جلسه چهارم درس خارج فقه استاد معصومینیا در موضوع فقه تخصصی بازار سرمایه در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
درس فقه بازار سرمایه جلسه چهارم
پنج شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اعوذ بالله من الشیطان رجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم دین. اللهم وفقنا لما تحب و عرضی برحمتک یا ارحم الراحمین.
سلام عرض میکنم خدمت همه دوستان عزیز و آرزوی موفقیت و سعادت انشالله که خداوند توفیق دهد بتوانیم در جهت رضایت او قدمی برداریم و بقیه هیچ است و پوچ و عمر آدم هم به سرعت میگذرد من امروز نصیحت اخلاقی به خودم را این آیه قرآن قرار میدهم که قرآن کریم میفرماید: وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى یعنی چه؟ یعنی اگر که شما آشکارا حرف بزنید، خداوند سر را میداند و مخفی تر را هم میداند، عرض کنم شاید به سیاق طبیعی اینطوری بود که قرآن بفرماید که و ان تجهر بالقول فانه یعلم الجهر و السر، یعنی اگر شما آشکارا حرف بزنید خداوند آشکارا حرف زدن شما را و مخفی حرف زدن شما را میداند و انگیزه شما چیست، ولی قرآن اینگونه نفرمود:
قرآن فرمود وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى یعنی اگر شما آشکارا حرف بزنید خداوند متعال سر را میداند و مخفی تر از سر را هم میداند این چه حرف زدنی است؟ جواب آن این است خیلی ظرافت دارد، که وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ اگر شما آشکارا حرف بزنید خداوند جهر و سر را میداند این طبیعی آن بود نمیگوید اگر آشکارا حرف بزنید خداوند سر را میداند و مخفی تر از سر را هم میداند، حالا خیلی مختصر عرض کنم که و ان تجهر بالقول اگر شما آشکارا حرف بزنید معلوم است که خدا جهر را میداند و این دیگر قابل گفتن نیست این که آشکار است خداوند جهر را میداند مسلم است، تازه این معلوم است و نیاز به گفتن هم ندارد، آن چیزی که نیاز به تذکر دارد دو چیز است: یک سر، دو اخفی، سر چیست؟ آن چیزی که من در ذهنم است وقتی حرف میزنم، الان که دارم دو ساعت، یک ساعت و نیم حرف میزنم، ذهن من یک نیت هایی دارم شما نمیدانید، در ذهن من چه میگذرد، این سر است بدان اگر که تو آشکارا حرف بزنی، خدا سر را میداند، دیگران نمیدانند ولی خدا میداند و اخفی، این دیگر خیلی کمرشکن است، خدا تازه چیزهایی که از سر هم مخفیتر است میداند، چه چیزی مخفیتر است؟ آن چیزی که خود من هم حواسم نیست، خیال میکنم دارم برای خدا کار میکنم، یا برای خدا حرف میزنم.
در حالی که اگر دقت کنیم خیلی نیاز به دقت دارد، خیلی نیاز به آزمایش دارد، خیلی نیاز به کالبد شکافی دارد تا بفهمم که این نیت واقعی من چیست، برای خدا است، برای خدا نیست انگیزه واقعی من چیست، گاهی اوقات خودم،درون خودم سر، خیال میکنم یک چیزی را در حالی که در آن نهانخانه وجودم یک چیز دیگر است، خدا میگوید نگاه کن اگر که آشکارا حرف بزنی خدا هم سر را میداند که دیگران نمیدانند و هم مخفی تر از سر را میداند که خودت هم حواست نیست و این خیلی کمرشکن و هشدار دهنده است به همه ما که حواسمان را جمع کنیم، خیلی باید حواسمان را جمع کنیم که دچار خسران و زیان نشویم، چه بنده چه شما فرق نمیکند. این از تذکر اخلاقی از کلام خدا به خود محتاج و شما .
ببینید در این کلاس خدا میداند یا نباید چیزی را قبول کند یا باید پای آن بایستد، من یک جلسه مهمی بود، از دست آنها در رفتم تا خودم را به کلاس رساندم، یعنی اگر به اصرار دوستان میخواستم عمل کنم چون موضوع آن مهم بود، کلاس امروز باید به هم میخورد ولی چون برایم مهم است و قبول کردهام این است که یک جوری با یک کلکی در رفتم از دست آن جلسه و خودم را به سرعت رساندم، این را برای چه چیزی میگویم؟ برای اینکه حالا که قرار شد در خدمت شما باشیم یک مقداری اهتمام بورزید و اگر دیدید که این بحث ها مفید است، مطالعه کنید و با مطالعه تشریف بیاورید و کلاس های دیگر آدم حضور و غیاب میکند، سوال میکند، میپرسد نمره میدهد برای اینکه بالاخره یک جوری مطالعه کنند و بخوانند ولی در این کلاس من فرض را بر این میگیرم که همه داوطلبانه و آماده آمده اند و آمده اند که مطلب یاد بگیرند و آمده اند یک چیزی را یاد بگیرند برای اینکه فایده داشته باشد، بخاطر این دقت راجع به حضور غیاب و مطالعه و چه قدر مطالعه کردهاید ندارم.به خاطر این طبیعی است چون شما داوطلبانه آمدهاید.
بر این اساس ما سنگ بنای این جلسه این است که همه مشتاق هستند، همه هر آنچه را که گفته میشود مطالعه میکنند البته من خودم هم یک مقداری کم کاری دارم به خاطر گرفتاری ها گاهی یادم میرود آن فایل های لازم را بگذارم.
ما هفته قبل راجع به اوراق قرضه یک چیزهایی گفتیم، راجع به سود اوراق قرضه. حالا اینها را در ذهن تان داشته باشید، امروز میآییم سر اوراق قرضه اسلامی، اسناد خزانه اسلامی و آمده اند طراحی کرده اند. به خاطر این من عرض کنم که اول موضوع اسناد خزانه را به اضافه یک موضوع دیگری را میخواهم مطرح کنم با بحث فقهی بحث میکنیم، یک خرده جامع تر و کامل تر بحث کرده باشیم، آن هم این است که ما یک چند تا صورت مسئله را برای شما توضیح میدهم که بتوانم مسئله فقهی را هم به صورت جامع مطرح کنم، یک مسئله مزیت اوراق قرضه است که بعضی از این بالاخره متخصص های مالی و اسلامی آمدهاند گفته اند اوراق قرضه مزیت دارد و مزیت آن این است که بالاخره یک شرکت یک فعالیت اقتصادی میآید پول های مردم را جمع میکند با آن فعالیت میکند این یک مزیت است.
