جلسه اول درس خارج فقه الربای کاربردی حجت السلام و المسلمین جواد عبادی
دوشنبه, 19 مهر 1400 16:04 انجمن مالی اسلامی ایران موسسه فقه اقتصادی طیبات درس خارج فقه الربا کاربردی دکتر جواد عبادی 279

جلسه اول درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه الربای کاربردی در ۱۹ مهر ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.

درس فقه الربای کاربردی جلسه اول
دوشنبه 19 مهر 1400
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربِّ العالمین و صَلّی الله عَلی سیّدنا محمّد و عَلی اهلِ بَیتِهِ الطیّبینَ الطّاهرینَ المَصومینَ المُکَرَّمین سیَّما بَقیَّةِ اللهِ فی الأرضین وَالعاقِبَةُ لِاَهلِ التَّقوی وَالیَقین.
سلام علیکم و رحمت الله
خدای متعال را شاکر هستیم که این توفیق را داد، دور جدیدی از مباحث فقه اقتصادی را در خدمت شما سروران مکرّم باشیم، امیدواریم که ان‌شاءالله خدای متعال کمکمان کند و عنایات حضرت بقیة الله الأعظم شامل حالمان باشد که ان‌شاءالله مطالبی که محضرتان تقدیم می‌کنیم مطالب مفید، کاربردی و ناظر به مسائل روز باشد.
استحضار دارید که بحث‌های فقهی یک بخشی از آن مباحث قدیم هست، از قدیم بوده، جریان داشته ولی بعد از پیروزی انقلاب، هرچند قبل از آن هم بوده ولی بعد از پیروزی انقلاب انتظار یک اقتصاد اسلامی و اقتصادی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی از این انقلاب می‌رفت، اوایل انقلاب یک مقداری این سخت بود چون دانش کافی در این مورد بوجود نیامده بود در حوزه‌های علمیه، الحمدلله الان این دانش بوجود آمده و اساتید ترازی در موضوعات اقتصادی که هم تحصیلات دانشگاهی دارند هم تحصیلات حوزوی دارند این بحث‌های فقهی را تلفیق کردند و ان‌شاءالله به کمک شما طلاب محترم و حضار محترم می‌رویم که در گام دوم انقلاب، خودمان را مجهز کنیم برای ارائه یک مدل و الگویی از اقتصاد اسلامی.
این همت ما را می‌طلبد و مؤسسه فقه اقتصادی طیبات هم به دنبال همین بحث هست. الحمدلله این دوره آموزشی با همکاری دو مجموعه بزرگ اول مرکز پژوهش‌های مجلس که محل قانونگذاری، اظهار نظر نسبت به طرح‌ها و لایه‌های قانونی هست که ان‌شاءالله متناسب با درس، مباحثی را هم که در مجلس مطرح هست یا در حوزه قانونگذاری مطرح هست خدمت شما ارائه می‌دهیم و همچنین انجمن مالی اسلامی که این مجموعه هم یک مجموعه الحمدلله موفقی هست و در رأس آن آقای صالح آبادی قرار دارند که چند روز پیش رئیس بانک مرکزی انتخاب شدند.
ارتباط با این دو مجموعه ان‌شاءالله کمک خواهد کرد که مطالبی که خدمتتان عرض می‌کنیم ناظر به مسائل جاری در اقتصاد کشور باشد با خمیر مایه‌های فقهی، به یاری خدا ان‌شاءالله.
بعضی از حضار محترم شاید قبلا در جلسات مؤسسه طیبات خدمتشان بودیم و بعضی از مطالبی که شاید در آن جلسات گفته شده اینجا هم ارائه شود منتها اینجا سطحش عمیق است و با رویکرد فقهی ان‌شاءالله یک مقداری با تلقی اینکه عزیزان در همان مراحل سطح را گذراندند و در مرحله سطوح عالی هستند ان‌شاءالله یک مقداری عمیق‌تر خدمتتان تقدیم خواهد شد.
موضوع بحث ما فقه الرّبا است. استحضار دارید که مهم‌ترین آسیب و چالشی که معاملات ما چه در معاملات شخصی چه در معاملات سازمانی و چه در معاملات خرد چه در معاملات کلان با آن مواجه هستیم از منظر فقهی عبارت است از ربا.
در مورد ربا هر چند موضوع فوق العاده مهمی است و در قرآن کریم هم استحضار دارید هفت آیه مستقیما به بحث ربا می‌پردازد، آیات شدیداللحنی که نظیر آن را ما در سایر معاملات کم داریم یعنی خیلی کم اتفاق می‌افتد که خداوند متعال در یک آیه‌ای بفرماید که آماده جنگ با خدا بشود رباخوارها یا رسول گرامی اسلام فرموده باشند که: «یک ذره ربا در معاملات مانند این است که انسان نستجیربالله، با محارم خود با مادر خود آن هم کنار مسجد الحرام زنا کرده باشد.» خیلی آیات تند و تیزی است و متأسفانه در فقه یک بحث منسجمی در مورد آن نیست، ما کتاب صوم داریم اولش مشخص، آخرش مشخص، کتاب الصلاة داریم باء بسم الله آن معلوم است، تاء تمّت آن هم معلوم است، کتاب الزکاة داریم، کتاب تجارت، در تجارات، کتاب مضاربه داریم، کتاب بیع داریم، جعاله داریم ولی در موضوع مهمی به نام ربا ما کتاب مستقل نداریم که بگوید بله این باب الرّبا، به همین خاطر هم بحث‌هایی که در مورد ربا هست یک مقداری پخش و پلاست، یک بخشی از احکام ربا در کتاب دین و قرض هست، یک بخشی در کتاب بیع هست و یک بخش دیگری هم در کتاب، کتاب‌های دیگر پخش و پلا مثلا وسط مضاربه که توضیح می‌دهد مضاربه این است و این است و این است، بعد می‌بینید که می‌گوید اگر البته اگر مضاربه را اینجوری انجام بدهید فَهُوَ ربا، این رباست. این چه نوع ربایی است دیگر کتاب مستقلی نیست که در مورد آن گفتگو کرده باشد هر چند بعضی از فقها نوشته‌هایی دارند که موضوع ربا را خواسته باشند به صورت مستقل بیان کنند مثل صاحب عروه که در تکملة العروه یک بحث مستقلی را به ربا اختصاص دادند اما آن هم به دو نوع از ربا می‌پردازد، نوع سوم از ربا که خدمتتان عرض خواهیم کرد نمی‌پردازد.
