جلسه نوزدهم درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه معاملات جدید در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
استاد عبادی، فقه معاملات جدید، جلسه 19، دوشنبه 26 اردیبهشت 1401
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله، به یاری خدا ما جلسه گذشته بحث رمز ارزها را به اتمام رساندیم و بنا شد که در این جلسه به موضوع فعالیت شرکت¬های بازاریابی شبکهای یا نتورک مارکتینگها بپردازیم.
درمورد شرکت¬های بازاریابی شبکهای آیا مرتبط بودید مثلا آمدند سراغتان؟ فعالیت داشتید؟ از آشناها کسی را سراغ دارید در این مورد فعالیت کرده باشد یانه؟
دانشپژوه: پسر عموهامان در مازندران در شرکت شبکهای فعالیت داشتند خیلی گسترده و قوی یعنی دست به پتانسیل تهران هم بودند خیلی قوی کار کرده بودند یک از دوستان هم در شرکت بازاریابی پنبه ریز کار می¬کردند بنده عضو نشدم ولی از نزدیک با روش¬های عضوگیری و کارهایشان و با پلان درآمدی¬شان آشنایی دارم و داشتم.
استاد: پسرعموهایتان هنوز در بادران هستند؟
دانشپژوه: دادستان اعلام جرم کرده بود برای بانک. اینها یک نامه از شورای نگهبان آورده بودند پخش کرده بودند که آقا اشکال ندارد توی سندی که توی صنعت معدن و تجارت آمده بوده ولی دادستان خیلی فشار آوردند و از کار جلوگیری کرد و کلا منحل شدند و آمدند توی شرکت¬های بیمه خاورمیانه و بیمه آسیا و اینها مشغول شدند.
در مورد بازاریابی شبکهای سال 1395 بود که از دفتر مقام معظم رهبری از ما دعوت کردند که جلسه¬ای داشته¬ باشیم آن جا به اطلاع رساندند که یعنی فرمودند که شرکت¬های هرمی، شکل فعالیت خودشان را عوض کردند و مشغول فعالیت¬های هرمی هستند به همین جهت نظرشون این بود که ما یک تحقیقی در مورد این شرکتها داشته باشیم و ببینیم تفاوتشان با شرکت¬های هرمی چی هست اینها را بیان کنیم؛ ما هم روی این موضوع متمرکز شدیم خود بنده و تیمی از دوستان در موسسه فقه اقتصادی طیبات و هنوز آن موقع شورای نگهبان هم نظرات خودش را نداده بود و جریان نظر شورای نگهبان هم یک داستانی برای خودش دارد که ان شاالله توی صحبتهایم عرض خواهم کرد، در هر حال ما به فرموده¬ی دفتر مقام معظم رهبری با وزارت صمت و وزارت صنعت، معدن، تجارت که آن موقع وزارت بازرگانی بود اگر اشتباه نکنم، ارتباط گرفتیم رفتیم آن¬جا حتی با وزیر جلسه داشتیم در شورای عالی من شرکت کردم و تقریبا که نه، تحقیقا میشود گفت که در تمام جریانات بازاریابی شبکهای و شرکت¬های هرمی قرار گرفتم و شاید به جرات بتوانیم بگوییم تحقیقی که انجام دادیم جزء تحقیقهای عمیق در مورد بازاریابی شبکهای هست که تمام ابعادش دیده شده.
سال 95 که از دفتر استفتائات رهبری دعوت کردند، آن موقع تمامی مراجع شرکت¬های بازاریابی شبکهای را مانند شبکهای هرمی می¬دانستند و درآمد از طریق آن¬ها را اکل مال بالباطل یا بدون وجه شرعی و اشکالدار می¬دانستند همه¬ی مراجع، منتها این شرکتهای بازاریابی شبکهای ادعا داشتند که ما با شرکت¬های هرمی تفاوت داریم. جهت اطلاع دوستان شرکتهای هرمی تقریبا می¬شود گفت از اوایل سال 1382 -83 در ایران فعال شدند، البته من در بعضی نوشتهها که مطالعه میکردم سر آغاز حضور و فعالیتهای شرکت¬های هرمی در ایران به ماجرای پنتاگونا درسال 1376بر میگردد که این¬ها فعالیت¬هاشان را آن موقع شروع کردند و در فاصله 77 تا 79 توسعهی زیادی پیدا کردند.
شرکت¬های 7 الماس گلد مای و در راس آنها گلدکوئست پا به میدان گذاشتند و همزمان با این¬ها مشکلات حقوقی زیادی در کشور نسبت به این¬ها به وجود آمد و اقتصاد ایران آن موقع یکی از معزلهای جدی که باهاش روبرو شده بود و سرمایههای مردم را تهدید میکرد همین شرکتهای هرمی بودند؛ این¬ها آن موقع که فعالیت¬هاشان را توسعه میدادند تقریبا در هفته 15 هزار نفر عضو اضافه میشد و هر ماه رقم¬های خیلی بالایی چیز میشد اضافه میشد تا در سال 1383 دیگر گلدکوئست در اوج قرار گرفت و سال1383 تا 84 فاصلهی یک سال را، سال طلائی فعالیت شرکت¬های هرمی باید دانست که در سال 1384 حتی شرکت سوئیس دیگر علنا داشت به بازی با پول میپراخت که اصطلاحا مانی دین گفته میشد.
از 1384 که رفته رفته آسیب¬هایش در کشور دیده شد بحث طرح ممنوعیت فعالیت شرکت¬ها و موسسات با ساختار هرمی با امضای 50 نفر از نمایندگان مجلس تصویب شد و عملاً مبارزه با این شرکت¬ها آغاز شد و یک بند هم به قانون مجازات اخلالگران اقتصادی، قانون مبارزه با اخلالگران اقتصادی که سال 1369 مصوب شده بود یک بند اضافه شد به آن در سال 84 که معروف بود به بند "ز" که در واقع این را میگفت که فعالیت شرکت¬های هرمی ممنوع است وقتی این بند "ز" آمد و این قانون، عملاً فعالیت شرکت¬های هرمی را وارد مفاسد اقتصادی کرد و مجازات برایش در نظر گرفت؛ فعالیت این شرکت¬ها رفت به سمت فعالیت¬های زیرزمینی، تا ادامه داشت تا برسد به صدور فتوای حرمت فعالیت شرکت¬های هرمی از سوی مراجع تقلید که آن موقع اعلام کردند فتاواشان هست که میفرمایند: از منظر شرعی اشکال دارد و اعتباری ندارد.
در مرحله بعد شورای عالی امنیت ملی تشکیل جلسه داد در سال 88 اواخر 88 و مصوبهای را گذراند که بر اساس آن مصوبه، عملا مبارزه با شرکت¬های هرمی وارد فاز امنیتی شد چون شورای عالی امنیت آمد وسط یک مصوبهای را در آخرین روزهای سال 88 تصویب کردند که بر اساس آن وارد فاز امنیتی شد مبارزه با آن¬ها، آمارها که نگاه میکردم 410 دفتر شرکت هرمی پلمپ شد و 6 هزار و 400 نفر در تهران در نصف روز دستگیر شدند.