اگر اسلام ربا را تحریم نکرده بود این ها میگفتند خیلی خوب است، بالاخره اوراق قرضه منتشر میشد، پول مردم را جمع میکنند و فعالیت میکند و یک سود معینی هم به پول میدهند، فعالیت اقتصادی انجام میشود و از آن طرف هم به اصطلاح سود گیر همه میآید، هم فعال اقتصادی فعالیتش را میکند، هم مردمی که پولشان را به اوراق قرضه میدهند و میخرند سود گیرشان میآید، بالاخره حق همه ادا میشود. ولی خدا ربا را تحریم کرد، حالا فلسفه تحریم ربا مورد بحث ما نیست، وقتی خدا ربا را تحریم کرد چه میگویند عرض کنم که اوراق قرضه اگر مزیتی دارد چیست؟
البته اوراق قرضه یک عیبی دارد آن هم این است که طرف میرود پول مردم را جمعآوری میکند، وقتی پول مردم را جمعآوری کرد ممکن است با آن فعالیت اقتصادی کند ممکن است ندهد، در هر حال اگر فعالیت اقتصادی انجام داد باید سود ثابت دهد که این عیب آن است، این یکی بخش است قطعاً یکی از فلسفههای تحریم ربا هم همین است که مثلاً کسانی که اوراق قرضه منتشر میکنند، میرود گاهی اوقات فعالیت اقتصادی انجام میدهد ورشکسته میشود، طرف میرود هزار واحد پول جمع میکند و فعالیت اقتصادی انجام میدهد ورشکسته میشود، سر ماه باید سود آن را بدهد اگر با کپن باشد سر ماه باید علاوه بر این که ورشکست شده است سود آن ورقه قرضه را هم باید بدهد، خوب ما یک کاری کنیم که فعال اقتصادی یک مزیتی که اوراق قرضه دارد این است که در صورتی که طرف سود ببرد، فعالیت اقتصادی انجام دهد خدمتی به اقتصاد است، خوب بیاییم از این مزیت استفاده کنیم.
میرویم میگردیم در ضوابط شرعی میبینیم که اتفاقاً ما ضوابط شرعی را میتوانیم در بعضی از صورتها رعایت کنیم، حالا من چون میخواهم مسئله فقهی را فراتر بگویم میآییم سراغ باز هم توسعه موضوع.
عرض کنم که دو صورت کلی را اینجا تصویر میکنیم و دو صورتی را که تصویر میکنیم یکی میخورد به همان موضوع جایگزینی اوراق قرضه، بعضی به جاهای دیگر ولی بالاخره موضوعاتی در بازار سرمایه هی تکرار میشود مرتب تکرار میشود و مورد نیاز است، و صلاح دانستم که اینجا بگویم.
به این صورت من صورت مسئله را تحلیل میکنم که ما عرض کنم باز هم اینجا بخواهم دوستان زحمت کشیدند گفتند مینویسیم، یک گاهی میخواهم ببینم همین مقاله را چه کسانی خوانده اند وقتی وارد آن شدیم از شما میپرسم، گاهی فعالیت اقتصادی انجام شده است و به اصطلاح عامل از سفارش دهنده طلبکار است این یک صورت یعنی یک فعالیت اقتصادی، یک پیمانکار آمده است فرض کنید یک ساختمانی را ساخته است برای دولت مثال دولت میزنیم چون الان در آمار آن مقاله هم است، این گاهی اوقات اینگونه است آمده از پیمانکار رفته است پروژه را اجرا کرده است، یک ساختمان بزرگ را ساخته است، یک کارخانه را ساخته است، یک پالایشگاهی را ساخته است برای دولت، یک قراردادی را هم بسته است به مقتضای آن طلبکار است.
گاهی فعال اقتصادی قصد دارد طرحی را احداث کند اما پول ندارد،
خوب این هم یک بحث صورت اول انجام داده است طلبکار است دولت به او پول نداده است، صورت دوم خودش میخواهد طرح را انجام دهد پول ندارد، صورت اول پول داشته است از جیب خودش خرج کرده است به فرض یا اینکه نه قبلاً قرارداد بسته است به مقتضای قرارداد طلبکار شده است هنوز احداث نکرده است، صورت میتواند داشته باشد یعنی اگر بخواهم اینگونه کنم، نگاه کنید قبلاً انجام داده و اکنون طلبکار است، گاه هرگز که قراردادی منعقد نموده هنوز احداث ننموده، حالا قراردادی منعقد نموده است که به مقتضای آن از دولت طلبکار شده، اما هنوز احداث ننموده است و پول هم ندارد، این دو صورت، خوب دو صورت دیگر به اصطلاح گیرنده شخصی، فعال اقتصادی از بانک تسهیلات گرفته، بعد بدهکار شده است.
اینگونه بنویسید که تسهیلات گرفته است، طرح را اجرا نموده و بدهکار شده است، در اثر رکود یا ورشکستگی توان بازپرداخت ندارد، یا در مورد توان بازپرداخت ندارد و تقاضای امهال میکند، این صورت هایی که میگویند اگر مسائل فقهی را خوب دقت کنیم خیلی صورت های دیگری را هم میتوانیم بفهمیم.
در مورد شرکت های لیزینگ، شرکتهای دیگر هم که خیلی وسیع است، مردم عادی مثلاً یک طیفی از مردم میروند برای رفع نیازهایشان یخچال، فریزر، ماشین لباسشویی حتی اتومبیل چیزهای دیگر را از شرکت لیزینگ در قالب اجاره به شرط تملیک یا فروش اقساطی میگیرند، بعد بدهکار میشوند، گاهی اوقات میآیند از آن شرکت لیزینگ تقاضا میکنند که مهلت آنها را زیاد کند و مبلغ قسط را کمتر کند، گاهی میخواهند که زودتر بدهند ولی کمتر بدهند. این چهار تا مثال بود که من زدم مثال های فراوان دیگری هم است .
ببینید اینها همه میخواهیم بررسی فقهی کنیم، مطلب بسیار مهم این است که دوتا مسئله را باید در نظر داشته باشیم.
