلی که خدمت شما عرض خواهم کرد جریان پیدا میکند. حالا جریان چیست؟ ببینید برخی از فعالان اقتصادی به هر دلیلی مجبور میشوند یا ترجیح می‌دهند که فعالیت خود را در یک مکان استیجاری راه اندازی کنند مثلا من میخواهم یک فلافلی راه بیندازم به هر دلیلی که دلایل مختلفی میتواند داشته باشد نمی‌خواهم مغازه بخرم میخواهم در یک جای در واقع استیجاری فلافلی خودم را راه بیندازم حالا آمده ام این فلافلی را راه انداخته ام ولی یک نگرانی دارم. نگرانی من چیست؟ نگرانی من این است که این مکان به مرور زمان و در اثر فعالیت اقتصادی من مستاجر و بعد از راه اندازی فعالیت اقتصادی و رونق پیدا کردن آنجا ارزش آن بالا میرود به صورت طبیعی و مستاجر همیشه این نگرانی را دارد که مالک برای تمدید قرارداد اجاره در سال‌های بعد تقاضای اجاره بهای نامتعارف و بالاتر بکند یا بگوید که آقا خودم میخواهم اینجا اصلا فعالیت اقتصادی داشته باشم و باید بیرون بروی در حالی که همانطور که عرض کردم بالا رفتن ارزش ملک ناشی از فعالیت اقتصادی مستاجر هست و این نگرانی زمانی بیشتر میشود در مستاجر این زمانی بیشتر میشود که مستاجر برای راه اندازی فعالیت اقتصادی خود برخی از ابزار‌ها و دستگاه و ماشین آلات خودش را آنجا میخواهد مجبور باشد که جانمایی کند یا یک ویترین بزند یا خلاصه مثلا برای مجوز گرفتن از سازمان ثبت یا شرکت سازمان ثبت اسناد و یا اداره‌ی اماکن و اینها مجبور باشد آدرس اینجا را بدهد و خلاصه با تشریفات قانونی که باید طی کند حالا نگران چیست؟ نگرانی او این است که این همه زحمت کشیدم ویترین زدم مشتری جمع کردم تبلیغ کردم به ادارات بالادستی و ذی‌ربط معرفی کردم سال بعد حالا میخواهیم دوباره تمدید کنیم موجر یا تمدید نمی‌کند یا اگر میخواهد تمدید کند به یک مبلغ زیادی در واقع میخواهد تمدید کند.
به همین جهت مستاجر حاضر میشود که علاوه بر مبلغ اجاره بهایی که میخواهد بپردازد مبلغی هم به عنوان سرقفلی به مالک بپردازد. که چه بشود؟ که ضمن این اجاره یک شرطی بگذارند. آن شرط چیست؟ آن شرط این است که تا زمانی که من مستاجر تمایل داشته باشم در این ملک تجاری به عنوان مستاجر بمانم موجر باید مدت اجاره را اولا تمدید کند تا وقتی من میخواهم بنشینم دائم باید این را تمدید کند اولا ثانیا با چه اجاره بهایی این را تمدید کند؟ با یک اجاره بهای ثابت که معمولا میزان آن اجاره بهای ثابت بسیار کمتر از اجاره بهای متعارف هست و بنابراین مالک حق فروش اینجا را یا اجاره دادن آن ملک به شخص ثالث یا تقاضای تخلیه‌ی ملک را دارد در واقع با دریافت آن مبلغ سرقفلی از خودش سلب و ساقط میکند. یک مثلا خدمت شما بزنم مثلا فرض کنید که ارزش فروش مغازه‌ای یک میلیارد تومان و ارزش اجاره‌ی آن ماهانه ده میلیون تومان باشد این فرض را داشته باشید یک مغازه‌ای داریم برای حسن آقا که مالک است. ارزش فروش این مغازه یک میلیارد تومان است همین مغازه را بخواهد اجاره کامل بدهد نه رهن اجاره کامل بدهد ده میلیون اجاره ماهانه آن میباشد. در این صورت صاحب ملک به جای اینکه ملک خود را به ده میلیون اجاره بدهد می‌آید سرقفلی این مغازه را به مبلغ مثلا یک میلیارد تومان.