اگر بخواهیم به موضوع ربا بپردازیم یک مقداری عقب‌تر باید برویم تا برسیم به سر مطلب ربا. طبیعتا موضوع ربا ارتباط مستقیم آن با باب معاملات است، با باب صلاة، با باب صوم، با باب زکات با اینها ارتباط مستقیم ندارد اما چرا ارتباط غیرمستقیم دارد. مثلا آیا در یک خانه‌ای که با مال ربوی تهیه شده باشد می‌شود نماز خواند یا نه؟ آیا زکات مالی که آلوده به ربا هست چگونه هست؟ اینها دیگر ارتباط‌های غیرمستقیم است، ارتباط مستقیم ربا با باب معاملات هست، این نکته اول.
حالا که با باب معاملات است، ارتباط ربا با باب معاملات چگونه است، این اتصال آنها چگونه است؟
برای این موضوع ما یک مطلبی را باید مطرح کنیم آن هم دیدگاه اسلام نسبت به باب معاملات است، دیدگاه شارع نسبت به باب معاملات است. این تیتر مطلبمان است. در مورد اینکه احکامی درمورد ربا هست، اینها با چه رویکردی درواقع بیان می‌شود، مقدمتا باید بگوییم که احکام دو دسته هستند، همانطور که استحضار دارید. احکام امضایی و احکام تأسیسی.
احکام تأسیسی یعنی آن احکامی که شارع مقدس آنها را در واقع خودش تأسیس کرده مانند نماز، این بین مردم رایج نبود صلاة. بله مردم قبل از صدر اسلام به دعا کردن هم صلاة می‌گفتند اما صلاة با این کیفیت که فرد نماز بخواند در پنج وعده آن هم با کیفیت مخصوص، رکوع آن، سجود آن، تکبیرة الاحرام آن، اذکار آن، اوراد آن، اینها چه هستند اینها چیزی نیست که مردم انجام داده باشند و شارع مقدس بگوید بله من هم این را قبول کردم بلکه اینها را شارع مقدش اصلا بدواً شروع کرده، اینجوری نماز بخوانید اَقِمِ الصَّلاة، بعد آن صلاتی که می‌خوانید رُکوعُها بِأیِّ نَحوٍ باشد، سُجودُها کیفیت آن چگونه باشد، اذکارش چه جور، همه اینها را شارع گفته و چه بسا هم مردم ابتدا گفتند این چه جوری است؟ باید ما چه جوری یاد بگیریم؟ پس یاد گرفتنی است یعنی باید بنشیند ببیند شارع چه گفته، به چه کیفیتی گفته و آن را عمل بکند. پس آن اعمالی که، آن واجباتی که پروردگار متعال بدواً تأسیس کرده این می‌شود امور تأسیسی.
اما امور امضائی که در مقابل تأسیسی هست این است که نه، شارع مقدس خودش تأسیس نکرده بلکه مردم خودشان داشتند یک معاملاتی انجام می‌دادند، یک کارهایی را انجام می‌دادند شارع مقدس آمد گفت همین که دارید انجام می‌دهید را من امضاء می‌کنم و امضاء شارع، متأخر است بر عرفی شدن یک معامله یا حکمی. بنابراین که در تأسیسی یا امضائی بودن درواقع این چیزها، ما ابتدائاً باید مفهوم تأسیسی یا امضائی را متوجه شویم که توضیح دادیم خدمت شما.
حالا سؤالی که مطرح هست، ما دنبال ارتباط ربا با باب معاملات هستیم. سؤالی که مطرح هست این است که شارع مقدس دیدگاهش نسبت به باب معاملات چیست یا به عبارتی باب معاملات آیا تأسیسی هستند مثل باب صلاة یا نه امضائی هستند؟
تأسیسی بودن باب معاملات مفهومش این می‌شود که آن معاملاتی از منظر شرعی صحیح هست که در قرآن یا در لسان اهل بیت علیهم السلام، آقا رسول الله و ائمه اطهار علیهم السلام بیان شده باشد، اسم آن آمده باشد، احکام آن بیان شده باشد. حالا یا به صورت قولی یعنی بیان لفظی یا به صورت تقریری یا به صورت فعلی یعنی اینکه در قرآن کریم ما الان داریم: «اَحَلَّ الله البیع»، خدای متعال بیع را حلال کرد. پس می‌گوییم که خدای متعال بیع را جزء معاملات صحیح، خودش قرار داده بعد می‌گوییم که این بیع پس تأسیس شد اگر تأسیسی بخواهیم مفهوم تأسیسی در معاملات را بخواهیم داشته باشیم این است که بله چون در قرآن کریم سوره بقره می‌فرماید: «اَحَلَّ اللهُ البیع» یعنی اینکه خداوند متعال بیع را حلال کرد، پس این یک معامله.