۱ اسلام، ربا بهره، ربا و بهره را ما یکی میگیریم حالا موضوع بحث ما هم این نیست، در غرب میگویند با بهره فرق میکند، یک سری از آنهایی هم که در اقتصاد سرمایه داری مطالعه میکنند میگویند ربا با بهره فرق میکند کشیشهای مسیحی وقتی با رنسانس تمدن یعنی تحولات جدید در اروپا آشنا شدند آمدند در حقیقت یک عدهای از آنها دست در دین خدا بردند، در مسیحیت بردند آمدند به مفهوم ربا را در آن تصرف کردند و یک فتح بابی به خیال خود کردند که مشکلات را حل کند، که بتوانند با تمدن جدیدی که حیات و موجودیت دین داری مردم کلیسا را تامین میکرد کنار بیایند و به خاطر این آمدند و گفتند ربا در دین تحریم شده است، یوژری، نرخ بهره خیلی بالا است، ولی نرخ بهره بانکی که پایین است اینها به اصطلاح اشکال ندارد، نرخ بهره بانکی دو درصد، یک درصد است، اشکال ندارد، ربا این است که تاجرها به هم پول قرض میدهند با نرخ بهره بالا فرض کنید،این مورد بحث ما نیست اگر خواستید یک جلسه راجع به آنها بحث میکنیم ولی فعلاً پیش فرض ما و اصل موضوع ما این است که ربا و بهره یکی هستند، به عقیده ما محکم این است که ما میگوییم ربا هرگونه زیاده است و کلاً ربا و بهره یکی است.
خوب اسلام ربا و بهره را تحریم نموده است.
۲ ربا عرض کنم حضور شما که صور زیادی دارد، ربایی که اسلام تحریم کرده است، ربا صورت های زیادی دارد، تصور رایج با شما شنیده اید عرض کنم که ربا را که تحریم نموده است، صورت رایج آن قرض به شرط زیاده است.
۲، افزایش مبلغ در برابر افزایش در برابر تمدید مهلت، که به این میگویم ربای جاهلی، توجه فرمودید یک صورت سوم هم دارد ولی فعلاً کار نداریم. اسلام در باب دین مقررات زیادی در باب معاملات دین وضع نموده است که میتوان آنها را از فروعات تحریم ربا دانست، فقط به این نیست چیزهای دیگه هم هست، که اینها بسیار مهم است که صورت آنها را بشناسیم یعنی ما واقعاً یکی از این بزنگاه های اصلی و مهم این است که، یکی اینکه خود ربا را بشناسیم، احکام ربا را بشناسیم، دو احکام دین را بشناسیم، احکام دین بسیار مهم است، خیلی مهم است، حالا با این دیدی که من امروز اشارهای به آن بکنم شما بروید دقت کنید ببینید کتابهای فقهی بگردید و به نظر من در این زمینهها باید رسالهای زیادی نوشته شود.
آقای دکتر سید عبدالحمید ثابت دوست عزیز ما یک مقالهای دارد به نام موضوع شناسی، امروز بحث خیلی مهم است دقت کنید بحث را پخش کردم میخواهم جمع کنم، وقتی جمع کنم برای شما خیلی جالب میشود که ببینید یک دریچه بسیار بزرگی باز میشود و خیلی از مسائل، یعنی لازم نیست که موردی بحث شود، مسائلی که امروز دارد به وجود میآید خیلی را آدم میتواند بفهمد و با این نگاه ما اگر دقت کنیم و توسعه دهیم، شاکله نظام مالی اسلام کم کم مشخص میشود، موضوع شناسی بیع دین، این مقاله را آقای دکتر سید عبدالحمید ثابت خیلی سال پیش نوشته اند بسیار مقاله خوبی است و الان من الان یه چیزی به شما بگویم مفصل است، آنجا بررسی فرمودهاند من توصیه میکنم دوستانی که میخواهند در این زمینه کار کنند حتما این مقاله را دقت کنند و روی آن کار کنند و بررسی موضوع شناسی بیع دین آقای دکتر ثابت، بسیار طلبه فاضل و باسوادی است، که فقه اهل البیت فارسی شماره ۳۱ بسیار مفصل است. اینجا آمده است مفصل بررسی کرده است، بسیار مقاله مهمی است، بسیار موضوع مهمی است و به نظر من اگر کسی احکام بیع را نتوانست بفهمد، نه ربا را خوب میفهمد که اقتصاد اسلامی را خوب میفهمد و امروز هم اقتصاد روی کاکل دین است، چه سیستم بانکی، چه بازار بورس چه بخش واقعی اقتصاد فرقی نمیکند موضوع دین از اهم مسائل است، احکام دین بسیار فروعات آن زیاد است.
دو مورد عمده از مسائل دین، حالا وقتی من این را گفتم در صورتی که زنده باشیم و جلوتر برویم ببینیم خیلی از ابزار مالی، اسلامی، مسائل که پیش میآید از صغریات همین مسائل است، یک، فروش دین به مدیون، دو، فروش دین به شخص ثالث.
آیا فروش دین به مدیون جایز است یا نه ؟ نگاه کنید مصادیق را چند تا گفتیم،یک، فعال اقتصادی از بانک تسهیلات گرفته است، طرح را اجرا نموده است بدهکار شده است در اثر رکود یا ورشکستگی توان بازپرداخت ندارد، توان تقاضای امهال میکند، یعنی میرود به بانک میگوید آقای بانک، آقای مشتری، آقای فعالیت اقتصادی بدهکار است بانک طلبکار، بانک میخواهد دین مشتری را، یعنی فعال اقتصادی را بفروشد، شرکت های لیزینگ هم همینطور، من رفتم از شرکت لیزینگ به او گفتم آقای شرکتلیزینگ من یک ماشین نیاز دارم، بعد این شرکت لیزینگ آمده است یک ماشین از کارخانه خریده و پول آن را نقدی داده است یا نسیه فرق نمیکند ماشین را داده است برای مال او، بعد آمده از ماشین را در قالب اجاره به شرط تملیک پنج ساله، مثلاً ماشین را خریده است چهل میلیون، به من فروخته ۶۰ میلیون، ماهی یک میلیون ۵ ساله ۵ تا ۱۲ تا ۶۰ تا، من باید ماهی یک میلیون به او بدهم، بعد میروم به او میگویم که من ندارم بدهم، ماهی ۳۰۰ تومن بیشتر نمیتوانم بدهم، یا تعداد مبلغ را زیادتر کن به جای آن ۷۰ میلیون بگیر، ولی به جای هفت سال، پنج سالگی مثلاً خب اینجا هم فروش دین به خود مدیون است، پس ببینید چقدر مصادیق آن زیاد است توجه فرمودید.
دانشپژوه: خوب اینها احکام شان چیست؟
استاد: در صدر اسلام همین که گفتم اسلام ربا را تحریم کرده صورت دوم که افزایش مبلغ در برابر تمدید مهلت ربای جاهلی به آن گفته میشود.
دانشپژوه: طبق نظر رهبری معظم مسئله حل شده است به شرط آنکه شرط ضمن عقد خارج لازم باشد.