می‌آید سرقفلی مغازه را به او میفروشد به مبلغ مثلا 800میلیون تومان یعنی مبلغ سرقفلی تقریبا یک چیز نزدیک مبلغ فروش آن مغازه هست اگر یک میلیارد فروش آن است می‌آید سرقفلی مغازه را به او میفروشد800 میلیون تومان درست؟ و بعد خریدار علاوه خریدار این سرقفلی ملک را نخریده است سرقفلی آن را خریده است. خریدار علاوه بر پرداخت این مبلغ مقرر میشود ماهانه به صورت دائمی به مبلغ 100 هزار تومان مبلغ 100 هزار تومان به عنوان اجاره بهاء به آن فروشنده سرقفلی که در واقع موجر است پرداخت کند. همانطور که از توضیحات قبلی مشخص شد قرارداد سرقفلی اختصاص به اماکن تجاری و اقتصادی دارد و در مورد اماکن مسکونی جریان ندارد چونکه بالا رفتن ارزش ملک فقط در اثر کسب و کار و جلب مشتری مفهوم دارد و در مورد اماکن مسکونی موضوعیت ندارد بلکه احتمالا تازه پایین بیاید چون دارد استفاده میکند مصطحلک میشود بالاخره خانه یک مقداری از چیز می‌افتد لذا پایین هم تازه می‌آید ارزش ملک ولی بیشتر درباره این اماکن تجاری هست.
حالا که این را گفتیم عرف به این چه چیزی میگوید؟ فروش سرقفلی مغازه اما باید ببینیم ماهیت این چیست؟ واقعا فروش سرقفلی مغازه است؟ یا نه ماهیت فقهی آن چیز دیگری است؟
دانش‌پژوه: این 100 هزار تومان را تا چه زمانی باید بدهد این آقای تا وقتی که زنده است میدهد بعد از اینکه می‌میرد چه اتفاقی می‌افتد؟
استاد: ببینید این آقای مستاجر تا وقتی زنده است و این دارد اجاره را پرداخت میکند 100 تومن را میگیرد.
توضیح بعدی این است که حق سرقفلی اینجا یعنی حق اینکه تا من وقتی اینجا می‌نشینم آقای مالک حق واگذاری این حق فروش این و اجاره دادن به غیر و تقاضای تخلیه را ندارد و من هم باید تا آخر عمر خود باید آن صد تومان را بدهم این حق برای من است دیگر من مستاجر تا آخر عمر من برای من است یک و بعد من هم به ورثه من منتقل میشود دو و اگر او هم فوت کرد یعنی مالک فوت کرد. این حقی که من مستاجر با دادن آن 800میلیون تومان به مالک پیدا کردم چه حقی؟ حق اینکه تا من اینجا مستاجر هستم و میخواهم بمانم آقای مالک اینجا را به کسی دیگر اجاره نمی‌دهد یک و تقاضای تخلیه‌ی من را ندارد یعنی تقاضا نمی‌کند که من اینجا را تخلیه کنم دو و خود او هم حق فروش اینجا را ندارد سه و اگر هم فروخت آن خریدار باید بفهمد که سرقفلی آن برای من است سه این یک طرف از آن طرف من هم تا آخر عمر این صد هزار تومان اجاره را به او پرداخت خواهم کرد و همچنین اینجا فقط فلافلی خواهد بود. دیگر نمی‌توانم اینجا را مسکونی کنم دیگر نمی‌توانم اینجا را بگویم من هم میخواهم بکوبم بسازم هیچ حقی من مستاجر ندارم غیر از داشتن فلافلی.
این حق برای من تا آخر عمر من هست من از دنیا رفتم منتقل به ورثه من میشود که بین خودشان حالا ارزش اینجا را میخواهند چه کنند آن دیگر مثل همه‌ی دارایی‌های ما هست دیگر و از آن طرف هم اگر آن هم فوت کرد فرزندان مالک هم ملتزم به این هستند یعنی به عنوان یک حق. عرف به این میگوید که فروش سرقفلی اما ماهیت فقهی این سرقفلی چه چیزی هست این اول من تفاوت این دو را بگویم.