دیگر از معاملات چه؟ می‌گوییم که آقا رسول الله معاملات مضاربه انجام می‌دادند پس با فعل خودشان معامله مضاربه را تأیید کردند، معامله بعدی هم مضاربه. همچنین امام صادق پول دادند برای مضاربه به یک شخصی که برود با آن کار کند، پس مضاربه هم تأیید شد.
دیگر از معاملات چه؟ می‌گوییم معامله جعاله هم باز هست. می‌گوییم از کجا می‌گویید؟ می‌گوید در قرآن کریم سوره یوسف آن جایی که حضرت یوسف آن کاسه زرین را گذاشت داخل انبان و در این وسایل برادرانش قایم کرد و بعد فرمود که هرکسی آن را پیدا کند بیاورد برای او فلان جایزه را خواهیم داد، هر کسی کاسه زرین ملک را پیدا کند بیاورد، بله آیه 72 سوره یوسف می‌گوید: «قالوا نَفقِدُ صواعَ المَلِک»، ما درواقع گم کردیم آن ظرف ملک را، «وَ لِمَن جآءَ بِهِ» هرکس آن را پیدا کند بیاورد، «حِملُ بَعیرٍ»، برای او ما یک بار خلاصه شتر گندم خواهیم داد، «وَ أنا بِهِ زَعیم» و من ضامن آن هستم. می‌گوییم از کجای این جعاله در می‌آید؟ می‌گوید جعاله مگر چیست؟ اسم جعاله را ول کن، شما در واقع آن چیزی که جعاله است عبارت است از اینکه هر کسی برای ما یک خدمتی انجام بدهد در مقابل آن یک پاداشی می‌دهند اینجا هم حضرت یوسف دارد می‌گوید که صواع ملک گم شده هر کس آن را پیدا کرد آورد من به او درواقع چه خواهم داد؟ یک جایزه خواهم دادم، حِمل بعیر خواهم داد. این از این، پس جعاله هم اضافه شد. زحمت بکشید پس آن آیه «وَ اَحَلَّ البیع وَ حَرَّمَ الرِّبا» را هم بیاورید، آیه‌اش هم اینجا بنویسید از سوره بقره بود.
پس بحثمان چیست؟ بحثمان این هست که نگاه اسلام به باب معاملات چیست؟ آیا نگاه امضائی است یا نگاه تأسیسی است؟ امضائی چیست، تأسیسی چیست؟ نگاه امضائی گفتیم این هست که مردم دارند انجام می‌دهند کار خودشان را اصلا کاری به شرع ندارند بعد با توجه به نیازهای خودشان، خودشان دارند انجام می‌دهند، ازدواج می‌کنند، می‌خرند، می‌پوشند، یکی سرمایه می‌دهد آن یکی می‌رود کار انجام می‌دهد، یکی خدمت می‌گیرد و در مقابل معاوضات، اجاره می‌دهند، وکالت، معاملات مختلفی دارند انجام می‌دهند حالا آیا شارع این را قبول می‌کند یا نه؟ شارع نگاه می‌کند می‌گوید از این اعمال عرف این را قبول دارم، آن را قبول ندارم، این یکی را قبول دارم به این شرط، این یکی را قبول دارم مطلق. اینجا دیگر مثل نماز نیست که شارع تأسیس کرده باشد، این در واقع امضاء دارد می‌کند افعال مردم را، این نگاه امضائی است.
حالا سؤال این هست، باب معاملات از نظر فقها آیا امضائی است یا مانند صلاة تأسیسی است؟ تأثیر آن چیست؟ تأثیرش این است که اگر تأسیسی باشد یعنی قائل باشم بنده مثلا قائل باشم به اینکه آقا از نظر من باب معاملات تأسیسی است، آن وقت باید برویم ببینیم در فقه، در فقه که نه، در روایات و قرآن چه معاملاتی اسمش، احکامش بیان شده از حضرات معصومین، هرکدام بیان شده ما فقط آنها را باید قبول کنیم بقیه را دیگر نمی‌توانی شما بیایی معامله جدیدی راه بیندازی مثلا مثل بیمه. شما کل فقه را از بالا به پایین بگردی بیمه پیدا نمی‌کنی. معاملات بورس مانند مثلا فرض کنید اختیار معامله، آپشن، معامله فیوچرز یا بحث فوروارد یا معاملات فارکس یا معاملات رمز ارزها، اصلا همین کیفیت معامله‌ای که الان دارد در اینترنت انجام می‌گیرد، همچین معاملاتی نبوده، اگر می‌گوییم بیع است، بیع مردم می‌رفتند قشنگ پول را می‌دادند یک چیزی را هم می‌گرفتند، این می‌گفت اعطی، آن هم می‌گفت اشتَرَیتا معامله انجام می‌دادند، کجا نصف شب ساعت 2 نصف شب می‌نشستند پشت کامپیوتر و پول را واریز می‌کردند بدون اینکه طرف مقابلی آن طرف باشد که قبول کند، همچین چیزی نبوده که. پس آنهایی که اگر کسی پیدا شود نظرش این باشد که باب معاملات هم تأسیسی است، نتیجه این خواهد شد که از نظر او معاملاتی که مورد تأیید خداوند متعال هست، فقط معاملاتی است که در فقه ما، در روایات ما، در قرآن ما اسمش آمده، احکامش آمده و ما اجازه طراحی معاملات جدید را اساساً نداریم؛ این نتیجه نگاه تأسیسی بودن است در واقع باب معاملات.