استاد: ما زمینه تاخیر نمیگوییم که، پس شما صورت مسئله را دقت نفرمودید. ما مسئله جریمه را بحث نمیکنیم که، مسئله امهال است، جریمه این است که طرف نیامده بدهد، ۵ ماه گذشته است و نیامده است بدهد جریمه کنیم یا نکنیم؟ بحث ما این نیست، بحث این است که الان امروز ۱۳ آبان است، ۷ روز دیگر نوبت قسط من است و من هم فعال اقتصادی هستم، ۷ روز دیگر ۱۰۰ میلیون قسطم را بدهم مثلاً من ندارم بدهم و هیچ وقت هم تخیری نداشته ام از حالا به بعد میدانم نمیتوانم رکود ایجاد شده است کارگاه بنده هم دچار رکود شده است، ور شکسته شده ام و نمیتوانم بدهم به بانک میگویم.که مهلت را زیادتر کن نمیتوانم ۱۰۰ میلیون بدهم، ۶۰ میلیون بیشتر نمیتوانم بدهم، توجه کردید سررسید میشود من نمیتوانم بدهم.
آن که فرمود این نظر رهبری اولاً فتاوای مراجع ما اینجا داریم بحثهای فقهی میکنیم بحث فتوا نیست چرا به فتاوا هم اشاره میکنیم ول بحث استدلالی و فقهی را میگوییم، ما طبق ادله اینجا بحث میکنیم نه طبق فتاوا، دقت بفرمایید اگر میخواهید بر اساس فتاوای بحث کنید بفرمایید بر اساس فتاوا، نه اشکال ندارد.
ببینید رفقا بحث، بحث امهال است و تقاضای مهلت است، تمدید بدهی است، طرف ندارد بدهد میگوید بیشتر به من وقت دهید، من الان به شما بدهکار هستم، من میگویم کسی صد میلیون از من طلبکار است، میروم به او میگویم فلانی گردنم را کج میکنند میگویم ندارم بدم، ۶ ماه دیگر به من وقت بده، بحث این است عزیزم، بحث امهال است، توجه کردید الان نگاه کنید من روی همین آیین نامه امهال معوقات بدهی ها که مثلاً بانک و غیر بانک ندارد، ببین آیین نامه مصوبه تسهیل امهال بدهی ها، توجه فرمودید بحث جریمه نیست بحث جریمه یک بحث دیگر است.
ببینید عرض کنم در صدر اسلام مثلاً طرف میرفت قرض میگرفت.
دقت بفرمایید ببینید اینجا بحث این است که فروش دین به مدیون، آنجایی که آمدیم مسئله امهال معوقات بانکی را گفتیم یک فروش دین به مدیون مطرح بود، در مورد شرکتهای لیزینگ فروشنده به مدیون مطرح بود، دقت کنید پس در مورد بدهی های بانکی، در مورد شرکتهای لیزینگ اینجا چیست؟ اینجا فروش دین به مدیون است، نگاه کنید من اینجا این را میآورم دوباره همان بالا را اینجا میآورم که معلوم شود بحث ما چیست، دوتا صورت دارد فروش دین به مدیون یکی مثال آن را هم میگویم که از بانک تسهیلات گرفته است و ندارد بدهد شرکتهای لیزینگ، من رفته ام از شرکت لیزینگ چیزی گرفتم مدیون شده ام، یک وقتی است که میخواهم بروم زودتر بدهم.
این صورت هایی که میگویم اصلاً نصف اقتصاد را در برمیگیرد، قسمت زیادی از اقتصاد یعنی نظام پولی و مالی را در بر میگیرد شما اولین را تکمیل کنید، میبینید که یک دریچه برای ما باز شد. توجه فرمودید، الان هم مصادیق آن فوق العاده زیاد است، پس نگاه کنید اینجا گفته این مشخص شد، فروش دین به مدیون. یکی از بانک، یکی شرکتهای لیزینگ، حالا شما برو جاهای دیگر در موارد دیگر، آن جایی که بازار، در بازار عادی مردم با هم معامله انجام میدهند به هم بدهکار میشوند، میگوید ندارم بدهم به من وقت بده توجه فرمودید، در بازار، در جاهای مختلف در هر مورد مصداق آن را میتوانید پیدا کنید این فروش دین به مدیون است.
اما فروش دین به شخص ثالث، در اینجا ما یک بانک داریم و یک گیرنده تسهیلات داریم یک شرکت لیزینگ داریم و کسی که از لیزینگ رفته ماشین گرفته نگاه کنید، شما شرکت لیزینگ طلبکار و آن شخصی که از لیزینگ رفته ماشین لباسشویی گرفته است، یخچال گرفته، لوازم خانگی گرفته است و بدهکار است، چون مثلا دولت یا بانک مرکزی این ها را یک شخصیت حساب میکنیم، اما فروش دین به شخص ثالث گاهی قرارداد منعقد نموده است، از دولت هم طلبکار شده است، اما هنوز احداث ننموده است، اینجا مورد قبلی نیست چرا ؟ چون فرض این مسئله این است که اینجا تقاضای امهال نمیکند، تقاضای تمدید مهلت نمیکند، توجه کردید این همان صورت قبلی را من میآورم اینجا، فروش دین به شخص ثالث اینطوری من تصویر میکنم که عرض کنم محضر مبارک شما، فروش دین به شخص ثالث، دو مصداق دو مثال را میگوییم که یک مثال این است که طرف قبلاً انجام داده است و الان طلبکار است.
گاهی قراردادی منعقد نموده است که طلبکار شده است، اما هنوز احداث نموده است و پول نداده است، خوب اینجا چرا غیر از آن است؟ برای اینکه نگاه کنید در آنجا بدهکار و طلبکار میخواستند با هم قضیه را فیصله دهند بحث تمدید و امهال بود، که در اینجا یا محال بود یا کمتر کردن زمان بود، ولی اینجا اینگونه نیست. اینجا طرف نمیخواهد امهال کند، میخواهد برود دین را به کس دیگری بفروشد، پول بدست آورد و پروژه را احداث کند.فرقش این است، توجه فرمودید یعنی نگاه کنید در اینجا مثلاً فرض کنید که یک کسی یک پیمانکاری آمده است برای دولت یک ساختمان بزرگی ساخته است، مثلاً یک دانشگاه میخواستند بسازند یا یک پالایشگاه میخواستند بسازند، یک پیمانکاری آمده است با پول خودش ساخته است بعد طلبکار است میخواهد، دولت هم پول ندارد به او بدهد، درست است دولت به او گفته است وقتی که پروژه را احداث کردی من از سه سال دیگر شروع میکنم پول آن را به تو میدم آن هم قسطی، الان در یک سال بساز، دو سال بعد هم برو دنبال کارت، برو پالایشگاه را به من تحویل بده، در این دوسال هم حق نداری بگیری از سال سوم به بعد به تو پول میدهم.