فعالیتهای شرکتهای هرمی از 76 تا 88، از سال 88 این¬ها قالب عوض کردند گفتند شرکت¬های هرمی بد هستند ما شرکتهای بازاریابی شبکهای هستیم، در اقتصاد، ما تولید توزیع و مصرف داریم ما آن وسط آن توزیع هستیم، بازاریابی میکنیم، علم بازاریابی یکی از علوم پیشرفته در مباحث اقتصاد و بازرگانی است و این¬ها توزیع هست بنابراین این یک حرفه مدرن در دنیا شناخته شده و حتی بالاتر از این بعضی از اقتصادهای دنیا که زمین خورده بود شرکت¬های بازاریابی شبکهای آن¬ها را بلندشان کرد و نجاتشان داد راه افتادند و بعد. حالاسوال این است فعالیت اینها را باید چه کار کرد؟
وزارت صمت آمد به این¬ها مجوز فعالیت داد یعنی فعالیت این¬ها از طریق وزارت صمت است ما بررسیهایمان را انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که اعطای مجوز از طرف وزارت صمت خلاف بوده و نباید مجوز میدادند و اساساً این¬ها تفاوتی با شرکت¬های هرمی از جهت ماهیت ندارند، هرچند فروش کالایی را در فرایند فعالیت خودشان قرار دادند اما آن اشکالاتی که به شرکت¬های هرمی وجود داشت برای شرکتهای بازاریابی شبکهای هم وجود دارد و آن اثرات مخربی که برای آن¬ها مترتب بود برای این شرکت¬ها هم مترتب هست، ولی وزارت صمت زیر بار نمیرفت حتی من با خود وزیر امور آن موقع آقای نعمتزاده صحبت کردم یک مقداری هم گفتگویمان جدی شد اتفاقی هم افتاد که بعدا خواهم گفت؛ به هر حال دفتر مقام معظم رهبری چرا آمد وسط؟ چون بازاریابها از طرف وزارت صمت یه مجوزکی دستشان بود ولی از آن طرف چون استفتائات به صراحت گفته بود که فعالیت شرکت¬های هرمی اشکال دارد بعدا یک عدهای رفته بودند در مورد بازاریابی شبکهای هم سوال کرده بودند، باز مراجع فرموده بودند اشکال شرعی دارد.
خود مقام معظم رهبری هم، استفتائی که از ایشان صورت گرفته بود من متن استفتا را برای شما میخواهم بخوانم، سوال این بوده: مدتی است در شرکتی که فعالیتش در زمینهی بازاریابی شبکهای هست مشغول به کار شدهام هرکسی برای ورود به شرکت باید محصولاتی را خریداری کند که در این خرید 21 درصد پورسانت به او تعلق میگیرد سپس چند نفر را به شرکت معرفی کرده و آن¬ها هم چند نفر دیگر را و همینطور تا آخر پیش میرود ما به افرادی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم معرفی می¬کنیم باید آموزش بدهیم و شرکت هم مقداری از سود خود را به عنوان پورسانت به ما میدهد حکم این پول چیست؟
مقام معظم رهبری: صورت شرعی ندارد و این قبیل موارد باید براساس قوانین مصوب مجلس و مورد تایید فقهای محترم شورای نگهبان باشد و در صورت نبود چنین قانونی لازم است از مجاری آن اقدام شود. این یک پاسخ که فرمودند صورت شرعی ندارد یک پاسخ هم تقریبا به سوالی شبیه این است اینجوری پاسخ دادند: که در فرض سوال درآمد بدست آمده حلال نیست اکل مال به باطل است.
اقای مکارم، نوری همدانی و صافی به صراحت در مورد بازاریابی شبکهای فرمودند: که اشکال شرعی دارد بازاریابها دیدند که درست است که از وزارت صمت مجوز دارند ولی وقتی مراجع اینها را تایید نکنند هم آن¬هایی که هستند در واقع متزلزل هستند و خیلی از ابعاد شرعیاش سوال میکنند هم از آن طرف، افراد جدید را نمیتوانند به راحتی عضو کنند به خاطر این اتهامات شرعی، لذا می¬خواهم بگویم چرا دفتر مقام معظم رهبری پیگیر این موضوع بود، یک تعدای از این¬ها رفتند با شورای نگهبان جلساتی گذاشتند و در آن جلسات توجیهاتی کردند کما اینکه آمدند بعضی از مراجع عظام تقلید را قانع کنند نسبت به صحت کارشان ولی موفق نشدند اما رفتند با شورای نگهبان صحبت کنند، آن جا هم علی القاعده شورای نگهبان، فقیه که نمیتواند پاسخ بدهد چون که مرجع نیست فقط به قوانینی که از مجلس میآید پاسخ میدهد.
اما اینها رفتند از یک مسیر دیگری وارد شدند شکایتی نوشتند به دیوان عدالت اداری که بند "ب" و "ج" ماده یک آییننامه چگونگی صدور مجوز به فعالیت بازاریابی شبکهای اکل مال به باطل است، خودشان یا یک نفری، این اشکال را گرفت؛ دیوان عدالت اداری هم معمولا سوالات این چنینی فقهی را میفرستد به شورای نگهبان؛ فرستاد شورای نگهبان، شورای نگهبان چون سوال، سوال فقهی است و از دیوان آمده به آن پاسخ میدهد و میگوید بند ب و ج که گفتید از آیین نامه فی نفسه اشکال شرعی ندارد.
شورای نگهبان که جواب داد، این¬ها دیگر راه افتادند و گفتند شورای نگهبان ما را تایید کردند و ما دیگر قانونی هستیم و فلان، این امر باعث شد شبهاتی به وجود بیاید، ایت الله مکارم شیرازی اعتراض کردند به شورای نگهبان که چرا در مورد چیزی که از مجلس نیامده شما اظهار نظر کردید؟ مگر شما مرجع هستید؟ شورای نگهبان هم پاسخ داد از طریق مرحوم آیت الله مومن رضوان الله تعالی علیه که نه ما فتوا ندادیم، دیوان از ما یک سوالی پرسیده ما هم دو بند را نگاه کردیم تازه فقها نگاه کردند، نه حقوق¬دانها، چون سوال فقهی بود طبق قانون، یک اظهار نظری کردیم گفتیم اشکال ندارد، فی نفسه هم گفتیم، فقط هم آن دو بند را هم گفتیم نه اضافهتر، لذا ما فتوایی صادر نکردیم، این جا بود که دفتر مقام معظم رهبری دنبال این بودند که یک کار تمیز و اساسی صورت بگیرد که بنده به همراه عزیزانی که در طیبات هستند تیمی تشکیل دادیم و روی آن کار کردیم.