تفاوت سرقفلی با حق کسب و پیشه را توضیح دادم از توضیحات من مشخص شد که مهم‌ترین تفاوت آنها در قرار داد بودن سرقفلی و قرارداد نبودن حق کسب و پیشه است به عبارتی حق سرقفلی در زمان انعقاد قرارداد اجاره توسط موجر و مستاجر ایجاد میشود و به موجب آن موجر با دریافت مبلغی معین حق تمدید قرارداد اجاره را به مستاجر منتقل میکند با مبلغ ثابت اجاره بهایی که خدمت شما گفتیم. در حالی که حق کسب و پیشه یک قرارداد نیست بلکه حقی است که در نتیجه‌ی بالا رفتن ارزش مکانی عین مستاجره به مرور زمان و در اثر کسب و کار مستاجر به وجود می‌آید که ما میگوییم به وجود نمی‌آید. عرف این را در واقع گفته است بین خودشان و پذیرفته‌اند ولی ما این را در واقع شرع مقدس این را نمی‌پذیرد و قانون گذار قبل از ملغی شدن قانون در سال 76 این حق را به مستاجر اماکن تجاری داده بود اما سال 76 این حق را ملغی کرد. این یک تفاوت.
و دوم اینکه همچنین از گفته‌های قبلی ما نتیجه میشود که میزان مبلغ سرقفلی مشخص است در قرارداد چون شرط ضمن عقد میشود همانجا میخواهند درباره آن صحبت کنند. موقعی که قرارداد امضا میکنند میزان سرقفلی مشخص است حالا از کجا مشخص است؟ در بازار معلوم میشود یعنی الآن در بازار بروید الآن سرقفلی داریم دیگر میگویند سرقفلی این مغازه چند؟ همانطوری که می‌آیند روی خانه شما یک قیمت می‌گذارند کارشناس قیمت میگذارد یا در عرف قیمت آن معلوم میشود، قیمت سرقفلی یک مغازه هم مشخص میشود بین عرف مشخص میشود. حالا به هر حال طرفین یعنی موجر و مستاجر آن را مشخص میکنند و بر اساس آن قرارداد مینویسند اما مبلغ حق کسب و پیشه مشخص نیست در ابتدای قرارداد اجاره . این میرود در طول زمان رفته رفته چه میشود؟ به مرور زمان تغییر میکند مبلغ نهایی آن در زمان تسویه و بر اساس ارزش تجاری آن زمان در واقع و مطابق نظر کارشناس مشخص میشد البته الآن دیگر این نیست.
دانش‌پژوه: ببینید حق کسب و پیشه را. مستاجر میخواهد میگوید من برای اینکه کنار بکشم اینجا را اجاره نگیرم از شما یک ضرری دارم میکنم. بعد سرقفلی بالعکس است مالک میگوید باشد اگر میخواهی اینجا بمانی تو یک پولی به ما بده به عنوان سرقفلی تفاوت در اینجا این است که این پول را می‌گیرد آنجا آن یعنی تفاوت دارد درست است؟
استاد: بله تقریبا البته با ماهیت قرارداد بودن این یکی و قرار داد نبودن آن یکی بخواهید بگویید بله این مطلب درست است البته با این ادبیاتی که شما میگویید شاید نشود کامل اینطور گفت. گاهی موجر هم بنا به دلایلی علاقه دارد که به جای اینکه ملک خود را بفروشد سرقفلی آن را بفروشد به چه دلائلی؟ مثلا فرض کنید که نمی‌خواهد از ملکیت اینجا یعنی مثلا من خودم بگویم خدمت شما پدر خانم بنده یک خانه‌ای داشتند که یک طرف الآن هم دارند در تبریز یک طرف یعنی یک طرف آن به کوچه هست و یک طرف آن به خیابان هست. بعد به طرف خیابان آن دو مغازه بود یکی از آن مغازه بود و یکی پارکیگ ورودی خانه آنها بود یعنی دو دهانه بود که یکی از آن عرضم خدمت شما که مغازه بود و یکی آن هم پارکینگ در پارکینگی داشت که ماشین داخل برود بعد ایشان آن موقع برای خرید این خانه پول کم داشت مثلا فرض کنید 900میلیون تومان کم دارد مثلا حالا عدد مهم نیست. ایشان دید که اگر بیاید مغازه را بفروشد خانه از حالت مربعی بودن خارج میشود یعنی طرف خیابان یک تکه خانه که پشت آن حیاط آن هست از مالکیت این در می‌آید لذا آمد این را به جای اینکه بفروشد ترجیح داد سرقفلی آن را بفروشد چرا؟ علت آن این است که اولا یک پول خوبی دست او بیاید که بتواند کل این خانه را بخرد آن موقع برای خرید مشکل داشته است. از آن طرف هم به کسی نفروشد که مالکیت برای این باشد که فردا بخواهد اینجا را بکوبد بخواهد خانه بسازد دوباره ملک خود را سه طبقه چهار طبقه بزند بالا که آن طرف حیاط این نورگیری آن مثلا از بین برود یا بخواهد مثلا سرقفلی آن را به ما داده است.
متوجه شدید چه میخواهم بگویم؟ گاهی موجر خودش علاقه دارد که سرقفلی مغازه خود را بفروشد بنا به دلایلی که یک دانه از آن را توضیح دادم. گاهی هم با آن توضیحی که دادم مستاجر علاقه دارد که سرقفلی اینجا را بگیرد به جای اینکه بیاید چون میخواهد سال‌های متمادی اینجا مستاجر بماند از آن طرف پول کامل برای خرید مغازه اینجا را ندارد ولی سرقفلی آن را میتواند بخرد می‌آید سر قفلی آن را خریداری میکند فکر کنم دیگر واضح شد این چیزی که عرض کردم.
یک نگاه فقهی به موضوع بیندازیم. از نظر شرعی درست است که عرف به این میگوید فروش سرقفلی اگر بخواهیم آن کلمات عرف را ملاک قرار بدهیم علی القاعده باید چون کلمه فروش و خرید سرقفلی مطرح است این را باید ببریم به بیع اما واقعیت این هست که جریان بیع در اینجا خیلی در واقع صحیح نیست و مراجع عظام تقلید و فقهاء هم که در این مورد صحبت کرده‌اند این را بیع فرض نکرده‌اند بلکه گفته‌اند که عرف مسامحتا اینطور دارد میگوید و این در واقع یک اجاره‌ای است که یک اجاره‌ای هست که در ضمن آن یک شرطی شده است. شرط آن هم به قیمت شده است یعنی یک شرط مجانی نشده است. آن چیست؟ میگوید که من مغازه‌ی ده میلیون اجاره‌ای خودم را به شما اجاره میدهم مثلا به 200 هزار تومان به شرط و ملتزم میشوم که تا وقتی شما اینجا هستی قرار داد را دائما تمدید کنم الآن یک ساله هست سال بعد دوباره تمدید کنم اصلا تمدید آن را سپرده ام خودت تمدید کنی درست شد؟ به شرط اینکه شما 800 میلیون تومان به عنوان سرقفلی به من بپردازی یعنی این یک قرارداد اجاره‌ای است که در ضمن آن شرط شده است حالا ببینیم آیا این صحیح است یا نه؟
جواب این است از نظر شرعی مالک بر اساس تسلط و حق مالکیتی که بر اساس الناس مسلطون علی اموالهم بر ملک خودش دارد بر طبق آن سلطه مالکانه‌ای که دارد میتواند حق اولویت در اجاره را به مستاجر واگذار کند.