خوب نتیجه این است این پروژه را احداث کرده است، دولت بدهکار شده است، بعد این از جیب خودش ساخته است الان میخواهد پول بدست بیاورد پروژه دیگری بسازد، میخواهد طلبی که از دولت دارد به شخص ثالث بدهد، اینجا دیگر فروش دین به مدیون نیست، فروش دین به شخص ثالث است.
یا مثال دیگر الان نگاه کنید این مصالح فروش ها الان چون در رکود هستند، حاضر هستند مصالح خود را نسیه دهند، با چک دهند، من میروم آجر میخواهم، سیمان میخواهم، آهن میخواهم، به فرض به من میدهد و از من چک میگیرد، چک من شش ماه هست، یک ساله است مصالح فروش باید اینجا بنشیند و کشویش را نگاه کند تا یک سال دیگر، این که نشد کار و زندگی.
خوب چه اتفاقی افتاده است، چک که از من گرفته است سند دین است، چک حاکی از این است که من به او بدهکار هستند مثلا ۱۰۰ میلیون به او بدهکار هستم، میخواهد برود ۱۰۰ میلیون را به شخص ثالث بفروشد و دوباره مصالح را به دیگران بفروشد.
یا عمده فروش ها که در تهران هستند اینها جنس هایشان را به خرده فروش های شهرستانها با چک میدهند، به فرض همه این چک هایی که داده میشود حاکی از دین است، توجه فرمودید ببینید چقدر مثال امروز گفتم اگر به این صورت ها دقت کنید قسمت زیادی از اقتصاد را در بر میگیرد شما نگاه کنید که دریچه بزرگی باز شد، امهال معوقات بانکی، شرکت لیزینگ، تمام پروژههایی که احداث شدهاند و بدهی ایجاد شده است و بدهکار توان پرداخت ندارد، تمام چکهایی که مصالح فروش ها از مردم دارند، تمام چکهایی که عمده فروش ها دارند، تمام چکهایی که تاجرهای در بازار دارند، درست است اینها اگر میخواستند بروند به دیگران بفروشند به دیگران مصداق بحث ما هستند، ببینید چه گسترده وسیعی باز شد، مخصوص بازار سرمایه نیست. توجه کردید.
بله شما درست فرمودید که فروش چک، فروش به شخص ثالث است ولی آنجا گفتید که ما داشتیم بحث فروش دین به مدیون را مطرح میکردیم، تذکری که من دادم این بود که ما در آنجا بحث ما سر فروش چک نیست، بحث ما موضوع بسته مفروش دین به مدیون بود، توجه فرمودید میدانید که از نظر قانونی چک مدت دار خلاف قانون است، ولی یک خلاف قانونی است که همه دارند انجام میدهند.
پس فروش چک، فروش دین، اسناد مالی که مردم دارند به همدیگر، اینها را میخواهیم حکمش را بررسی کنیم که همین مسئله، دو صورتی که گفتیم پیمانکار برای دولت کار کرده است یک، دو پیمانکار میخواهد کار کند اینها بحث موضوع بازار سرمایه است.
توجه فرمودید حالا چرا من آمدم بحث را گسترده کردم به دو دلیل، یکی اینکه واقعاً اگر این مسئله را به آن دقت کنیم احکام دین را، هم مسئله ربا برای ما روشن تر میشود و هم اینکه میتوانیم یک دید کلان داشته باشیم به قضیه.
حالا بر این اساس من میخواهم حکم این دو صورت را بیان کنم، پس صورت مسئله بیان شد، یک فروش دین به مدیون، دو فروش دین به شخص ثالث. فروش دین به مدیون به زیاده: مسلماً مصداق ربای جاهلی، اینکه دیگر بحثی نیست حالا پس تمام شرکت های لیزینگ، تمام بدهی های بانکی، نمیشود امهال در برابر زیاده، امکان ندارد خود دین را نمیشود یعنی من به اصطلاح بانک میروم میگویم نمیتوانم قسط را بدهم نمیتواند بگوید زیادتر میکنم زیادتر بده یعنی یک سال به تو وقت میدهند زیادتر بده، توجه کردید یا مواد دیگر شما دو مثال بارز شما زدید، یکی بانک که امهال تسهیلات بانکی، یکی هم مسئله شرکت های لیزینگ، اینجا اصلاً مصداق ربای حرام است، مصداق ربای جاهلی است، اشکال دارد این را بیان میکنید ولی غلیظ تر کنید، مثلا بگوییم مصداق مسلم ربای جاهلی است،
البته آمدهاند در سالهای اخیر دوستان نشسته اند یک راهحلهایی را پیدا کردند، برای امهال معوقات مثلاً شرکتی که میرود و به بانک میگوید من پول ندارم بدهم میگویند طور نیست فرض کن یک دارایی از شرکت میفروشی به بانک، بانک مالک آن میشود بعد پول آن را میدهی با آن پول بدهی طرف را تسویه میکنی، بعد مثلاً آن دارایی را مدت بیشتری میفروشی، اینها راهکارهایی است که نشان دادهاند و در جای خود باید بحث شود که مصداق ربا است یا نه؟ حالا صورت های مختلفی دارد صورت های زیادی دارد، موضوع بسیار مهمی است، موضوع بحث ما نیست فقط خواستم که به گوش شما بخورد.
در مورد شرکتهای لیزینگ هم همینطور است در مورد شرکتهای لیزینگ مثل یک عروس و دامادی رفتهاند فرض کنید که یک ماشین خریده اند، یک ماشین لباسشویی خریدند شرکت لیزینگ گفته است که من ۵ سال ۶۰ میلیون از شما میگیرم، ماهی یک میلیون این بیچاره هم ندارد بدهد، میدانید که میگویند برخی از شرکتهای لیزینگی ماشین که به طرف میدهند، ماشین را میدهد بعد یک کلید یدک پیش خود نگه میدارد، این کلید یدک دست شرکت است اگر طرف قسطش را ندهد میروند در خیابان مکانیاب دارند با مکان یاب میفهمند که ماشین کجاست، بالاخره ماشین هم که نمیتواند همیشه در خانه باشد، یک جایی طرف میرود کار دارد و آن را پارک میکند از شرکت میآید و آن را میبرند.