الان ویرایش دوم کتاب "بررسی فقهی حقوقی شرکت¬های بازاریابی شبکهای" تقریبا دارد مراحل پایانی¬اش را طی میکند، حدود 451 صفحه، من شروع کردم رفتم از اول ریشه این¬ها کجا بوده ساختارهاشان چطوربوده است، ابعاد حقوقی، ابعاد اقتصادی، ابعاد امنیتی، فرهنگی، اجتماعی تا رسیدم به ابعاد فقهیش، یعنی شروع کردیم به ابعاد فقهی موضوع را بیان کردن، شده یک کتابی که، یک¬بار چاپ شده الان ویرایش دومش با تغییرات خیلی مهم¬تر واساسیتر، دارد صفحات اخرش را طی میکند تا ان¬شاالله تمام شود، این داستان ورود ما به بحث ورود بازاریابی شبکهای بود. به هر حال ان شاالله سعی خواهم کرد طی چند جلسه، ویرایش کتاب سعیم این هست که دو هفته آینده کتاب را ببریم زیر چاپ و ان شالله تمام شود مولفش هم خود بنده هستم، ان¬شا¬الله چند جلسه اطلاعات خودم را یافتههای خودم را از پیشینه این شرکت¬ها و شیوه فعالیتی که الان دارند و ابعاد مختلف فعالیت این¬ها را و در نهایت، آن بحث فقهیش را ارائه بدهم خودم که به نظرم میاید کاری که انجام شده کار تکی هست و عمق خوبی دارد.
در طی این جلسات که خدمتتان هستم سعی میکنم اطلاعات را منتقل کنم؛ لذا تقاضایم این هست که مرتب در جلسات حضور داشته باشید، قبلا هم عرض کردم تاکید من برای حضور مرتب، علاوه براین که کلاس حرمت دارد یک بخشی از آن برای این هست که اطلاعاتی که خدمتتان میدهیم تحقیقات خودمان و تولیدات خودمان هست به همین خاطر همین شاید شما آنها را جای دیگری نشنوید یا اگر هم شنیده باشید به آن چیزها که رسیدیم آن¬ها بیان نشود.
دانشپژوه: چگونه میتوانیم پژوهشگر مجلس یا بانکها باشیم؟
استاد: اگر محصولات داشته باشید، یعنی قلم داشته باشید، دانشش را داشته باشید، حضور خوبی در عرصه پژوهشی داشته باشید، علی القاعده این مراکز هم دنبال کسی که برون¬داد علمی داشته باشد میآیند سراغش، شناخته میشوند.
دو تا داستان نقل میکنند در مورد پیشینه شرکت¬های هرمی، پس دقت کنید کجای کار هستیم موضوع ما بحث بازاریابی شبکهای هست یک، به نظر ما ریشه این بازاریابی شبکهای همان شرکت¬های هرمی است از نظر تاریخی وقتی بررسی میکنید می¬بینید این¬ها بعد از این بگیر و ببند در مورد شرکتهای هرمی راه افتاد و محدودیت¬هایی به وجود آمد قالب جدید فعالیت¬ها شد شرکتهای بازاریابی شبکهای، برای این¬که بتوانیم ابعاد بازاریابی شبکهای را بررسی کنیم.
باید اول ابعاد شرکتهای هرمی را بررسی کنیم؛ بعد که بازاریابان شبکهای¬ها ادعا میکنند ما جزو آن¬ها نیستیم ما با آن¬ها تفاوت داریم، انصافاً هم در جلساتشان بازاریابان شبکهای، در جلساتشان مثلاً فرض کنید یک ساعت بخواهند صحبت بکنند شاید بیست دقیقهاش اندر تف و لعن و نفرین به شبکههای هرمی است که آن¬ها آنجوری هستند بد و بیراه پشت سرشان میگویند و می¬گویند ما با آنها متفاوتیم و تفاوتمان این¬هاست و ما بررسی کردیم و دیدیم این¬ها خیلی اثر در ماهیت بازاریابی شبکهای نسبت به شرکت¬های هرمی به وجود نیاورده است، این یک ادعا است، چگونه میشود این را ثابت کرد ما اول هرمیها را باید ببینیم چی هست، بازاریابیهای شبکهای را بدانیم چیست بعد که مقایسه کردیم میتوانیم قضاوت کنیم که این¬ها تفاوت¬هایی که دارند تفاوت ماهوی است یا نه از نظر ماهیت تفاوتی ندارند این منطقیترین روش هاست.
با این مقدمه متمرکز میشویم روی شرکت¬های هرمی، بخواهیم شرکت¬های هرمی را برررسی کنیم باید برگردیم به ریشهها، ریشه اینها چیست؟ بررسی ما نشان میدهد که دو تا جریان بوده که آغازگر فعالیت شرکت¬های هرمی بوده جریان اول دوچرخههای ارزان و جریان دوم جریان فعالیت¬های پانزی یا پونزی، پس طرح دوچرخههای ارزان و پانزی را خدمت شما عرض می¬کنم چون لازم دارم به خاطر لزومش عرض می¬کنم. برویم سراغ طرح دوچرخههای ارزان،
طرح دوچرخههای ارزان: این طرح یک ریاضیدان روسی به نام آقای یاکوپرلمان، کتابی دارد، کتاب ریاضیات زنده، من کتاب را پیدا کردم، ریاضیات زنده، این کتاب از روش ریاضی بعضی از معماها و مسئلههای کاربردی را حل یا تبیین میکند که اسم کتابش ریاضیات زنده هست از آقای یاکو پرلمان، این آقا اولاً اوایل قرن 20 تا اواخر جنگ جهانی دوم زندگی میکرد، چند کتاب به زبان فارسی از ایشان ترجمه شده که یکی از این کتاب¬ها، کتاب ریاضیات زنده هست، در این کتاب مطلبی را تحت عنوان دوچرخههای ارزان ذکر کرده که خلاصه آن را خدمتتان عرض می¬کنم.
ایشان میگوید: یک شرکت دوچرخه فروشی برای فروش دوچرخههایش در روزنامهها آگاهی میداد و چنین تبلیغ میکرد که بدوید دوچرخههای 50 روبلی را به قیمت 10 روبل بخرید، واحد پول روسیه روبل است، در حالی که داستان این چی بوده؟ قیمت واقعی دوچرخه در واقع 10 روبل بوده هزینه تمام شدهاش برای شرکت 7 روبل بود اگر سه روبل میگرفت که سود متعارفی بوده، میشد 10 روبل. اما این میآمد یک تبلیغات غیر واقعی روی دوچرخه انجام میداد که این دوچرخه فرق میکند با دوچرخههای دیگر این نانو و فلان است حالا اصطلاح از من است و میگفت قیمتش 50 روبل است، اما شما ولش کنید 100 روبل یا 80 روبل، این مهم نیست مهم این است که من دوچرخه گران قیمت را به قیمت نازل به 10 روبل میخواهم به شما بفروشم.