اما اگر قائل به امضائی بودن باشیم باید بگوییم که نه شارع مقدس نگاه می‌کند، عمل عرف را امضاء می‌کند، درست است که مشروعیت هرکاری به اجازه خداوند متعال متوقف است ولی خداوند متعال آن اجازه خودشان را در تأسیسی‌ها با تأسیس خودش درواقع صادر می‌کند، وقتی که می‌گوید «اَقِمِ الصَّلاة» یعنی چی؟ یعنی اینکه اجازه می‌دهد برای نماز بلکه نه همین اجازه را حتی واجبش می‌کند، در باب مثلا عبادات. اما در باب معاملات هم که می‌آید عمل عرف را تأیید می‌کند یعنی چی؟ یعنی تو داشتی انجام می‌دادی بدون اجازه من ولی الان اجازه را صادر کردم، پس باز همان کاری که تو انجام می‌دهی مشروع است یعنی مشروعیت اعمال عرف، آن چیزی که از سابق بین خودشان رواج داشتند، به امضاء شارع درواقع صورت می‌گیرد. بخواهم مثال بزنم مانند این است، یک نفر کنار خیابان بساط پهن کرده و دارد مثلا بلال می‌فروشد، از جهت قانونی هم نشستن کنار خیابان و کنار جوی و بدون اینکه مجوز از اماکن داشته باشی، پروانه کار داشته باشی از اصناف و اینها، دستفروشی اساسا غیرقانونی است، حالا این آقا امین کار را دارد انجام می‌دهد ولی مجوز ندارد یعنی برای او مجوز صادر نشده، دارد درواقع کار غیرقانونی انجام می‌دهد اما حالا اصناف می‌آید و می‌گوید که آقا عیب ندارد، درست است مغازه نداری، درست است که فلان ولی بنا به دلایلی برای حمایت از اقشار کم درآمدی که نمی‌توانند مغازه بگیرند فلان و فلان، به شما اجازه می‌دهیم همین جایی که نشستی، همین بلال را بفروشی، این از آن لحظه به بعد با مجوز نشسته همانجا، همان کار را دارد انجام می‌دهد، قبلش بدون مجوز بود الان با مجوز است.
این مثال را زدم حالا بیایید در بحث درواقع شارع. آنجایی که عرف یک کاری داشت انجام می‌داد بدون اذن شارع، این در واقع عملش اذن شارع را نداشت و نمی‌توانست منتسب بکند به خدای متعال که بله این کار را من با نظر شارع انجام می‌دهم ولی وقتی که شارع می‌آید این را تأیید می‌کند درست است شارع تأسیس نکرد ولی همین که امضاء کرد یعنی از این به بعد با اجازه من داری انجام می‌دهی. آنجا حتی کاری که انجام می‌دهد می‌تواند قصد قربت کند که پروردگارا تو فرمودی، تو اجازه دادی من این را دارم انجام می‌دهم، چرا؟ چون دارد منتسب می‌کند به مجوز شارع.
حالا این مطالبی که عرض کردیم در واقع تعریفی بود از تأسیس و امضاء و توضیحی در مصادیق آنها. حالا نتیجه بالاخره چه شد؟ باب معاملات امضاء است یا تأسیس است؟ تیتر مطلبمان در واقع این است، وضعیت تأسیسی یا امضائی بودن باب معاملات.
در این مورد بین فقها سه تا نظر وجود دارد:
نظر اول این هست که باب معاملات تأسیسی است. آیا کسی قائل به این هم هست که مثل نماز اصلا مردم انجام نمی‌دادند، خدای متعال آمده گفته «اَحَلَّ اللهُ البیع»، پس مردم مثل نماز که بلد نبودند بعد شروع کردند به نماز، پس معامله را هم انجام نمی‌دادند شروع کردند به معامله. «وَ اَنکِحوا الایامی مِنکُم وَ الصّالحین»، ازدواج کنید مجردهای شما، یعنی سابق مردم ازدواج نمی‌کردند و خداوند متعال وقتی تأسیس کرد از آن به بعد شروع شد. آیا قائلی هم به این داریم یا نه؟
یک مقاله‌ای بود که من آنجا دیدم که بنده خدایی آمده این را منتسب کرده به صاحب جواهر یعنی صاحب جواهر همچین نظری دارد که باب معاملات هم مانند باب عبادات تأسیسی است اما واقعیت این است که ایشان اشتباه کرده، تصحیح‌هایی که انجام دادیم دیدیم که نه آن آدرسی که ایشان داده و مطلبی که نقل کرده اصلا موضوعش این نبوده، در واقع اذن شارع برای عمل عرف را ایشان تأسیس فرض کرده یعنی واژه تأسیس را ایشان چکار کرده؟ یک تعریف دیگری کرده برای خودش گفته همین اندازه‌ای که شارع به او اجازه داد از این به بعد مشروع شد و همین اذن او که فقط هم از شارع می‌تواند صادر بشود یک نوع تأسیس است‌ دیگر ولو اینکه مردم قبلا انجام می‌دادند. می‌گوییم چرا این حرف را می‌زنی؟ می‌گوید ببین مگر مردم قبلا نماز نمی‌خواندند؟ حالا بت‌ها را پرستش می‌کردند، اصلا کلمه صلاة در بین مردم رایج بود بعد شارع مقدس گفت صلاة را اینجوری انجام بدهید بنابراین با آن پیمانه‌ای که شما دارید مطلب را می‌گویید، باب صلاة هم باید بگوییم که امضائی است، مردم قبلا انجام می‌دادند، شارع مقدس هم آمد گفت که بله «اَقِمِ الصَّلاة». اگر بخواهیم آن جوری چیز کنیم اصلا باید باب صلاة هم تأسیسی بگوییم اما اگر نه بحث بحث اذن است، در صلاة هم خداوند متعال اذن می‌دهد چون مردم قبل از آن داشتند نماز را خودشان می‌خواندند.