ولی فرض کنید طرف میرود و میگوید من میخواهم مهلت بیشتری بدهید و پول بیشتری بدهم، خوب این مصداق همان ربای جاهلی است، پس ببینید برای این هم راه کار پیدا کرده اند توجه کردید راهکارش چیست مورد بحث ما نیست.
اما میآییم سر مصداقی که عرض کردیم در بازار سرمایه مطرح است چه پروژه هایی که قبلاً احداث کرده اند چه پروژه هایی که الان میخواهد احداث کند.
موضوع دیگر: شرکت الف به اصطلاح قرارداد استثنا، بعدا توضیح میدهند با دولت منعقد نموده است به این صورت که متعهد شده است، یک مثلاً پالایشگاه ظرف مدت یک سال احداث نماید و تا سه سال صبر کند، بعد از سه سال هزار واحد پولی حالا هر چه از دولت دریافت نماید خوب در اینجا شرکت الف پولی برای احداث ندارد،قصد است دارد با فروش بدهی دولت به مبلغی کمتر( مثلاً ۸۰۰ واحد پولی) در بازار سرمایه تامین مالی نماید، یعنی پول ندارد او میخواهد یک پروژه یک اسکله نفتی بسازد برای دولت،یک پالایشگاه بسازد، این چقدر هزینه آن میشود، ولی قرار شده است که این را بسازد، یکسال متعهد شده است که بسازد تا دو سال بعد صبر کند و سه سال بعد از انعقاد قرارداد دولت هزار واحد پولی به او بدهد، دولت هم الان تنها چیزی که به او میدهد یک اوراق میدهد، ورق است، پول نمیدهد، شرکت هم پول ندارد، در بازار سرمایه میرود میخواهد این ها را بفروشد به مبلغ کمتر مثلا ۸۰۰ واحد، ۸۰۰ واحد پول را، در این صورت شرکت با مثلاً ۶۰۰ واحد طرح را احداث میکند، در اینجا شرکت الف، دولت ب، مردمی که در بازار سرمایه هستند ج، اینجا رفته است این دولت را به مبلغ کمتر در بازار سرمایه فروخته است، درست است این میشود مصداق تنزیل،فروش دین به شخص ثالث و توجه فرمودید، نه سه طرف، در اینجا الف شرکت است، الف شرکت است، دولت ب و مردم جیم، سه طرف وجود دارد که شخص ثالث، شخص اول این آقای عامل، شخص دوم دولت یا برعکس فرق نمیکند شخص ثالث مردم میشود که این ها را میخرند، شخص ثالث که خریداران اوراق هستند.
اینجا آمدند گفتند دولت به جای پول اوراق دهد این آقای شرکت الف برود در بازار سرمایه تنزیل کند، این را اسم آنان را گذاشتهاند اخزا، اسناد خزانه اسلامی، نام این اوراق را اخزا یا اسناد خزانه اسلامی نامگذاری شد در بازار سرمایه.
گفتند اینها فایده اوراق قرضه را دارد منتها با اوراق قرضه یک فرق هایی دارد، در اوراق قرضه طرف میرود پول را میگیرد فقط قرض میکند، معلوم نیست برود پروژه احداث کند، ولی در اینجا اول قرارداد احداث پروژه را منعقد کرده است، مسلم است که پولی را که میگیرد در این جا میخواهد خرج کند، معلوم نیست در اوراق قرضه پول خرج چه چیزی میشود، اما در این جا ابتدا قرارداد احداث طرح امضا شده است و به اصطلاح دین ایجاد شده است و سپس دین به مبلغی کمتر در بازار به مبلغ کمتر فروخته میشود و منابع مالی لازم برای احداث طرح فراهم میگردد، اینجا فرق دارد با اوراق قرضه ولی ما به زیرکی آمدهایم از مواهب اوراق قرضه استفاده کردهایم، یعنی از اینکه در اوراق قرضه میروند طرف پول جمع میکرد پروژه را احداث میکرد، خوب اینجا هم پول را جمع کرده است پروژه را احداث کرده است.
ولی اینجا فرقش با آنجا این است که ممکن است پروژه را احداث کند ممکن است نکند، در اینجا از اول قرارداد احداث پروژه امضا شده است مسلم است که میخواهد یک همچنین پروژههای را احداث کند توجه فرمودید این خیلی فرق دارد فقط میخواهد برود به مبلغ کمتر دین را بفروشد تا حالا سود شرکت چقدر است؟ مثال زدیم که شرکت است بسته به زرنگی شرکت دارد اگر شرکت زرنگ باشد بتواند با ۶۰۰ واحد، با ۷۰۰ واحد، بتواند با ۵۰۰ واحد چون معلوم نیست احداث پروژه تابع هزینه شرایط اقتصادی است، یک وقت رکود است، یک وقت رونق است روز به روز قیمت ها بالا میرود نه قیمتها میرود پایین نه مهندسی طرف قوی است، نیروی کار قیمت چگونه است، طرف زرنگ است چگونه میخواهد پروژه را احداث کند، اینها همه در میزان هزینه ها دخیل است، پس سود شرکت الف متغیر است، سود مردمی که دارندگان اوراق هستند ثابت است، پروژه هم احداث میشود و همه از آن بهره میبرند و هم دولت بهره میبرد و پروژه ساخته میشود، هم مردم بهره میبرند و آن ۲۰۰ واحد سود گیرشان میآید، هم شرکت سود میبرد بسته به عرضه او دارد، بسته به هزینه او دارد، بسته به مهندسی آن دارد.
توجه فرمودید این از قصه صورت الف. در صورت ب، نگاه کنید در صورت دوم چون فروش دین به شخص ثالث است ما دو صورت برای آن فرض کردیم، بالا مراجعه کنید صورت اول این بود که الان طرف قرارداد بسته است، دین احداث شده میرود دین را واگذار میکند اما صورت دوم این است که دولت یکسری لوازم نیاز دارد و پول ندارد، توجه کردید طرف نیاز دارد که پول ندارد، برای خرید ندارد، برای تامین آن ندارد، نمیخواهد پروژه احداث کند میخواهد یک لوازمی بخرد، مثلاً دولت ۱۰ تا ماشین میخواهد بخرد پول ندارد، بعد این شرکت الف میآید چه کار میکند، میآید قرارداد میبندد که من میروم اینها را نقدی میخرم و نسیه به دولت میفروشم، قرارداد را میبندد که اینجا بحث زیاد دارد، دین ایجاد میشود به این را میبرد در بازار سرمایه تنزیل میکند، پول را از مردم میگیرد و ماشینها را میخرد و به دولت تحویل میدهد که اینجا فرقش با آن این است که صورت قبل میخواست پروژه را احداث کند، این جا میخواهد بخرد، تامین مالی برای احداث پروژه بود، اینجا برای تامین دارایی مورد نیاز دولت.