شیوه کارش چه طور بود؟ این بود که شما ابتدا باید به شرکت 10 روبل پرداخت می¬کردید هنوز هم دوچرخهای به شما تحویل داده نشده بود 4 بلیط به شما میداد بدون تحویل دوچرخه، شما باید هر یک این بلیطها را با این توجیه که هر کس این بلیط را بخرد دوچرخه 50 روبلی را به مبلغ 10 روبل خریداری خواهد کرد، مثلا 4 تا بلیط گرفتی میروید به عمه و خاله و دایی و همسایه و همکلاس و این 4 تا را میفروشی میگویید اگر این بلیط را ببرید بدهید به این دوچرخه فروش، دوچرخه 50 روبل را به شما 10 روبل میدهد، آن هم میگوید خیلی خوب هست که، میگویید من خودم هم رفتم خیلی خوبه کولاکه این آقا بلیط را میگیرد و میآورد به شرکت، پس او باید هر یک از بلیطها را با این توجیه به 4 نفر دیگر هر بلیط 10 روبل میفروشد یعنی من میفروشم، الان از فروش این بلیط¬ها 40 روبل دست من آمد و میبرم این 40 روبل را میدهم به شرکت، شرکت 50 روبل آمد دستش چون 10 تا را من دادم40 تا هم بلیط فروختم و بردم دادم شرکت، شرکت 50 روبل دستش آمد و یک دوچرخه به من میدهد، من چند خریدم؟ من 10 روبل خریدم و آن 40 تا هزینه در واقع هزینه چانه زنی و مشتری جمع کردن هستش، این که شخص احساس می¬کند یک دوچرخه 50 روبلی را با مقداری زحمت توانسته به 10 روبل به دست بیاورد یک حس خوب برای من خریدار ایجاد میکند، به ویژه این که به وی القا شود این خرید ارزان، نتیجه تلاش تو و شکوفایی استعداد نهفته تو در ارتباط با دیگران است که توانستی آن 4 بلیط را بفروشی.
اما سوال این است که آن 4 نفر چرا باید حاضر باشند به 10 روبل بخرند؟ پاسخ روشن است چون به هر یک از آنها هم چنین القا شده که توسط فروشنده بلیط این زحمت را شرکت هم نمیکشد یک فروشنده دیگر این زحمت را میکشد که، اگر این بلیط را به دوچرخه فروش تحویل بدهید و 4 بلیط جدید بگیرید و هر کدام را ببرید به 10روبل بفروشی و40 روبل حاصله را بیاری به شرکت تحویل بدهی یک دوچرخه 50 روبلی را دریافت خواهی کرد، چقدر هزینه کردی؟ 10 روبل، بنابراین هرکس با پرداخت 10 روبل با معرفی 4 نفر صاحب دوچرخه 50 روبلی میشد، نتیجه این شد که انبوه مردم از این تبلیغات به امید یافتن 4 مشتری و استفاده از تکلیف واهی، دوچرخه 10 روبلی را به قیمت 50 روبل خریداری میکردند و دوچرخه فروش بابت هر دوچرخه 50 روبل به دست میآورد، این افزایش بهمنوار مشتری موجب شد که در روسیه به آن شرکت بهمنی و در فرانسه به این شرکت، گلوله برفی لقب دادند که صد درصد تقلب و کلاهبرداری تلقی شد؛ چون که دیر یا زود با اشباع شدن بازار آن دارندگان بلیط، آن آخرین افرادی که بلیط دارند نمیتوانستند خرید انجام بدهند علتش این بود که دیگر نمیتوانستند بفروشند کسی نبود اشباع بازار بود، و شرکت هم با تصاحب پول آنها به سود سرشاری رسیده بود و در قبال پیدا نشدن خریدار برای بلیط هم مسئولیتی نداشت، میگفت به من ربطی ندارد من سر وعده و قولم هستم شما برو پیدا کن، بلیطها را بفروش من در خدمت شما هستم دوچرخه 50 روبلی را به شما 10 روبل خواهم فروخت، این اولین داستان در مورد دوچرخههای ارزان که پیشینه شرکتهای هرمی هست خدمتتان عرض شد.
داستان دوم: طرح پانزی یا پونزی، که طراح آن شخصی به نام چارلز پانزی، یکی از مشهورترین کلاهبرداران تاریخ بوده این چارلز پانزی به ظاهر یک بازرگان اهل آمریکا بوده اما در اصل مجری یک سیستم کلاهبرداری است که بعداً به نام خودش هم شهرت پیدا کرد و حتی در فرهنگ آکسفورد این طرح یا پروژه پانزی را تعریف کردند، فرهنگ نامه آکسفورد که یک فرهنگ نامه مشهوری است، تعریف کردند، چگونه تعریف کردند؟ می¬گوید نوعی کلاهبرداری است که در آن شخص با اعتقاد به این که در آینده کسب و کار خوبی به دست میآورد به اولین افرادی که سرمایهگذاری میکنند با استفاده از پول¬هایی که بعدا از دیگران به دست میآورند سود فوری اعطا میکند، میگوید آقا شما اگر پولتان را نزد من سرمایهگذاری بکنید من ده درصد ماهانه سود میدهم 15 درصد هم میتوانم بدهم، افراد میبیینند در این آشفته بازار نرخ سود بانکی دو درصد هست، توی بازار 5 یا 7 درصد هست این آقا دارد 10 درصد سود میدهد، بعد این پول را کجا به کار میگیری؟ میگوید من سرمایهگذاری می¬کنم فعالیت اقتصادی می¬کنم، در بورس کار میکنم، توی املاک کار میکنم و غیره، انواع توجیهات را می¬کند و افرادی که در به در دنبال جایی هستند که خودشان کار نکنند ولی پولشان را بسپارند و سود مناسبی به دست بیاورند متقاضی هستند اصطلاحاً میگویند تقاضای سرمایهگذاری در این شرکت¬ها بالاست، این باعث میشود که این¬ها پولشان را به امید سود 10-15 درصد ماهانه میدهند و آن اقا از کجا میدهد؟ چون خیلی جریان مهمی است و هر کس می¬شنود می¬گوید پول من را هم به کار بگیر.
ورودیهای جدیدی که از سرمایهگذاران وجود دارد از آنها پول را میگیرد بعد به وعدههای پیشین میپردازد، دوباره آدم¬های افراد جدیدی که میآیند، از ورودیهای جدید به آنها میپردازد خیلی از این جریاناتی که در همین شهر قم پول از مردم و طلبهها گرفتند و بعداً به وضعیت بدی افتادند این¬ها در واقع دارند از طرح پانزی استفاده میکنند شاید شروع کار هم واقعا دنبال طرح پانزی نبودند فکر می¬کردند خیلی ماهر هستند، میتوانند فعالیت بکنند و از محل منابع حاصل از سرمایهگذاری و فعالیت¬های اقتصادی سود بدهد¬ به این¬ها.
شروع میکند بازار به هم میریزد بعد می¬بیند چیکار بکند؟ این همه آدم را پول گرفته و الان باید سود بدهد این کم نمیآورد از جهت روحی، بلکه میگوید میدهم مشکلی نداریم، روی کارمان متمرکز هستیم وهمه چی اصطلاحا شرایط طبیعی هست مشکلی نداریم ولی از کجا دارد میدهد از ورودیهای جدید دارد ورودیهای قبلی را میدهد، یک مدت میدهد تا بعداً اعلام ورشکستگی میکند، میگیرند میاندازنش زندان، بعد افراد سرمایهگذار اعتراض میکنند به محاکم قضایی مراجعه میکنند آن هم که هست قبلاً اعلام ورشکستگی کرده اگر قبلا در کنار افراد دیگر نکرده باشد، یک مدتی حالش را برده کیفش را از پول¬های مردم کرده، این طرح پانزی چه روشی را انجام میدهد سه روشی دارد اصطلاحا سه ساختار دارد طرح پانزی را میگذاریم در جلسه آینده که به راحتی صحبت کنیم.