پاسخی که به ایشان داده می‌شود این هست که، اشتباه می‌کنی، دعایی که مردم داشتند می‌گفتند آن دعا اولا مدعوّ آن کیست و چی را دارد درواقع معبود قرار داده، چه بسا بت‌ها را. این که خداوند متعال بگوید نه، دیگر بت‌ها را عبادت نکنید، من را عبادت بکنید، برای من سجده کنید، برای من رکوع کنید، این را دیگر نمی‌شود گفت که نه این همان نماز است، این اصلا آن نماز نیست، معبود آن کلا فرق کرده؛ این یک. ثانیا اعمالش فرق کرده، او اصلا می‌رفت آنجا آن سجده‌ای هم که می‌کرد کسی به او نگفته بود حالت سجده‌ای یا رکوعی، گاهی هم اینها نبوده دستشان را می‌مالیدند مثلا به بت به خودشان می‌کشیدند یا مثلا با یک اعمال خاصی روی میخ‌ها راه می‌رفتند، غلت می‌زدند، همه اینها را هم عبادت درواقع فرض می‌کردند، اینها را که دیگر نمی‌شود گفت که حالا که خدای متعال گفته که نماز صبح دو رکعت است، رکوعش این است، سجده‌اش این است، قنوتش این است، واجبش این است، مستحبش آن است پس ما باید چه بگوییم؟ باید بگوییم که این هم امضائی است، نه دیگر امضائی نیست این اصلا یک چیز دیگر است حالا اسمش را گذاشته صلاة، بله جنسش عبادت است اما معبودش یک چیز دیگر است یک، اعمالش کلی با آن تفاوت دارد، زمان دارد، مکان دارد، اعمال خاصه دارد، الفاظ خاصه دارد بنابراین این یک تأسیس است باب عبادت اما معامله چی؟ معامله، مردم خرید و فروش انجام می‌دادند. الآن چی، یک چیز، نحوه خاصی خریده بود؟ نه دیگر، این را می‌دهی و پولش را می‌گیری. این می‌شود باب در واقع امضائی است، عرف را دارد امضاء می‌کند.
پس جواب آن آقایی که مقاله نوشته و گفته که باب معاملات هم به نظر صاحب جواهر تأسیسی است، ما گفتیم نه شما تأسیسی را اشتباه فرض کردی، تعریف کردی به خاطر همین فکر کردی مرحوم صاحب جواهر هم این جوری می‌گوید. مرحوم صاحب جواهر اذن شارع برای معامله را در واقع دارد بیان می‌کند.
این هم از این بحثی که خدمت شما عرض کردیم. اما در بحث تأسیسی پس ما نظرمان این هست که، جمع بندی مان این هست که باب معاملات، باب امضائی است اما در خود امضائی دوتا نظر باز وجود دارد. دوتا نظر درمورد امضائی بودن معاملات هست.
دو دیدگاه درمورد امضائی بودن باب معاملات:
دیدگاه اول این هست که، طیفی از فقها می‌گویند امضائی منحصری اما دیدگاه دوم این است نه، امضائی غیرمنحصری. امضائی منحصری چیست؟ امضائی غیر منحصری چیست؟ اینها دوتا دیدگاه است. دیدگاه اول می‌گوید بله باب معاملات باب امضائی است اما امضائی منحصری. گروه دوم می‌گویند نه، امضائی غیرمنحصری. اینها منظور چیست؟
آنهایی که می‌گویند امضائی منحصری، نظرشان این هست که بله عرض می‌کنم الان. نظرشان این هست که شارع مقدس امضاء کرده ولی هر چی که امضاء کرده تمام شده، از آن زمانی که دیگر قرآن که آخرین کتاب بود، امضائیات شارع مقدس در قرآن هست و بیان اهل بیت، قرآن که تمام، آخرین کتاب بسته شده، زمان حضرات معصومین هم که در واقع الان در غیبت هستیم پس دیگر در محضرشان نیستیم، تازه در همین جا باز صحبت هست آیا شارع که گفته می‌شود، قول و فعل و تقریر آقا رسول الله را فقط شامل می‌شود و بقیه حضرات معصومین هر چه می‌گویند در واقع بیان مطلب آقا رسول الله است یا نه آن قول و فعل و تقریر حضرات معصومین ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین هم در واقع قول شارع محسوب می‌شود؟ شاید اینها در واقع یک قولی، فعلی و تقریری داشته باشند در باب معاملات که زمان آقا رسول الله نبوده و در قرآن کریم هم نبوده. آیا حضرات معصومین اگر یک معامله‌ای را قولاً و فعلاً و تقریراً امضاء کرده باشند، آیا این هم امضاء شارع محسوب می‌شود یا نه؟ بله همه آنها کلهم نورٌ واحد هستند، آقا رسول الله که «ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی»، از روی هوا حرف نمی‌زند، «اِن هُوَ وَحیٌ یوحی»، نیست بیان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مگر وحی‌ای که ما به او در واقع ما در زبان او قرار می‌هیم، ما در قلب او قرار می‌دهیم، پس هر چه که آقا رسول الله می‌گوید آن وحی است، آن هیچ، از آن طرف هم با توجه به اینکه «انّی تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلین، کتابَ الله» که قرآنِ مشخص است، «وَعِترَتی» که عترت منظورش ائمه اطهار است، امامان ما هستند و آن حدیث غدیر را، حدیث منزلت که آنها هرچه دارند می‌گویند درواقع آن چیزی که من می‌گویم، پس بیان حضرات معصومین هم می‌شود قول شارع.