بنابراین در ابتدای قرارداد به عنوان شرط ضمن عقد قبول میکند که مستاجر بعد از انقضای مدت اجاره میتواند ملک مزبور را با همان اجاره بهای سابق دوباره اجاره کند به عبارتی در اجاره کردن ملک بعد از انقضای مدت اجاره اولویت و تقدم دارد یعنی مثل اینکه قفل زدند به این تمدید اجاره به نفع آقای مستاجر سرقفلی را دارم میگویم. اعطای این حق میتواند در قالب‌های شرعی مانند هبه باشد صلح باشد یا شرط ضمن عقد یعنی من این را به شما اجاره می‌دهم بعد به شرط اینکه در واقع این حق را شما داشته باشید منتها در فرضی که این حق به صورت هبه یا شرط ضمن عقد باشد به مستاجر منتقل شده باشد عارضم خدمت شما که مالک میتواند با شرائط مذکوری که در کتب فقهی هست حق اولویت را از مستاجر بازپس بگیرد اما در صورتی که انتقال به صورت صلح باشد یا شرط ضمن عقد لازم باشد این حق قابل بازپسگیری بدون رضایت مستاجر نیست ولی با توجه به اینکه عقد اجاره خودش عقدی لازم هست دیگر فروض بعدی اصلا اینجا مطرح نیست.
حضرت امام میفرماید اگر در ضمن عقد بر موجر شرط شود که محل را به غیر او اجاره ندهد و سالانه به اجاره متعارف در هر سال به او اجاره دهد پس مستاجر حق دارد جهت اسقاط حق خود یا تخلیه محل مقداری را به عنوان سرقفلی بگیرد این را حضرت امام اینگونه گفته است. گفته است که سرقفلی اینجا یعنی بیان ایشان اینطور است که سرقفلی منظور چیست؟ منظور این هست که شمای موجر به من در ضمن این عقد این حق را داده‌ای که یعنی این حق را از خودت سلب کردی که اینجا را به کسی دیگر اجاره دهی و سالانه به اجاره‌ی متعارف باید به من اجاره بدهی پس اگر یک زمانی خواستی که این کار را نکنی باید مبلغی برای اینکه بتوانی این حق را در واقع ساقط کنی از من و از من تقاضای تخلیه کنی باید مقداری را به عنوان سرقفلی به من بپردازی. تحریر الوسیلة مسئله‌ی شماره7
در ادامه در مسئله‌ی شماره‌ی 4 همین مسئله میفرماید اگر جایی را برای تجارت در مدت طولانی مانند 20 سال مثلا اجاره نماید و مستاجر حق داشته باشد که آنجا را به دیگری اجاره دهد و اتفاقا اجرت المثل محل در اثنای این مدت ترقی کند پس حق دارد آنجا را به مقداری که خودش اجاره کرده است اجاره دهد و مقداری هم بر حسب توافقی که هر دو میکنند به عنوان سرقفلی بگیرد برای اینکه به او اجاره دهد. ادامه آن اگر مثلا دکانی را اجاره کند و بر موجر شرط کند که تا مدت طولانی مثلا بر مبلغ اجاره نیفزاید و نیز شرط کند که اگر آنجا را به دیگری تحویل دهد با آن دیگری به غیر او و هکذا موجر با آن غیر معامله می‌نماید که با مستاجر میکند سپس اتفاقا اجرت آن بالا رود پس مستاجر حق دارد آنجا را به دیگری تحویل دهد تا موجر همان معامله‌ای را که با مستاجر انجام می‌داده است با آن دیگری عمل کند و مقداری را به عنوان سرقفلی بگیرد به جهت این که محل را تحویل دیگری میدهد و سرقفلی به این عنوان حلال هست.
من بقیه مطلب را میگذارم برای جلسه‌ی بعدی. اگر مقاله‌ای هم در این مورد خودتان نوشته دارید یا از جایی که به بحث فقهی آن پرداخته است زحمت بکشید در گروه بگذارید همه استفاده کنند. اگر کسی هم دسترسی به محاکم قضایی دارد و میتواند اینها را برود پرونده‌ها را یک بررسی انجام بدهد و جنس دعاوی مربوطه به سرقفلی و حق کسب و پیشه را در بیاورد و برای ما برساند ان‌شاءالله مأجور خواهد بود هم مأجور دنیوی هم مأجور ان‌شاءالله اخروی.