استاد عبادی، فقه معاملات جدید، جلسه 19، دوشنبه 26 اردیبهشت 1401
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله، به یاری خدا ما جلسه گذشته بحث رمز ارزها را به اتمام رساندیم و بنا شد که در این جلسه به موضوع فعالیت شرکتهای بازاریابی شبکهای یا نتورک مارکتینگها بپردازیم.
درمورد شرکتهای بازاریابی شبکهای آیا مرتبط بودید مثلا آمدند سراغتان؟ فعالیت داشتید؟ از آشناها کسی را سراغ دارید در این مورد فعالیت کرده باشد یانه؟
دانشپژوه: پسر عموهامان در مازندران در شرکت شبکهای فعالیت داشتند خیلی گسترده و قوی یعنی دست به پتانسیل تهران هم بودند خیلی قوی کار کرده بودند یک از دوستان هم در شرکت بازاریابی پنبه ریز کار میکردند بنده عضو نشدم ولی از نزدیک با روشهای عضوگیری و کارهایشان و با پلان درآمدیشان آشنایی دارم و داشتم.
استاد: پسرعموهایتان هنوز در بادران هستند؟
دانشپژوه: دادستان اعلام جرم کرده بود برای بانک. اینها یک نامه از شورای نگهبان آورده بودند پخش کرده بودند که آقا اشکال ندارد توی سندی که توی صنعت معدن و تجارت آمده بوده ولی دادستان خیلی فشار آوردند و از کار جلوگیری کرد و کلا منحل شدند و آمدند توی شرکتهای بیمه خاورمیانه و بیمه آسیا و اینها مشغول شدند.
در مورد بازاریابی شبکهای سال 1395 بود که از دفتر مقام معظم رهبری از ما دعوت کردند که جلسهای داشته باشیم آن جا به اطلاع رساندند که یعنی فرمودند که شرکتهای هرمی، شکل فعالیت خودشان را عوض کردند و مشغول فعالیتهای هرمی هستند به همین جهت نظرشون این بود که ما یک تحقیقی در مورد این شرکتها داشته باشیم و ببینیم تفاوتشان با شرکتهای هرمی چی هست اینها را بیان کنیم؛ ما هم روی این موضوع متمرکز شدیم خود بنده و تیمی از دوستان در موسسه فقه اقتصادی طیبات و هنوز آن موقع شورای نگهبان هم نظرات خودش را نداده بود و جریان نظر شورای نگهبان هم یک داستانی برای خودش دارد که ان شاالله توی صحبتهایم عرض خواهم کرد، در هر حال ما به فرمودهی دفتر مقام معظم رهبری با وزارت صمت و وزارت صنعت، معدن، تجارت که آن موقع وزارت بازرگانی بود اگر اشتباه نکنم، ارتباط گرفتیم رفتیم آنجا حتی با وزیر جلسه داشتیم در شورای عالی من شرکت کردم و تقریبا که نه، تحقیقا میشود گفت که در تمام جریانات بازاریابی شبکهای و شرکتهای هرمی قرار گرفتم و شاید به جرات بتوانیم بگوییم تحقیقی که انجام دادیم جزء تحقیقهای عمیق در مورد بازاریابی شبکهای هست که تمام ابعادش دیده شده.
سال 95 که از دفتر استفتائات رهبری دعوت کردند، آن موقع تمامی مراجع شرکتهای بازاریابی شبکهای را مانند شبکهای هرمی میدانستند و درآمد از طریق آنها را اکل مال بالباطل یا بدون وجه شرعی و اشکالدار میدانستند همهی مراجع، منتها این شرکتهای بازاریابی شبکهای ادعا داشتند که ما با شرکتهای هرمی تفاوت داریم. جهت اطلاع دوستان شرکتهای هرمی تقریبا میشود گفت از اوایل سال 1382 -83 در ایران فعال شدند، البته من در بعضی نوشتهها که مطالعه میکردم سر آغاز حضور و فعالیتهای شرکتهای هرمی در ایران به ماجرای پنتاگونا درسال 1376بر میگردد که اینها فعالیتهاشان را آن موقع شروع کردند و در فاصله 77 تا 79 توسعهی زیادی پیدا کردند.
شرکتهای 7 الماس گلد مای و در راس آنها گلدکوئست پا به میدان گذاشتند و همزمان با اینها مشکلات حقوقی زیادی در کشور نسبت به اینها به وجود آمد و اقتصاد ایران آن موقع یکی از معزلهای جدی که باهاش روبرو شده بود و سرمایههای مردم را تهدید میکرد همین شرکتهای هرمی بودند؛ اینها آن موقع که فعالیتهاشان را توسعه میدادند تقریبا در هفته 15 هزار نفر عضو اضافه میشد و هر ماه رقمهای خیلی بالایی چیز میشد اضافه میشد تا در سال 1383 دیگر گلدکوئست در اوج قرار گرفت و سال1383 تا 84 فاصلهی یک سال را، سال طلائی فعالیت شرکتهای هرمی باید دانست که در سال 1384 حتی شرکت سوئیس دیگر علنا داشت به بازی با پول میپراخت که اصطلاحا مانی دین گفته میشد.
از 1384 که رفته رفته آسیبهایش در کشور دیده شد بحث طرح ممنوعیت فعالیت شرکتها و موسسات با ساختار هرمی با امضای 50 نفر از نمایندگان مجلس تصویب شد و عملاً مبارزه با این شرکتها آغاز شد و یک بند هم به قانون مجازات اخلالگران اقتصادی، قانون مبارزه با اخلالگران اقتصادی که سال 1369 مصوب شده بود یک بند اضافه شد به آن در سال 84 که معروف بود به بند "ز" که در واقع این را میگفت که فعالیت شرکتهای هرمی ممنوع است وقتی این بند "ز" آمد و این قانون، عملاً فعالیت شرکتهای هرمی را وارد مفاسد اقتصادی کرد و مجازات برایش در نظر گرفت؛ فعالیت این شرکتها رفت به سمت فعالیتهای زیرزمینی، تا ادامه داشت تا برسد به صدور فتوای حرمت فعالیت شرکتهای هرمی از سوی مراجع تقلید که آن موقع اعلام کردند فتاواشان هست که میفرمایند: از منظر شرعی اشکال دارد و اعتباری ندارد.
در مرحله بعد شورای عالی امنیت ملی تشکیل جلسه داد در سال 88 اواخر 88 و مصوبهای را گذراند که بر اساس آن مصوبه، عملا مبارزه با شرکتهای هرمی وارد فاز امنیتی شد چون شورای عالی امنیت آمد وسط یک مصوبهای را در آخرین روزهای سال 88 تصویب کردند که بر اساس آن وارد فاز امنیتی شد مبارزه با آنها، آمارها که نگاه میکردم 410 دفتر شرکت هرمی پلمپ شد و 6 هزار و 400 نفر در تهران در نصف روز دستگیر شدند.