غیر منحصری‌ها چه می‌گویند؟ منحصری‌ها می‌گویند که هر معامله‌ای که در قرآن آمده باشد یا در بیان و فعل و تقریر آقا رسول الله آمده باشد یا هرکدام از ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین آمده باشد، همان‌ها هست که مورد تأیید شارع است، شما دیگر نمی‌توانید چیز دیگری را به آن اضافه کنید. نتیجه این به قول این هست که منحصری‌ها هم مثل تأسیسی‌ها می‌شوند‌ دیگر یعنی چطور تأسیسی‌ها می‌گفتند که همین است و همین است و همین، منحصری‌ها هم، امضائی‌های منحصری هم می‌گویند که هر آن چیزی که خدای متعال و حضرت رسول و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین با قول و فعل و تقریرشان امضاء کردند، همان‌ها مجوز دارند از طرف شارع، همان‌ها مشروع می‌شوند بقیه دیگر مشروع نیستند لذا این بزرگواران وقتی به معاملات جدید می‌رسند از فقهای فعلی، در فقهای فعلی اگر کسی قائل به امضائی منحصری بودن در باب معاملات باشد، آنها وقتی که به معاملات جدید می‌رسند اول سعی می‌کنند که آن معامله را با معاملات فعلی و موجود و به تعبیر آنها، با معاملات مشروع، چکار بکنند؟ تصحیحش می‌کنند. مثلا بیمه را می‌گویند بیمه آیا نوعی جعاله نیست؟ حالا توضیح هم می‌دهند. مثلا در جعاله اگر گفته می‌شود که آقا یک نفر یک کاری را انجام می‌دهد در مقابل آن جاعل جُعلی را می‌پردازد، یعنی یک نفر ملتزم می‌شود که در برابر خدمتی که طرف مقابل یعنی عامل برای این آقا انجام می‌دهد، جُعلی را بپردازد، در بیمه هم همین است دیگر.
یک فردی خطری را حس می‌کند اعلام می‌کند هر کسی من را، این خطر من را پوشش بدهد، ریسک‌های من را پوشش بدهد در مقابل من اینقدر به او می‌پردازم، به او می‌گویند آقا شما مغازه‌ات را ببند برو، می‌گوید آخه می‌ترسم دزد بیاید. می‌گوید گردن من اگر دزد آمد خسارت وارد کرد من یک چیزی به تو پرداخت می‌کنم. می‌گوید عجب تو چه آدم خوبی هستی، خیالم را راحت کردی، در مقابل من باید چکار کنم؟ می‌گوید حق بیمه بده، مغازه‌ات را بیمه کن من اگر خطری برایت پیش آمد، اگر به ماشینت خطری پیش آمد، من یک چیزی به تو می‌پردازم، اینقدر به تو می‌پردازم. پس این جعاله است‌ دیگر.عده‌ای از این امضائی‌های منحصری می‌گویند که بیمه را نه که قبول نکنیم، اسمش را گذاشته بیمه این یک نوعی جعاله است. حالا اگر بیاید یک نفر بگوید آقا جعاله یک کار هست، باید یک کاری انجام بدهد، آخه ریسک را قبول کردن کار نیست که، ما در جعاله داریم می‌گوییم هر کسی اسب من را پیدا کند، هر کسی عبد عابق من را پیدا کند به او فلان قدر پرداخت خواهم کرد، این می‌شود یک کاری، حالا من می‌آیم می‌گوید آقا اگر دزد بزند به مغازه تو من یک پولی به تو پرداخت می‌کنم، پول پرداخت کردن مگر کار محسوب می‌شود، پس این جعاله نیست. حالا آن طرفی که می‌گفت که جعاله هست اگر قبول کند که آره راست می‌گوید مثل اینکه جعاله نیست چکارش کنیم؟ می‌گوید آقا نکند این همان ضمان عاقله خودمان هست. ضمان عاقله این بود که اگر کسی خسارتی به کسی وارد می‌کرد، قتلی انجام می‌داد، عاقله او یعنی بستگان او با شرایط خاصی که هست، آنها در واقع به عهده می‌گرفتند که دیه او را بپردازند، یا‌ این را بپردازند، دیگر نمی‌آمدند که مثلا ضمان عاقله این هست.
می‌گویند خیلی پس بیمه هم عین آن است‌ دیگر، بیمه به عهده می‌گیرد که تو رفتی اگر زدی و کشتی من اینقدر می‌دهم، زدی تصادف کردی و باعث شد، زدی کشتی نه، تصادف کردی و کسی کشته شد بیمه شخص ثالث من می‌دهم مثل همان ضمان عاقل است‌ دیگر.می‌گوییم نه آقا، عاقله تعریف دارد برای خودش، بعد شامل خسارت‌های مالی نمی‌شود، یک خسارت جانی است. خیلی با جعاله که نتوانستی، با ضمان عاقله هم که نتوانستی، با سایر قرارداد هم نتوانستی اینها را تصحیحش کنی پس چکار کنی، از آن طرف هم امضائی منحصری هستی. بفرمایید چکار می‌کنند؟
سؤال این است، کسی که امضائی منحصری است یعنی قائل بر این است که امضائیات شارع مقدس در باب معاملات فقط آنهایی است که امضاء کرده، امضاء شده بنابراین معاملات جدید ما چون امضاء نداریم دیگر قبول نمی‌کنیم، حالا وقتی گشت و پیدا نکرد چکار می‌کند؟
دانش‌پژوه: بله، در این صورت بیمه را حرام می‌داند.