این صورت ها را الان میرویم در مقاله بیشتر توضیح میدهیم، من چون ساعت را نگاه میکنم میبینم به سرعت میگذرد، حالا این سرعت صورت ها را که گفتیم میتوانیم عرض کنم خدمت شما که بعداً بیشتر به آن بپردازیم.
فروش دین به خود مدیون قبلاً گفتیم، زیر آن نوشتیم به مقدار زیاده ببخشید، بیشتر فقهای اهل سنت جایز نمیدانند یا شاید هم خیلی بیشتر آنها نزدیک اجماع، ولی فقهای شیعه اجماع بر صحت دارند، این فروش دین به خود مدیون به مبلغ کمتر است. در روایات ما به این گفته اند زَع و تاجّل.
این موضوع که تخفیف مبلغ بدهی در دیون مدت دار و در برابر کاهش مدت سررسید که اینجا اقوال فقهی مسئله بررسی شده است، یعنی اقوال فقهای اهل سنت به تفصیل آورده شده است مقدمه مراجعه به خود اهمیت دین داریم به این روایات اهل سنت، روایات مانع مجوز از فقهای اهل سنت در این جا است که عمدتاً میگویند جایز نیست، اما فقهای شیعه میگویند که اشکالی ندارد.
توجه کردید هر کس بدهی مدت داری را مرحوم حلبی در کتاب الکافی ایشان از علمای قدیمی ما است، بله از اینجا وارد شدم نگاه کنید. تخفیف مبلغ بدهی در دیون مدت دار در برابر کاهش مدت سر رسید، که این مقاله همه صورتهای مسئله را یعنی همه اقوال و ادله را بررسی کرده است که عرض کنم اهل سنت آنهایی که میگویند صحیح نیست روایات مجوز آنها اینهاست و مجوز مانع این است، نتیجه این است که اهل سنت غالباً میگویند جایز نیست و آن را شبیه ربا میدانند، اما فقهای شیعه ملاحظه میفرمایید از قدما تا متاخرین تا علمای معاصر جایز میدانند.
نگاه کنید هر کس بدهی مدت داری را به کسی داشته باشد طلبکار به وی بگویند قسمتی از بدهی را فوراً بپرداز تا باقی را به تو ببخشم و این کار را انجام دهد صحیح است، مقداری که اسقاط شده است برای بدهکار حلال است و طلبکار نمیتوانند بعض آن را مطالبه کند.
مرحوم شیخ در نهایه، شیخ طوسی ایشان هم همین را فرموده اند که هرکس بدهی مدت داری برعهده داشته باشد، مقداری از آن را کم کند به هر میزان باشد و بقیه را فوراً مطالبه کند جایز و حلال است، این از نظر فقهای شیعه که تا الان هم همین طور است.
آقای گلپایگانی رحمة الله علیه، مرحوم شهید، آیت الله سیستانی، خلاصه اقوال مخالف هم در این مقاله آمده است، اما میآییم سر فروش دین به شخص ثالث.
امروز اجمال مسائل را میگویم اگر علاقه داشتید بیشتر هم میشود تفصیل داد و در مقالات.
فروش دین ادامه همان بحث قبلی فروش دین به شخص ثالث: عمده فقهای اهل سنت جایز نمیدانند و آن را مصداق ربا میدانند، ربا به چه معنا؟ به معنایی که آن شخص ثالث پول کمتر میدهد پول بیشتر میگیرد، آنها که در بازار سرمایه هستند ۸۰۰ تومان میدهند و هزار تومان میگیرند خوب این همان ربا است سنی هایی را میگویند، اما فقهای شیعه غیر مشهور گفته اند مثل اهل سنت جایز نیست اما مشهور فقهای شیعه میگویند جایز است، میگویند تنزیل جایز است.
امام رحمة الله علیه در تحریر الوسیله فرموده است جایز است در استفتائات گفتند جایز نیست الان ما شاکله بحث را گفتیم بر این اساس میگویند که تا امام زنده بود، این مسئله صورت های تنزیل را اجازه نمیدادند در بانک و در جاهای دیگر، امام رحمة الله که از دنیا رفتند بر اساس فتوای بقیه این ها آمدند تنزیل را در بانکها و بورس و جاهای دیگر ابزار بسیار مهم قرار دادند و الان قسمت زیادی از این معاملات در بازار سرمایه هم این مصداق تنزیل است یعنی فروش دین به شخص ثالث، که مشهور فقهای شیعه میگویند جایز است.
البته بنده شنیدم که امام رحمت الله علیه در تحریر الوسیله به ضرس قاطع میگویند جایز است، شنیدن که در بازار دارند از آن سوء استفاده میشود، آمدند فتوا به منع دادند.
من یک نکته هم اینجا بگویم آن هم اینکه مشهور فقهای شیعه که میگویند تنزیل جایز است مشروط به چند شرط کرده اند و اینطور نیست که تنزیل در هر صورت جایز باشد، یکی از شرایط عمده این است که دین واقعی باشد، اگر دین صوری باشد تنزیل آن جایز نیست، وقتی صوری باشد دینی ایجاد نشده است، نتیجه این است شما نگاه کن در پروژه ها اگر طبق همین مثال هایی که ما زدیم، که گفتیم یک پیمانکاری است پروژه قرارداد را منعقد کرده است، مدیون شده است، دین را تنزیل کرده است، یا آمده است یک قراردادی را بسته است که دارایی مورد نیاز دولت را تامین کند در اینجا اگر قرارداد واقعی باشد و صوری نباشد، خوب دین ایجاد میشود و میتواند بروند تنزیل کنند و بفروشد، اگر بخواهند صوری در بیاورند مثلاً دولت کسری بودجه دارد میخواهد کسری بودجه را تامین کند، میآید یک معامله الکی میبندد، یک قرارداد صوری و یک دین صوری ایجاد میکنند، بعد میروند در بازار سرمایه تنزیل میکنند، اینجا جایز نیست الان دیونی که به اصطلاح میروند تنزیل میکنند باید واقعی باشد.
من این مقاله آقای دکتر توحیدی را که فرستادم ایشان هم آنجا یکسری آمار را آوردند و آنچه که الان دارد اتفاق میافتد باید ببینیم که مصداق آن کجاست، خیلی مهم است.