فعالیتهای شرکتهای هرمی از 76 تا 88، از سال 88 اینها قالب عوض کردند گفتند شرکتهای هرمی بد هستند ما شرکتهای بازاریابی شبکهای هستیم، در اقتصاد، ما تولید توزیع و مصرف داریم ما آن وسط آن توزیع هستیم، بازاریابی میکنیم، علم بازاریابی یکی از علوم پیشرفته در مباحث اقتصاد و بازرگانی است و اینها توزیع هست بنابراین این یک حرفه مدرن در دنیا شناخته شده و حتی بالاتر از این بعضی از اقتصادهای دنیا که زمین خورده بود شرکتهای بازاریابی شبکهای آنها را بلندشان کرد و نجاتشان داد راه افتادند و بعد. حالاسوال این است فعالیت اینها را باید چه کار کرد؟
وزارت صمت آمد به اینها مجوز فعالیت داد یعنی فعالیت اینها از طریق وزارت صمت است ما بررسیهایمان را انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که اعطای مجوز از طرف وزارت صمت خلاف بوده و نباید مجوز میدادند و اساساً اینها تفاوتی با شرکتهای هرمی از جهت ماهیت ندارند، هرچند فروش کالایی را در فرایند فعالیت خودشان قرار دادند اما آن اشکالاتی که به شرکتهای هرمی وجود داشت برای شرکتهای بازاریابی شبکهای هم وجود دارد و آن اثرات مخربی که برای آنها مترتب بود برای این شرکتها هم مترتب هست، ولی وزارت صمت زیر بار نمیرفت حتی من با خود وزیر امور آن موقع آقای نعمتزاده صحبت کردم یک مقداری هم گفتگویمان جدی شد اتفاقی هم افتاد که بعدا خواهم گفت؛ به هر حال دفتر مقام معظم رهبری چرا آمد وسط؟ چون بازاریابها از طرف وزارت صمت یه مجوزکی دستشان بود ولی از آن طرف چون استفتائات به صراحت گفته بود که فعالیت شرکتهای هرمی اشکال دارد بعدا یک عدهای رفته بودند در مورد بازاریابی شبکهای هم سوال کرده بودند، باز مراجع فرموده بودند اشکال شرعی دارد.
خود مقام معظم رهبری هم، استفتائی که از ایشان صورت گرفته بود من متن استفتا را برای شما میخواهم بخوانم، سوال این بوده: مدتی است در شرکتی که فعالیتش در زمینهی بازاریابی شبکهای هست مشغول به کار شدهام هرکسی برای ورود به شرکت باید محصولاتی را خریداری کند که در این خرید 21 درصد پورسانت به او تعلق میگیرد سپس چند نفر را به شرکت معرفی کرده و آنها هم چند نفر دیگر را و همینطور تا آخر پیش میرود ما به افرادی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم معرفی میکنیم باید آموزش بدهیم و شرکت هم مقداری از سود خود را به عنوان پورسانت به ما میدهد حکم این پول چیست؟
مقام معظم رهبری: صورت شرعی ندارد و این قبیل موارد باید براساس قوانین مصوب مجلس و مورد تایید فقهای محترم شورای نگهبان باشد و در صورت نبود چنین قانونی لازم است از مجاری آن اقدام شود. این یک پاسخ که فرمودند صورت شرعی ندارد یک پاسخ هم تقریبا به سوالی شبیه این است اینجوری پاسخ دادند: که در فرض سوال درآمد بدست آمده حلال نیست اکل مال به باطل است.
اقای مکارم، نوری همدانی و صافی به صراحت در مورد بازاریابی شبکهای فرمودند: که اشکال شرعی دارد بازاریابها دیدند که درست است که از وزارت صمت مجوز دارند ولی وقتی مراجع اینها را تایید نکنند هم آنهایی که هستند در واقع متزلزل هستند و خیلی از ابعاد شرعیاش سوال میکنند هم از آن طرف، افراد جدید را نمیتوانند به راحتی عضو کنند به خاطر این اتهامات شرعی، لذا میخواهم بگویم چرا دفتر مقام معظم رهبری پیگیر این موضوع بود، یک تعدای از اینها رفتند با شورای نگهبان جلساتی گذاشتند و در آن جلسات توجیهاتی کردند کما اینکه آمدند بعضی از مراجع عظام تقلید را قانع کنند نسبت به صحت کارشان ولی موفق نشدند اما رفتند با شورای نگهبان صحبت کنند، آن جا هم علی القاعده شورای نگهبان، فقیه که نمیتواند پاسخ بدهد چون که مرجع نیست فقط به قوانینی که از مجلس میآید پاسخ میدهد.
اما اینها رفتند از یک مسیر دیگری وارد شدند شکایتی نوشتند به دیوان عدالت اداری که بند "ب" و "ج" ماده یک آییننامه چگونگی صدور مجوز به فعالیت بازاریابی شبکهای اکل مال به باطل است، خودشان یا یک نفری، این اشکال را گرفت؛ دیوان عدالت اداری هم معمولا سوالات این چنینی فقهی را میفرستد به شورای نگهبان؛ فرستاد شورای نگهبان، شورای نگهبان چون سوال، سوال فقهی است و از دیوان آمده به آن پاسخ میدهد و میگوید بند ب و ج که گفتید از آیین نامه فی نفسه اشکال شرعی ندارد.
شورای نگهبان که جواب داد، اینها دیگر راه افتادند و گفتند شورای نگهبان ما را تایید کردند و ما دیگر قانونی هستیم و فلان، این امر باعث شد شبهاتی به وجود بیاید، ایت الله مکارم شیرازی اعتراض کردند به شورای نگهبان که چرا در مورد چیزی که از مجلس نیامده شما اظهار نظر کردید؟ مگر شما مرجع هستید؟ شورای نگهبان هم پاسخ داد از طریق مرحوم آیت الله مومن رضوان الله تعالی علیه که نه ما فتوا ندادیم، دیوان از ما یک سوالی پرسیده ما هم دو بند را نگاه کردیم تازه فقها نگاه کردند، نه حقوقدانها، چون سوال فقهی بود طبق قانون، یک اظهار نظری کردیم گفتیم اشکال ندارد، فی نفسه هم گفتیم، فقط هم آن دو بند را هم گفتیم نه اضافهتر، لذا ما فتوایی صادر نکردیم، این جا بود که دفتر مقام معظم رهبری دنبال این بودند که یک کار تمیز و اساسی صورت بگیرد که بنده به همراه عزیزانی که در طیبات هستند تیمی تشکیل دادیم و روی آن کار کردیم.