استاد: اما امضائی‌های غیر منحصری که هستند؟ امضائی‌های غیر منحصری نظرشان این هست که قائل به این نیستیم که شارع مقدس فقط تعدادی معامله مشخص را امضاء کرده بلکه با ادله عام یا عمومات صحت به این می‌رسیم که شارع مقدس تمام قراردادهایی که افراد بین همدیگر دارند منعقد می‌کنند را تأیید می‌کند. با کدام عمومات؟ معروف است‌ دیگر، کدام عمومات صحت معاملات، ادله عمومی صحت معاملات، کدام است؟ «اَوفوا بِالعُقود» قرآن کریم می‌فرماید: «اَوفوا بِالعُقود» وفا کنید به عقدهایتان. چه عقدی؟ «احَلَّ اللهُ البیع» بیع را شامل می‌شود. البته افرادی هستند این را تأیید می‌کنند، برخی فقها هستند می‌گویند که اینجا بیع که گفته شده منظورشان بیع مصطلح نیست که فقط و فقط در واقع شامل خرید و فروش بشود، منظور از بیع در اینجا عموم تجارات و معاملات است، بیع اینجا در واقع آمده همان طوری که فقها هم می‌بینید که مثلا درمورد معاملات بحثشان را کجا انجام می‌دهند؟ همه معاملات بحث مربوط به همه معاملات را کجا انجام می‌دهند؟ در کتاب البیع. حضرت امام می‌آید بحث این را کجا می‌گوید؟ در کتاب البیع. مرحوم شیخ در مکاسب می‌آید می‌گوید که کتاب البیع، می‌گوید این درواقع بقیه تجارات را هم شامل خواهد شد.
اما آن چیزی که عمومات ادله صحت معاملات محسوب می‌شود همان است، «اوفوا بِالعُقود» به عقدهایتان وفا کنید. کدام عقدها؟ عقد است است‌ دیگر، هر عقدی که با همدیگر بستید. چرا این را می‌گویی؟ چون «النّاس مُسَلَّطونَ علی اموالِهِم» مردم مسلط هستند به اموالشان، مالشان است با هم می‌خواهند یک معامله انجام بدهند، یک در واقع سلطه مالکانه نسبت به مالش دارد الان می‌خواهد از اختیارش استفاده کند می‌گوید آقا این را به شما دادم، آن هم می‌گوید من در مقابل این را به تو دادم، دو نفر می‌خواهند سلطه مالکانه کنند نسبت به مالشان، مالشان را معاوضه کنند، به چه شکلی؟ به هر شکلی. پس «اوفوا بِالعُقود» اگر نشستید با هم یک عقدی و قراردادی بستید به آن وفا کنید. پس افرادی که قائل به امضائی در واقع منحصری نیستند بلکه غیر منحصری هستند می‌گویند که شارع با «اَوفوا بِالعُقود» تمام معاملاتی که از گذشته بوده، زمان شارع بوده و تا الی یوم القیامه مردم بین همدیگر انجام می‌دهند همه مورد امضاء شارع هست، اینها هم در رابطه با این.
دانش‌پژوه: آیا فرد شاخصی داریم در مورد منحصری‌ها، آن گروه دوم؟
استاد: بله مرحوم طباطبائی، صاحب ریاض. صاحب ریاض نظرش در واقع امضائی منحصری هست. آیا قائلی داریم برای امضائی‌های غیر منحصری؟ بله عموم فقها قائل به همین هستند، حضرت امام هم قائل به امضائی بودن با آن رویکرد غیرمنحصری بودند. ما هم در قانون کشورمان چون قرار شد که مطالب را تطبیقی و کاربردی عرض کنیم‌ دیگر، ما هم در قانون کشورمان نظرمان همین هست یعنی امضائی غیر منحصری. این خیلی تأثیر دارد در آن گشایش اقتصادی، چرا؟ چون اجازه می‌دهد که ما اولا معاملاتی که از قدیم بوده را انجام دهیم، آن که مجوز دارد آن هیچ، خودمان بنشینیم معاملات جدید طراحی کنیم درواقع بازار یا برویم حتی از کشورهای دیگر چطور مثلا ماشین وارد می‌کنیم، کالا وارد می‌کنیم، از آن نهادهای حقوقی آنها یا معاملاتی که انجام می‌دهند ببینیم و برداریم بیاوریم اینجا در واقع آنها را راه بیندازیم. معلوم است چرا؟ خدای متعال می‌فرماید فرقی نمی‌کند خودتان راه بیندازید، از هرجای دیگری راه بیندازید من امضاء کردم. پس با توجه به اینکه در عصر حاضر به ویژه در بازارهای ما معاملات جدید و فراوان دارد هی تکثیر می‌شود و وارد می‌شود و به قول یکی از اساتید برجسته که می‌فرمودند که الان گاهی ماهانه یک قرارداد جدید و شیوه معاملاتی جدید وارد بازار می‌شود بویژه بازارهایی مانند بورس، مانند بانک، مانند صندوق‌ها، مانند بیمه و جاهای مختلف وارد می‌شود، اینها در واقع خیلی گشایش می‌شود در مورد با این نگاه امضائی غیرمنحصری، بویژه آن جایی که ما در عرصه بین المللی گاهی معاملاتی را ما می‌رویم با یک کشورهای غیرمسلمان می‌بندیم، آنها هم نوع معامله شان مشخص شده و ما مجبوریم مثلا با آنها این معامله را انجام بدهیم، چکار کنیم؟ با این نگاه امضائی در واقع غیر منحصری، اینها هم مورد تأیید است.