دانش‌پژوه: اینکه شخص ملتزم میشود یعنی مالک ملتزم میشود به اینکه این اجاره بها در واقع هیچ تغییری نکند در طی سال‌های متمادی و اینکه این ارزش این پول مثلا الآن 100 هزار تومان بپردازد با اینکه سال‌های پیش داده این موجب ضرر مالک نمی‌شود؟
استاد: نه علت آن این است که مالک یک مبلغی را ببینید همیشه عقد را با شرط آن با هم در نظر بگیرید یعنی وقتی که عقد شرط را به شرط بهاء قائل نشوید شما اشتباه خواهید کرد مثلا خانه را الآن میگوید آقا عرضم خدمت شما که اجاره آن مثلا دو میلیون تومان است این خانه ماهی دو میلیون اجاره آن است این آپارتمان منتها شرط ضمن عقد کرده‌اند که مستاجر مبلغ مثلا 30 میلیون تومان اجاره دهد مبلغ قرض الحسنه یک ساله دهد به همین تناسب هم میزان آن اجاره‌ها کم شده است شده است 100 هزار تومان خانه‌ی دو میلیونی را 100 هزار تومان شما میگویید که 100 هزار تومان اخر مبلغی نیست این خانه اجاره آن دو میلیون تومان است این 100 هزار تومان ظلم نیست؟ سفهی نیست؟ میگوییم نه شما فقط اجاره خالی را در نظر نگیر اجاره به اضافه‌ی شرط و آن انتفاعی که فرد از موجر از اینجا میکند عقد و شرط را با هم نگاه کنید در واقع این ضرری نکرده است وقتی که می‌آید مغازه‌ای که ده میلیون قیمت آن است هشت میلیون آن را الآن به عنوان سرقفلی می‌گیرد و به او واگذار میکند این اجاره آن را اگر ماهی به جای مثلا فرض کنید که بله یک میلیون تومان میگیرد 200هزار تومان 100تومان این ضرری نکرده است حالا طرفین قرار داد هستند دیگر با هم دیگر توافق کرده‌اند.
دانش‌پژوه: حاج آقا پس این به یک نحوی به نفع مستاجر هم به حساب می‌آید دیگر.
استاد: بله دیگر اصلا روز اول مستاجر برای اینکه اینجا خیال او راحت باشد که ماندگار خواهد بود در واقع اصلا بیشتر موارد چه بسا تقاضا از طرف مستاجر باشد برای چنین معامله‌ای.
دانش‌پژوه: الآن اینکه در طرح گفته‌اند این به نفع ملاکین هست آن چطور میشود؟
استاد: بله؟ همین دیگر اشتباه اینهاست. منظور آنها این است که ملاک وقتی که می‌آید قیمت یک خانه را یک مغازه‌ای که مثلا ده میلیون است هشت میلیون آن را گرفته است از آن طرف هم بدبخت مستاجر هشت میلیون پول به اینجا داده است اما تا آخر عمر خود مستاجر است و این هم تا آخر عمر خود موجر است و مالک است متوجه شدید؟
دانش‌پژوه: مبلغی خیلی کمتری هم دارد می‌پردازد.
استاد: عرض میکنم که حالا این نگاه آن نماینده‌ها است دیگر ما اتفاقا در گزارش خود گفته ایم. گفته ایم که نمی‌توانیم بگوییم یکی ظالم است یکی مظلوم است یک قراردادی است بالاخره طرفین با همدیگر صلاح و مشورت کرده‌اند و هزینه فائده کرده است و این را به نتیجه رسیده است دیگر نمی‌توانیم که بگوییم آن ضرر کرد این ضرر کرد. فرض آن نماینده‌ها این بود که این ظلم ملاکان به موجران هست به مستاجران هست.
خیلی ممنون و متشکر موفق و مؤید باشید ان‌شاءالله.
التماس دعاء
خدا نگه دار شما

Next
برچسب‌ها
برای ارسال نظر وارد سایت شوید