الان ویرایش دوم کتاب "بررسی فقهی حقوقی شرکتهای بازاریابی شبکهای" تقریبا دارد مراحل پایانیاش را طی میکند، حدود 451 صفحه، من شروع کردم رفتم از اول ریشه اینها کجا بوده ساختارهاشان چطوربوده است، ابعاد حقوقی، ابعاد اقتصادی، ابعاد امنیتی، فرهنگی، اجتماعی تا رسیدم به ابعاد فقهیش، یعنی شروع کردیم به ابعاد فقهی موضوع را بیان کردن، شده یک کتابی که، یکبار چاپ شده الان ویرایش دومش با تغییرات خیلی مهمتر واساسیتر، دارد صفحات اخرش را طی میکند تا انشاالله تمام شود، این داستان ورود ما به بحث ورود بازاریابی شبکهای بود. به هر حال ان شاالله سعی خواهم کرد طی چند جلسه، ویرایش کتاب سعیم این هست که دو هفته آینده کتاب را ببریم زیر چاپ و ان شالله تمام شود مولفش هم خود بنده هستم، انشاالله چند جلسه اطلاعات خودم را یافتههای خودم را از پیشینه این شرکتها و شیوه فعالیتی که الان دارند و ابعاد مختلف فعالیت اینها را و در نهایت، آن بحث فقهیش را ارائه بدهم خودم که به نظرم میاید کاری که انجام شده کار تکی هست و عمق خوبی دارد.
در طی این جلسات که خدمتتان هستم سعی میکنم اطلاعات را منتقل کنم؛ لذا تقاضایم این هست که مرتب در جلسات حضور داشته باشید، قبلا هم عرض کردم تاکید من برای حضور مرتب، علاوه براین که کلاس حرمت دارد یک بخشی از آن برای این هست که اطلاعاتی که خدمتتان میدهیم تحقیقات خودمان و تولیدات خودمان هست به همین خاطر همین شاید شما آنها را جای دیگری نشنوید یا اگر هم شنیده باشید به آن چیزها که رسیدیم آنها بیان نشود.
دانشپژوه: چگونه میتوانیم پژوهشگر مجلس یا بانکها باشیم؟
استاد: اگر محصولات داشته باشید، یعنی قلم داشته باشید، دانشش را داشته باشید، حضور خوبی در عرصه پژوهشی داشته باشید، علی القاعده این مراکز هم دنبال کسی که برونداد علمی داشته باشد میآیند سراغش، شناخته میشوند.
دو تا داستان نقل میکنند در مورد پیشینه شرکتهای هرمی، پس دقت کنید کجای کار هستیم موضوع ما بحث بازاریابی شبکهای هست یک، به نظر ما ریشه این بازاریابی شبکهای همان شرکتهای هرمی است از نظر تاریخی وقتی بررسی میکنید میبینید اینها بعد از این بگیر و ببند در مورد شرکتهای هرمی راه افتاد و محدودیتهایی به وجود آمد قالب جدید فعالیتها شد شرکتهای بازاریابی شبکهای، برای اینکه بتوانیم ابعاد بازاریابی شبکهای را بررسی کنیم.
باید اول ابعاد شرکتهای هرمی را بررسی کنیم؛ بعد که بازاریابان شبکهایها ادعا میکنند ما جزو آنها نیستیم ما با آنها تفاوت داریم، انصافاً هم در جلساتشان بازاریابان شبکهای، در جلساتشان مثلاً فرض کنید یک ساعت بخواهند صحبت بکنند شاید بیست دقیقهاش اندر تف و لعن و نفرین به شبکههای هرمی است که آنها آنجوری هستند بد و بیراه پشت سرشان میگویند و میگویند ما با آنها متفاوتیم و تفاوتمان اینهاست و ما بررسی کردیم و دیدیم اینها خیلی اثر در ماهیت بازاریابی شبکهای نسبت به شرکتهای هرمی به وجود نیاورده است، این یک ادعا است، چگونه میشود این را ثابت کرد ما اول هرمیها را باید ببینیم چی هست، بازاریابیهای شبکهای را بدانیم چیست بعد که مقایسه کردیم میتوانیم قضاوت کنیم که اینها تفاوتهایی که دارند تفاوت ماهوی است یا نه از نظر ماهیت تفاوتی ندارند این منطقیترین روش هاست.
با این مقدمه متمرکز میشویم روی شرکتهای هرمی، بخواهیم شرکتهای هرمی را برررسی کنیم باید برگردیم به ریشهها، ریشه اینها چیست؟ بررسی ما نشان میدهد که دو تا جریان بوده که آغازگر فعالیت شرکتهای هرمی بوده جریان اول دوچرخههای ارزان و جریان دوم جریان فعالیتهای پانزی یا پونزی، پس طرح دوچرخههای ارزان و پانزی را خدمت شما عرض میکنم چون لازم دارم به خاطر لزومش عرض میکنم. برویم سراغ طرح دوچرخههای ارزان،
طرح دوچرخههای ارزان: این طرح یک ریاضیدان روسی به نام آقای یاکوپرلمان، کتابی دارد، کتاب ریاضیات زنده، من کتاب را پیدا کردم، ریاضیات زنده، این کتاب از روش ریاضی بعضی از معماها و مسئلههای کاربردی را حل یا تبیین میکند که اسم کتابش ریاضیات زنده هست از آقای یاکو پرلمان، این آقا اولاً اوایل قرن 20 تا اواخر جنگ جهانی دوم زندگی میکرد، چند کتاب به زبان فارسی از ایشان ترجمه شده که یکی از این کتابها، کتاب ریاضیات زنده هست، در این کتاب مطلبی را تحت عنوان دوچرخههای ارزان ذکر کرده که خلاصه آن را خدمتتان عرض میکنم.
ایشان میگوید: یک شرکت دوچرخه فروشی برای فروش دوچرخههایش در روزنامهها آگاهی میداد و چنین تبلیغ میکرد که بدوید دوچرخههای 50 روبلی را به قیمت 10 روبل بخرید، واحد پول روسیه روبل است، در حالی که داستان این چی بوده؟ قیمت واقعی دوچرخه در واقع 10 روبل بوده هزینه تمام شدهاش برای شرکت 7 روبل بود اگر سه روبل میگرفت که سود متعارفی بوده، میشد 10 روبل. اما این میآمد یک تبلیغات غیر واقعی روی دوچرخه انجام میداد که این دوچرخه فرق میکند با دوچرخههای دیگر این نانو و فلان است حالا اصطلاح از من است و میگفت قیمتش 50 روبل است، اما شما ولش کنید 100 روبل یا 80 روبل، این مهم نیست مهم این است که من دوچرخه گران قیمت را به قیمت نازل به 10 روبل میخواهم به شما بفروشم.