سؤالی که مطرح می‌شود این است که حالا که شما این را گرفتید اولا در قانون مدنی، ماده 10 قانون مدنی، وکلا و اینها، آنهایی که حقوق خواندند وکیل هستند، دادگاه‌ها و اینها روی پرونده‌ها کار می‌کنند این ماده 10 نُقل خلاصه زبانشان هست، هی دارند می‌گویند آقای قاضی بر اساس ماده 10 فلان. ماده 10 چه می‌گوید؟ می‌گوید قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده‌‌اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است. قراردادهای خصوصی.
منظور از خصوصی چیست؟ یعنی قراردادهایی که اسمش در فقه نیامده. آقا می‌خواهید کالایی بفروشید بیع را داریم‌ دیگر، در قرآن هم اسمش آمده، در فقه هم آمده. می‌خواهی در خود بیع چهار نوع هست: بیع نقد هست، بیع نسیه هست، بیع سلف هست. از آن طرف یک دسته بندی دیگر داریم: مُرابحه هست، مواضعه هست، تولیه هست، مساومه هست هرکدام از اینها را قدیم بوه‌ دیگر. می‌گوید نه، ما یک معامله جدیدی می‌آوریم مثلا معامله آلفا. می‌گوید نه‌ دیگر این‌ دیگر در معاملات نبوده، این یک قرارداد خصوصی شد. اینجا خصوصی را اشتباه نگیریم، خصوصی یعنی خاص. قراردادهای خاصی که افراد می‌بندند به عبارتی یک پرانتز باز می‌کنم، که نام آنها در فقه و در قانون نیامده، چون ببینید الان این ماده 10 است‌ دیگر، می‌رود جلوتر، حدود هزار ماده در آنجا شرکت آمده با قوانین مرتبطش، وکالت آمده، صلح آمده، جعاله آمده، بیع آمده همه را آورده آنجا؛ می‌گوید اگر یک قرارداد خاصی را انجام دادی که در قانون آن نیامده از دیدگاه منِ قانونگذار، منِ ماده 10 قانون مدنی، نافذ است فقط یک شرطی دارد. آن شرطش چیست؟
شرطش این است که مخالف صریح قانون نباشد. این یعنی چه؟ این در واقع برمی گردد به این سؤال، برگردید به فقه، به این سؤال برمی گردد، شارع مقدس طبق نظر سوم که امضائی غیرمنحصری هست اگر امضاء کرده همه معاملات را بدون هیچ قید و شرطی؟ یعنی گفته اصلا بروید بنشینید شما هی معامله تکثیر بکنید بین خودتان من هم نشستم بیکار، فقط امضائی می‌کنم، هیچ شرطی نگذاشته یا نه یک شرط و شروطی مشخص کرده، یک محدوده‌ای مشخص کرده، این یک سؤال است که اگر موافق باشید این را دیگر بگذاریم برای یک جلسه دیگر.
اینها وقتی گفته شد ارتباط این موضوع با بحث ربا بیان می‌شود و شما متوجه می‌شوید که من چرا این بحث را مطرح کردم. اصلا تیتر مطلب اول جلسه‌یمان چه بود؟ ارتباط بحث ربا با باب معاملات که این را چه جوری به هم وصل می‌کنیم. آمدیم اینها را بیان کردیم و رسیدیم به این سرفصل.
عرائض من برای این جلسه کافی است، فقط تقاضایم این هست مرتب در جلسات شرکت کنید که من هم کلاس را که الان جدی گرفتم، خیلی هم برای آن اهمیت قائل هستم و ارزش قائل هستم، به همان اندازه ببینم که ان‌شاءالله عزیزان هم جدی گرفتند حضورشان را که ان‌شاءالله ما در خدمت شما باشیم.
کلاس‌ها بله دو ساعتی است منتها ما دو ساعتی که می‌گوییم یعنی یک ساعت و نیم.
دانش‌پژوه: چند جلسه هست؟
استاد: دیگر درس است‌ دیگر، تعداد جلساتش شما بفرمایید که 60 جلسه، ان‌شاءالله برگزار بشود، 60 جلسه یک ساعته یعنی تقریبا 40 تا 45 تا جلسه یک ساعت و نیم.
کتب مرتبط را ان‌شاءالله خدمتتان عرض می‌کنم، این مباحث جایی نوشته نشده اینهایی که عرض کردم یعنی نه که نوشته نشده باشد، به این انسجامی که بنده دارم تجزیه می‌کنم خدمتتان اینها را ان‌شاءالله یکی دوتا از دوستان، سه تا از دوستان اگر وقت بگذارند عرائض را تقریر کنند یعنی تقریر معنایش این است که بنده این را گفتم، این را قشنگ بازش کنند اگر من دو سطر حرف زدم این ده سطر بنویسد و کامل این را تبدیل کند به یک جزوه‌ای، ان‌شاءالله جایزه هم خدمتتان تقدیم می‌کنیم، جایزه‌اش هم جایز بدی نمی‌شود. چون‌ دیگر شما یک درواقع به نام ما یک کتابی را دارید تهیه می‌کنید.
خیلی ممنون و متشکر، التماس دعا و خدانگهدار شما

Next
برچسب‌ها
برای ارسال نظر وارد سایت شوید