این تنزیل حقیقتش شده یک ابزاری بسیار کاربرد دست فعالان بازار سرمایه یک جوری بازار سرمایه اسلامی را طراحی کرده اند که اگر تنزیل را از آن بردارید نصف آن هوا میرود خیلی هوا میرود توجه کردید یکی مرابحه است و دیگری تنزیل این دو تا ستون فقرات این بازار اسلامی است که درست کرده اند و ما باید ببینیم که چقدر درست است و اینها را باید بشناسیم ستونفقرات مالی اسلامی ابزارهایی که توسط شده است یکسری مصداقی تنزیل است و یکسری مصداق مرابحه است بقیه چیزها هم است.
ولی این دو تا بیشتر است یکی تنظیم و دیگری مرابحه. اوراق مرابحه مبتنی بر تنزیل است برایتان بگویم.
تنزیل قسمت عمدهای از ابزارهای مالی اسلامی مبتنی بر تنزیل است بعداً خواهیم دید و به شدت مهم است که آیا در این اوراق شرایط شرعی تنزیل رعایت میشود یا نمیشود یعنی چه یعنی وقتی فقهای ما آمدند اجازه دادند مشهور فقهای شیعه آمدند گفتند تنزیل یعنی فروش به شخص ثالث جایز است شرایطی در نظر گرفته اند یکی واقعی بودن دین است دین صوری را کسی قبول ندارد که میشود آن را تنزیل کرد شما باید مطالعه کنید اکثر چیز های مالی اسلامی اخزا مبتنی بر تنزیل است اوراق مرابحه مبتنی بر تنزیل است اوراق استثنا بیشتر آن مبتنی بر تنزیل است خیلی از ابزارهای مالی اسلامی مبتنی بر تنزیل است اینها را انشالله به تفصیل وقتی ابزارهای مالی اسلامی معرفی شد یکی مشخص میشود و معرفی میکنیم و من الان آمده ام این ها را یک کاسه گفتهام یا خیلی وقت ها مصداق همان فروش دین به خود مدیون است یا مصداق تنزیل است یا مصداق مرابحه است.
در خصوص مرابحه بانک داستانی دارد بیع مرابحه است در بازار سرمایه داستان آن این است که اکثر اوقات اوراق تنزیل است آنچه که نام آن را اوراق مرابحه میگذارند اوراق تنزیل است مرابحه نیست اوراق استثنا خیلی اوقات اوراق تنزیل است خیلی از ابزارهای مالی اسلامی مصداق تنزیل هستند توجه فرمودید شما رسانهها را باز کنید گفته اند سفته های دوستانه جایز نیست یعنی یک دینی که صوری ایجاد میشود واقعی نیست مثل کسانی که سر سال خمسی شان میشود خلاصه زن و شوهر نشسته اند میروند بعد میگوید که من فردا سال خمسی است بعد میگویند من و تو نداریم که بیا ۵۰ میلیون ۲۰ میلیون باید خمس بدهد و میگوید بیا این را به تو میبخشم میخواهد که خمس به او تعلق نگیرد حالا گاهی اوقات میآید یک دین ایجاد میکند چون ربا حرام است مثلاً ماشینش را صوری میفروشد به آن و واقعی نیست و دین ایجاد میشود فرض کنید که نقدی میخرد نسیه میفروشد یا بالعکس توجه کردید که معامله صوری است میخواهند پولی بدهند و با زیاده بگیرند پس این شرط بسیار مهم و اول در تنزیل است کی باید ببینیم آیا در اسناد خزانه اسلامی رعایت میشود یا نه اینهایی که الان دولت دارد منحصر میکند در اوراق اسلامی خیلی زیاد منتشر میشود آیا این شرایط را دارد یا ندارد.
اخزا هفته دیگر آمار اخزا یعنی اسناد خزانه اسلامی را مطالعه بفرمایید ببینید که اخزا چقدر منتشر شده است چقدر واقعی است چقدر غیر واقعی است، آیا اصلا میشود همچنین تفکیک قائل شد یا نه، توجه کردید.
دانشپژوه: اگر زحمت بکشید درسی را که میدهید مقاله مرتبط با آن را بفرمایید دقیقاً این داشتههایی که ما در مباحث یافتیم و میتوانیم این مقاله را بفهمیم با انگیزه میرویم سراغ آن مقالهای که فرمودید ولی اگر مثلاً من نوعی ندانم که همه جای آن را میفهمم نمیروم و میگویم که آنقدر وقت ندارم که بگذارم بابت آن لذا هر بحثی که میفرمایید مقاله مرتبط با آن را بفرمایید ممنون میشوم.
استاد: امروز باید خیلی مقالات را بخوانیم ولی فعلا این دو تا را بخوانید یکی همین تخفیف مبلغ بدهی در دیون مدت دار در قبال کاهش سر رسید که دکتر توحیدی در اینجا مسئله تنزیل فروش دین بر شخص ثالث اخزا توجه کردید بعد خصوص اخزا است
دو آن مقالهای که در مورد تخفیف مبلغ ایراد فروش دین به خود مدیون این هم کاربرد به شخص ثالث در بازار سرمایه،بعد صورت های دیگری که من شرکت لیزینگ و اینجور چیزها را گفتند این ها را باید و مقالات مختلف را گفت و بعدا اگر وقت کنیم یک تعرضی به آن بکنیم ولی آنکه مقاله موضوع شناسی بین که آقای دکتر عبدالحمید ثابت است آن هم اگر بتوانید یک سری به آن بزنید موضوع شناسی بیع دین.
یکی موضوع شناسی بیع دین است آنهم بیع دین به خود مدیون است و کاربرد دین به شخص ثالث در بازار سرمایه، که میماند فروش دین به شخص ثالث به این در بازار. مثلا این چک طرف که عمده فروش است، چک هایی که دارد میخواهد برود بانک و تنزیل کند، میخواهد برود صد میلیون از طلبکارها میخواهد برود از بانک تنظیم کند در آن موارد باید بگردی مقالات مرتبط را بخوانیم ولی الان در درس بازار سرمایه است همین سه تا را فعلا نگاه کنید و به خصوص این دو تا را کافی است که انشالله ما هفته دیگر یک مقدار اینها را بیشتر باز میکنیم ممکن است یک مقاله هم به فرمایش شما دوباره بگذارم بعد میرویم سراغ مقاله آقای موسوی در سهام بعد میرویم سراغ بازار سهام کلاً راجع به سهام خیلی حرف داریم که بزنیم که انشالله دوباره مقالات را میگذاریم.
التماس دعا، خداحافظ
برای دانلود فایل جلسه اینجا را کلیک کنید.