شیوه کارش چه طور بود؟ این بود که شما ابتدا باید به شرکت 10 روبل پرداخت میکردید هنوز هم دوچرخهای به شما تحویل داده نشده بود 4 بلیط به شما میداد بدون تحویل دوچرخه، شما باید هر یک این بلیطها را با این توجیه که هر کس این بلیط را بخرد دوچرخه 50 روبلی را به مبلغ 10 روبل خریداری خواهد کرد، مثلا 4 تا بلیط گرفتی میروید به عمه و خاله و دایی و همسایه و همکلاس و این 4 تا را میفروشی میگویید اگر این بلیط را ببرید بدهید به این دوچرخه فروش، دوچرخه 50 روبل را به شما 10 روبل میدهد، آن هم میگوید خیلی خوب هست که، میگویید من خودم هم رفتم خیلی خوبه کولاکه این آقا بلیط را میگیرد و میآورد به شرکت، پس او باید هر یک از بلیطها را با این توجیه به 4 نفر دیگر هر بلیط 10 روبل میفروشد یعنی من میفروشم، الان از فروش این بلیطها 40 روبل دست من آمد و میبرم این 40 روبل را میدهم به شرکت، شرکت 50 روبل آمد دستش چون 10 تا را من دادم40 تا هم بلیط فروختم و بردم دادم شرکت، شرکت 50 روبل دستش آمد و یک دوچرخه به من میدهد، من چند خریدم؟ من 10 روبل خریدم و آن 40 تا هزینه در واقع هزینه چانه زنی و مشتری جمع کردن هستش، این که شخص احساس میکند یک دوچرخه 50 روبلی را با مقداری زحمت توانسته به 10 روبل به دست بیاورد یک حس خوب برای من خریدار ایجاد میکند، به ویژه این که به وی القا شود این خرید ارزان، نتیجه تلاش تو و شکوفایی استعداد نهفته تو در ارتباط با دیگران است که توانستی آن 4 بلیط را بفروشی.
اما سوال این است که آن 4 نفر چرا باید حاضر باشند به 10 روبل بخرند؟ پاسخ روشن است چون به هر یک از آنها هم چنین القا شده که توسط فروشنده بلیط این زحمت را شرکت هم نمیکشد یک فروشنده دیگر این زحمت را میکشد که، اگر این بلیط را به دوچرخه فروش تحویل بدهید و 4 بلیط جدید بگیرید و هر کدام را ببرید به 10روبل بفروشی و40 روبل حاصله را بیاری به شرکت تحویل بدهی یک دوچرخه 50 روبلی را دریافت خواهی کرد، چقدر هزینه کردی؟ 10 روبل، بنابراین هرکس با پرداخت 10 روبل با معرفی 4 نفر صاحب دوچرخه 50 روبلی میشد، نتیجه این شد که انبوه مردم از این تبلیغات به امید یافتن 4 مشتری و استفاده از تکلیف واهی، دوچرخه 10 روبلی را به قیمت 50 روبل خریداری میکردند و دوچرخه فروش بابت هر دوچرخه 50 روبل به دست میآورد، این افزایش بهمنوار مشتری موجب شد که در روسیه به آن شرکت بهمنی و در فرانسه به این شرکت، گلوله برفی لقب دادند که صد درصد تقلب و کلاهبرداری تلقی شد؛ چون که دیر یا زود با اشباع شدن بازار آن دارندگان بلیط، آن آخرین افرادی که بلیط دارند نمیتوانستند خرید انجام بدهند علتش این بود که دیگر نمیتوانستند بفروشند کسی نبود اشباع بازار بود، و شرکت هم با تصاحب پول آنها به سود سرشاری رسیده بود و در قبال پیدا نشدن خریدار برای بلیط هم مسئولیتی نداشت، میگفت به من ربطی ندارد من سر وعده و قولم هستم شما برو پیدا کن، بلیطها را بفروش من در خدمت شما هستم دوچرخه 50 روبلی را به شما 10 روبل خواهم فروخت، این اولین داستان در مورد دوچرخههای ارزان که پیشینه شرکتهای هرمی هست خدمتتان عرض شد.
داستان دوم: طرح پانزی یا پونزی، که طراح آن شخصی به نام چارلز پانزی، یکی از مشهورترین کلاهبرداران تاریخ بوده این چارلز پانزی به ظاهر یک بازرگان اهل آمریکا بوده اما در اصل مجری یک سیستم کلاهبرداری است که بعداً به نام خودش هم شهرت پیدا کرد و حتی در فرهنگ آکسفورد این طرح یا پروژه پانزی را تعریف کردند، فرهنگ نامه آکسفورد که یک فرهنگ نامه مشهوری است، تعریف کردند، چگونه تعریف کردند؟ میگوید نوعی کلاهبرداری است که در آن شخص با اعتقاد به این که در آینده کسب و کار خوبی به دست میآورد به اولین افرادی که سرمایهگذاری میکنند با استفاده از پولهایی که بعدا از دیگران به دست میآورند سود فوری اعطا میکند، میگوید آقا شما اگر پولتان را نزد من سرمایهگذاری بکنید من ده درصد ماهانه سود میدهم 15 درصد هم میتوانم بدهم، افراد میبیینند در این آشفته بازار نرخ سود بانکی دو درصد هست، توی بازار 5 یا 7 درصد هست این آقا دارد 10 درصد سود میدهد، بعد این پول را کجا به کار میگیری؟ میگوید من سرمایهگذاری میکنم فعالیت اقتصادی میکنم، در بورس کار میکنم، توی املاک کار میکنم و غیره، انواع توجیهات را میکند و افرادی که در به در دنبال جایی هستند که خودشان کار نکنند ولی پولشان را بسپارند و سود مناسبی به دست بیاورند متقاضی هستند اصطلاحاً میگویند تقاضای سرمایهگذاری در این شرکتها بالاست، این باعث میشود که اینها پولشان را به امید سود 10-15 درصد ماهانه میدهند و آن اقا از کجا میدهد؟ چون خیلی جریان مهمی است و هر کس میشنود میگوید پول من را هم به کار بگیر.
ورودیهای جدیدی که از سرمایهگذاران وجود دارد از آنها پول را میگیرد بعد به وعدههای پیشین میپردازد، دوباره آدمهای افراد جدیدی که میآیند، از ورودیهای جدید به آنها میپردازد خیلی از این جریاناتی که در همین شهر قم پول از مردم و طلبهها گرفتند و بعداً به وضعیت بدی افتادند اینها در واقع دارند از طرح پانزی استفاده میکنند شاید شروع کار هم واقعا دنبال طرح پانزی نبودند فکر میکردند خیلی ماهر هستند، میتوانند فعالیت بکنند و از محل منابع حاصل از سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی سود بدهد به اینها.
شروع میکند بازار به هم میریزد بعد میبیند چیکار بکند؟ این همه آدم را پول گرفته و الان باید سود بدهد این کم نمیآورد از جهت روحی، بلکه میگوید میدهم مشکلی نداریم، روی کارمان متمرکز هستیم وهمه چی اصطلاحا شرایط طبیعی هست مشکلی نداریم ولی از کجا دارد میدهد از ورودیهای جدید دارد ورودیهای قبلی را میدهد، یک مدت میدهد تا بعداً اعلام ورشکستگی میکند، میگیرند میاندازنش زندان، بعد افراد سرمایهگذار اعتراض میکنند به محاکم قضایی مراجعه میکنند آن هم که هست قبلاً اعلام ورشکستگی کرده اگر قبلا در کنار افراد دیگر نکرده باشد، یک مدتی حالش را برده کیفش را از پولهای مردم کرده، این طرح پانزی چه روشی را انجام میدهد سه روشی دارد اصطلاحا سه ساختار دارد طرح پانزی را میگذاریم در جلسه آینده که به راحتی صحبت کنیم.